فسانه ی مدرن از توانمندان سخاوتمند
فسانه ی مدرن از توانمندان سخاوتمند
«طیف دانش» روز ۱۷ ژوئن ۲۰۱۴ یکی از پروژههای بنیاد بیل& ملیندا گیتز را اینطور معرفی کرد که: «سوپر موز ژنتیکی دستورزی شده علايم سوءتغذیه را از بین خواهد برد» که قرار است در آفریقا نابینايیهای ناشی از کمبود ویتامین A را مانع شود. آنچه که به عنوان یک پروژه امدادی انساندوستانه معرفی میگردد، کپی یک نسخه کهنه است: راکفلر هم گویا به رایگان چراغهای نفتی اهدا میکرد تا با فروش نفت پولدار شود. امروز بنیاد بیل& ملیندا گیتز به عنوان بزرگترین سازمان خصوصی امدادی جهان کوشش میکند پایههای مادی لازم را برای سودمندتر کردن سرمایهگذاری در بهداشت و کشاورزی در سطح جهان بنا گذارد … وطبیعتاً نرمافزار و سختافزار به کار گیرد.
منبع: عصر ما
۲۶ اوت ۲۰۱۶
تارنگاشت عدالت
بنیاد بیل و ملیندا گیتز بسیار پرمنفعت است، البته برای
صاحبانش!
«طیف دانش» روز ۱۷ ژوئن ۲۰۱۴ یکی
از پروژههای بنیاد بیل& ملیندا گیتز را اینطور معرفی کرد که: «سوپر
موز ژنتیکی دستورزی شده علايم سوءتغذیه را از بین خواهد برد» که قرار است در
آفریقا نابینايیهای ناشی از کمبود ویتامین A را مانع شود. آنچه که به عنوان یک پروژه امدادی انساندوستانه
معرفی میگردد، کپی یک نسخه کهنه است: راکفلر هم گویا به رایگان چراغهای نفتی
اهدا میکرد تا با فروش نفت پولدار شود. امروز بنیاد بیل& ملیندا گیتز به
عنوان بزرگترین سازمان خصوصی امدادی جهان کوشش میکند پایههای مادی لازم را برای
سودمندتر کردن سرمایهگذاری در بهداشت و کشاورزی در سطح جهان بنا گذارد … و
طبیعتاً نرمافزار و سختافزار به کار گیرد.
آنکس که خرج سفره را میدهد، نوع غذا را تعیین میکند.
بیل گیتز تا سال ۲۰۱۲ تقریباً ۲۸
میلیارد دلار خرج یک تراست کرد و در سال ۲۰۰۶ «وارن بافت» با ۱۰ میلیون سهم شرکت سرمایهگذاری خود «برکشایر هثاوی» به
ارزش ۳۱ میلیارد دلار به او پیوست و سرمایه خصوصی آنان به بیش
از ۷۰ میلیارد دلار افزایش یافت. این حجم عظیم سرمایه را بیل
& ملیندا گیتز هدفمند سرمایهگذاری کردند و به اتفاق وارن بافت سالانه ۵ درصد از آن را از طریق بنیاد بیل & ملیندا گیتز در
اختیار «مبارزه علیه فقر و بیماری» نهادند. این مبلغ درسال ۲۰۱۵ بالغ بر ۴٫۲
میلیارد دلار بود که کمتر از پولی است که بیل گیتز با دور زدن نظام مالیاتی
ایالات متحده در بهشتهای مالیاتی پسانداز میکند که اما تقریباً برابر بودجه
رسمی سازمان ملل متحد است که بالغ بر ۵٫۴
میلیارد دلار میباشد. این امر نفوذ و جاذبه ایجاد میکند.
بنیاد گیتز در ارتباط با بیش از ۱۰۰۰
سازمان پروژههايی را در بیش از ۱۰۰ کشور اجرايی میکند. این بنیاد
برای کشورهای در حال رشد بزرگترین پشتيبان مالی در بخش بهداشت و پزشکی و پنجمین
حامی در بخشهای کشاورزی است. در شراکت با شرکتهای خصوصی، مؤسسات دولتی و سازمانهای
مدنی این بنیاد وعده میدهد که کلیه گروهها را سهیم نماید ولی آشکار است که آنکس
که خرج سفره را میدهد، نوع غذا را تعیین میکند. برخی از نمونهها مبین این امر
است. تصادفی نیست که حتا رسانههای
معتبر نیز در این بوق و کرنا میدمند که گویا بیل گیتز با «سوپر موز» و «دستگاه
خارقالعاده تهیه آب آشامیدنی» (روزنامه دی ولت ۷ ژانویه
۲۰۱۵) به «فرودستان در آفریقا» کمک میکند. ۱۰ سال است که این بنیاد یک میلیارد دلار صرف گسترش نفوذگذاری
بر انظار عمومی و انتشارات علمی میکند و از همین رو نیز نظرات انتقادی به ندرت به
گوش میرسد.
