دگرگونی مشی حکومت لیبوریست (کارگر) بریتانیا پیرامون مساله هند:

فصل دوم

دگرگونی مشی حکومت لیبوریست (کارگر)  بریتانیا پیرامون مساله هند:

از هیات پیتک- لارنس تا ایجاد حکومت موقت هند

(فبروری تا سپتامبر ۱۹۴۶)

مترجم : خليل وداد

گسترش همگانی جنبش توده یی در ماههای فبروری- مارچ ۱۹۴۶

تغییرات تاکتیکی حکومت لیبوریست بریتانیا

گسترش جنبش تظاهرات مشخصهء آغاز سال ۱۹۴۶ بود. این تظاهرات که در آغاز اقتصادی بودند، باگذشت زمان جنبه سیاسی بخود گرفته و تحت شعار «از هند خارج شوید!» راه اندازی میشدند. در شروع سال هند مرکزی و جنوبی را قحطی فرا گرفت. بهای مواد خوراکی بسرعت بالا رفتند. «اختلاس و بازار سیاه کشور را به نابودی میکشاند».۱

حکومت بریتانیا در چهره نایب السلطنه میپنداشت که از قحطی با وارد نمودن آذوقه میشود جلوگیری کرد. همچنان با گذشت زمان کمبود کلی کالاها محسوستر میشد.

از سویی با پایان جنگ تولیدات حربی نیز کمتر شدند. زمامداران برنامه داشتند تا شمار کارگران و کارمندان را در موسسات تولیدی و راه آهن کاهش دهند. در ماه جنوری در کلکته ۲۵ هزار نفر دست به اعتصاب زدند. اعتصابها شهر بمبئی و شهرهای دیگر را نیز دربر گرفتند. در ماه جنوری هنگام اعتصاب در شهزاده (راجه) نشین گوالیور پولیس بالای تظاهر کنندگان حمله ور شد. در نتیجه ۱۷ تن کشته شده و بسیاریها زخمی شدند. این برخورد خشونتبار باعث گسترش ناآرامیهای بیشتر در شهزاده (راجه) نشین نامبرده و موج اعتراضات در بیشترینه شهرهای هند شد.

در ماه فبروری ۱۹۴۶ بزرگترین اعتصاب خلبانان نظامی در پایگاه هوایی بمبئی روی داد، که دلیل آن توهین پیلوت نظامی هندی از سوی افسر انگلیسی بود. در آغاز این اعتصاب به گونهء نخوردن غذا در خوابگاههای شان بود. سپس افسران هندی نیز به اعتصاب پیوستند. بصورت کل در این اعتصاب یک و نیم هزار نفر سهیم شدند. «خلبانان ترخیص سریع آنانی را که نباید به خدمت دایمی بمانند و استخدام آنها در کار و دادن حقوق باز نشستگی و شهریه بخانوادههای پیلوتان هندی به اندازه انگلیسها را تقاضا میکردند».۲ در ماه فبروری اعتصاب بزرگ دیگر در شهر کاشپور رخ داد. بصورت کل اشکارا بود که جنبش توده یی فراگیر آزادیخواهی هند آغاز میشود. اعتصابها نه فقط محدود به موسسات صنعتی بوده، بلکه به واحدهای نظامی نیز سرایت کرده بودند.

مگر توفان واقعی هنوز در راه بود. در ماه فبروری ۱۹۴۶ حادثه یی روی داد که به اداره استعماری انگلیس و حکومت بریتانیا واضح ساخت که اگر مسأله اعطای استقلال هند بازهم به تأخیر افتد، در آنصورت انگلیسها را «از آنجا بیرون میکنند». این رخ داد قیام ملوانان باصطلاح «بحریه شاهی هند» بود.

