« آي اس آي »، نصيرالله بابر، طالبان وافغانستان
« آي اس آي »، نصيرالله بابر، طالبان وافغانستان
- > درپيوند بامرگ شريرترين
قاتل مردم ما(جنرال حميد گل )وسه ونيم دهه ويراني وبربادي افغانستان
پيوست به گذشته ... (تحقيق وپژوهش استاد صباح)
- > پژوهش مستند درعملکرد
سازمان جهنمي وجاسوسي { آي اس آي }
اهداف اصلي (آي اس آي) حفاظت
ازمنابع پاکستان وامنیت داخلي وخارجي آنکشور- تحت نظرگرفتن گسترش نظامی وسیاسی
کشورهای همسایه که نسبت مستقیم با امنیت ملی پاکستان دارند - فرمول بندی کردن
ساختار سیاست خارجی ونحوه جمع آوری اطلاعات داخلی وخارجی- هماهنگی وظایف اطلاعاتی
بین نیروهای سه گانه قواي مسلح- نظارت دقیق برکادرخارجیها، رسانهها وفعالان
سیاسی جامعه پاکستان- نظارت بردیپلماتهای سایرکشورها که درپاکستان مقیم اند
ودیپلمات های پاکستان که خارج ازاین کشورفعالیت میکنند. مرکزسازماندهی اين سازمان
دراسلامآباد مستقراست- ريس آي اس آي سه معاون دارد واين سه معاون به صورت مستقیم
به ريس گزارش میدهند وهرمعاون درسه شاخه جداگانه آی اس آی فعالیت میکنند - شاخه
داخلی درمواجهه با ضد اطلاعات و مسائل سیاسی داخلی پاکستان است، شاخه خارجی هدایت
عملیات خارجی را برعهده دارد و شاخه سوم مربوط به بررسي روابط خارجی است. اکثریت
کارمندان آی اس آی ازنیروی پولیس واردو وبرخی تشکيلات مخصوص اردومثل کماندوهای SSG
هستند. گفته ميشود حدود ده هزار کارمند وافسرمشغول بکارند. اين ده هزارشامل
همکاران اطلاعاتي وجاسوسي واستخدام افراد که ازمحلات گوناگون به کارمندان آي اس آي
اطلاعات جمع آوري مينمايد شامل نميشود.
پس از شکست پاکستان دراولین جنگ هند و
پاکستان درسال 1948، اداره اطلاعات، سازمان اطلاعاتی پاکستان و لوي درستيز اردوي پاکستان و( جنرال انگليسي ) جنرال آر. کاوترون، سازمان
استخبارات پاکستان، یعنی آی اس آی را تشکیل داد. این سازمان ازسه شاخه نظامی
پاکستان ایجاد شده است. آی اس آی درهماهنگی با اردو، نیروی دریایی و اداره جاسوسی
نیروی هوایی نظامیان پاکستان درجمعآوری، تجزیه و تحلیل، و پخش اطلاعات نظامی
وغیرنظامی، بهطورعمده روی هند متمرکز است. آی اس آی ازطرف سازمان استخبارات
ایالات متحده (سیا) وسازمان اطلاعات انگيس وفرانسه آموزش دیده است. آی اس آی بعد
از تکمیل آموزش، کدام نقش فعال درجمعآوری اطلاعات و انجام فعالیتهای داخلی
نداشتهاند، و صرف اجازه داشتند که درکشمیر اشغال شده و مناطق شمال پاکستان درگلگت
و بلوچستان فعالیت داشته باشند. تاثیرگذاری و نقش آی اس آی درسیاست پاکستان، ازسال
1958 رقم خورد، این زمانی است که لوي درستيز اردو، جنرال ایوب خان در اثر یک کودتا
قدرت را بدست گرفتند و یک بٌعد جدید مسولیت سیاسی را به آی اس آی اضافه نمودند. قبل ازکودتای سال 1958 وپایهگذاری حکومت نظامی،
آی اس آی که بخشی از وزارت دفاع پاکستان بود، گزارش کاری خود را بهطورمستقیم به لوي
درستيزاردو میداد.
