ماتریالیسم دیالکتیک


ماتریالیسم دیالکتیک

امیر نیک آیین

فصل اول

کلیاتی درباره فلسفه و فلسفه مارکسیتی ـ لنینیستی

 جهان بینی پرولتری و جای فلسفه مارکسیستی در آن

1 ـ  جهان بینی چیست و اهمیت آن در کجاست؟

2 ـ تئوری چیست؟

3 ـ  بیان اجمالی مفهوم مارکسیسم – لنینیسم و جای فلسفه در آن 

4 ـ  آموختن فلسفه مارکسیستی چه ضرورتی دارد؟

 درس اول ـ جهان بینی پرولتری و جای فلسفه مارکسیستی در آن 

 مارکسیسم ـ لنینیسم جهان بینی پرولتاریاست.

فلسفه مارکسیستی پایه تئوریک جهان بینی مارکسیستی ـ لنینیستی است. در این درس خواهیم دید که معنای جهان بینی چیست. معنای تئوری چیست و مقصود از مارکسیسم ـ لنینیسم در ساده ترین بیان چیست. 

1 ـ  نخست درباره جهان بینی و اهمیت آن:

جهان بینی عبارت است از مجموعه اندیشه ها و عقاید درباره زندگی، گیتی، پدیده ها و رویداد های آن، جهان بینی عبارت است از یک سیستم نظریات، تصورات و عقاید درباره کلی ترین مسائل طبیعت یا جامعه و انسان.

    در جوامع طبقاتی یعنی در آن اجتماعاتی که بر اساس وجود طبقات متخاصم بهره ده و بهره کش استوار باشد این دید کلی نسبت به جهان و رویدادهای آن بر شالوده موقعیت اقتصادی- اجتماعی طبقه بنا شده است.

    جهان بینی طبقاتی است. جهان بینی کارگر زحمتکش با جهان بینی سرمایه دار استثمارگر به مثابه طبقه از بیخ و بن متضاد است. 

پرولتاریا یعنی طبقه کارگر، دارای جهان بینی خاص خود است که در عالی ترین شکل به صورت علمی همان آموزش مارکسیسم ـ لنینیسم است. این جهان بینی بیانگر منافع همه زحمتکشان یدی و فکری در سراسر دنیا و روشنگر راه رهایی قطعی همه خلق های گیتی است. لنین نوشته است که یک مبارز راه سوسیالیسم برای آنکه بازیچه دست حوادث نشود و بتواند بر آنها چیره شود نیاز به یک جهان بینی مستحکم و بالغ دارد. آن کس که نخواهد در برابر جامعه خود و سرنوشت همه زحمتکشان خاموش و بی تفاوت بماند، بلکه بکوشد تا عضوی فعال و مبارزی سرنوشت ساز گردد باید اعتقادی راسخ، روشی بی تزلزل و ایمانی مستحکم داشته باشد که بر روی یک جهان بینی پیشرفته و علمی استوار گردد. جهان بینی مارکسیستی ـ لنینیستی خود چنان اعتقادی را می آفریند. بر این شالوده استوار است که می توان آن اعتقاد راسخ را بنا نهاد، در هماوردی با دشمن وی را به زانو در آورد و سرمشقی برای همه مبارزان و پویندگان راه سعادت و آزادی شد. در کشور ما از حیدر عمواوغلی و ارانی گرفته تا روزبه و حکمت جو و تیزابی بسیار قهرمانان نامدار یا گمنام بر شالوده همین جهان بینی و اعتقاد عمیق به درستی آن، به مظهر شجاعت و مقاومت خلقی در نبرد علیه امپریالیسم و استبداد مبدل شده اند. نیروی شناخت و اعتقاد به یک جهان بینی مترقی و علمی نیروی عظیمی است. توده ها را سازمان می دهد، آنها را متشکل می کند، به نبرد قطعی رهنمون می شود، راه تکامل جامعه را می گشاید و نظامی نو را پایه می ریزد.

