نقش مرزنشينان وقبايل درتنشهاي افغانستان وپاکستان
نقش مرزنشينان وقبايل
درتنشهاي افغانستان وپاکستان
(استاد صباح)
منطقه قبایلی یا منطقه به
لحاظ اداری خودمختار خوانده میشود، به وسیله خط د یورند
(خط مرزی افغانستان و پاکستان که هیچگاه مورد قبول افغانستان واقع نشده است)
ازافغانستان جدا میشود.
به لحاظ جغرافیایی، منطقه
قبایلی ازغرب با افغانستان همسایه است، ازشرق با دو ایالت سرحد و پنجاب پاکستان و
ازجنوب با ایالت بلوچستان پاکستان هممرز است. مهمترین شهرهای این منطقه عبارتند از: میرانشاه، رازمک، دارا
بازار و وانا.
منطقه قبایلی به هفت ناحیه
قبیله ی تقسیم میشوند که عبارتند از: مهمند، باجور، کورام، اورکزی،
خیبر، وزیرستان جنوبی و وزیرستان شمالی. اگرچه ساکنان این منطقه همگی پشتون هستند اما خود به گروههای قومی
کوچکتر تقسیم میشوند که با نام همان نواحی قبیلهای خوانده میشوند. این منطقه بهصورت خودمختار اداره میشود و اگرچه در خاک پاکستان
قرار دارد اما دولت مرکزی پاکستان و یا دولتهای ایالتی حق مداخله درامور داخلی
این منطقه را ندارند.
و طن امروزاسیر دوسه تا بیوطن است
انهدام وطن از نکبت این چند تن است
آن یکی لاشخورو آن دگری جغد سیاه
آن یکی مرده خورو آن دگری گورکن است
آن شده پیش نمازدر چمن ودرسرايي
واقعا قصه او قصه خون در چمن است
این چه بوئیست که از زیرريش می آید
که چنین باعث دلسردی مشک ختن است
سرزمین گل وبلبل به چه روزافتاده
بلبل وزاغ است و چمن آن لجن است
روزگاری که وطن دست کفن دزدان است
عجبی نیست اگر مرده ما بی کفن است
داده بودند مژده که سربکفان می آید
سربکف آمـدو دیـدیم که پیمانـشکن است
حرفهایش همه جزتهمت وفحاشی نیست
واعظ شهرچه با تربیت وخوش سخن است
بروطن مهرداشتن اگر بی وطنیست
سجده برخاک وطن دين وآئین من است.
روابط دو کشورهمسايه افغانستان و پاکستان که
مرزهای طولانی با هم دارند، درحدودهفتاد سالی که ازعمرکشورپاکستان می گذرد، همواره
با فراز و فرودهای بسياری همراه بوده است. مساله مورد مناقشه خط مرزی موسوم به ديورند ، فعاليت گروههای
مسلح مجاهدين که عليه حکومتهای طرفدار شوروی سابق در افغانستان می جنگيدند، حمايت
دولت پاکستان از طالبان و نيز آنچه مقامات در سالهای اخير، فعاليت گروههای مخالف
دولت اين کشور در مناطق قبايلی پاکستان می خواندند، از مسايلی است که در دوره های
مختلف، باعث تيرگی روابط دو کشور شده است. (پاکستان با پناه دادن ومسلح نمودن برهان الدين
رباني ، گلبدين حکمتيار،احمدشاه مسعود ،رسول سياف ، صبغت الله مجددي ،يونس خالص ،نبي محمدي ، گيلاني
... تخريب و بربادي افغانستان را تحقق بخشيدواين سرمايه گزاري پاکستان تا
امروزسايه شوم وسياه ي خويش را برکشورگسترانده است).
از بدو تاسيس کشور پاکستان تا زمان لشکرکشي
شوروی به افغانستان ، مسايل مرزی بر روابط اين دو کشور، سايه افکنده بود و پس از
آن، تا زمان سقوط حکومت داکتر نجيب الله ، علاوه بر اين مساله، حمايت پاکستان از
گروههای مسلح به اصطلاح مجاهدين که عليه دولت کابل می جنگيدند نيزبرتنشهای موجود
ميان دوکشور افزود. مرزمشترک پاکستان و افغانستان که به خط ديورند
مشهور است در زمان سلطه بريتانيا بر شبه قاره هند در سال۱۸۹۳ بين هند و افغانستان کشيده شد و مناطقی از
افغانستان آن زمان به هند بريتانيايی تعلق گرفت.