پس از رویکار آمدن حکومت نظامی، آی
اس آی گزارش را به رییس جمهوری ایوبخان باید میداد. علاوه بر این، آی اس آی تحت
هدایت جنرال ايوب خان، مسئول نظارت برسیاستمداران پاکستان، به ویژه سیاست مداران
شرق پاکستان را برعهده گرفتند. ایوب خان نقش آی اس آی را در دفاع ازمنافع پاکستان
گسترش داد، که ازجمله، ایجاد بخش اقدامات پنهانی آی اس آی برای کمک به گروه هاي
افراطي اسلامی درشمال شرقی هند، و همچنین کمک به جنبش تحریک سیک درسال 1960 قابل
یاد آوری است. دردوره جنرال ایوب خان، ماموریت انجام جمعآوری اطلاعات داخلی و
خارجی، با هماهنگی ماموریت اطلاعاتی سه شبکه نظامی؛ نظارت براعضاى اصلي سازمان،
خارجی ها، رسانهها، بخش فعالیتهای سیاسی در جامعه پاکستان، دیپلماتهای که
درخارج از کشورخدمت می نمایند، رهگیری و نظارت بر ارتباطات و انجام عملیاتهای
مخفی را می توان نام برد. تا سال 1960،آی اس آی و دیگرشبکههای اطلاعاتی پاکستان
تا حد زیادی از انجام عملیات ضد جاسوسی داخلی نگران بودند. آی اس آی به دستور ایوب
خان، سازمانهای اجتماعی با نفوذ وبالقوه سیاسی، گروههای محصلين، واتحادیههای
تجارتی را هشدار دادند که از درگیر شدن درعرصه سیاست خود داری نمایند، و این
نهادها تحت نظارت جدی اطلاعاتی قرار گرفتند. علاوه براین، آی اس آی از روحانیون
اسلامی نیزدرخواست نمودند، که ازهرگونه شعارهای سیاسی درنصایحشان خود داری
نمایند.
جنرال ايوب خان زمانی که به افسران وفادار
بنگالی درشرق پاکستان مشکوک شدند، قدرت آی اس آی را گسترش بیشتر بخشیدند. جنرال
ایوب خان به آی اس آی دستور داد که عملیاتهای اطلاعاتی داخلی درمنطقه شرق
پاکستان، به منظورنظارت برسیاستمداران پاکستان شرقی را، راه اندازی نمایند.
تااينکه ضیا پسر روحانی اسلامی بینادگرا،
براین باور بود؛ تنها راه که میتواند پاکستان را به یک قدرت بزرگ منطقهای تبدیل
کند، ایجاد دولت اسلامی است. درنتیجه، عمداً تلاش نمودند تا اردوي پاکستان را
اسلامیزه سازند. درطی این مدت ، افسران تشویق شدند که بطور فعال، فعالیتهای
بنیادگرایی اسلامی را تجربه کنند، و آن دسته از افسرانِ که فعالیتهای اسلامی را
انجام میدادند، ارتقأ یافتند. بنابراین، حالا کارشناسان معتقدند که درحدود سی
درصد ازافسران اردوي این کشور، بنیادگرایان اسلامی است. قدرت آی اس آی درجمعآوری
اطلاعات داخلی از نهادهای سیاسی و مذهبی که مخالف رژیم ضیا بودند، افزایش یافتند.