تاکتیک «ازجا نباید تکان خورد» حکومت انگلیس و خودداری آن از تفاهم با کانگرس دربارهء دادن استقلال به هند و امید به آشتی ناپذیری جناح و این واقعیت که لیگ بنوبهء خود این عدم توافق را با تحکیم ادارهء بریتانیا درهند تایید خواهد کرد، «در نتیجهء انفجارهای صاعقه آسایی که از ژرفای پایگاه نظامی امپریالیزم برخاستند- همه برباد رفت». ۳ حتی پیش از جنگ بخشی از کشتیها از ترکیب بحریهء شاهی بریتانیا جدا شده و واحد مستقل نظامی را که متشکل از ۱۰ کشتی محافظتی (گزمه) و چندین قایق بودند، ساخت. ملوانان که از ولایات گوناگون هند جذب آن شده بودند، نمایندگان تقریبا همه اقوام و مذاهب بودند. برخی از این ملوانان در خشکه تعلیم میدیدند. هندیهایی ملوان و همچنان افسرمنظما مورد تبعیض نژادی قرار میگرفتند. افسران بالارتبه تقریبا همه انگلیس بودند. هندیها همواره از توهین خویش توسط آمران انگلیس شان، تغذیه بد و لزوم مساوات شان در پرداخت حقوق و شهریه برابر با انگلیسها و گذاشتن تجهیزات داده شده برایشان پس از ترخیص از خدمت شکایت میکردند، مگر کسی به این گله ها و گذارشات وقعی نمیگذاشت.

گذارش (عریضه) ملوانان کشتی گزمه  موسوم به «تلوار» (شمشیر) که مشغول آموزش در قاغوش (خوابگاهها) ی بمبئی  بوده و درخواستان شان را به افسر انگلیس داده بودند، نقش مستقیمی را در رویدادهای بمیان آمده بازی کرد. در این عریضه آمده بود که برنج تهیه شده با ریگ مخلوط بوده و آنها باید آنرا با دستان خویش پاک کنند. «افسر نامبرده انگلیس پاسخ داده بود: گدا گزینه یی ندارد» و به آنانیکه نمیخواهند برنج بخورند، پیشنهاد کرد، ریگ را از برنج با دست خود باید پاک کنند.۴ ملوانان نسبت به این افسر انگلیس به فرماندهی بالایی خویش عرض دادخواهی کردند، چنانچه یکی از آنها که در دیوار قاغوش نوشته بود: «از هند گم شوید!» و «زنده باد هند!» زندانی شد. این کار انگیزه اعتصابی همگانی پرسونل کشتی گزمه «تلوار» شد. در روز بعدی ۱۹ فبروری به این اعتصاب عمله های بیست کشتی جنگی که در بندر بمبئی لنگر انداخته بودند، پیوستند. شمار کلی ملوانان بمبئی بیست هزار بود یعنی همهء این تعداد مرکبهء نیروی بحری این پایگاه به اعتصاب پیوستند. «پس از این شمار بسیاری از کارگران صنعتی همبستگی شان را با این اعتصاب ابراز داشتند».۵

بامداد آنروز آنها با موتر  و پیاده در ستونهایی با پرچمهای سه رنگ کانگرس و درفشهای سبز رنگ مسلمانان بسوی پایگاه دریایی مارش کردند. در ضمن بیرقهای انگلیس پاره شده، پولیس رانده شده و افسران انگلیس فرار کردند. در صفوف آنها شعارهای «جای هند!» («زنده باد هند») و «انقلاب زنده باد!» طنین انداز بود. در نیمه روز  فرمانده بحریه افسری بنام روتروی خود را به «تلوار» رساند. معترضان برعلاوه خواسته های پیشین از او درخواستار آزادی زندانیان سیاسی منجمله بندیان مربوط به «ارتش ملی هند (ا. م. ه.) و خروج نیروها از اندونیزیا شدند. روتروی وعده داد که ملوانان را زندانی نکند، مگر همانروز ۳۰۰ تن که در ساحل  بودند بشمول عمله کشتی جنگی «حمله» بازداشت شدند. در پاسخ به این کمیته اعتصابی با ارگان اجراییوی اش با ترکیب پنج نفر تشکیل یافت. همچنان کارگران بندر و عملهء ایستگاههای زیگنال و رادیویی نیز پیوستند.