آنچه اصلاً مطرح نیست، فقدان کنترل است. بیل، ملیندا و
وارن بافت با خودشیدايی بینظیر در مورد بورسیههای اعطايی تصمیم میگیرند. ملیندا
گیتز در «اشپیگل» ۲۳ ژوئن ۲۰۱۴ میگوید:
«ما با پول خود اولویتهای مطلوب خود را تعیین میکنیم.» اطلاعات در مورد سرمایهگذاریهای
تراست بازهم کمتر و ناقصتر است. سرمایهگذاریهای آنان در شرکتهای نفتی و یا
زغالسنگی، کوکاکولا و یا شرکت تسلیحاتی انگلیسی BAE Systems مسايلی را که این بنیاد در آفریقا قصد مبارزه با آن را دارد،
بغرنجتر میکند و در عین حال منافع مشترک آن را با شرکتهای بزرگ برجسته میسازد:
آنها از طریق تراست در صنایع داروسازی، شرکتهای کشاورزی و شرکتهای خرده فروش
سرمایهگذاری میکنند و همزمان با آن آنها را از طریق بنیاد تقویت مینمایند.
منباب مثال یک پروژه بنیاد در کنیا ۵۰ هزار دهقان خردهپا را در پرورش
میوه گلساعتی (ماراکویا) برای کنسرن کوکاکولا تمرین میدهد. سهام «مونسانتو»
اجباراً پس از اعتراضات شدید فروخته شد ولی به خاطر درهم آمیختن پرسنلی آن، این
بنیاد در همه سطوح در ارتباط نزدیک باقی ماند. مثلاً نایب ريیس سابق و یکی از
پیشکسوتان فنآوری ژنتیکی مونسانتو، یعنی «رابرت هورش» در سال ۲۰۰۶ نایب ريیس بنیاد در امور رشد و تکامل کشاورزی شد.
راههای عجیب پول
جای تعجب نیست و با یک بررسی دقیق مشاهده خواهد شد که
«فرودستان آفریقايی» که اینهمه در مورد آنها سخن میرود، به ندرت سهمی از این
پولها نصیبشان میگردد: بنابر تحقیقات Grain در سال ۲۰۱۴ تقریباً نیمی از سرمایهگذاری بنیاد صرف سازمانهای بینالمللی
و مؤسسات تحقیقاتی بزرگ در اروپا و آمریکا میشود و در بخش تندرستی و بهداشت شامل
سازمان بهداشت جهانی و «پیمان جهانی برای واکسنهای تلقیحی» میگردد. در بخش
کشاورزی سهم عمده نصیب CGIAR شد که
کنسرسیومی متشکل از عمدتاً سرمایههای خصوصی است و از ۱۵ مرکز
تحقیقاتی کشاورزی تشکیل شده و از نفوذ عمیقی در بانک جهانی برخوردار است. این
بنیاد در بانک جهانی، رشد و تکامل «Enablingthe Business ofAgriculture» (فعال کردن کسب و کار کشاورزی) را مورد پشتیبانی قرار میدهد، که
نوعی «DoingBusisness
-Ranking» که رتبهبندی کسب و کار مختص
سرمایهگذاری در کشاورزی است و یکی از مهمترین ابزار برای تأثیرگذاری بر دولتهای
ملی در کشورهای در حال رشد است. بهترین موقعیت در این مسابقه برای سرمایهگذاری را
آنها از طریق تسهیل شرایط گمرکی برای واردات کود شیمیايی و بذر تجارتی، تضمین
حقوق مالکیت وتحمیل بازار فروش خصوصی زمین کسب میکنند. همینطور سازمانهای
غیردولتی در بخش کشاورزی که از طرف بنیاد پشتیبانی میشوند تنها ۴ درصد آنها در آفریقا قرار دارد و بیش از سهچهارم آنها
در ایالات متحده آمریکاست. در آنجا بیشترین مبلغ در اختیار سازمانی قرار میگیرد
که حقوق خصوصی راهحلهای کسب و کار را تقویت مینماید.
با این حال بزرگترین پروژه بنیاد در آفریقا عمل میکند.
بنیاد به عنوان «صدا و چهره آفریقا در کار ما» (بیل گیتز) در سال ۲۰۰۶ همراه با بنیاد راکفلر و بنیاد انگلیسی کمک برای توسعه،
«پیمان برای یک آفریقای سبز»(AGRA) را
تأسیس کرد. در آن زمان افزایش قیمت مواد غذايی آینده مناسبی برای سرمایهگذاری در
کشاورزی را وعده میداد و این تمرکز جدید میبایست به کمک AGRA با اقدامات سیاسی لازم پشتیبانی شود.
