ﻛﺘﺎﺏ ﺳﯿﺎﻩ ﻛﻤﻮﻧﯿﺴﻢ کارﺯﺍﺭ ﻫﺎﯼ ﻛﺎﺫﺏ ﺟﻨﮓ ﺳﺮﺩ ﺩﺭ ﭼﺎﭖ ﺟﺪﯾﺪ ﻓﺮﺍﻧﺴﻮﯼ
ﭘﯿﻮﺳﺖ
ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ
ﻛﺘﺎﺏ ﺳﯿﺎﻩ ﻛﻤﻮﻧﯿﺴﻢ
کارﺯﺍﺭ ﻫﺎﯼ ﻛﺎﺫﺏ ﺟﻨﮓ ﺳﺮﺩ ﺩﺭ ﭼﺎﭖ ﺟﺪﯾﺪ ﻓﺮﺍﻧﺴﻮﯼ
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ:
ﻣﺎﺭﯾﻮ ﺳﻮﺯﺍ
ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻥ: ﭘﯿﺎﻡ ﭘﺮﺗﻮﯼ
تحريف تاريخ
به ما
اجازه بدهيد که در اينجا به دو مثال کاملا واضح از تحريف تاريخ توسط ورٽ
بپردازيم. اولى متعلق به سال ١٩١٨ ٬ زمانيکه نيروهاى نظامى بسيارى از کشورها از
جمله انگليس٬ فرانسه٬ آمريکا و ژاپن٬ بر اساس اظهارات
چرچيل «حملات ١٤ دولت»٬ در جهت خفه نمودن انقلاب جوان سوسيالىستى٬ اتحاد
جماهير شوروى را مورد حمله قرار داده دادند·
اين دولتهاى سرمايه دارى بسيارى از ژنرالهاى تزارى را با مقدار
زيادى پول٬ سلاحهاى جديد و حتى افسران خود مجهز نمودند٬ ژنرالهايى که جنگ داخلى را
بر عليه دولت بلشويکى آغاز نمودند. ورٽ مورخ «يورش ١٤ دولت»
را فراموش کرده است. در اين فصل از کتاب ورٽ کلمه اى در اين باب نوشته نشده!
براى او اين بلشويکها بودند که جنگ داخلى را آغاز نمودند و نه کس ديگرى.
علاوه بر اين يکى از ژنرالهايى که خود را به حکومتهاى غربى
فروخت ژنرال دنيکين بود. او همراه با ارتشى از سربازان مزدور جنوب روسيه را تاراج
و در کشتار کسانى که مايل به همراهى نبودند ترديدى به دل راه نداد.
دنيکين از جمله شرايط کشتار ١٥۰۰۰ يهودى
اوکراينى را فراهم آورد٬ امرى که چرچيل را جهت توقف کشتارها به ارسال تلگرافى
ناگزير نمود. کشتار يهوديان بر افکار عمومى مردم انگليس تاثير عظيمى داشت و تهديدى
بود بر عليه کمک مالى به دنيکين و همکارى در جنگ بر عليه دولت بلشويکى.
کار سفارش داده شده
انگليس
بمنظور کاستن از شدت انتقادات بر عليه دنيکين و بهانه اى براى استفاده جهت توصيف
تبليغات جنگى در انگليس و فرانسه نياز مند بديلى بود. مشاور انگليسى دنيکين «کميسيون دنيکين را براى تحقيقات در مورد جنايات
جنگى بلشويکها تشکيل داد». در سال ١٩١٩ در اواسط جنگ گزارش اين کميسيون در فرانسه
و انگليس منتشر شد.
اين گزيده ايست بى همتا در مورد قتل و کليه اشکال جنايات جنگى بر عليه مردم روسيه که بلشويکها در انجام آنها
مجرم شناخته شده بودند. اين گزارش مقام دنيکين را تا نجات دهنده و حامى مردم روسيه
ارتقاء ميدهد. هدف
اين گزارش خلع سلاح نمودن جنبشهاى ضد جنگ در اروپا و تبليغ براى ادامه تجاوز
حکومتهاى غربى در اتحاد جماهير شوروى بود.
گزارش دنيکين٬ اين کار سفارش داده شده٬ تبليغ جنگيست که
مورخ/ورٽ٬ از آن بدون کوچکترين تذکر قاطعى٬ بعنوان عايقى جهت تشريح جنگ داخلى
ايجاد شده توسط دولتهاى سرمايه دارى بهره بردارى مينمايد. اين گزارش توسط ورٽ از
تبليغ جنگى به حقايق تاريخى مبدل شده است. ورٽ قاتل بى وجدانى نظير دنيکين را به
قهرمانى مبدل مينمايد!