پگاه ۲۰ فبروری اعتصاب کنندگان در میتنگی گردهم آمدند مگر فرماندهی انگلیس واحدهای نظامی را احضار نموده و خوابگاه (قاغوش) ملوانان را با افراز پستها محاصره نمود. روتروی بحیث افسر بالارتبه امر کرد تا اعتصاب کنندگان خلع سلاح شده و به قاغوشهایشان بازگردند. مگر قطعات زیر فرمانش نتوانستند داخل خوابگاهها و کشتیها شوند. کمیته اعتصاب خواستار آرامش همه گانی شده و فرماندهی انگلیس دست به گزینه های فرسایش زده و جلو تهیه آب آشامیدنی و خوراک را گرفت. بروز ۲۱ فبروری واحدهای زیر فرمان فرماندهی بریتانیا، دست به تفتین زده و زمینه برخورد را آماده ساختند. «صبح زود یک سرباز مرتهه یی بالای ملوانی که از قاغوش (خوابگاه) میخواست بیرون رود فیر کرد».۶ همچنان ۱۷ عراده موتر و زرهپوش مسلح با اسلحه خودکار برضد اعتصاب کنندگان گسیل شد. بالای ملوانان معترض از توپخانه پایگاه بحری و کشتیها آتش شد. پس از آنکه ۴ تن از ملوانان کشتی جنگی «سند» کشته شدند، این کشتی با توپ سنگین اش نیز آتش متقابل گشود. این اتشباری ۷ ساعت بدرازا کشید. فقط پس از نیمهء روز آتش بس اعلام گردید.

ناآرامیها به کراچی، کلکته، پونو و مدراس سرایت کردند. در میدانهای بمبئی میتنگهایی در جریان بودند. زمانیکه پولیس خواست آنها را متفرق کند کار به برخورد کشیده و معترضان دست به سنگر سازی زدند. همچنان خلبانان بمبئی خواستار استقلال کشور شدند. از این خواسته آنها خلبانان قرارگاههای دیگر هوایی نیز پشتیبانی میکردند. همزمان در برخی از ولایات برخوردهای میان هندوباوران و مسلمانان رخ داد.

این رویدادها باعث تکانه شدید حکومت لیبوریست شدند. بروز ۱۹ فبروری اعلام شد که برای گفتگوها با رهبران جنبشهای ملی هیاتی در راس وزیر امور خارجه در امور هند و برما لارد پیتک لارنس بطور عاجل رهسپار هند میشود. همزمان دولت انگلیس واحدها و بحریهء وفادار تقویتی را با ملوانان انگلیسی گسیل نمود.

م. ک. گاندی همچون مخالف خشونت قیام را تایید نکرد، مگر انگلیسها نتوانستند از وی در راستای منافع شان سود ببرند. «گاندی مانند همیشه در ژرفای مردم بوده و به شهرها و روستاهای بنگال رفته و تلاشهای خستگی ناپذیری را برای جلوگیری از برخوردهای آغاز شده در برخی جاها میان هندوباوران و مسلمانان انجام میداد».۷ او بدرستی اعتصاب کنندگان را درک میکرد، مگر همزمان میدانست که اینگونه اقدامات چه عواقبی را در قبال خواهند داشت. بقول وی در اوضاع هند آنزمان اگر بجای قانون اساسی به مبارزه مسلحانه اتکا گردد، در آنصورت سرباز آزادیبخش خود بسرعت میتواند به سرکوبگر تبدیل شود. بویژه برای کسانیکه مذهب دیگر داشتند.  او بروز ۲۴ فبروری ۱۹۴۶ در روزنامهء «خاریجان» در مقالهء «چگونه میتوان نفرت را تنظیم کرد» نوشت:«ما هیپنوز(جادو) ارتش آزادیبخش هند شده ایم. نام  نیتاجی (یعنی سابهاس چندرا بوس) خیلی تاثیرگذار است. جای او را در عشق به میهن هیچکسی گرفته نمیتواند (من قصدا زمان حال را بکار میبرم). دلیری در همه اقداماتش بازتاب مییابد. او مرامهای بلندبالایی را مطرح کرده، مگر در دستیابی به آنها ناکام شد... من نمیخواهم که سربازان ارتش ملی هند فکر کنند و یا گمان برند که آنها و یاران شان میتوانند با زور مردم هند را از استبداد رها سازند. مگر، اگر او (سرباز) به ننیتاجی وفادار بوده و همچنان بیشترتر به میهن وفادار است، پس باید آمادهء آن باشد تا به مردم اعم از مردان، زنان و کودکان دلیری، قربانی و اتحاد را بیآموزاند. درآنحالت ما با سری افراشته به همه مردم جهان میتوانیم، بنگریم. و اگر این سرباز نسبت به مردم خودکامه شود، ولو که داوطلب (فدایی) هم باشد بی ارزش است».۸

