ﯾﻚ ﻛﻮﺩﺗﺎﯼ ﺩﻣﻮﻛﺮﺍﺗﯿﻚ (ﻭﻧﻈﺎﻣﯽ) ﺩﺭ ﻣﺼﺮ؟

ﯾﻚ ﻛﻮﺩﺗﺎﯼ ﺩﻣﻮﻛﺮﺍﺗﯿﻚ (ﻭﻧﻈﺎﻣﯽ) ﺩﺭ ﻣﺼﺮ؟

 

 

ﻧﻮﺳﯿﻨﺪﻩ : ﺍﺳﻌﺪ ﺍﺑﻮﺧﻠﯿﻞ

ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺯﺗﺎﺭﻧﻤﺎﯼ: ﻋﺪﺍﻟﺖ

 

26/07/2013

 

اولاً، من هرگز خواستار دمکراسی در جهان عرب نبوده ام . نه این‌که خواهان حفظ نظام استبدای هستم، بلکه به این دلیل که شرایط بسیاری باید وجود داشته باشد تا خواستن دمکراسی در جهان عرب معنی بدهد. دمکراسی چگونه می‌تواند معنی داشته باشد وقتی که کشورهای غربی و کشورهای شورای همکاری خلیج )و ایران( همه به طرف خود پول )به میزان میلیاردها دلار(  تززیق می‌کنند؟ برنده انتخابات گذشته لبنان عمدتاً با پول سعودی پیروز شد، همان‌طور که کارزار احمد شفیق در انتخابات ریاست جمهوری گذشته ]مصر[ از طرف کشورهای شورای همکاری خلیج )و به احتمال قوی از طرف ایالات متحده و کشورهای اتحا دیۀ اروپایی ( حمایت می ‌شد.

و دمکراسی چگونه می‌ تواند معنی بدهد وقتی که ایالات متحده در همه جوانب سیاست ‌گذاری در همه کشورهای منطقه مداخله می ‌کند؟ و دمکراسی چگونه می‌ تواند معنی بدهد وقتی که اسرائیل سرزمین ‌های عربی را تحت اشغال دارد، و تجاوز را دایمی می ‌کند، و شبکه‌های تروریستی/جاسوسی در سرتاسر جهان عرب تشکیل می‌دهد؟ و با وجود بی ‌عدالتی حاد در منطقه )خاورمیانه یکی از بدترین توزیع ناعادلانه درآمد را در جهان دارد(، دمکراسی برای مردم فقیر چه ارایه می‌کند وقتی که میلیاردرها می‌توانند خود را انتخاب کنند؟ )انتخابات در طرابلس در شمال لبنان عمدتاً انتخاب بین میلیاردرها است(

دمکراسی )مگر این‌که نوع مشخصی از دمکراسی مورد نظر ما باشد که حتا از وعده‌های دمکراسی رادیکال فراتر برود(  راه‌حلی برای بی‌عدالتی‌های اجتماعی-اقتصادی ارایه نمی‌کند. کاملاً برعکس، دمکراسی در جهان عرب )از برکت مداخله توسط دولت‌های غربی و کشورهای شورای همکاری خلیج( صرفاً به قرار دادن افراد ثروتمند دارای پیوند با غرب در قدرت خدمت می‌کند. بالاخره، ممکن است دمکراسی یک اولویت شود، اگر ما شرایطی را ایجاد کنیم که دمکراسی واقعی، نه دمکراسی انتخاباتی صوری، بتواند ریشه بدواند و رشد کند.