ميداند که او دروغ ميگويد
به ما
اجازه بدهيد مثال ديگرى را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم٬ اينبارازتعاونى نمودن
کشاورزى درآغاز دهه ٣۰, آن تحول بزرگ درروستاهاى شوروى ومبارزه برعليه کشاورزان
ثروتمند٬ کولاکها٬ دشواريهاى فراوانى را در توليد کشاورزى و در برخى نقاط شرايط را
براى ايجاد قحطى فراهم آورده بود.
ورٽ در مورد اين مبارزه بزرگ طبقاتى در روستاهاى اتحاد جماهير
شوروى ميگويد که سال ١٩٣٢ و ١٩٣٣ ٬ «بر اساس اظهارات منابعى که در حال حاضر توسط
کسى مورد سوال قرار نميگيرد٬ بيش از شش ميليون نفر جان باختند». ورٽ
براى
مثال مشاهدات Édouard
Herriot٬ نخست وزير فرانسه يا «سر جان مى نارد»٬
متخصص
انگليسى در مورد قحطى و کمک به قحطى زدگان را که در آنزمان از اوکراين ديدن کردند
و با تئورى فاجعه «شس ميليون قربانى» مخالفت نمودند٬ ناديده ميگيرد.
به گفته
وى اين گونه شهادت ها «تحريف شده اند». اما ورٽ ميداند که او هنگاميکه مينويسد «بر
اساس اظهارات منابعى که درحال حاضرتوسط کسى مورد سوال قرار نميگيرند» دروغ ميگويد.
روزنامه نگار کانادايى و فعال اتحاديه اى داگلاس توتل در کتاب خود «تقلب٬ قحطى و فاشيسم٬ افسانه نسل کشی اوکراین از هیتلر تا هاروارد»٬ ١٩٨٧ ٬ با دقت از توطٸه اى پرده برميدارد که از ١٩٣٣ افسانه «فاجعه
قحطى در اتحاد جماهير شوروى» و «شس ميليون کشته» را براه انداخت (حقيقتى که آشکار
نشد را بخوانيد. اين جزوه به فارسى ترجمه شده و در صورت نياز با اينجانب تماس حاصل
شود – پيام پرتوى).
اولين بار در برلن در اگست ١٩٣٣ و در ارگانهاى حزبى
«فولکیشر
بئوباختر» بود که در مورد «شش ميليون کشته » ٬ نوشته شد. مقاله٬ بخشى از جنگ
تبليغاتى نازيها برعليه اتحاد جماهير شوروى بود. اسناد تصويرى جعلياتى بودند از
زمان تزاريسم٬ جنگ جهانى اول و قحطى که در سال ١٩٢٢ بدنبال تجاوز کشورهاى سرمايه
دارى و جنگ داخلى روى داده بود.
پس از روزنامه نازي ها٬ اين غول رسانه هاى خبرى آمريکايى
وهوادارنازي ها٬ ويليام هرست بود که درخلال دهه ٣۰ به انتشار اخبارکاذب در مورد «شش ميليون
کشته» ادامه داد. هرست مطالب خود را ازگشتاپودريافت ميکرد . اما
با پايان جنگ جهانى٬ انتشاراکاذيب نازي ها پايان نيافت٬ اين بار٬ با کمک٬ از جمله
سيا و پناهندگان اوکراينى درآمريکا وکانادا که در خلال جنگ٬ جاسوسان نازى و
جنايتکاران جنگى بودند.
ورٽ با افراد سرشناس نشست و برخاست ميکند! او در کتاب سياه٬
اطلاعات مربوط به «شش ميليون کشته » ٬ از کتابهاى جاسوس پليس رابرت کانکوست٬
که به نوبه خود از مطالب هرست نازى از سال ١٩٣٤ واطلاعات جاسوسان نازى اوکراينى
بهره بردارى نموده٬ استخراج شده است.
گزارش فاشيست
ورٽ جهت
اثبات داستان«شش ميليون کشته»٬ بعنوان منبع از نماينده گان فاشيست هاى
ايتاليايى در اتحاد جماهير شوروى٬ بهره بردارى مينمايد.