رهبران کانگرس ملی در جایگاه دشواری قرار داشتند. قیام کنندگان درخواست پشتیبانی شان را میکردند، ولی آنها نمیتوانستند تن به این کار دهند، چونکه آنها مخالف خونریزی بوده و این عمل باعث قطع مذاکرات شان با زمامداران بریتانیایی و آغاز جنگ خونینی میشد. بروز ۲۳ فبروری رییس کانگرس ملی هند عبدالکلام آزاد به مطبوعات خبر داد که او به اقدامات لازمی برای توقف قیام دست خواهد یازید. همچنان سردار پاتیل بیدرنگ به بمبئی رفت. جواهر لعل نهرو نیز ازهمه خواست تا قیام را متوقف سازند چونکه (بقولش) مردم باید مبارزه کنند. همچنان م. ک. گاندی و م. ع. جناح خواستار این کار شدند. آلبته آنها با پذیرفتن برحق بودن خواسته های قیام کنندگان وعدهء حمایت از آنها را داده و سردار پاتیل تلاش میکرد آنها را به توقف قیام وادارد.  ۲۳ فبروری کمیته مرکزی اعتصابی تصویب قطع اعتصابات را صادر کرده و به مردم هند چنین خطاب کرد: «کمیته مرکزی اعتصابی نیروهای بحری به آگهی شما میرساند که تصمیم گرفته است، به اعتصابها پایان دهد. کمیته پس از گفتگو با سردار پاتیل که باعث قناعت آنها شد، تصمیم گرفت که کانگرس بخاطر جلوگیری از سرکوب و خشونت در برابر اعتصاب کنندگان و انتقال خواسته های برحق شان به حکومت اینکار را میکند. با باورمندی به پشتیبانی کانگرس و داشتن اطمینان از حمایت مسلم لیگ پس از اعلامیه همدردانهء جناح کمیته به اعتصابات خاتمه داد». ۹ چنانچه در کشتیهای جنگی به نشانهء ختم اعتصابها پرچمهای سیاه برافراشته شدند. همچنان کارگران بندر نیز به اعتصابهای خویش پایان دادند.

به اینگونه، خیره سری زمامداران انگلیس و طفره روی شان از واقعیتهای موجود در «گوهرِ تاجِ امپراتوری هند» نه باعث مقاومت مدنی («ساتیاگراها» و «اهیمسا») بلکه عامل وحدت عمل نیک وبد («دهارما- یودها») شد. چنانچه نظامیهای هند دوباره به کارزار مبارزه بخاطر استقلال کشور کشانیده شده و آشکارا شد که دیگر زمان موجودیت انگلیسها در هند به پایان رسیده است. این رویدادها حکومت بریتانیا را واداشتند که به برخوردش نسبت به واقعیتهای هند بازنگری نماید.

ماموریت پیتیک- لارنس و نتایج آن.

در ماه فبروری سال ۱۹۴۶ حکومت لیبوریست بریتانیا تصمیم گرفت هیاتی متشکل از سه تن شامل وزیر امور هند و برما لارد پیتیک- لارنس (رییس هیأت)، وزیر بازرگانی ستافورد کریپس و وزیر امور بحری الکساندر را به هند گسیل نماید. این هیات باید در پایان ماه مارچ به هند میرفت. نخست وزیر حکومت لیبوریست کلیمنت ایتلی در برابر نمایندگان مجلس عوام بیانیه یی پیرامون وظایف ماموریت مجلس وزرا  در هند ایراد نمود. «او دراین اعلامیه خاطر نشان کرد که جنبش آزادیبخش ملی هند و مبارزهء انکشور برای استقلال، مبارزه توده یی سراسری است که بتدریج به آن ارتش مملکت کشانده میشود. مبارزه ضد امپریالیستی مردم هند بگونه تنگاتنگ با مبارزه مردمان خلقهای دیگر جنوب آسیا مرتبط میباشد. به این دلیل بقول ایتلی، حکومت بریتانیا نمیتواند خواستهای این جنبش را نادیده بگیرد و باید به پیشواز آن رود».۱۰ ایتلی اعلام کرد که حکومت بریتانیا آمادهء دادن استقلال به هند است، گرچه میپندارد که برای آنکشور و برای متروپول مفیدتر خواهد بود که اگر هند یک مملکت دومینیون باشد. ایتلی اعلام کرد که این «ماموریت» باید به هندیها کمک کند تا برنامه انتقال حکومت بدست خودشان را که در آن نمایندگان احزاب گوناگون هند متفقا اشتراک داشته باشند، تنظیم کنند. «حکومت لیبوریست نخستین بار اعلام کرد که آمادهء پذیرش پیشنهادات دیگر خارج از اعلامیهء کریپس نیز است».۱۱

