ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﻭﻧﺰﻭﯾﻼ ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ«ﻧﻮ» ﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﻫﺎ، ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ »ﻛﻬﻨﻪ» ﺍﻧﺪ
ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﻭﻧﺰﻭﯾﻼ
ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ«ﻧﻮ» ﺷﺪ ﺍﻣﺎ
ﺗﻮﻃﺌﻪ ﻫﺎ، ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ »ﻛﻬﻨﻪ» ﺍﻧﺪ
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﯼ ﻫﯿﻨﱰ ﮔﺮﻭﻧﺪ
ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﺯ ﺭﺿﺎ ﻧﺎﻓﻌﯽ
17/04/2013
مادور قصد دارد راه آغاز شده "سوسیالیسم در قرن بیست و
یکم" را ادامه دهد. او قول می دهد "بزرگ ترین رویای" چاوز را عملی
سازد و یک "میهن سوسیالیستی" بنا کند. در این راه وظائف بزرگی در برابر
او قرار دارند هم در عرصه ملی و هم در صحنه بین المللی ...
............................
"
امروز می توانیم بگوئیم که ما به یک پیروزی قانونی و مطابق با قانون اساسی دست
یافته ایم" این ها سخنان مردی بود که در انتخابات پیروز شده
بود، مردی که سالها همراه و همگام با " فرمانده " بود ، فرمانده ای
که سرطان در ماه مارس او را از پای در آورد . مادور، راننده سابق اتوبوس و رهبر
اتحادیه کارگری، که شش سال وزیر خارجه ونزوئلا بود توانست با هدایت و رهبری چاوز در
عرصه بین المللی تجربه بدست آورد. چاوز در ماه دسامبر معاونت ریاست جمهوری را به
او واگذارد و او را بعنوان جانشین خود پیشنهاد کرد.
در
این انتخابات گروه موتلف " مزا دلا اونیداد دموکراسیا " (MUD) برای دومین بار، طی شش ماه ، شکست خورد.
نامزد این گروه برای ریاست جمهوری "هنریکه کاپریلس رادونسکی " سخن از
تقلب در انتخابات بمیان آورده و نتیجه انتخابات را برسمیت نمی شناسد. او در اکتبر
2012 هم در نبرد بر سر ریاست جمهوری با شکست روبرو شد ولی توانست با کسب 44،3 در
صد از آراء در برابر 55،1 در صد که نصیب چاوز شد، به یک موفقیت نسبی دست یابد. روز
یکشنبه 49،07 درصد از آراء را بدست آورد در حالی که 50،66 در صد از آراء به مادور
تعلق گرفته بود. طبق تشخیص شورای ملی انتخابات میزان شرکت در انتخابات 78،71 درصد
بود.
پس
از اعلام نتیجه انتخابات هزاران نفر از هواداران مادور روی به کاخ ریاست جمهوری آوردند
و فریاد می زدند که :
"
این پیروزی ، پیروزی چاوز است و برای اوست." ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه
این پیروزی را به مادور شادباش گفت. بنا به گزارش خبرگزاری
اینترفاکس پوتین روز دوشنبه تلگرامی برای مادور فرستاد با این مضمون :"
مطمئنم که تحت رهبری شما ونزوئلا و همکاری استراتژیک با روسیه با ثبات خواهد
بود".
اندک
زمانی پیش از انتخابات نشانه های فرسایش درMUD آشکار شد. حزب کوچک "
اپینیون ناسیونال" که از احزاب مخالف مادور بود یک هفته قبل از تاریخ
انتخابات از گروه خارج شد و اعضاء خود و مردم را به انتخاب گروه رقیب دعوت کرد.
پیش از آن هم سه نفر از نمایندگان مجلس از گروه موتلف خارج شده بودند. دلیلی که
آنها برای خروج حود بیان کردند این بود که با نقشه MUD موافق نیستند، زیرا این گروه قصد دارد پس از
پیروزی مادور در انتخابات پیروزی او را برسمیت نشناسد و دست به تحریک برای ایجاد
آشوبهای خشونت بار بزند. کاپریلس تنها نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود که حاضر
نشد تعهد نامه شورای ملی انتخابات را امضاء کند. تعهد نامه از نامزدهای انتخاباتی
می خواست که نتایج انتخاب ریاست جمهوری را برسمیت بشناسند.