     پس ما مبارزان به جهان بینی نیاز داریم نه برای آن که رویدادهای جهان را درک و ضبط کنیم بلکه برای آن که آن ها را تغییر دهیم، بر آن ها فعالانه تأثیر بگذاریم، به کار انقلابی تحول بخشنده وزندگی آفرین دست زنیم. 

2 ـ  اینک توضیحی درباره تئوری:

جهان بینی طبقه کارگر، جهان بینی مبارزان راه سوسیالیسم، مارکسیسم ـ لنینیسم است که فلسفه مارکسیستی پایه تئوریک آن راتشکیل می دهد. تئوری یعنی چه؟ تئوری انقلابی از تعمیم پراتیک اجتماعی به دست می آید و عصاره تجربه است. 

تئوری عملی به طور کلی مجموعه شناخت مدون بشر است که این یا آن جهت واقعیت را توضیح می دهد.

      تئوری بخشی از جهان بینی است چرا که یک جهان بینی مرکب از تئوری های مختلف مربوط به عرصه ها و مسائل گوناگون است. آموزش مارکسیستی ـ لنینیستی به مثابه جهان بینی پرولتاریا از سه بخش عمده تشکیل شده است: فلسفه، اقتصاد سیاسی، کمونیسم علمی.

در هر بخش مارکسیسم تئوری های خود را در عرصه ها و زمینه های مختلف بیان می دارد. (مثلا در فلسفه تئوری ماده و شعور، تئوری انعکاس، تئوری تکامل، تئوری طبقات، تئوری دولت، تئوری انقلاب و غیره در اقتصاد سیاسی تئوری کالا، اضافه ارزش، مبادله و غیره در کمونیسم علمی تئوری استراتژی و تاکتیک حزب انقلابی، سانترالیسم دمکراتیک، تئوری انقلاب، مراحل مختلف ساختمان سوسیالیسم و کمونیسم و غیره.) ولی چون تئوری های فلسفی به عام ترین و کلی ترین مسائل مربوط به طبیعت و جامعه و تفکر نظر دارند، این تئوری ها اساس و پایه سایر تئوری ها و هسته مرکزی را تشکیل می دهند. هر تئوری ساخت و بافت بغرنج ودرهم پیچیده ای دارد ومرکب از اندیشه های مدون و راهنما دراین یا آن زمینه است. 

     اصولا عقاید فلسفی هسته مرکزی همه جهان بینی ها را تشکیل می دهند زیرا که فلسفه عمده ترین مسائل مربوط به طبیعت و جامعه را مطرح می کند و به آن ها پاسخ می گوید و قوانین عام و طرق شناسایی جهان ، طبیعت و جامعه را مورد بررسی قرار می دهد. سایر مسائل و مطالب در هر سیستم جهان بینی بر شالوده نظریات و فلسفی طرح و حل می شود . 

فلسفه مارکسیستی پایه تئوریک جهان بینی مارکسیستی ـ لنینیستی است.

 3 ـ مقصود از مارکسیسم ـ لنینیسم در ساده ترین بیان چیست؟

مارکسیسم ـ لنینیسم جهان بینی پرولتاریا، مجموعه عقاید و نظریات فلسفی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و آموزش انقلابی است که مارکس و انگلس و سپس لنین بنیانگذاران آن بوده اند و توسط جنبش جهانی کمونیستی و کارگری بسط و تکامل داده شده و می شود. 

     سوسیالیسم علمی با نام  کارل مارکس (1883-1818) و فردریک انگلس(1895-1820) و ولادیمیرایلیچ لنین (1924 -1870) رهبران برجسته طبقه کارگر جهانی و دانشمندان سترک پیوند ناگسستنی دارد.