بجاست دربارهء ماموریت کریپس بیشتر روشنایی افگنده شود. «بروز ۱۱ مارچ سال ۱۹۴۲ چرچیل در مجلس اعوام اعلام کرد که ستافورد کریپس عضو کابینهء جنگی به هند میرود تا به توافق رهبران اصلی اینکشور در راستای «حل عادلانه و قطعی معضل هند دست یازد.» نخست وزیر همچنان خاطرنشان ساخت که کریپس تلاش خواهد کرد تا توافق اکثریت هندوان و همچنان اقلیتهای بزرگ را که در میان آنها مسلمانان مهترین اند، بدست آورد. این امر «زمینهء تمرکز همهء تلاشها و انرژی را در راستای منافع میهن عزیزما مساعد خواهد ساخت.» در این زمان پرسشهای مربوط به هند منظما توسط کابینهء جنگی بررسی میشد».۱۲ «بتاریخ ۲۲ مارچ ۱۹۴۶ کریپس به دهلی آمده و با رهبران همه احزاب و جماعتهای کشور برشالودهء مواد اعلامیهء مصوب کابینه جنگی مذاکره کرد. محتوای این اعلامیه شامل این مواد بود: در زمان جنگ هیچ دگرگونی یی در امر اداره هند صورت نمیپذیرد. پس از جنگ در نظر بود که اتحاد هند که حیثیت دومینیون را داشته و متحد کشور سلطنتی (بریتانیا، مترجم) و دول دومینیون دیگر باشد، ایجاد شود. استانها و شهزاده (راجه) نشینهایی که نمیخواهند عضو اتحاد هند شوند، میتوانند روابط پیشین خویش را با انگلستان حفظ کنند و یا اینکه دومینیون جداگانه را ایجاد کنند. به آنها عین موقف یکسان با اتحاد هند داده خواهد شد. از احزاب سیاسی هند درخواست میشد تا به حکومت انگلیس در پیشبرد جنگ یاری رسانند. همچنان امور دفاع از هند به حکومت بر یتانیا واگذار میشد. حکومت (انگلیس، مترجم) اجازه خواهد داد تا مسایل مربوط به تامینات مادی عملیات جنگی از طریق شورای اجراییوی وابسته به نایب السلطنه هند پیش برده شود».۱۳

