زندگی ، مبارزه وکارنامه هاي جاودانه وماندگارچه گوارا

 

زندگی ، مبارزه وکارنامه هاي جاودانه وماندگارچه گوارا

(نهم اکتبرياد بود ازچهل هشتمين سالروزجاودانگي چه گوارا)

{{ پژوهش وتحقيق متفاوت پيرامون کارنامه هاي آزاد يخواهانه چه گوارا }}

« استاد صباح »

من یک ماجراجوهستم، اما نه از آنهایی که برای اثبات شجاعتشان زندگی را به بازی می گیرند. من به دنبال مرگ نمی گردم، اما احتمال رویارویی با آن وجود دارد. پس شاید این خداحافظی من باشد . . . گهگاه از این فرمانده کوچک یاد کنید.

 

ارنستو رافائل چه گواردر ۱۴ جون ۱۹۲۸در روزاریو آرژانتین زاده شد .  وی قبل از اینکه به اقدامات انقلابی دست بزند، در سال ۱۹۵۲ همراه دوستش آلبرتو گرانادو سراسر آمریکای لاتین را گشت زده بود و همچنین کتابی بسیار شناخته شده (که فیلم آن نیز ساخته شده‌است) بنام “خاطرات موتر سایکل” در بیان خاطرات این سفر نگاشته است. چه گوارا در خانواده ای ممتاز ازنژاد اسپانیایی و ایرلندی كه گرایش های سیاسی چپ داشتند، بزرگ شد. چه گوارا بزرگترین فرزند خانواده بود. درسال ۱۹۵۳ ازفاکولته طب فارغ التحصیل شد و سپس سفر به دیگر كشورهای آمریكایی را آغاز كرد، سفری كه نقطه عطفی در زندگی او بود. در سال ۱۹۵۴ زمانی كه در “گواتمالابود با پشتیبانی از حكومت “جاكوب آربنز” كه منتخب مردم بود قدم به عرصه مبارزات سیاسی گذاشت.

چهگوارا مردی بود كه هرگز در بند مقام، رهبری و یا افتخارات نبود. او اعتقاد راسخ داشت كه مبارزهء چریكی انقلابی، شكل بنیادین اقدام برای كسب آزادی خلقهای آمریكای لاتین است و این نتیجهگیری ناشی از اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تقریبائ تمام كشورهای آمریكای لاتین بود. «چه گوارا» عمیقا بر این باور بود كه رهبری سیاسی و نظامی مبارزه چریكی باید یگانه باشد و این كه مبارزه تنها میتواند توسط خود واحد چریكی رهبری شود، نه از طریق دفاتر راحت بوروكرات ها در شهرها.
چه گوارا به معنای واقعی كلمه یك چریك مبارز اینترناسیونالیست بود. او میگوید: هر قطرهء خون ریخته شده در سرزمینی كه در زیر پرچمش زاده نشده باشی، تجربهای است كه به زندهء ماندگان منتقل میشود تا بعدا آن را در مبارزه برای رهایی كشورشان به كار برند. همچنانكه كه خلقی خود را آزاد میسازد، قدمی بر میدارد در پیكار برای رهایی مردم خود ما.  

چه گوارا معتقد بود كه هر انسانی برای رهایی از ظلم و استبداد باید بهایی برایآزادیاش پرداخت كند، او میگوید: اسكلت آزادی ما قبلا شكل گرفته است، هنوز گوشت و لباس به این اسكلت نیامده است، ما بهای آزادی خود و حفاظت از آن را با خون و ایثار پرداخت میكنیم. ایثار و فداكاری ما آگاهانه است، سیرآزادی طولانی و در بعضی قسمتها ناشناخته است.

افتخارودست آوردهاي چه گوارا ازين همه حماسه ومبارزات چه بود؟؟؟

با مرگ چه گوارا  اسطوره ای از وی درجهان شکل گرفت، جنبش های چریکی دراواخر دهه شصت تحت ‏تاثیر آموزه های چه گوارا ازآسیایی مرکزی تا عمان و از نپال تا آلمان غربی شکل گرفتند و نزدیک به دو دهه خیابانها و ‏جنگل های بسیاری از کشورهای جنوب و حتی شمال صحنه نبرد چریکی آرمانخواهان جان برکف و فدائیان از ‏خود گذشته شد.

