حمله جناح راست آمریکای لاتین:

حمله جناح راست آمریکای لاتین:

مصاحبه با اکسل کیسیلف

منبع: تله‌سور

تارنگاشت عدالت 

چندین تحلیل‌گر سیاسی و اجتماعی بازسازی و ظهور جناح راست در آمریکای لاتین را برجسته کرده اند. پس از حدود ۱۵ سال از چیزی که دولت‌های مردمی و ملی دارای سیاست‌های مترقی نام گرفته، منطقه با ظهور دولت‌های بیش‌تر محافظه‌کار، نولیبرال‌ و راست رو‌به‌رو است.

از ۱۹۹۸ بدین سو، با پیروزی انتخاباتی هوگو چاوز، ۱۴ دولت مترقی و بطور دموکراتیک انتخاب‌شده وجود داشته است.

از همان آن لحظه برای بی‌ثبات کردن این دولت‌های یک‌سری تلاش‌ها آغاز شد. کودتاهای نرم علیه روسای جمهور مترقی آغاز شد، نخستین کودتا که علیه هوگو چاوز بود شکست خورد، کودتای بعدی علیه مانوئل زلایا در هندوراس بود، پس از آن یک مانور پارلمانی علیه فرناندو لوگو در پاراگوئه، و کودتای پارلمانی علیه دیلما روسف در برزیل. این روندها بمثابه «جنگ قضایی» تعریف شده اند، مانند کشمکش علیه لولا، و موارد تازه‌تر علیه رافائل کوررآ، خورخه گلاس در اکوادور، و روند بسیار مشابه علیه کریستینا کیرشنر در آرژانیتن.

امروز، ۱۰ دولت یا از طريق مسیر انتخاباتی (سباستین پینه‌را، مائوریسیو ماکری، لنین مورنو) یا با ابزار خلاف قانون اساسی و کودتاهای غیرقانونی عملاً شکست خورده اند یا به آن‌ها خیانت شده است.

اکسل کیسیلف نماینده مجلس فدرال آرژانتین، و وزیر اقتصاد دردولت کریستینا فرناندز دکیرشنر بطور اختصاصی با تله‌سور مصاحبه کرده است.

1- به نظر شما این پیروزی حمله نولیبرالی در بازگرفتن فضاهای فیزیکی و سیاسی را چگونه می‌توان توضیح داد؟

 

من این‌را یک موج یا یک پیروزی نمی‌دانم. من فکر می‌کنم دنیا از سال ۲۰۰۸ یک بحران جهانی را که هنوز از آن بیرون نیامده تجربه می‌کند، این بحران جهانی که طی زمان از سال ۲۰۱۴ از راه‌های نامتجانس وارد آمده و به آمریکای لاتین شدیداً ضربه زده است مراحل گوناگون و تکاملی داشته که هنوز پایان نیافته است.

در بستر این بحران، یک بی‌ثباتی سیاسی شدید بوجود آمده که در آن دولت‌های حاکم ضربه خورده اند و مشکلات سیاسی و اقتصادی دارند. من معتقدم این چیزی است که جمعیت‌ها را به ذهنیت طرح مطالبات بیش‌تر هدایت کرده و این موجب تردید نسبت به این دولت‌ها شده است. امروز من می‌توانم این را به اروپا و ایالات متحده تعمیم بدهم. این بحران اقتصادی در همه جا مشکلات، در همه‌جا نامعلومی، و همچنین یک بی‌ثباتی سیاسی شدید آفریده است.

ما این‌را در کشورهای اروپایی می‌بینیم که پیش از هر انتخابات معلوم نیست بیان جناح راست، حتا راستی که با جنبش‌های توتالیتر و ایده‌های آن‌ها وابسته است پیروز خواهد شد، یا یک ترقی‌خواه از چپ امکان پیرورزی خواهد داشت. ما این‌را در فرانسه دیده ایم که جدل بین ملنشون و لی پن بود، و در ایالات متحده که شما برنی ساندرز را در برابر ترامپ داشتید. هیچ‌کس نمی‌داند این سیاستمداران در صورت دست یافتن به دولت چکار خواهند کرد.

ما در آمریکای لاتین این‌را در مورد کوچینسکی دیده ایم، ما این‌را در مورد مکزیک با پیروزی آملو دیده ایم. من فکر می‌کنم که این مشخص نیست، که مردم آمریکای لاتین، که جوامع ما در شرایط اقتصادی و بین‌المللی پیچیده‌ای زندگی می‌کنند که تعریف آن هنوز مشخص نیست.