« کریپس هنگام سفر در هند ملاقاتهای جداگانه یی با همه سران احزاب عمده سیاسی و حتی گروههای درجه دوی اجتماعی داشت. مگر بیشترینه تلاش وی به جلب پشتیبانی کانگرس و مسلم لیگ متمرکز بود».۱۴ «کانگرس از پذیرش برنامه انگلیس خودداری کرد، چونکه در آن بگونه آشکارا دادن استقلال  و ایجاد دولت موقت ملی مطرح نشده بود».۱۵ در قطعنامه کمیته کاری کانگرس آمده بود: «این پیشنهادات کریپس که در آخرین لحظات تحت تاثیر بحران خطرناک موجود جنگی طرح شدند، باید همچنان بگونه موثر جلو خطرات و تهدیدات هند و همهء جهان را بگیرند. مردم هند میخواهد با تمام نیروهای مترقی جهان یکی شده و بار جنگی را که از سال ۱۹۳۹ درگرفته بدوش بکشد. کانگرس با پیشنهادات کابینه انگلیس در چهار نکته موافقت نکرد: در مورد موقف دومینیون، دربارهء آیندهء شهزاده (راجه) نشینهای هند، در قسمت پیوستن بخشی از استانها به اتحاد هند و پیرامون مساله دفاع هند».۱۶ درینمورد ج. ل. نهرو اعلام کرد: «ما میخواهیم به زمامداران بریتانیایی بگوییم ...- شما به تناسب آن کار نیکی که انجام داده اید، بیشتر در اینجا نشسته اید. اجازه دهید با شما خداحافظی کنیم. از برای خدا- بروید! ما چیزهای بزرگتر میخواهیم- تلاشهای ما برای آزادی نامحدود است».  «بصورت عموم پیشنهادات کریپس از سوی همه احزاب و گروهها مورد نکوهش قرار گرفت. البته آنها هرکدام از مواضع سیاسی و از زوایای منافع خویش آنرا انتقاد میکردند. مثلا کانگرس میخواست که شورای اجراییه مربوط به گورنرجنرال همچون حکومت با شرکت هندیها فعالیت کند. در چنین حالتی گورنرجنرال فاقد حق ویتو میشد. مگر کانگرس ضد طرح عدم وابستگی ولایات به اتحاد هند بود، چون آنرا باعث ایجاد پاکستان میدانست. برخی اعضای چپی کانگرس و همچنان حزب فاروارد بلوک سوبهاس چندرا سرسختانه برضد هرگونه سازش در راستای استقلال هند بودند». ۱۷ مهاتما گاندی از سوی خود صریحا به س. کریپس میگفت: وقتیکه شما فقط این را میتوانید پیشنهاد کنید، پس چرا به اینجا آمده اید. اگر این همه چیزی است، که به هند پیشنهاد میکنید، پس من به شما پیشنهاد میکنم که با هواپیمای بعدی دوباره پرواز کنید».۱۸هندی مهاسبها برخلاف ایجاد حکومتها توسط شهزاده (راجه) نشینهایی که عضو اتحاد هند نبودند، و تدویر انتخابات بر شالوده مذهبی- جماعتی بوده و موقف سرسختانه ضد ایجاد پاکستان را داشت. سیکها همچنان مخالف ولایات مستقل و برضد جدایی پنجاب بودند. « کاستهای ثبت شده در راس ب.پ. امبیدکار اعلام کرد که پیشنهادات کریپس بازتاب دهندهء منافع آنان نیست».۱۹ مسلم لیگ مخالف ایجاد اتحاد هند بود، چونکه درآنحالت ایجاد دولت مستقل اسلامی ناممکن میشد. مگر شهزاده (راجه)ها موافق ایجاد دومینیونهای مستقل متشکل از این شهزاده (راجه) نیشنها بودند. «در مرحلهء پایانی مذاکرات کریپس با رهبران کانگرس سرهنگ لوییس جانسن نمایندهء شخصی روزولت در امور تامینات جنگی در هند بحیث میانجی به آنان پیوست. پس از گفتگوها با نهرو جانسن به آگاهی کریپس رساند که کانگرس بشرطی پیشنهادات بریتانیا را به بررسی میگیرد که دیپارتمنت دفاعی حتی اداره ستاد کل ارتش تحت ریاست اویویل به دست هندیها داده شود. مگر نایب السلطنه لینلیتگوی و اویویل خلاف این طرح نظر دادند.» ۲۰ به اینگونه، هیچ حزب سیاسی حاضر به عقب نشینی نشده و ماموریت کریپس به شکست انجامید.

در چنین حالتی بیانیهء نخست وزیر بریتانیا با خرسندی از جانب رهبران کانگرس ملی همچون پاتیل، ع. کلام آزاد، م. ک. گاندی استقبال شد. جواهر لعل نهرو اعلام کرد که این امر شالودهء حل صلح آمیز مساله را میسازد. جناح مگر ناراضی بود، چونکه در بیانیهء ایتلی هیچ حرفی از پاکستان زده نشده بود.

به اینگونه با برسمیت شناختن حق خود ارادیت مردم هند حکومت ک. ایتلی تصمیم به انتقال تدریجی حاکمیت به احزاب سیاسی هند گرفت. در اعلامیهء منتشره بروز ۱۹ فبروری ۱۹۴۶ برشالودهء قانون اساسی سال ۱۹۳۵ به آنها پیشنهاد میشد در انتخابات مجلس مرکزی قانونگذاری اشتراک نمایند. ۲۴ مارچ سال ۱۹۴۶ «هیات سه وزیر» به هند آمد. از سه تای آنان فقط کریپس شخصی وارد به مسایل هند بود. هیات باید با احزاب سیاسی هند مذاکراتی را انجام میداد. «کریپس اعلام کرد که هیات برنامه اجرایی ندارد. راهکار لازم در جریان گفتگوها ترتیب خواهد شد. و اعضای هیات وظیفهء مجبور نمودن هندیها به پذیرش پاکستان را ندارند. کریپس اظهار امیدواری کرد که هند همسویی آزاد با کامنویلت بریتانیا را حفظ خواهد کرد». ۲۱ 