علاوه برآن، فعالیتهای قاچاق اسلحه و کمک به افراطگرایان سیک، در ایالات پنجاب
هند را نیز تحت پوشش گرفتند. بعد ازسومین شکست پاکستان درجنگ با هند، درسال
1974 هند اولین آزمایش سلاح هستهای خود را موفقانه انجام داد. درتقابل، دولت بوتو
بخشی از آی اس آی را موظف ساخته بود تا بهصورت مخفی، فنآوری راکتي و هستهای را
ازچین وکوریایی شمالی تهیه نمایند. بهمنظور مخفی نگهداشتن ایجاد برنامه سلاح هستهای،
کمکهای مالی این برنامه را ازعربستان و لیبیا دریافت میکردند.اما، ادامه قاچاق
موادمخدر و هیروین، این برنامه را به تاخیر انداخت. در نهایت، آی اس آی قاچاق تکنالوژي
هستهای را از اروپا آغازکردند، قابل توجه اینکه، همهی این فعالیتها را ایالات
متحده میدانست، ولی هیچ عملی در مورد انجام ندادند.
طالبان چگونه بوجودآمدند؟؟؟
براي زمامداران وقت پاكستان فرصت مناسبي مساعد شد تا زيرنام
جهاد براي رسيدن به اهداف استراتيژيك شان چندين گام نزديك تر شوند. پس از كودتاي
جنـرال ضياالحق بر ضد بوتو ومحاكمه نمودن آن اوضاع درپاكستان به كلي تغييركرد
وقدرت در پاكستان بدست جنـرال هايي چون اخترعبدالرحمن، حميدگل جانشين اخترونصيرالله
بابرافتاد كه تحت رهبري جنـرال ضياالحق وده ها افسر ديگر مانند؛ خالد خواجه
و سلطان اميرتاررمشهوربه كرنيل امام جهاد را به بازي گرفتند. كرنيل امام درزمان جنگ بر ضد نيروهاي شوروي ، ازافراد مهم وتصميم گيرندۀ آي اس آي بود.
درجنگ جلال آباد به صورت مستقيم رهبري جنگ را به عهده داشت ودراحياي طالبان با
نصيرالله بابر يكي ازفكتورهاي بسيار مهم دولت پاكستان به حساب مي آمد. اين
جنـرال ها فرصت يافتند تا استراتيژي هاي خصمانۀ ديكتاتور هاي پيشين نظاميان پاكستان از جنـرال ايوب تا
جنـرال يحيي را در افغانستان پياده نمايند.
حضور اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان، سیا
را مجبور ساختند تا روابط خود با آی اس آی افزایش دهند. نهادی موظف از قبل همراه
آی اس آی در بیاعتبارساختن اندرا گاندی وکمک به نقش جنبش داخلی سیگ فعالیت مینمودند.
حالا، سیا به همکاری آی اس آی در آموزش مجاهدین افغانستان برای مبارزه با شوروی و
به حمایت تدراکاتی و لوژستیکی مالی و نظامی پرداختند.
مهاجرت ها در واقع بستر گرم مداخله هاي
پاكستان را فراهم گردانيد و رهبران جهادي درچنگال نظاميان پاكستان خيلي بيرحمانه
اسيرشدند. براي زمامداران وقت پاكستان فرصت مناسبي مساعد شد تا زير نام جهاد براي
رسيدن به اهداف استراتيژيك شان چندين گام نزديك ترشوند. پس از كودتاي جنـرال
ضياالحق بر ضد بوتو و محاكمه نمودن آن اوضاع در پاكستان به كلي تغيير كرد و قدرت
در پاكستان بدست جنـرال هايي چون اختر عبدالرحمن، حميدگل جانشين اختر و نصيرالله
بابرافتاد كه تحت رهبري جنـرال ضياالحق و ده ها افسر ديگر مانند؛
خالد خواجه و سلطان اميرتاررشهور به كرنيل
امام جهاد را به بازي گرفتند. كرنيل امام در زمان جنگ بر ضد نيروهاي شوروي ،
از افراد مهم و تصميم گيرندۀ آي اس آي بود. در جنگ جلال آباد به صورت مستقيم رهبري
جنگ را به عهده داشت و در احياي طالبان بانصيرالله بابر يكي از فكتور هاي بسيار
مهم دولت پاكستان به حساب مي آمد. اين جنـرال ها فرصت يافتند تا استراتيژي هاي
خصمانۀ ديكتاتور هاي پيشين نظاميان پاكستان از جنـرال ايوب تا جنـرال يحيي را در
افغانستان پياده نمايند.