با اعانههايی به حجم ۴۲۰
میلیون دلار بنیاد مزبور نیمی از بودجه AGRA را عهدهدار
شد و از این راه نفوذ خود بر شبکه AGRA را که
دارای ۱۰۰ سازمان است، گسترش بخشید. این بنیاد سازمانهای بینالمللی
توسعه، دولتهای آفریقايی و مؤسسات تحقیقاتی دولتی را با شرکتها و بانکهای بزرگ
مربوط میسازد، زیرا بخش خصوصی موتور تعیین کننده برای توسعه بیشتر تعریف میگردد.
در نتیجه بنیاد در سال ۲۰۰۹ با ۱۰
میلیون دلار همینطور یک پروژه بانک جهانی را مورد پشتیبانی قرار داد که میبایست
همکاری بین دولتهای آفریقايی و شرکتها را تسهیل نماید.
انقلاب سبز
هدف رسمی AGRA یک
«انقلاب سبز» در ۱۵ کشور آفریقايی است تا درآمد بیش
از ۲۰ میلیون دهقان خردهپا را دوبرابر کند و تا سال ۲۰۲۰ کمبود مواد غذايی در بیش از ۲۰ کشور
را ۵۰ درصد تقلیل دهد. دهقانان میبایست به همت خود، خود را
از فقر و فلاکت رهايی بخشند، به اینصورت که با کمک فنآوری جدید، بذر حاصلخیز،
کود و مواد ضدآفت، حجم عایدات خود را افزایش بخشند و بازارهای بهتری برای محصولات
خود پیدا کنند. هدف صنعتیسازی کشاورزی در آفریقاست که دهقانان هنوز بیش از ۷۵ درصد محصول خود و یا بذر خریداری شده را مصرف کاشت میکنند.
اگر دهقانان به جای آن بذر تجارتی حاصلخیز، مواد آفتکش و کود خریداری کنند حتماً
سودهای کلانی در انتظار مولتیمیلیونرهای بخش کشاورزی خواهد بود. و برای اینکه
دهقانان بتوانند مواد نامبرده لازم را ابتیاع کنند، لازم است که آنها محصول خود
را به فروشندگان بزرگ و خردهفروشان زنجیرهای بفروشند که آنها نیز بعد از به عمل
آوردن محصول سودمند خواهند شد.
میبایست با عرضه بذر مرغوب تصمیمگیری آنان تسهیل میشد.
لذا بنیاد پروژههای تحقیقاتی عظیمی را برای تکامل انواع نوین بذر مورد پشتیبانی
قرار داد. با این که آنها سعی براین دارند تا این جنبه قضیه را زیاد لانسه نکنند،
با اینحال دستورزی ژنتیکی نقش مهمی را ایفاء میکند مثلاً بنیاد نامبرده به
عنوان راهحل ایجازآفرین برای تأمین امنیت غذايی از سال ۲۰۰۷
تولید نوعی ذرت را مورد پشتیبانی مالی قرار داده است که گویا در مقابل آفتهای
گیاهی و خشکسالی مقاوم است و سالانه تا ۲۵ درصد محصول بیشتری ارايه میدهد.
دهقانان میتوانند تا مدت محدودی بدون پرداخت عوارض بذر نامبرده را به قیمت
«مناسبی» خریداری کنند و استفاده مجدد در سال بعد نیز میتواند بدون محدودیت صورت
گیرد. شرکت «مونسانتو» امکانات فنی و ژنتیکی لازم را در اختیار آنها نهاد.
کارهای اصلی تحقیقاتی در مؤسسات کشاورزی آفریقايی که از کمکهای دولتی برخوردار
بودند، صورت گرفت و از سال ۲۰۱۰ انواع جدید ذرت در مزارع
آزمایشی در دست تحقیق قرار دارد.
البته ذرت جدید تنها وقتی رسماً وارد خواهد شد و مورد
آزمایش قرار گرفته و بعد به صورت گسترده در اختیار کشاورزان نهاده خواهد شد، که
کشورهای مربوطه آفریقايی مجوز قانونی استفاده از ارگانیسمهای از نظر ژنتیکی دستورزی
شده را فراهم کرده باشند. از این رو AGRA شعبه
ویژهای جهت «مشاورت» دولتهای آفریقايی تأسیس نموده است. به کمک این شعبه در کنیا
در اوت ۲۰۱۵ مهلت قانونی برای واردات محصولات ژنتیکی دستورزیشده
که در سال ۲۰۱۲ زیر فشار انظار عمومی از طرف مجلس تعیین شده بود،
برداشته شد.