بر اساس
اظهارات وى٬ اين «گزارشات ارائه شده از جانب ديپلمات هاى ايتاليايى هستند»٬ درسال ١٩٣٣ ٬ «که به تازگى کشف و منتشر شده
اند». به گفته او در سال ١٩٣٣ ميليون ها انسان قحطى زده در روستاهاى اتحاد جماهير
شوروى قدم در راهى گذاردند که مرگ حتمى آنان را سبب شد. چيزى براى خوردن وجود نداشت
و اگر هم وجود داشت٬ با اينحال پولى براى خريد آنها وجود نداشت.
ورٽ جهت ارائه يک تصوير«واقعى»به ما ازگزارشات فاشيستها ارائه
ميدهد. «آنکسى که از قحطى٬ { قحطى٬ تذکر من. نويسنده} باد کرده است با قطار بارى
از روستا منتقل٬ بدون اينکه کسى اورا ببيند٬ در فاصله ٥۰-٦۰ کيلومترى شهر به حال
خود رها ميشد».
حکايت
اما
وحشتناک تراز اين٬ براساس اظهارات ورٽ٬ مواردى
ازآدم خوارى وجود داشت. نه توسط انسان هاى درمانده ازگرسنگى که بخشهايى از بدن
انسان هاى جان داده ازگرسنگى را ميخوردند بلکه توسط دلالان زيرک در piroger
(نوعى غذاى روسى شبيه به ساندويچ با محتواى گوشت چرخ کرده پياز و غيره - مترجم).
قضيه ازاين قرار بود٬ وجود داشتند مردمانى که جگر قحطى زدگان مرده را جمع آورى و
سپس «از آنها در ساخت pirog-ى که بعدها در بازار ميفروختند، استفاده ميکردند»٬ البته در
صورت پذيرفتن آنچه که ورٽ و مشاور فاشيست ميگويند.
در بخشى از روستاها جايى که نه غذايى٬ آرد٬ گندم و يا پولى
وجود داشت٬ به ناگهان امکان پختن pirog و فروش آن در بازار فراهم آمده بود! تنها از
جانب يک مشاور فاشيسم (يا يک ورٽ) ميتوان چنين هجوياتى را انتظار داشت·
ورٽ تاريخ را به حکايتى مبدل ميکند. در اين رابطه سوالى مطرح
ميشود. چرا ورٽ به افسانه هاى يک مشاور فاشيست اعتماد ميکند و به سخنان يک ليبرال
سرمايه دار مانند هاريت (يا بسيارى ديگر از مسافران کشورهاى غربى و روزنامه نگاران
روسيه شوروى در خلال اين سالها) بى اعتماد است؟ آيا نئوليبراليسم متحدان خود را
اينگونه انتخاب ميکند؟
به حال خود رها
شده
پانزده فصل از کتاب ورٽ ، حاوى هيچ مطلبى در مورد مشارکت
اتحاد جماهير شوروى در جنگ جهانى دوم نيست! در تاريخ اتحاد جماهير شوروى مسئله جنگ
از اهميت بسزايى برخوردار است. جنگ طى دستکم دو دهه بصورتى جدى بر روى توسعه کشور
تاثير گذاشت و در مورد آن تصميم گرفت.
ابتدا در خلال دهه ٣۰، تهديدات از جانب آلمان نازى تشديد و در
نتيجه بخش بزرگى از توليد کشوراجبارا به تدارکات جنگى اختصاص داده شد. بعدها٬ در خلال خودِ جنگ، بيش از ٢٥ ميليون انسان {شوروی} توسط
جماعت نازى به قتل رسيدند. در پايان، پس از پيروزى، باز سازىِ بخش بزرگى ازکشور٬ {که}
توسط جنگ بنياد براندازنازيها٬ نابود شده بود، ضرروى بود.
اين چه نيروهايى هستند که ميتوانند مورخى را به نپرداختن به اهميت اين
حوادث در تاريخ اتحاد جماهير شوروى متقاعد سازند؟ فصل ورٽ در کتاب سياه، نوشته ی تبليغاتىِ سفارش داده شده اي
است براى جلب رضايت افراطيون دست راستى.
خواندن استثنايى
پس از فصل
ورٽ، ويرايشگراصلى استفان کرتوا دوباره ظاهرميشود . تشريحات
تاريخى اوازارتباطات ميان اتحاد جماهيرشوروى وديگراحزاب کمونيستى کشورهاى ديگر، مطالعه
ايست استثنايى که درآن حتى آرکيدى واکسبرگ، به مورخى؛ و داستان هاى ساختگى او، به
مطالبى قابل قبول تاريخى، مبدل ميشوند.
يکى از منابع کورتوا٬ Boris Souvarine –