بعد ازمرگ ضياالحق جنـرال هاي ديگر
پاكستاني مانند حميدگل، ضياالدين، مشرف و كياني به گونه يي راه جنـرال
اختر ها درافغانستان ادامه دادند. اين جنـرال ها توانستند تا زير نام دفاع ازجهاد
برنامۀ عمق استراتيژي جنـرال اختر را نه تنها تا آنسوي كوه هاي سليمان، سفيد
كوه وسياه كوه ؛ بلكه تا آنسوي هندوكش و بابا و فراتر ازآن تا آنسوي درياي
آمو دربتۀ آزمايش قرار بدهند و نيات شوم شان را زير نام جهاد تا حدودي مخفي
نگهدارند.
با خروج نيرو هاي شوروي وسقوط داكتر نجيب
الله، نه تنها اوضاع كشورهاي منطقه بلكه اوضاع جهان به كلي عوض گرديد.
جنـرال هاي پاكستاني با پيش آمد هاي تازۀ جهاني
بازي تازه را در افغانستان آغاز نمودند. بعد از مشتعل گردانيدن جنگ داخلي
درافغانستان، اوضاع اين كشور را فاجعه بارتر گردانيدند؛ زيرا ميدانستند كه رهبران
و فرماندهان جهادي هريك با استفاده ازضعف
و خودخواهي هايي رهبران و فرماندهان، گروه هاي جهادي را به اندازۀ كافي بدنام
گردانيده ودراذهان مردم كوبيدند. زمانيكه دريافتند، بازيگران گروهي شان به ويژه
حكمتيار ناكام گرديده و به راندن آنان آغازكردند. دربرابر آن گروه بديل را به نام
طالبان بوجود آوردند. طالبان را براي رسيدن به قدرت ياري كردند و طالبان
توانستند بر نودوپنج فيصد خاک افغانستان مسلط شوند.
افسران اطلاعاتی سیا برای برقرار روابط با آی اس آی به
پاکستان فرستاده شد، و اعضای بخش اقدامات مخفی آی اس آی توسط سیا، در ایالات متحده
آموزش دیدند. سیا از طریق آی اس آی، در حدود سه میلیون دالرسلاح و مهمات به
مجاهدین افغان برای مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی کمک کردند.
اما، در آن زمان سازمان استخبارات امریکا
نمیدانستند که آی اس آی، تمام سلاحها و پولها را که واشنگنتن به مجاهدین اختصاص
داده بود، بهمصرف نمیرساند. آی اس آی بخشی از سلاحهای اختصاص داده شده به
مجاهدین را به ایرانیها میفروختند و ازآن درآمد خوب بدست میآوردند. زمانی که
دولت ریگن از قضیه آی اس آی اگاه شد، تیمی از ماموران حقیقتیاب را برای جستجوی در
پاکستان فرستاد. اما آی اس آی تمام دوسيه معاملات خود را که هر گونه شواهدی از
همدستی آی اس آی را نشان دهد، کاملا ازبین برده بود. آی اس آی همچنین با استفاده
ازمنابع مالی سیا، طلاب مدارس پاکستانی را برای مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی
درافغانستان ثبت نام کردند، واین روند درواقع زمینه ظهور طالبان را مهیا نمود. بین
سالهای 1983 و 1997، آی اس آی درحدود 83000 مجاهد را آموزش داده بودند. آی
اس آی علاوه پشتیبانی از جنگجویان افغان، کمک به جدای طالبان کشمیر را نیز آغاز
نمود تا کشمیر را بخش ازپاکستان بسازد. در سال 1988، دربخش از حمایت خود، ضیا
عملیات مخفي را ایجاد نمود. هدف این پروژه انتقام گرفتن ازشکست پاکستان درجنگ 1971
با هند بود، و دراین جریان، تلاش نمودند تا هند را دچاردردسرسازند.