اما کودتا در مصر بسیار افشاگر بوده است. برای یک دقیقه تصور کنید که کودتا یک دولت لیبرال شبه‌سکولار به طور دمکراتیک انتخاب شده را سرنگون کرده بود. شما به راحتی می‌توانید قیل‌و‌قال و خشم روشنفکران لیبرال را در سرتاسر جهان تصور کنید. همه ترقی‌خواهان خاورمیانه نیروهای خود را یکی می‌کردند تا نتایج کودتا را خنثا کنند. اما قربانیان این کودتا اسلام‌گراهای بی‌فرهنگ اخوان‌المسلمین هستند. مطمنئاً، اخوان‌المسلمین یک معامله فاوستی ] از نوع معامله با شیطان-عدالت[ با ایالات متحده و اسرائیل داشت، که طبق آن اجازه یافت حکومت کند و در قبال همکاری امنیتی–نظامی با اسرائیل از حمایت غرب برخوردار شود.  نیویورک تایمز هرگز در یادآوری این به خوانندگان کوتاهی نمی‌کند که دولت اوباما از خدمتی که مرسی در جریان آخرین جنگ تجاوزکارانه اسرائیل علیه غزه کرد، بسیار خشنود بود.

بیایید با واقعیت رو‌به ‌رو شویم: دمکراسی )برای مُبلّغان غربی و عرب آن( صرفاً بهانه‌ای است برای ایجاد شرایطی که حزب مورد نظر خود را به قدرت برسانند، یا حزب حاکمی را که شخص مخالف آن است، سرافکنده کنند. از اینرو است که ایالات متحده در سوریه و ایران، اما نه در دیگر کشورهای عرب دمکراسی می‌خواهد )آن‌طور که ادعا می‌کند، زیرا در حقیقت همیشه دیکتاتوری را ترجیح می‌دهد). ایالات متحده چرا دمکراسی را برگزیند وقتی که قدرقدرت‌های او می‌توانند این‌همه الطاف و خدمات را بدون مشورت با نهادهای مقننه نابسامان ارایه نمایند. ایالات متحده فقط موقعی دمکراسی می‌خواهد که پیروزی عروسک‌های آن را تضمن کند :   

ایالات متحده در سال ٢٠٠۵ در لبنان بر یک انتخابت فوری پافشاری نمود، زیرا می‌دانست که خون حریری به عوامل او کمک خواهد کرد. اما، در سال ٢٠١٣، خواست انتخابات برای لبنان را پیش نبرد و برایش مهم نبود اگر پارلمان مأموریت خود را تمدید کند، زیرا نتایج انتخابات قابل تضمین نبود.

ایالات متحده تا موقعی که حماس برنده شد خواهان انتخابات دمکراتیک در غزه بود. و اکنون، هرگز ابراز مخالفت نمی‌کند که عروسک آن- و عروسک اسرائیل- محمود عباس پس از چند سال که از اتمام دوره او گذشته است، به عنوان «رییس‌جمهور» در قدرت است.

همین‌طور، اخوان‌المسلمین موقعی که احساس می‌کند می‌تواند پیروز شود مشتاق داشتن انتخابات است، در حالی که مخالفان سکولار آن فقط موقعی‌که احساس کنند اخوان‌المسلمین نمی‌تواند پیرور شود مشتاق انتخابات هستند.

انتخابات پیشین مصر بسیار نزدیک بود، و مرسی رییس‌جمهور منتخب، طوری عمل و حکومت کرد که گویا از طرف همه مردم مصر «حکم» دارد. اما این به هیچ‌وجه دلیلی برای توجیه یک کودتا علیه او نیست. بسیاری از رؤسای جمهور ایالات متحده پس از پیروزی در یک انتخابات نزدیک طوری عمل می‌کنند که گویا از طرف همه مردم حکم دارند. برخی از مخالفان (غربی و عرب) مرسی تعدادی دلیل در دفاع از این‌که چرا مرسی باید با قهر سرنگون می‌شد، ردیف می‌کنند: از درگیر نکردن زنان در مناصب قدرت (این به گفته یک مقام پیشین ایالات متحده) گرفته، تا انعطاف‌ناپذیری با رقبای سیاسی خود، و تلاش برای کنترل مطبوعات