هنگام ملاقات با گاندی اعضای هیات به وی نگرانی شان را بخاطر درگرفتن جنگ داخلی در هند پس از رفتن انگلیسها از کشور بیان داشتند. مگر وی با این پندار موافق نبود. گفتگوها بصورت عموم با نمایندگان کانگرس و مسلم لیگ صورت گرفتند. با احزاب دیگر این گفتگوها بیشتر جنبه تشریفاتی داشتند. در این میان از مسلم لیگ همانند وسیله فشار بالای کانگرس استفاده میشد.

مساله عمده دگرگونی درونی هند بود. در آغاز سال ۱۹۴۶ اوضاع هند وخیم بود. مبارزه برای خروج نیروهای هند از اندونیزیا و هندوچین و پسانها واکنش محافل اجتماعی به صحنه سازی محاکمه نظامیان «ارتش ملی هند» سوبهاس چندرا بوس و در نهایت قیام ملوانان بحریه شاهی در بمبئی که پس از آن حکومت ک. ایتلی به این نتیجه رسید که مساله هند را پیش از آنکه این کشور خودش آنرا حل کند، بزودترین فرصت باید حل کرد، باعث وخامت بیشتر اوضاع کشور شد» ۲۲ «در سطح کل هند انتخابات ۱۹۴۶ باعث جابجایی نو نیروهای سیاسی در کشور شد»۲۳ این امر را نایب السلطنه لارد اویویل نیز اجبارا میدانست. چنانچه در یادداشت مورخ ۱۶ فبروری سال۱۹۴۶«روزنوشت نایب السلطنه» او تذکر د اده بود: «در انتخابات مجلس مرکزی قانونگذاری مسلم لیگ اکثریت کرسیها را که به مسلمانها تخصیص داده شده بودند، بدست آورد و کانگرس فقط بیشترینه کرسیهای تخصیص یافته به مسلمانان را در ولایت شمالغربی (صوبه سرحد) بدست آورد» ۲۴

به اینگونه اوضاع درونی هند دگرگون شده بود. در استانهای مسلمان نشین موقف مسلم لیگ در نتیجه انتخابات ولایات مستحکمتر شد که بسرعت از جانب اعضای هیات مورد بهره برداری قرار گرفت. چنانچه طرح توافقنامه یی  (مموراندم)آماده شد که در آن دو گزینه برای حل مساله هند طرح شده بود. گزینه نخست- ایجاد «اتحاد هند» با صلاحیتهای گسترده برخی ولایات بود. گزینه دوم- طرح «پاکستان- هندوستان) بود. در صورت عملی شدن گزینه «پاکستان- هندوستان» پیشبینی میشد تا سیستم مشترک دفاعی دربرابر تجاوز خارجی بوجود آید. «لازم بود تا معاهده دفاعی برای ۲۰ سال با امکان تمدید خودبخودی (اتوماتیک) آن برای ۱۰ سال بعدی امضا شود».۲۵ کریپس میپنداشت تا فدراسیونی با مرکزیت ضعیف بوجود آید. اویویل برعکس هوادار مرکز نیرومند بود. «درنظر بود که طرح پاکستان به جناح پیشکش شود. در این «مموراندم» (یادداشت تفاهم) قبول درخواستهای برخی شهزداه گان (راجه ها) فیودال نشینها برای جدایی (استقلال) درنظر گرفته شده بود. بروز ۱۱ اپریل ایتیل برنامه پیشنهاد شده از دهلی را تایید کرد».۲۶ در بارهء کانگرس باید گفت که این حزب میپنداشت تا هند همچون دولت واحد باقی بماند. «بزودی کمیته کاری کانگرس پیرامون توافقنامه بریتانیا ابراز نظر کرد. اعضای این کمیته از طرح فدراتیف شدن هند پشتیبانی کرده ولی از «اتحاد» با مسلم لیگ در حکومت موقت خودداری کردند. دلیل این امر پابندی کانگرس به اصل سیاسی مبنی بر «یک ملت یک کشور!» بود.۲۷