عملیات نامبرده سه هدف عملیاتی داشت:
یک؛ تجزیه هند،
دوم؛ استفاده ازشبکههای جاسوسی برای انجام
اقدامات خرابکارانه،
سوم؛ آی اس آی در صدد بود تا از مرزهای
نفوذپذیر نپال و بنگلادیش با هند، برای ایجاد پایگاه و انجام عملیات" در داخل
هند" بهره برداری نمایند.
علاوه براین، سیا نوعی رضایت به ترویج
تولید تریاک وهرویین درشمال افغانستان با حمایت آی اس آی، ايجاد نمود. رشد وفروش
مواد مخدربه سه دلیل مهم بود:
یک؛ مواد مخدروپیامد استفاده ازمواد
مخدرتوسط نیرویهای شوروی مستقردرافغانستان، دربرگشت به شوروی معتاد به مواد مخدر
میشوند، و ارده و توانایی خود را برای مبارزه از دست میدهند،
دوم؛ ازاین روند وازدرآمد حاصل ازفروش مواد
مخدر دراروپا و امریکا، به آی اس آی این فرصت را مهیا میساخت تا توانایی مالی خود
درجنگ پارادوکسی با اتحاد جماهیر شوروی را آماده نمایند،
سوم؛ دنبال کردن مواد مخدرودرآمد حاصله
ازآن همچنان به برنامه روبه رشد سلاح هستهای پاکستان کمک مینمودند.
با تلاش سیا و آی اس آی درسرگرداني اتحاد
جماهیر شوروی درافغانستان، چندین نوع تروریست قابل توجه ظهور نمود ومشکلات به طرح
کنندگان اين پروسه بارآورد . ازجمله، رمزی یوسف فرد مسول بمبگذاری فبروری 1993
درمرکز تجارت جهانی درشهر نیويارک، میرایمل کنزی؛ کسی که دوکارمند سیا را درسال
1993، خارج ازمقرسیا در لانگلی و یرجینیا به قتل رساند، همچنین اسامه بنلادن،
میزبان تمام جنگجویان اسلامی بنیادگرا وافزايش قاچاق و قاچاقبران مواد
مخدردرپاکستان، قابل یاد آوری است.
باوربراین است که آی اس آی شاه نوازبوتو،
برادر بینظیر بوتو نخست وزیرسابق را به قتل رسانده است، اتهام این است که درسال
1985 شاهنواز را مسموم ساخته بود. آی اس آی قصد داشت که بینظیر بوتو را ازبازگشت
با پاکستان برای فشار به انتخابات دموکراتیک، بترساند. او تهدید را نادیده می
گیرند، و بعد ازکشته شدن جنرال ضیا به پاکستان بر میگردد. درسال 1988، موفق به
کسب مقام نخست وزیرمي شود.
درآن زمان، برای اکثریت در پاکستان آشکارشد
که آی اس آی از کنترول خارج شده است. این باوردر سال 1990 قطعی شد، زمانی که بوتو
یک کمیسیون را برای بررسی فعالیتهای آی اس آی ایجاد نمود و مشخص شد که این سازمان
یک حکومت دوفکتو را تشکیل داده است. درنتیجه بوتو تلاش نمود تا قدرت آی اس آی را
مهار نمایند. قبل از انتشار گزارش، بوتو اقداماتی برای جلوگیری ازنقش آی اس آی
گرفته بود. اقدام اول این بود که عمل انتصاب ريس آی اس آی را ازطرف اردو متوقف و
درعوض، درسال 1989 جنرال شمس الرحمان را به این پست مقررنمود. بعداً نصحیتی از
پدرش رابخاطرآورد که مي گفت - آي اس آي ميتواند حريفان پاکستان رابه زانودرآورد ،
ازآن پس تلاش نمود آی اس آی را ازطریق ارتقای وفاداری جنرالان به خود ودو نهاد اطلاعاتی دیگر( سازمان بررسی فدرال که
حملات دربرابر افراطگرایان اسلامی حامی آی اس آی واداره اطلاعات رابوجودآورد). متاسفانه، این اقدام بوتو، خشم لوي
درستيز -جنرال اسلم بیگ را بر انگيخت. بوتو درتلاش برای تقررافراد وابسته بخود ونفوذ
به سایر افراد کلیدی اردو، درواقع برطرفي خودرا بدست اسلم بيگ راجلوانداخت وسرانجام
وی در اگست 1990 ازقدرت برکنار شد.