پس از تجزيه شبه قاره هند و تشکيل کشور
پاکستان در سال۱۹۴۷ ميلادى، اين مناطق
که ساکنان آن پشتون و بلوچ هستند، جز قلمرو پاکستان شد. خط ديورند بنيادى ترين عاملى بوده كه بر
چگونگى روابط دو كشور سايه افكنده است. تا جايى كه به پاكستان مربوط مى شود،
تنها طرح ادعاى ارضى از طرف دولت هاى روى كار آمده در افغانستان چندان براى
اين كشور نگران كننده نيست. چرا كه پاكستان از همان ابتداى تولدش در مقايسه
با افغانستان باحمايت بي دريغ
آمريکاوانگليس در موقعيت برترى قرار داشته است.
آنچه كه تاكنون مايه نگرانى زمامداران
پاكستان بوده قبايل پشتون ساكن درنوارمرزى كشورش است. اين قبايل به رغم اينكه
به لحاظ سياسى و حقوقى اتباع پاكستان محسوب مى شوند، پيوندهاى قومى و
قبيله اى خود را با هم مسلكان شان در اين سوى مرز كاملاً حفظ
كرده اند و بعد از گذشت حدود يك قرن جدايى هنوز نوستالژى اتحاد و پيوستن
دوباره به افغانستان را از خاطر نبرده اند.
جنگ افغانستان باعث به وجود آمدن کادرهای جدید اسلامی شد که در جنگ چریکی
مهارت پیدا کردند ، قدرت مبادله ی اطلاعاتی خود را بالا بردند ، در به قتل رساندن
افراد چیره دست شدند و در ساختن موتر های حامل بمب ، تجربه طولائی پیدا کردند . شبکه هاي بنيادگرايي به طرز گسترده ای اسلامیست ها را از
شمال آفریقا ، تا مصر ، خلیج فارس ، آسیای میانه و پاکستان ، با استحکام به هم وصل
کرد . واقعیت این بود که جنبش اسلامیست ، قبلا ؛ در دهه ی هفتاد ، به نقطه ی پرواز
خود رسیده بود . موتورهای این پرواز ، ایجاد ثروت نفتی عربستان سعودی ، پدیداری نظام
بانکی اسلامی با خصلت های سیاسی بالا ، و به وجود آمدن نهادهای جدید اسلامیست در
مصر و سایر کشورهای مسلمان محافظه کار بود .
«منطقه قبايلي» جاي مشهوري است ؛ بهويژه
زماني كه اختلافات بين پاكستان و افغانستان بالا ميگيرد يا زماني كه نيروهاي آمريكايي
وناتو درتعقيب طالبان د پشت مرزهاي مشترك پاكستان و افغانستان متوقف ميشوند
. با اين وجود شايد درباره تاريخ، جغرافيه،
نفوس و اهميت اين منطقه در روابط پاكستان و افغانستان كمتر اطلاعي داشته باشيم
. منطقه قبايلي كه به «منطقه به لحاظ اداري
خودمختار» خوانده ميشود، به وسيله خط ديورند (خط مرزي افغانستان و
پاكستان كه هيچگاه مورد قبول افغانستان واقع نشده است) از افغانستان جدا ميشود
. به لحاظ جغرافيايي، منطقه قبايلي از غرب با
افغانستان همسايه است، از شرق با دو ايالت سرحد و پنجاب پاكستان و از جنوب با ايالت
بلوچستان پاكستان هممرز است . براساس جديد ترين ارقامها نفوس اين منطقه سه
ميليون و سه صدوچهل ويک هزار است (يعني كمتر از دو درصد نفوس پاكستان). اكثر نفوس
اين منطقه دورافتاده و قبيلهاي هستند و فقط سه درصد آنها در شهر زندگي ميكنند. منطقه قبايلي به هفت ناحيه قبيلهاي تقسيم ميشوند
كه عبارتند از: مهمند، باجور، كورم، اوركزي، خيبر، وزيرستان جنوبي و وزيرستان
شمالي.اگرچه ساكنان اين منطقه همگي پشتون هستند اما خود
به گروههاي قومي كوچكتر تقسيم ميشوند كه با نام همان نواحي قبيلهاي
خوانده ميشوند.
اين منطقه بهصورت خودمختار اداره ميشود و
اگرچه در خاك پاكستان قرار دارد اما دولت مركزي پاكستان و يا دولتهاي ايالتي حق
مداخله در امور داخلي اين منطقه را ندارند .
تا قبل از مداخله آمريكا در افغانستان،
منطقه قبايلي فقط در پرتو اختلافات پاكستان و افغانستان بر سر خط ديورند مورد توجه
قرار ميگرفت اما پس از حمله