ﺑﺎﺯﻧﺪﻩ
ﯼ ﺑﯽ ﻇﺮﻓﯿﺖ
تفاوت
اندک آراء آبی شد به آسیاب مخالفان برای برسمیت نشناختن انتخابات و مانع تشکیل
دولت با ثبات شدن. کاپریلس خواستار بررسی مفصل نتایج انتخابات و شمارش دوباره آراء
است. او گفته که 3 هزار گزارش راجع به تخلفات انتخاباتی بدستش رسیده
است. کاپریلس که 40 سال از عمرش می گذرد پس از اعلام نتایج آراء
گفت او با دروغ و فساد همدست نمی شود.
این
حقوق دان که از خانواده ای ثروتمند بر می خیزد، برای آن که آراء رای دهندگان
تنگدست را از دست ندهد، در دو مبارزه انتخاباتی پیشین نه تنها از
نئولیبرالیسم سخنی بر زبان نیاورد بلکه اعلام کرد که هم برنامه اجتماعی چاوز
را ادامه خواهد داد و هم " ماموریت بولیواری " را.
هرچند که او عضو یک حزب لیبرال راست با ریشه های دموکرات مسیحی است اعلام کرد که
او پیرو " لولا داسیلوا " رئیس جمهور سابق برزیل است که سیاست چپ میانه
را دنبال می کرد.
او
در طی مبارزات انتخاباتی از مادور رقیب خود انتقاد می کرد که مادرو فقط مقلد ناشی
چاوز است و خود چیزی برای عرضه کردن ندارد در حالی که خود او اصطلاحات چاوز و
سّمبُل های او را به عاریت گرفته و چنین وانمود می کرد که گویا یک انقلابی
بولیواری است. علاوه بر همه این ها ادعا می کرد که سوسیالیست است و می گفت :
سوسیالیسم
واقعی میان این و آن فرق نمی گذارد چون همه ما در این کشور زیبا با این حق برابر
متولد شده ایم که زندگی بهتری داشته باشیم. برای ستاد انتخابیش نام " فرمانده
سیمون بولیوار " را انتخاب کرده بود.
ولی
همه این ترفند ها بی نتیجه ماند و انتخاب کنندگان فریب نخوردند. شاید هم به این
دلیل که دهن به دهند می گشت که این فرزند خانواده سرمایه دار " آدم "
واشنگتن است – وتا بحال هم دیده نشده که آمریکا از کسی که سوسیالیست باشد و
خواستار استقلال ملی ، حمایت کرده باشد.
در
سال 2000 در ونزوئلا حزبی تشکیل شد بنام " پریمرو یوستیسیا " که "
کاپریلس" هم یکی از پایه گذاران آن بود . حامیان مالی و مشاوران راهبردی این
حزب عبارت بودند از" بنیاد ملی آمریکا برای دموکراسی " و " سازمان
بین المللی جمهوریخواهان" . بعنوان نمونه فقط
(United
States Agency for International Development ( USAID در سال انتخاباتی 2012 به مخالفان سیاسی
چاوز در ونزوئلا 5 میلیون دلار کمک کرد.
این
سازمان را رسما بعنوان سازمانی مستقل برای همکاری های اقتصادی معرفی می کنند ولی
در عمل عامل اجرای هدف های وزارت خارجه آمریکاست و وظیفه مشخصش هم مبارزه با
مخالفان بالقوه آمریکاست. البته با بکار بردن وسائل " ملایم " . مامور
اجرای این طرح در آمریکای لاتین " مارک فایرستاین " نام دارد.
پیش
از آن که"فایرستاین " مدیر USAID در آمریکای لاتین و کاریبیک شود، در
سال 2002 فرمانده ستاد انتخاباتی سانچز دِ لوزادا بود که بعدا بریاست جمهوری
انتخاب گشت و اجرا کننده سیاست اقتصادی نئولیبرالیسم شد. در انتخابات بعدی ،
پرزیدنت مورالس، همپیمان چاوز و رئیس جمهور کنونی بولیوی، بر او چیره شد و او را
به کنار زد.
یکی
از دلائل بدنامی " مارک فایرستاین" در آمریکای لاتین این است
که او را طراح پنهان و مغز متفکر پشت پرده برای برکنار ساختن رئیس
جمهور قانونی هندوراس و پاراگوئه می دانند. با بدست آوردن این تجربه ها سیاستگران
آمریکای لاتین آموختند که باید از او دوری کنند " . آنچه خواند ید برگرفته از
وبسایت Strategic Culture Foundation است که وبسایت یک اتاق فکر روسی است.(2)
بنیاد
های آلمانی نیز در عرصه تبلیغ برای افراد مطلوب در آمریکا لاتین شدیدا فعال هستند.