بعد ازبوتو، نقش آی اس آی درسیاست پاکستان
تحت رهبر جنرال حمید گل باردیگرافزایش یافت. فعالیت آی اس آی ازجمله درانتخابات
1990 قابل تصوراست که نوازشریف را بار اول بهنخست وزیری رساند. همچنان شریف(1990-1993)
نيزتلاش نمودتا آی اس آی را تحت کنترول بیاورد. بعد از انتخابات، شریف جنرال جاوید
نصیر را بهعنوان ريس آی اس آی منصوب کرد، طوری که حتی لوي درستيزاردو جنرال آصفنوازازين
جابجاي اطلاع نداشت. بخت بد شریف، اين انتصاب کمترین نفوذ را درعملیاتهای روزانه
آی اس آی داشت.
بوتو دردور دوم نخست وزیری خود باردیگر
تلاش نمودند تا قدرت آی اس آی را تنظیم، ومسولیت عملیاتهای مخفی آی اس آی درداخل
افغانستان را به وزارت داخله ( جنرال نصيرالله بابر) منتقل نمایند. فعالیت محدودی
بوتو برای آی اس آی، جان برادر باقی مانده وی، مرتضی بوتو را درسپتامبر 1996
درکراچی گرفت و دربیرون خانهاش کشته شد. آی اس آی دراین مورد تبلغات رسانه ی را
بهراه انداخت، ونخست وزیر بوتووشوهرش را متهم به قتل مرتضی بوتوکرد. بنابراین،
ابرِازسوءظنها اطراف بوتو را احاطه کرد و رییس جمهور فاروق لغاري بوتو را در
نوامبر همان سال برکنار کرد، و باردیگرنواز شریف به قدرت رسید. پاکستان ازمدت ها
نقش فعال آی اس آی را درافغانستان بهعنوان ابزاری برای کنترول مجاهدین و جهت دادن
سیاست خارجی منطقه ی افغانستان بهخواست پاکستان رادارد. در سال 1989، پس از خروج
نیروهای شوروی ازافغانستان، آی اس آی تصمیم گرفت که قدرت استراتژیک پاکستان درمنطقه را از طریق
استقرارخلافت اسلامی در افغانستان افزایش دهند.
درسال 1994، بوتو، به دستور یک شرکت نفت
آمریکایی وچند تن از دوستان خانواده گي اش در اردوي پاکستان، حمایت خود را ازايجاد
ورهبري طلاب پاکستاني وافغاني بنام طالبان مخفيانه اعلام داشت ووزارت داخله
واستخبارات پاکستان راموظف به اين غلامان ديگراما اين بارنه بنام مجاهد بلکه بنام
طالب نمود.و سرانجام آنها را از پاکستان به شهرقندهارفرستادند. بااين تجمع جديد به
اندک مدتي افغانستان بدست آنان سقوط نمود. درين گيرودارآی اس آی ووزارت داخله کمکهاي سخاوتمندانه دولت بوتورابه برعهده
گرفت و به استخدام طلاب از تمام مدارس پاکستان برای حمایت وکمک به طالبان نوپا
پرداختند، که بعداً توسط ملاعمر رهبری میشدند.