     مارکسیسم ـ لنینیسم یک جهان بینی علمی منظم و ذو جوانب است. این یک علم است و به مثابه علم قله تکامل معرفت بشری است و به تمام دستاوردهای دانش در همه شئون تکیه دارد . به مثابه علم محدودیت جغرافیایی و زمانی نمی شناسد یعنی مانند هر دانش واقعی مربوط به سرزمین و قاره خاص یا زمان و قرن خاصی نیست. این آموزش از آنجا که علمی و بیان واقعی حقیقت است راهگشا و نیرومند است. شکست ناپذیری اش در آن است که حقیقت است. دائما در حال تکامل و غنی شدن است. در هر جا و در هر زمان و در شرایط مشخص به شکل خلاق به کار می رود دگم نیست، رهنمای عمل است . 

      ضرورت و اهمیت فراگرفتن فلسفه مارکسیستی در چیست؟ در این است که با فرا گرفتن آن ما می توانیم بینش کامل و همه جانبه ای درباره کلیه پدیده ها و روندها و رویدادهای گیتی و چگونگی تکامل آن در باره نقش انسان در جهان و امکان شناخت واقعیات موجود و همچنین درباره علل دگرگونی های جامعه و راهی که بشر می تواند زندگی اجتماعی را تغییر دهد داشته باشیم. آموختن فلسفه مارکسیستی سرگرم شدن به مطالب تجریدی و دور از ذهن و بی فایده و به قول معروف به معنای فلسفه بافی نیست. فلسفه مارکسیستی و تمام تار و پود آن به واقعیات جهان و به نیازهای تاریخی جامعه انسانی وابسته است. این فلسفه علم ترین و کلی ترین قوانین تکامل طبیعت و جامعه را به ما نشان می دهد. مطالعه فلسفی مارکسیستی منجمله به ما می آموزد که چرا انقلاب سوسیالیستی ناگزیر است و به چه نحو می توان جامعه سعادتمند سوسیالیستی و کمونیستی را بنا نهاد. فلسفه مارکسیستی دانشی است که می تون آن را به چراغ راهنمای زحمتکشان در مبارزه برای بدست آوردن زندگی بهتر، غلبه بر عقب ماندگی، در راه ایجاد میهنی مستقل، دمکراتیک پیشرو و شکوفایی شخصیتی بشری تشبیه کرد. فلسفه مارکسیستی به ما می آموزد که جهان پیرامون و جامعه خود را بهتر بشناسیم. به تناقضات درونی آن به آرایش قوا در آن پی ببریم ، دشمنان ترقی میهن و نیکبختی خلق را از دوستان و متحدین باز شناسیم، نیروهای میهنی و مترقی را به درستی تشخیص دهیم و طرق نجات آن را از یوغ نواستعمار و استبداد و راه اعتلای آن را به قلل عالی تمدن و بهروزی و صلح و آزادی، سعادت و برابری، کار و برادری تمیز دهیم. در عین حال فرا گرفتن فلسفه مارکسیستی وسیله ای است تا فضیلت های یک مبارز کمونیست و سجایای عالی انسانی را در خود پرورش دهیم. همراه با شرکت فعال در کوره پیکار و تجربه عملی، این فراگیری برای پرورش فرد انقلابی یا نوسازی و خودسازی مبارزان اهمیت ویژه ای دارد. آموختن درست و جدی فلسفه مارکسیستی یک سرمایه فناناپذیر فکری و معنوی برای مبارزان و یک وثیقه ثمر بخشی نبرد آنان است. فرا گرفتن این علم به ویژه در میدان عمل اجتماعی و انقلابی در شخصیت فرا گیرنده تولدی دیگر به وجود می آورد و به آن بعدی تازه می بخشد و افق تازه ای را در برابرش می گشاید. داشتن دید صائب و تشخیص درست در مسائل سیاسی و مبارزه انقلابی مرهون  آموزش این فلسفه است [1].


[1] توضیح بیشتر – تئوری و پراتیک در درس 31

اسامی و معادل اصطلاحات این درست :  کارل مارکس karl marx  - فردریک انگلس Fridrich Enlels   - ولادیمیر ایلیچ لنین Vladimid Ilitcn Lenine  - تئوری Theorie  - پراتیک Pratique  - پدیده Phenomene – روند Processus  - رویداد (حادثه) evenement  - جهان بینی Consption du monde

منبع:

Masoudel.blogfa.com