لذا این یک جدل است. آمریکای لاتین امروز از یک بحران نولیبرالی رنج نمی‌برد بلکه ما در قلمرو نامعلومی و جدل قرار داریم.

۲- مشخصاً در کشور شما، علاوه بر احیای دولت‌های جناح راست، آیا احزاب سیاسی یا جنبش‌های راست‌گرا بوجود آمده یا تقویت شده اند؟ راجع به چهره‌های راست افراطی مانند بولسونارو، اوریبه یا کَست چه فکر می‌کنید؟ فکر می‌کنید این‌ها ظهور سمت ارتجاعی‌تر جناح راست را نشان می‌دهند؟

جوامع دوره پیچیده را طی می‌کنند، و در زمان‌های پیچیده بیان‌های بسیار متنوعی ظهور می‌کنند. یکی از آن‌ها ارتجاعی‌ترین جناح راست قدیمی است، اما ما نباید راه دو برویم (این در باره بولسونارو، کست یا ارویبه که هم‌اکنون رییس‌جمهور نیستند). در این ایده‌هایی که ما باور داشتیم در هیچ کجای دنیا نقشی ندارند، هم تمر و هم برخی از عناصری که در دولت ماکری حضور دارند شریکند.

اما من معتقدم که جوامع ما بالغ‌تر از آن هستند که مرتکب یک عقب‌گرد شدید به دوران گذشته شوند. من معتقدم که خلق‌های آمریکای لاتین طی ۱۰ تا ۱۲ سال رشد، توزیع، صنعتی‌شدن، بهبود شرایط زندگی خود، دسترسی بخش‌های عظیمی- که بخشی از وضعیت آسیب‌پذیری و فقر بودند- به سطوح مصرفی که به سطوح بخش‌های میانی نزدیک‌تر است را دیدند، این پدیده‌ای است که در آمریکای لاتین رخ داد.

به نظر من جوامع ما خواهان حفظ این هستند و نمی‌خواهند آن‌را از دست بدهند. ارتجاعی‌ترین نظر معتقد است وجود فقر چیز خوبی است و به یک جامعه دوقطبی‌تر باور دارد، اگر ما بتوانیم مردم را در بحث درگیر کنیم بازگشت به آن نوع سیاست‌ها دشوار است.

۳- فکر می‌کنید ظهور سیاسی دوبارۀ نیروهای مسلح بمثابه یک عامل فشار بسود راست وجود دارد؟

تلاش‌هایی وجود دارند که چنین به نظر می رسند. اما من فکر می‌کنم نادیده گرفتن تاریخ بسیار دشوار است، تاریخ نشان می‌دهد که نیروهای مسلح کشورهای ما نقش مهمی به عهده دارند اما نمی‌توانند به یک حزب سیاسی مبدل شوند.

۴- فکر می‌کنیدپیروزی رییس‌جمهور لوپز اوبرادور در مکزیک، از یک سو، و مقاومتی که ونزوئلا، نیکاراگوئه، کوبا و بولیوی توانسته اند رشد دهند، از سوی دیگر، می‌توانند آغاز عقب‌راندن این «استقرار دوبارۀ محافظه‌کاری» باشند. یا ما هنوز راه طولانی در پیش داریم؟ امکان بازپس گرفتن فضاهای از دست رفته را چگونه می‌بینید؟

اجازه بدهید دوباره تأکید کنم. من فکر می‌کنم آمریکای لاتین در یک دورۀ نامعلومی و تعریف قرار دارد. در یک سو نیروهای محافظه‌کار و ارتجاعی قرار دارند. در سوی دیگر، بخش خوب جامعه ما، بخش خوب مردم ما که قصد دارند برای حقوق خود مبارزه و نبرد کنند قرار دارند. هم در کشورهایی که در آن‌ها اکنون دولت‌های دارای گرایش مترقی‌تر حاکمند، و هم در کشورهایی که نیروهای سیاسی نولیبرال هم اکنون در قدرت می‌باشند، این جریان دارد. ما لحظه‌ای را شاهدیم که برای دیدن حل این تضادها باید منتظر ماند.

https://www.telesurtv.net/english/news/Latin-American-Right-Wing-Offensive-Interview-With-Axel-Kicillof-20180806-0010.html