طالبان با با پشتیبانی مالي و آموزش آی اس
آی، جنگجویان وقوماندانان محلی را خریداری و قدرت را در افغانستان بدست گرفتند.
درسال 1996، پس ازدو سال جنگ، با حمایت آی اس آی موفق شدند که بسیاری ازجناحهای
متخاصم را شکست دهند و بیش از نود وپنج درصد خاک افغانستان را تحت کنترول درآورند.
از آن زمان به بعد، آی اس آی متهم به حمایت فعال ازطالبان وسازمان تروریستی
القاعده شد.
نواز شریف دردوره دوم نخست وزیری
(1997-1999)، باردیگر تلاش نمود تا درقدرت آی اس آی محدودیت ایجاد نمایند. شریف
ضیاالدین را بهعنوان رییس آی اس آی انتصاب نمود، اما جنرال پرویزمشرف لوي
درستيزاردو در این مورد اعتراض کردو مشرف جنرال محمد عزیز را بهعنوان مدیراطلاعات
نظامی درآي اس آي مقررنمود. بعداً جنرال مشرف، اطلاعات مشترک شمال، بخش از آی اس
آی را مسوول انجام عملیات مخفی اطلاعاتی، تحت هدایت عزیز درآورد. روابط مشرف وشریف
درسال 1999 رو به وخامت گذاشت، حتی شریف، ضیاالدین را برای دیدار با مقامات دولت
بیل کلینتون در واشنگتن فرستاد تا درمورد نگرانی شریف ازادامه وفاداری مشرف بحث
وگفتگو نمایند.
ضیاالدین دربازگشت ازواشنگتن از شریف دستور
گرفت تا به قندهارسفر نمایند و به ملاعمر رهبر طالبان فشار وارد نمایند تا با
توافق پاکستان و واشنگتن درمورد تحویل دهی بنلادن به امریکا همکاری نمایند. پرویز
مشرف با آگاه شدن ازسفر ضیاالدین، عزیز را به قندهار فرستاد، تا با ملاعمر دیدار
نمایند وهدایت داد که به ضیاالدین بیاعتنایی نشان دهند و درمقابل به اردوي
پاکستان وجنرال مشرف اعتماد داشته باشند.
شریف بهصورت گسترده نظاره گرجنرالان
اردوميشود، بهویژه نگران مشرف که کمکم به یک دیکتاتور تبدیل میشود. برعکس مشرف
استدلال میکرد که شریف، بیش ازحد صلاحيت را ازجنرالان گرفته است. درنوزده اکتبر
1999، در یک کودتای مشهور، جنرال مشرف، شریف را برکنار و قدرت را بدست گرفت، وخود
را بهعنوان تام الاختياراردوودولت معرفي
نمود. بدون معطلي پرویز مشرف ضیاالدین را از ریاست آی اس آی برکنارو بهجای وی
جنرال محمود، یک محافظه کاراسلامی را تعیین نمود.
طالبان ، (آي اس آي) وافغانستان
سیاستمداران و کارشناسان سیاسی درایالات
متحده بارها تأکید کرده که يازده سپتامبر دوهزاريک همه چیز را دگرگون کرده است.
قبل از يازده سپتامبر، نه آی اس آی و نه حکومت پاکستان تمایل داشتند تا ياران
اسامه بنلادن را به ایالات متحده تحویل دهند. درواقع، این روشن است، فقط چند روز
قبل ازيازده سپتامبر، آی اس آی نیرویهای اضافی برای کمک به طالبان
درافغانستان فرستاده بود. در يازده اگست،
درست یک ماه قبل ازحملات تروریستی به مرکز تجارت جهانی وپنتاگون، جنرال مشرف در
مصاحبه با روزنامه روسی نویا ایزوستیا گفته بود: طالبان حدود 95٪ ازخاک
[افغانستان]را تحت کنترول دارد، نابودی آنها دور از آرزو است. . . ما احساس میکنیم
که جامعه بینالملل باید طالبان را به جای منزوی کردن و دور راندن، در معاملات
سیاسی مصروف کند.