از فوریه سال جاری واردات این نوع محصولات برای استفاده
در مزارع آزمایشی مجاز است و در صورت ارزیابی مثبت، قول داده شده تا مجوز برای
استفاده تجارتی آن صادر شود. لذا پروژه به اصطلاح امدادی، تنها راهگشای دریافت
مجوز برای فنآوری ژنتیکی است.
انواع جدید بذر تنها با استفاده از کود حاصلخیزتر خواهد
بود، لذا بنیاد از طریق AGRA همکاری «African
Fertiliser and Agararbusniss» را مورد
پشتیبانی قرار میدهد که از سازمانهای رشد و توسعه بینالمللی، دولتهای ملی و
شرکتهای خصوصی تشکیل شده است. این سازمان نیز مدعی است که هدفش کمک به دهقانان
خردهپا و کوچک برای خروج از فقر و تنگدستی است. اما با نگاهی دقیقتر آشکار میشود
که بازار کود آفریقايی را که تنها ۲ درصد بازار جهانی کود را تشکیل
میدهد، گسترش میبخشد. ۸۰ درصد کمکهای مالی برای تسهیلات
وامی و اعتباری به بخش مالی سرازیر میشود. و این بخش عمدتاً بازرگانان کوچک را در
تأسیس اماکن فروش پشتیبانی میکنند تا آنها راه را برای بازارهای محصولات کشاورزی
بگشایند. همینطور دهقانان نیز لازم است وامهای مناسب دریافت کنند، اما «دهقانان
خردهپای فقیر» که غالباً صحبت از آنان است، به خاطر عدم داشتن صلاحیت دریافت وام،
دستشان از آن کوتاه میماند. برای گسترش شعاع خریداران جدید لازم است که دولتهای
ملی قیمت کود را از طریق معافیت پرداخت عوارض گمرکی کاهش بخشند و از طریق ایجاد
«سوبسیدهای مناسب» به دهقانان کمک کنند. منظور از «مناسب» بهبود امکانات
فروش برای شرکتهای خصوصی تولید کود و فروشندگان از طریق عهدهدار شدن بخشهای
هزینهبر توسط دولت است که شامل مثلاً «بسته شروع» نازل قیمت که حاوی کود، بذر،
آفتکش و خدمات مشاورتی که برای شرکتهای خصوصی باصرفه نیست.
در دام بدهیها
این «بسته شروع»AGRA
برای کشاورزی صنعتی فقر را ریشهکن نمیکند، بلکه آن را برعکس تشدید خواهد نمود. دولتها
از طریق ایجاد تسهیلات گمرکی و سوبسیدهای مختلف مجدداً گرفتار دام بدهیها
خواهند شد. همینطور تعداد زیادی از دهقانان که به امید محصول بیشتر آینده وام
گرفته و حقوق استفاده از زمین خود را پشتوانه وام دریافتی کرده بودند، همینکه
نتوانند بدهیهای خود را بازپرداخت کنند، از سرزمینهای خود اخراج میگردند. در
نتیجه این بنیاد تقسیم نابرابر زمین را که هماکنون یکی از دلایل مهم فقر در
آفریقا است، تشدید میکند. علاوه برآن، افزایش وعده داده شده محصول تنها برای مدت
کوتاهی معتبر است. در آفریقای جنوبی نوعی ذرت ژنتیکی دستورزی شده شرکت مونسانتو
به علت مقاوم شدن به قدری حجم محصول را کاهش بخشید که اجباراً از بازار خارج
گردید. در بورکینافاسو نوعی پنبه ژنتیکی دستورزی شده شرکت مونسانتو محصول با کمیت
خوب ولی با کیفیت نازل ارايه کرد، به طوریکه دهقانان در نظر دارند از کشت آن
خودداری کنند. بخش بزرگی از زمینهای حساس آفریقا زیر فشار رشد جمعیت هماکنون بیش
از اندازه مورد بهرهبردای قرار دارد. تغییرات اقلیمی و کشت تکمحصولی با استفاده
از کود و آفتکشهای زیاد این روند را تشدید خواهند کرد و در درازمدت مشکلات زیستمحیطی
فراوانی را به دنبال خواهند داشت.
بدون تحول اساسی کشاورزی نمیتوان بر مشکلات آفریقا فايق
آمد. جهتگیری که منافع شرکتهای بزرگ کشاورزی را در نظر داشته باشد تنها کمک
خواهد کرد تا درآمد بخش کوچک زمینداران توانگر بیشتر شود ولی برای بقیه فقر و
سوءتغذیه گسترش خواهد یافت. به جای آن تقسیم اراضی و مالکیت اجتماعی و بالا بردن
مؤثر و درازمدت خلاقیت تولید از طریق استفاده از شیوههای کشت از نظر کشاورزی-
زیستمحیطی مناسب با حفظ تنوع مواد غذايی محلی لازم است.