تقديم به آنانکه حماسه ، مبارزه انقلابي وآزادي را پاس ميدارند 


آرمان‌خواهان جهان ، «كمونيسم» را تنها راه خوشبختي انسان مي‌دانستند اما مانع بزرگ برسر راه‌شان امپرياليسم بود، پس تمام قد دربرابر امپرياليسم ايستادند. گاهي شعارمي‌دانند وگاهي اسلحه به دست مي‌گرفتند. ايده انقلاب در سراسر جهان رخنه كرده بود. درشرق آسيا، آمريكاي لاتين وحتي در قلب سرمايه‌داري جهان، اروپا، بسياري از روشنفكران برجسته به ايده‌هاي ماركسيستي گرايش داشتند و برخي مانند ژان پل سارترپا از نظريات فراتر گذاشته و عملگرايي پيشه كرده بودند.
جهان سرشار ازرستاخيز آرمان‌خواهي بود كه عدالت مي‌خواستند و راه رسيدن به عدالت را سرپيچي ازخواست حكومت‌هاي محافظه‌كار و طرفدار سرمايه‌داري مي‌دانستند. درهمين زمان بود كه «چه گوارا » كشته شد. مردي كه نماد وحتي اسطوره انقلاب بود و لبخند نافذ و سگرت برگ هميشگي‌اش تصويرغالب دوران بود. پس نمي‌شد انتظار داشت كه اسطوره با فير چند گلوله بميرد. چه گوارا نمرد، تصويرشد و برديوارها چسبيد. روي پيرهن ها نقش بست و پرچم سرخ گرديد بدست ميليونها انسان روي زمين  . چه گوارا اسطوره ماند. جاي پايش را سال‌ها در برهوت ايدئولوژي‌ها برجا گذاشت و درهررستاخيزي دوباره با تصاويرش در دست جوانان خودنمايي كرد، در تمام انقلاب‌هايي كه نيم‌قرن پس ازمرگش رخ داد. ازبهارعربي تاآزاديخواهي آمريکايي لاتين  تاپاسداري ومقاومت مردم روسيه وآسيايي مرکزي دربرابرسلطه جهاني ونه قاطع ميليونها انسان درسراسردنيادربرابرظلم سرمايداري وامپرياليزم .

چه گوارادرسراسردنيايک  اسطوره ي شهامت وشجاعت است .  ديدن عكس «  چه گوارا » دردست جوانان يمن، مصر و... شايد اتفاق غريبي نباشد. زماني نه‌چندان دورعكس‌هاي چه گوارا درپهلوي جمال عبدالناصر و ديگر چهره‌هاي سرشناس عرب آنقدرشور درآنها ايجاد كرده بود كه با تمام سرخوردگي‌هاي دهه‌هاي اخير، هنوزهم برخي ازجوانان عرب باور داشته باشند آمال‌شان درادامه راه شورش گراني است كه زماني دنيا وطن‌شان بود.

همرزمان كوبايي‌اش بيش ازنيم قرن است كه ميراث انقلاب را حفظ كرده‌اند و حتي در ونزوئلا و بوليوي هم شبيه انقلاب‌شان را پديد آورده‌اند اما هيچ كدام ازهمرزمان و فرزندان ايده انقلاب كوبا نتوانسته‌اند به جايگاه چه گوارا دست پيدا كنند. بيست سال است كه ديواربرلين فروريخته و شوروي وكشورهاي سوسياليستي فروپاشيده‌اند.

فيدل كاسترو مدت‌هاست براثرمريضي خانه‌نشين است و رائول حكومت برادرش را آرام‌آرام اصلاح مي‌كند. از طرف ديگر چند سال است كه سرمايه‌داري هم درمنجلاب دست و پا مي‌زند.

كشورهاي عضو اتحاديه اروپا ورشكست مي‌شوند. سهام‌ها پي‌درپي سقوط مي‌كنند و جهان سرمايه‌داري هر روز بحراني تازه را تجربه مي‌كند. تنها چهل هشت سال از كشته شدن چه گوارا مي‌گذرد و ده‌ها جنگ رخ داده، كشورها تجزيه شده‌اند، برج‌ها و بمب‌ها فروريخته‌اند واين بار كابوس، كابوس تروريسم است نه كمونيسم؛ جهان اين همه درآشوب است اما چه گوارا نيست كه اينها را ببيند. چه گوارا هنوز تصوير است،  تصويري خوشايند از آرمان، تصويري دلپذير از مرگ براي عقيده، تصويري از مردي انقلابي.

ارنستو چه گوارا تنها یک نام نیست٬ یک نشان است. نشانی برای تمامی آدمیانی که درصدد برقراری آزادی هستند.نام چه گوارا  راهی است که تو را به انسانیت و روشنایی رهنمون می کند. وچنان دراین آرامش غرق خواهی شد که خویش را ازخویشتن خویش٬ بازنخواهی شناخت. هدف او٬ راه من و راه توست. راهی که اعتراض را جایگزین خاموشی مطلق شرم آوری می کند که برای فرارازمبارزه برگزیده شده است. انتخاب راه برعهده ی توست٬ تویی که از وضع موجود و سکوت خفقان آوراین روزهای سانسور شده ی جامعه خسته شده ای وبرای نجات آزادی دست به دعا برداشته ای. راهت را بازشناس. توخود می توانی چه گواراي دیگر باشی.