بنیاد کنراد آدنائر حتی " پریمرو یوستیتسیا " را حزب همکار خود اعلام
کرد، برغم آن که این حزب در سال 2002 در کودتا علیه چاوز دست داشت. خود کاپریلس هم
در این ماجرا نقش خفت باری ایفا کرده بود. اسنادی که از سوی " ویکیلیکس منتشر
شده نشان می دهند که او سالها با سفارت آمریکا همکاری می کرده است، آن هم نه فقط
برای آماده ساختن مقدمات نامزدی خود برای انتخابات، بلکه از جمله این که کاپریلس
رادونسکی ( از حزب پریمرو یوستیسیا) و لئوپولد لوپز، هنگام کودتا علیه چاوز، در
ربودن رامون رودریگز وزیرکشور و دادگستری دولت چاوز و همچنین در غارت خانه او شرکت
داشته است. (3)
این
حقوقدان هنگام محاصره سفارت کوبا و تلاش برای حمله به سفارت نقش رهبری داشت. و به
دلیل همین فعالیت ها مدت 6 ماه در بازداشت بسر برده است.
ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﻧﻮ ﻭ ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎﯼ ﻛﻬﻨﻪ
مادور
قصد دارد راه آغاز شده "سوسیالیسم در قرن بیست و یکم" را ادامه دهد. او
قول می دهد "بزرگ ترین رویای" چاوز را عملی سازد و یک "میهن
سوسیالیستی" بنا کند. در این راه وظائف بزرگی در برابر او قرار دارند هم در
عرصه ملی و هم در صحنه بین المللی.
بنا به اطلاعات رسمی ذخائر نفتی ونزوئلا به 300 میلیارد بشکه بالغ می گردد که
بزرگترین منبع نفتی جهان محسوب می شود. 80 درصد از درآمد صادراتی ونزوئلا از صدور
نفت تامین می گردد و نیمی از درآمد دولت از محل فروش نفت تامین می شود. این که
امروز در آمد حاصل از فروش نفت نصیب قشرکوچکی نمی گردد بلکه به مصرف برنامه های
اجتماعی گسترده می رسد – آموزش رایگان، بهداشت عمومی، خانه سازی برای تنگدستان و
غیره – و کاهش شدید فقر ، همه حاصل تلاش دولت چاوز است. ولی دولت او نتوانست
از وابستگی اقتصادی دولت به فروش نفت و نوسانات بهای نفت خام بکاهد. نکته
دیگر این است که بدلیل کاهش سرمایه گزاری در صنعت نفت ، استخراج نفت در سالهای
اخیر کاهش یافته است.
مادور،
اندک زمانی پیش از انتخابات، اعلام کرد که حداقل دستمزدها 40 درصد افزایش خواهد
داد، ممکن است چنین بنظر آید که این یک هدیه بزرگ انتخاباتی است. ولی این قولی که
او داد سرنوشت ساز نبود، چون کاپریلس هم قول داد که اگر پیروز شود دستمزدها و حقوق
بازنشستگی را 40 در صد افزایش خواهد داد . این 40 درصد افزایش فقط می تواند تورم
را که 30 میلیون مردم ونزوئلا از آن رنج می برند، متعادل سازد. میزان تورم در سال
2011- 26 درصد بود و در سال گذشته تخمیننا به 23 درصد کاهش یافت.
امروز
هم چون گذشته یکی از بزرگترین چالش هائی که دولت با آن روبروست رها ساختن
ونزوئلا از وابستگی به فروش مواد خام است. چالش دیگر درافتادن با تبهکاری است
که دامنه ای گسترده یافته و جامعه را در برابر آزمونی سخت قرارداده است. هر روز
دهها نفر قربانی جنایت و خونریزی می گردند. نرخ قتل نفس و آدمکشی در ونزوئلا یکی
از بالاترین نرخ های جهانی است. بسیار پیش آمده که در کاراکاس پایتخت چند میلیون
نفری ونزوئلا دریک آخرهفته 50 تا 60 قتل روی داده است.
بنا
به مشاهدات سازمان غیر دولتی "ابزرواتوریو ونزوئلانو وییولنسیا در سال 2012
بیست و یک هزار فقره قتل در ونزوئلا رخ داده است. طبق آمار رسمی 16 هزار فقره.
چالشی
که مادور در عرصه بین المللی با آن روبروست آنست که قاره آمریکای لاتین را برغم
تلاشهای تخریبی آمریکا و دیگر قدرت ها بسوی یکپارچگی و بسوی تحقق روند دموکراسی و
ایجاد جامعه رفاه براند.
Anmerkungen
(1) www.jungewelt.de
(2) www.strategic-culture.org
(3) www.hintergrund.de
ﻣﻨﺒﻊ: