تشکل مستقل زنان کارگر یک مطالبه یا ضرورت؟!

تشکل مستقل زنان کارگر یک مطالبه یا ضرورت؟!

هاله صفرزاده

بحران اقتصادی، تورم، گرانی و بیکاری، زندگی تمام زحمتکشان (فارغ از جنسیتشان) را بیش از پیش دشوارتر کرده است.دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر، سبب شده  که بیش از گذشته زنان به بازار کار وارد شوند و با دستمزدهایی بسیار کمتر از مردان در بخش غیر رسمی مشغول به کار باشند؛ چرا که با درآمد مرد خانواده دیگر نمی توان چرخ زندگی را چرخاند؛ آن هم در جامعه ای که  بار تامین هزینه های زندگی به طور قانونی بر دوش مرد گذاشته شده است و وظیفه فرزندآوری و فرزند پروری و در واقع بازتولید نیروی کار بر عهده ی زن.

در تمام جامعه طبقاتی، اقشار فرودست تر فشارهای بیشتری را متحمل می شوند و زنان به دلیل موقعیت فرودست شان در نظام مردسالارِ سرمایه سالار، فشارهای بیشتری را تحمل می کنند. نیروی کار زنان ،به عنوان ارتش ذخیره کار همواره در جهت افزایش سود سرمایه داران مورد استفاده قرار میگیرد. در هنگام رونق اقتصادی زنان  به محیط های کار فراخوانده می شوند تا با دستمزدهای کمترشان، ارزش اضافی بیشتری تولید کنند و زمان رکود اقتصادی و بحران و افزایش بیکاری، در صف اول تعدیل نیروها و اخراج ها قرار می گیرند و به خانه ها آشپزخانه ها رانده می شوند تا فقط نقش بازتولید نیروی کارشان را دنبال کنند.

 مقابله با انواع  بی حقوقی ها،  جز با ایجاد تشکل‌های مستقل (از کارفرما و نهادهای قدرت) و فعالیت هماهنگ کارگران  امکان پذیر نیست. معمولا این تشکل‌ها در محیط های کار تشکیل می شود و خواسته ها و نیازهای قشر خاصی از کارگران را پیگیری می کنند؛ مثلا کارگران نقاش، بنا، خیاط، خباز. امازنان با وجود اینکه نیازها و  مشکلات خاصی در محیط های کار دارند، تشکل‌های خاص خود را ندارند. در معدود تشکل‌های مستقل موجود نیز حضور  زنان کمرنگ است. در بسیاری از این تشکل‌ها به دلیل مردانه بودن فضای کار، طبیعی به نظر می رسد که زنان حضور نداشته باشندودر برخی دیگر از جمله تشکل‌های معلمان، پرستاران و بازنشستگان حضور زنان پررنگ و تاثیر گذار است.

 بحث "تشکل مستقل زنان کارگر " از جمله بحث هایی است که در رابطه با تشکل یابی زنان کارگر مطرح شده است که قدمتی طولانی دارد و نظرات بسیار متنوع و متفاوتی در این زمینه وجود دارد. در برخی از کشورها، کارگران زن تشکل مستقل و سراسری خود را ایجاد کرده اند (اتحادیه زنان کارگر کره جنوبی) و در بسیاری دیگر از کشورها، مانند ایران، کارگران حق ایجاد  تشکل مستقل خود را ندارند، زنان کمتر از مردان تجربه فعالیت متشکل برای رسیدن به خواسته های خود را دارند.

 در این رابطه با تنی چند از کارگران، فعالان کارگری و اجتماعی و فعالان جنبش زنان این موضوع طرح شد. نظرات آنان که در ادامه می آید، تنوع فکری و زاویه های دید متفاوت نسبت به این موضوع را نشان می دهد.

امید است که این تلاش گامی باشد در راستای تشکل یابی هر چه بیشتر نیروی کار، از جمله زنان.

پرسش‌ها:

1.   چرازنانکارگردرایرانتشکلیندارند؟

2.   جایگاهزناندرتشکل‌هایکارگری چیست؟

3.   نقشورابطهجنبشزنانبااینتشکل‌ها چه می تواند باشد؟

روشنکشیرزاد (کارگر)

با درود و تشکر نسبت به طرح این مباحث مهم که از مدت ها پیش دغدغۀ همۀ ما را نیز تشکیل می دهد. پاسخ ها می توانست گسترده تر و دقیق تر نیز باشد اما هم به لحاظ اختصار و هم به دلیل کمبود وقت، قالب کلی تری دارد. پیشنهاد می کنم گذشته از کارکردی که مورد نظر شماست، می توان در آینده کارگروهی از علاقمندان را برای بررسی دقیق تر و کار بر روی خروجی این مباحث تشکیل داد. از انرژی و نیرویی که همواره در زمینه بررسی مسائل زنان زحمتکش اختصاص می دهید، قدردانی می کنم.

   1- طبقۀ کارگر در مفهوم مدرن خویش و کارگران مزدی به عنوان وسیع‌ترین طبقه اجتماعی (اکثریت) جامعۀ سرمایه داری، زنان کارگر را که بخش بزرگ و روزافزونی از زنان جامعه هستند را در بر می گیرد. سرمایه داری (و نیز سرمایه داری مرتجع در ایران) با : بهره کشی و استثمار وحشیانۀ نیروی کار ارزان زنان، تشدید نابرابری و تبعیض همه جانبه علیه زنان و جایگاه فرودست (مضاعف) آنان در عرصۀ عمومی و خصوصی، پیامدهای فاجعه بار فرآیندهای خصوصی سازی و سیاست های نئولیبرالی، گسترش فقر زنان و سوق دادن آنان به بازار گسترده غیررسمی (حاشیه ای)، به خدمت گرفتن ایدئولوژی های مردسالارانه و مذهبی ... ، ناامنی، سرکوب و بی حقوقی کامل زنان کارگر ایران را نسبت به مردان هم سرنوشت خود شدت فزونتری بخشیده است. علاوه بر این واقعیات، ضروری است که زنان کارگر به سبب خواسته ها و مشکلات ویژۀ خود و تجربۀ همزمان ستم و تبعیض، از تشکل مستقل خود برخوردار بوده و علاوه بر مبارزه مشترک برای خواست های عام (و تشکل های مختلط)، توانمندتر سطح مبارزات همه جانبۀ کارگران را هم به لحاظ کیفی و هم کمی، ارتقاء بخشند. دستاوردها و تجربیات درخشان زنان کارگر متشکل، در سازماندهی اعتصابات بزرگ کارگری، مبارزات مستمر در جهت ریشه کن نمودن قوانین و سنت های ظالمانه، قیام ها و انقلابات توده ای، مؤید تاریخی ارزشمندی در این زمینه می باشد.

2 – سرکوب های سیستماتیک و وحشیانۀ سرمایه داران حاکم، اعمال سیاست های جنسیتی و علیه زنان کارگر و زحمتکش نظیر طرح های نیمه وقت سازی کار بانوان، دورکاری، کارورزی و ... که سعی بر منفرد کردن زنان از محیط کار و تشدید رقابت در راستای تشدید استثمار دارند، دسترسی محدودتر زنان به آگاهی و ارتباطات آزادانه (در مقایسه با همکاران مرد)، آسیب پذیری شدیدتر به هنگام بیکاری و بحران، بار سنگین و وقت گیر کار خانگی بر دوش زنان، کم کاری شدید فعالان و عدم ارتباط تنگاتنگ در حوزۀ شناخت و بررسی مشکلات و معضلات زنان کارگر و زحمتکش که به نوعی فعالیت در این زمینه مناسبتی (8 مارس، خشونت علیه زنان و ...) بوده  و به لحاظ ذهنی نیز هنوز از اهمیت مبارزۀ این حوزه درک اصولی دیده نمی شود و کمبود رهبران زن در سطح سازماندهی حرکات و اعتراضات کارگری-توده ای کاملاً ملموس می باشد (و حتی در جمع های فعالان و پیشروان در مقایسه با همرزمان مرد، البته این به معنای عدم حضور و رشد و پیشروی زنان در عرصه های مبارزاتی نبوده و از زاویه ضعف ها و کمبودها به آن اشاره داریم). یکی از اساسی ترین موانع عینی، پراکندگی جمعیت زنان مزدبگیر در مشاغل خدماتی، خانگی، کارگران کشاورزی و رانده شدن فزاینده به بازارکار حاشیه ای است (که از نظر ساعات کار، شدت کار، دستمزد زیر حداقل قانونی و نابرابر، عدم پوشش تأمین اجتماعی و ناامنی شغلی،عدم نظارت مراجع ذی صلاح، حوادث کار و...  بدترین و زجرآورترین شرایط کار محسوب می گردد). مجموعۀ عوامل عینی و ذهنی که نیاز به بررسی دقیق تر نیز دارند موانع تشکل یابی زنان کارگر را تشکیل می دهند.

3 – جنبش زنان برای آزادی که محتوای ضد سرمایه دارانه داشته و دارای عمیق ترین پیوند با جنبش دموکراتیک رادیکال و با جنبش کارگری (جنبشی سیاسی و طبقاتی) است، پتانسیل بالایی در تأثیرگذاری بر مبارزات تشکل های کارگری مستقل زنان (و به طور اعم) می تواند داشته باشد و متقابلاً جنبش کارگری زنان نیز قابلیت در برگیری وسیع‌ترین خواست های دموکراتیک همۀ زنان را دارا می باشد. همچنین این جنبش می تواند در مقابل گرایشات انحرافی و اصلاح طلبانه ای که مبارزات زنان جامعه را در هویت یابی فرهنگی، مبارزه صرفاً در حد برابری قانونی، ان جی اویی، ارجاع منشا مشکلات زنان به حوزه های روانشناختی، و نادیده گرفتن سرچشمه های بردگی و تباهی نه تنها زنان بلکه مردان جستجو می کنند، تمام قد ایستادگی نموده و راهکارهای عملی، نظری و آموزشی را برای حل معضلات گریبانگیر زنان کارگر(و نیز مردان) پیش رو نهد.

 

بهرام(کارگر بازنشسته)

1-   تشکلتودهایزنانکارگریکضرورتاست،منباعنوان "مطالبه" سرستیزندارم،بلکهمطالبهگریرانقطهعزیمتیدریکبازهیزمانیقلمدادمی‌کنم. دراکثرموارد،طرحتحرکاتمطالبهگریازطرففعالینارائهشدهوپسازمدتیمتاسفانه،بهدلیلعدمتعمیقاینمطالبهدرجهتتودهایشدن،درحدشعائررفرمیستیگیرکردهاست. تشکلزنانکارگریکضرورتعینیاست،امااینضرورتبهدوشکلکلیمی‌تواندعینیتیابد.

اول: شرایطعینیدرتوازنقواوحصول "آگاهی"دررویکردمبارزاتی

دوم: طرحوتعمیقاینتشکلازطرفنیروهایپیشرو

2-   اینکهچرا زنانکارگردرایرانتشکلیندارند، دریککلام، سرکوبسیستماتیک

3-   منباطرحاینسوالکه،جایگاهزناندرتشکلهایچیستزیادموافقنیستم. چراکهقبلازهرچیزبایدیکتعریفازتشکلهایکارگریارائهنمود. دوماینکه، رویکردتشکلهایموجودتاچهاندازهتوانستهانددررونداتحادطبقاتیگامنهد. بازتاکیدبراتحادطبقاتیاستونهمبارزهدریکمحدودهمعينومحلی.

کارگر فعال جنوب

زنانومردانجدایازهمنیستندواغلبزیریکسقفومشمولیکوضعیتهستند . منهایافراطوتفریطیکهدراینزمینهوجوددارد . فعلاسردرگمیوپراکندگیمشمولکلیهاقشار،طبقاتوجریاناتسیاسیواجتماعیمیشود . افراطوتفریطازناحیهجریاناتقشریدامنزدهمیشودو همدردروناپوزسیونازناحیهجریاناتشبهکمونیست،موجسوار،فرصتطلب.بهترینشیوهسازماندهیطبقاتیوبابهرهگیریعلمیاست. همهتلاشهاایکهباعثفشارمضاعفبرزنانمیشود . به خاطربهرهگیریواستثمارشدیدوسرکوبجامعهاست . هرتشکلجریانمبارزسیاسیکهبتوانداعتمادتودههاراجلبکنددرجلبوپشتیبانیازطرفزنانجامعهنیزبرخوردارمیشود . اینکهزنانبهانواعتاکتیک‌هادرمبارزهمتوسلمیشوندبرایراه‌گشاییدرمبارزهاست . جریاناتسیاسیکههرروزیکپرچمازاشکالمبارزهرابالامیبرنددنبالهرومبارزاتزنانهستند . چنانچهسازمان،حزب،تشکلسیاسیرزمندهایدرهرجامعباشدکهتواناییسازماندهیاجتماعیداشتهباشدوبتوانداعتمادافرادراجلبنماید،زنانومرداندرتشکلهایطبقاتیاجتماعیوتاریخیخودزودتربهاهدافمیرسند .

هرچهازسانترالیسمدمکراتیکوواحدمرکزیتعیینکنندهفاصلهبیشتربگیریم،بهپراکندگیموجودکمکمیکنیم . نهایتابهانحرافدامنمیزنیم . مشکلفراطبقاتیدرمسیرتاریخیکاشکالموضعیمیباشدکهزنانجامعهگرفتارند . البتهدرجزییاتریزمبارزهنمیتوانبرفشارمضاعفبرزنانچشمپوشید . جامعهماتجربهگرانبهاییدرزمینهمبارزهمشترکدارد . اغلبتشکل‌هاپیشازجمهوریاسلامیصفمبارزهزنانمردانمشترکبود .

 

جوانمیر مرادی(از اعضای انجمن کارگران برق و فلزکار کرمانشاه)

1-   بهنظرمننبایددرجنبشکارگریهیچجدائیایمیانکارگرزنومردقائلشد. زنومردبهعنوانانسان‌هایتحتستمواستثماراعضاءتشکیلدهندهیکطبقههستند.

2-   وقتیازکارگروتشکلاوصحبتمیکنیمجداسازیایندوعنصرطبقهکارگردیگرمعناییندارد. 

3-   درموردجایگاهزنانهمبهنظرمبههماناندازهکهمردانمیتوانندنقشداشتهباشند،زنانهممیتوانند. تاهمینحالاهمزنانزیادیدرتشکل‌هایموجودنقشداشتهاند. اماتفاوتدرکمیتموجودبهمؤلفههایمتعددیمربوطاست . ازجملهحملاتیکهازطرفحاکمیتبهکلجنبشمی‌شودوتحملشرایطسرکوبوزندانوبلاهایدیگریکهممکناستسرزندانیانبه خصوصزنبیاورند،باتوجهبهحاکمبودنفرهنگمردسالاری،زنانناچارادستبهعصاترریسکمیکنند. بهنظرمنبایدیکپیکررودوتکهکنیم. جداکردننهتنهاموضوعزنکارگرروبرجستهنمیکند،بلکهکلطبقهروتضعیفمی‌کند. غلبهبراینستم‌هایمضاعفبهنظرمتنهاباتشکل‌هاییقابلتحققاستکهمردوزنروکنارهمقراربدهدوزنانازحمایتمردانهمبرخوردارباشند.

منصور (فعال سیاسی)

منبهاتحادویکپارچگیطبقهکارگربرایمبارزهقدرتمندعلیهنظمسرمایهداریاعتقاددارم،برهمیناساسطبقهکارگررابهبخش‌هایمختلفتقسیمکردناتحادراتضعیفمی‌کند،درست استکهزنانکارگرفشارمضاعفیرامتحملمیکنند،مابایدمبارزاتیکپارچهزنومرددرجهتبرچیدننظمظالمانهسرمایهداریرابه رسمیتبشناسیم،درنتیجهبابرچیدهشدنقوانینزنستیزانهوضدکارگریوضدبشریسرمایهداریتماماقشاروطبقهکارگرکهموردستمبودهاند،آزادانهزندگیبرابروانسانیراپیشهخواهندکرد،درتمامصنوفبایدتشکل‌هایکارگریاعماززنومردمی‌تواندموفقترعملکند،

زنانچهآنهاییکهکاربیرونانجاممی‌دهندوچهآنهاییکهکارخانگیبدونمزدانجاممی‌دهندوچهآنهاییکهمانکن‌هایجنسیجهتبازرگانیکالاهاهستند،تنهاوتنهاباتغییراساسیوبنیادینظامسرمایهداریوبرقرارینظامبرابرو آزادبرایتمامانسان‌ها،بهحقوقواقعیوانسانیخودخواهندرسید.

نگار، کارگر بازنشسته و فعال جنبش زنان

دراینسال‌هازنانباحضوردرهمهعرصههاثابتکردهاندکهبهدنبالاحقاقهمهحقوقانسانیخودورهاییکاملهستنداماموانعبسیارجدیبرسرراهرهاییزنانوجوددارد . یکیازاینموانععدمسازمانیابیوسازماندهیزناندرتشکلهایمستقلخوداستبهنظرمتشکلمستقلزنانکارگریکضرورتگریزناپذیراستتازنانباحضوردرآنبتوانندمتشکلشوندوهمگاموهماهنگباهمدرجهتتحققمطالباتخوددرکنارسایرینبهپیشروند.

۲- موانعبسیاریدرراهایجادتشکلمستقلزنانکارگروجوددارد .

- عدمانسجامدرونیمیانزنانکارگربهدلیلآنکهکارزنانازسویخانوادهوجامعهجدیگرفتهنمیشودواینباورغلطبهزنانالقامیشودکهکارانانچنداناهمیتنداردویادرامداودرخانوادهبهحسابنمی‌آیدومتاسفانهاینباورغلطدرزنانهمشکلگرفتهاستوباعثمیشودزنانبهشغلخودبهشکلجدیفکرنکنندوهموارهمنتظرخانهنشینیباشند.

- نداشتنامنیتشغلیبرایزنانچراکهدراخراجها،تعدیلنیروها، بازخریدهاوبازنشستگیپیشازموعداولویتبازناناستواینباعثمیشودکهزناننگرانحفظشغلخودباشند.

- نبودیاپایینبودنسطحاگاهیزنانازنقشوجایگاهخودونداشتنآگاهیطبقاتی.

باتوجهبهاینکهمطابقامارهاحدود ۸۰ درصدزنانشاغلنیستندوزنانبیشتردربخشخدماتواداریمشغولبهکارندوهمینباعثمیشود،دراعتصاباتکارگریماکمترشاهدحضورزنانهستیمدرواقعزناندرجنبشکارگریحضوریکمرنگدارندموانعدیگریمانندمحدویتهایخانوادگیواجتماعینیزباعثمیشوددرتشکلهایکارگریجایگاهزنانپایینترباشدوبسیاریدلایلدیگریکهناشیازتبعیضدرمحیطهایکاریباشدوموانعقانونینیزمانعدیگریبرایجایگاهپایینزناناست.

3- جنبشزنانهمانطورکهوظیفهداردخواستهاواولویتهایخودرابشناسدودرراستایآنگامبرداردبایددرجهتتلاشبرایرهاییزنانازهمهنوعستماقدامکندضمنآنکهدرتلاشبرایسازماندهیومتشکلکردنزناناقداممیکندبایدبتوانددرکنارمرزبندیباسایرجنبشهاباآنهادرامرمبارزهمشارکتوهمراهیکند.بدونهمکاریوتلاشمشترکهمهجنبشهاباهمپیروزیمیسرنخواهدشد.  تبعیضجنسیدرمحیطهایکاریباعثتشتتوجداییبینجنبشزنانوجنبشکارگریمیشود . جنبشزناندرمقابلستمجنسیکهبهاوروامیشودبایدباشعارهایمستقلخودواردمرحلهمبارزهشودخواستهایجنبشزناندرنقابلتبعیضجنسیتیدرمحیطکاربایدبهشعارهایجنبشکارگریگرهبخوردودراولویتهایانقراربگیرد.

 

حسین شریفی زاده (فعال کارگری)

جنبش زنان برای آزادی و برابری حقوقی، سیاسی و اجتماعی با مردان، عنصری بنیادی در هر جنبش دموکراتیک راستین و در جنبش طبقۀ کارگر برای رهائی است. آزادی زنان شرط بنیادی رهائی بشریت از ستم و استثمار است. این احکام برای هر زن آگاه حساس به وضعیت نابرابر و ستم مضاعف وارد بر زنان در جامعۀ کنونی و برای هر کارگر و زحمتکشی که به ریشه های استثمار و ستم و شرائط حاکم بر زندگی اکثریت مردم پی برده باشد از بدیهیات است.

مبارزۀ زنان برای آزادی و برابری حقوقی، سیاسی و اجتماعی با مردان، در هر جامعه اشکال ویژه ای دارد و در هر شرائط خاص مبارزه اهداف و خواستهای معینی را در راه رسیدن به هدف مشترک، که رهائی زنان و به طور کلی بشریت از هر گونه ستم و استثمار است، پیش روی خود قرار می دهد.