در يازده سپتامبر، جنرال محمود رییس آی اس
آی درزمان حملات به طالبان درواشنگتن بود، و به ایالات متحده وعده سپرد که اطلاعات
مورد نیاز ایالات متحده را در جنگ با تروریسیم مهیا خواهد کرد. با وجود وعده
محمود، حداقل پنج افسراطلاعاتی شناخته شده آی اس آی درکنار طالبان برای آماده سازی
در دفاع از حمله قریب الوقوع آمریکا به افغانستان،به طالبان کمک میکردند.
اما مشرف بعداً آی اس آی را مجبورکرد که
فعالیت درافغانستان را تغییرورنگ ديگري بدهد که اين تغيرتا اکنون درزنده ماندن
طالبان ياري نموده است. درماه اکتبرمشرف، محمود را به قندهار بهعنوان یک ماموریت
دیپلماتیک پیش ملاعمر فرستاد تا به وی نصحیت نمایند که بنلادن را به امریکا تحویل
دهند. درعوض، محمود که خود بنيادگرايي معروف بود وبرخلاف ماموریت عمل کرد، و به
ملا عمر مشوره داد که بن لادن را به ایالات متحده تحویل ندهد. وقتی مشرف، باوجود
مدتها روابط محکم با آی اس آی، ازعمل محمود آگاه شد، سازمان اطلاعاتی را تحت کنترول
خود آورد ومحمود را برکنارو به جای وی جنرال احسانالحق را تعیین نمود. احسان یک
شخص ملایم و رفیق مشرف بود، و قبلا بهعنوان رییس اطلاعات اردو خدمت نموده بود، و
بهصورت گسترده توسط اردوي پاکستان و مقامات ارشد اطلاعاتی امریکا مورد احترام
بود. زمانی که روابط میان ایالات متحده و پاکستان، بطور قابل توجهی با کاهش فعالیت
آی اس آی، از افغانستان گرم شد، روابط بین هند وپاکستان همچنان متشنج باقی ماند.
هند، مشرف را مسئول درگیریهای سال 1999 کارگيل در کشمیر میدانست، که به جنگ کارگيل
معروف است.
روابط بین هند و پاکستان بعد ازحمله جدایی
طلبان کشمیر درسيزده دسامیر 2001 به پارلمان هند، پیچیدهترشد. حکومت هند تحت
رهبری نخست وزیراتل بیهاری ویجپايی، آی اس آی را درحمایت ازگروه هاي افراطي دراین
حمله مقصردانسته، و به افزایش بیشترنیروهای نظامی درمرز با پاکستان پرداختند.
درپاسخ، مشرف، ازیک جنگ همه جانبه با هند نگران شد، و به آی اس آی دستور داد تا
مطمین شوند که گروه هاي افراطي نظامی اسلامی حملات دیگر ي را راه اندازی نکنند.
ماه بعد، درجنوری 2002، مشروف وعده سپرد که کشورش درجنگ با ترور نقش فعال خواهند
داشت، و فعالیت آی اس آی در مورد افغانستان و کشمیر را منحل خواهد کرد. مقامات آی
اس آی گزارش دادند که درحدود چهل درصد ازکارمندان آی اس آی بي کارمي شوند و از
10000 به 6000 کاهش پيدامي کنند ومشرف شيوه کاري رابگونه ديگري هدايت داد وازتنقيض
افراد جلوگيري نمود.
پس ازحملات یازده سپتامبر وآغاز واکنش بوش ازجنگ با ترور، ایالات متحده بهصورت گسترده به اطلاعات تهیه شده توسط آی اس آی تکیه کرد. درعوض به اطلاعات الکترونیکی امریکا وپاداش مالی، آی اس آی جاسوسان انسانی بیش از حد را برای ایالات مهیا ساخت، زیرا آی اس آی اطلاعات گ