چه گوارا ميگفت:  بگذارید انترناسیونالیسم اصیل پرولتری توسعه یابد، بگذارید پرچمی که ما در سایه اش می جنگیم، امرمقدس رهایی بشریت باشد، چنان که مردن در زیر پرچم مبارزان ویتنام، ونزوئلا، کلمبیا، بولیوی می تواند برای یک فرد امریکای لاتینی، یک اسیایی، یک افریقایی و حتی یک اروپایی به همان میزان با شکوه و مطلوب است.

مجلهء تایم چه گوارا را جزو یكی ازصد چهرهء تاثیر گذاردرقرن بیستم انتخاب كرده است. دراستكهلم بیش از سیصد عنوان كتاب دربارهء او منتشر شده است. رستوران هاي درمالزیا وجود دارد كه روی تمام گيلاس هاي سرويس قهوه اش عكس چه گوارا حک شده است ومحل تجمع طرفداران «چه گوارا» است. تفریح جوانان میلانی، فروش پيراهن هاي «چه گوارا» درخیابانهاست. دولت برزیل نام چند سینمای این كشور را ارنستو چه گوارا گذاشته است. كلاه مدل «چه گوارا» پر فروشترین نوع كلاه درتابستانهای تركیه است. مارك «چه گوارا» معروفترین مارك سگرت درسودان معرفی شده است و بازهم طبق ارقام مجلهء تایم حدود هفتاد وشش درصد جوانان دنیا «چه» را میشناسند وبرای او احترام قائلند. مردم بولیوی به خود میبالند چون «چه گوارا» به خاطرآنان و درآنجا كشته شده است هرازگاهی دعوای میان ملتها بخاطرافتخارات چه گوارا بالا میگیرد.

ایرلندیها معتقدند چون پدر «چه گوارا» اهل این كشور بوده ، پس «چه گوارا» به آنها تعلق دارد. آرژانتینیها میگویند كه چه گوارا چون ملیت این كشور را داشته و درهمان جا تحصیل كرده پس یك آرژانتینی است. كوباییها اعتقاد دارند كه «چه گوارا» در سرزمین آنها و به خاطر آنها جنگیده در یك سخنرانی گفته كه افتخار میكند كوبایی باشد، پس او اهل كوبا است. چه گوارا را نمیتوان متعلق به یك كشور دانست، چه  آنكه نام و عكس چه گوارا امروزدرتمامی كشورهای دنیا به نماد اعتراض درمقابل استبداد وسرمایه داری نوین بدل شده است.

«چه گوارا» متعلق به تمامی آزادیخواهان ضد امپریالیسم جهانست. ارنستو چه گوارا یكی ازاسطوره های تاریخ بشريت است. اندیشه وعشق او به انسان فراترازمرزهای جغرافیایی و نژادی است. بارزترین ویژگی وي را میتوان روحیه مبارزه جویی و آشتی ناپذیری با ظلم و استبداد درهرقیافه و شكل دانست.

مبارزات سياسي چه گوارا

معروف ترین ترانه درباره چه گوارا چنین نام گرفته است «چه گوارا، برای همیشه فرمانده است.» این جمله را فیدل کاسترو گفته بود. گویی گلوله‌هایی که چه گوارا را کشتند، می ‌دانستند جوان لاغر آرژانتینی دلباخته سوسیالیسم را پرچمی می‌کنند تا برای همیشه نشانه باشد. نشانه مقدس عدالت و

آزادی.

 

آربنزدر نتیجه توطئه و در مداخلات تجاوز كارانه سازمان سیا سرنگون شد و چه گوارا به مكزیك گریخت. اندكی بعد به فیدل كاسترو و دیگر انقلابیونی پیوست كه با جنبش ۲۶ جنوري در پی بر اندازی دیكتاتوری فولژ نیسو باتیستا” در كوبا بودند. چه گوارا در دسامبر ۱۹۵۶ ازجمله مبارزانی بود كه به منظور آغاز مبارزه چریكی از عرشه كشتی كوچك «گرانما» قدم به خاك كوبا گذاشتند. او كه در اصل داکترآزاديخواهان بود همچون یك فرمانده بي نذير ظاهر شد.

چه گوارا درکنار سفر، ماجراجویی و نبرد یک نویسنده نیز بود که از زمانی که از خانه به قصد آشنایی با مردمان آمریکای لاتین خارج شد تجربیاتش را و نظراتش را مینوشت و همچنین نامه های بسیاری برای دوستان و خانواده از او باقی است.
به اقتصاد سوسیالیستی بدون اخلاق مارکسیستی اعتقادی ندارم.
به دنیا نیامدهام که در سنین پیری بمیرم.
اگر تو در برابر هر بیعدالتی از خشم به قهرشوي؛ بدان که یکی از رفقای من هستی.