آیا ژایر بولسونارو برزیل یک فاشیست است؟
آیا ژایر بولسونارو برزیل یک فاشیست است؟
منبع: تلهسور
نویسنده: مارتین وارس
منبع: تارنگاشت عدالت
دومین دور انتخابات ریاست جمهوری در روز یکشنبه پایان
یکی از بحثانگیزترین انتخابات در برزیل خواهد بود. در یک سو ژایر بولسونارو، یک
سروان راستگرای سابق ارتش قرار دارد که دیکتاتوریهای سابق را میستاید و خواهان
یک الگوی نولیبرالی برای کشور است. در سوی دیگر فرناندو حداد از حزب کارگران، یک
پرفسور و شهردار سابق سائو پائولو و وزیر سابق آموزش در دولت لوئیز ایناسیون لولا
دا سیلوا قرار دارد که خواهان یک برزیل عادلانهتر و برابرتر است.
کارزار انتخابات ریاست جمهوری دو ویژگی اصلی داشت: فقدان
تقریباً کامل مناظره سیاسی و ظهور شدید خشونت سیاسی که منجر به کشته شدن چندین نفر
شد. این دو ویژگی را کاندیدای راستگرا که در هیچ یک از مناظرههای انتخاباتی حضور
نیافت، و هواداران او چندین هوادار حزب کارگران را کشتند، موجب شد.
طی هفتههای آخر رقابت ریاست جمهوری، هواداران
بولسونارو لفظی و فیزیکی به رأیدهندگان حزب کارگران و حتا به روزنامهنگاران حمله
کردند، و تهدید کردند به اعضای دیوانعالی آسیب خواهند رساند. برزیلیها از این
نگرانند که نتیجه هر چه باشد خشونت افزایش خواهد یافت، اما اگر بولسوناور برنده
شود- چیزی که طبق اکثر نظرسنجیها رخ خواهد داد، تشدید خشونت حتا بیشتر خواهد
بود.
آیا ایدئولوژی بولسونارو فاشیستی است؟ آیا کسانی که از
او حمایت میکنند و به نحو تحقیرآمیزی «میلیونهای بولسو» نامیده میشوند، فاشیست
اند؟ این جنینهای هیتلری تا کجا پیش خواهند رفت، و بر شکلگیری نظر زنان جوان
تأثیر خواهند گذاشت؟ آدریانا دیاز- مردمشناس- که برای بیش از یک دهه درباره
نئونازیسم در برزیل تحقیق کرده است، این پرسشها را مطرح میکند.
پابلو مریگوئت کالی، مورخ و استاد جامعهشناسی دارای
تخصص در مطالعه جنبش ضدفاشیستی گفت:
«راست افراطی، از هر کجا که بیاید، برای روندهای
دمکراتیک شدیداً خطرناک و برای روندهای دمکراتیک انقلابی حتا خطرناکتر است.» کالی
افزود:
«من فکر میکنم توصیه باید این باشد که این باور که چون
فاشیستی است باید با آن مقابله کرد و چون فاشیستی نیست پس مقابله با آن لزومی
ندارد، احمقانه خواهد بود.»
«فاشیسم در اروپا پس از بحران دولت لیبرالی قرن نوزدهم و
نابودی آن با خونبارترین جنگی که جهان تا آن لحظه دیده بود (جنگ جهانی اول)، به
مثابه یکی از جنبشهای افراطی ظهور کرد. علاوه بر آن، ظهور امکان اینکه کمونیسم و
سوسیالیسم، به ویژه در روسیه قدرت بگیرند، وجود دارد.
فاشیسم، مواجه با بحران ارزشهای جامعه لیبرال و
جنگ برادرکشانه نیروی عظیمی میگیرد. فاشيسم تجلی یک بحران است، ترس و پیشداوری آنرا
هدایت میکند، از تجاوزگری و خشونت استفاده میکند تا ناسیونالیسم را در داخل
تشدید کند.»
مریگوئت گفت:
«ژایر بولسونارو را به مثابه کاراکتری از راست
افراطی میداند که برنامه اقتصادی او هنوز معلوم نیست، من فکر میکنم یک
نولیبرالیسم تهاجمی باشد، یک نولیبرالیسم بدون اخلاقیات. با یک دولت مطلقاً
سرکوبگر به سود قدرتمندترین لایهها، اما این لزوماً فاشیسم نیست.»
بدون تردید، ژایر بولسونارو یعنی استحکام یک الگوی سیاسی
جدید که در آن استفاده از نفرت و ترس برای ایجاد حمایت سیاسی برجسته است، اما این
الزاماً به معنی فاشیسم نیست. به نظر مریگوئت:
«با رفتار انتخاباتی که جنبش تحت رهبری ژایر بولسونارو
در پیش گرفت، شخص میتواند بگوید که از لحاظ تکنیکی او یک فاشیست نیست.»
مریگوئت افزود:
«با این وصف، یک فاشیست را صرفاً با چیزی که پیش
از به دست آوردن کنترل دولت یا قدرت مجریه انجام میدهد نمیتوان مشخص کرد. مهم
چیزی است که بعداً انجام خواهد داد. آیا ژایر بولسوناور یک فاشیست است؟ من فکر میکنم
هنوز باید دید.»
اما، «پرسش مهمی که باید مطرح کرد این است که آیا مردمی
که از بولسونارو حمایت میکنند بالقوه فاشیست اند؟ چیز مهم دانستن این است که آیا مردمی
که از بولسونارو حمایت میکنند آماده خواهند بود علیه آزادیهای دمکراتیک عمل
کنند. یک سخنرانی آنها برای ایجاد نفرت میتواند موجب یک بحران جدی در برزیل
شود.»
«سخنان بولسونارو آشکارا نابردبار است و آن میتواند در
یکی از کشورهای جهان با بالاترین نرخهای نابرابری، پیآمدهای بسیار جدی داشته
باشد. نه تنها این، اختلافات مذهبی درکشور بسیارعمیق است. من از فکر اینکه درصورت
ارتقای گفتمان نابردبارانه نسبت به دیگران به دلايل جنسیتی، مذهبی وغیره، اختلافات
مذهبی بتوانند درآمریکای لاتین اوج بگیرد ، بسیار نگرانم. این برای کشوری به بزرگی
و قدرتمندی برزیل کاملاً خطرناک است.»
نامزد راست
افراطی توانسته است شمار مهمی از هواداران، و شمار بیشتری از مردمی را گرد آورد
که به این دلیل که «او توانسته یکسری از نارضایتیهای اجتماعی را که در جامعه
برزیل و به طور کلی در آمریکای لاتین وجود دارد کانالیزه کند به او رأی خواهند
داد. احساسی که به دلیل فعالیت رسانهها موفق بوده است.»
شناختن نقشی که بولسونارو میتواند در منطقه بازی کند
نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. مریگوئت جامعهشناس توضیح میدهد که: «اگر
بولسونارو بتواند یک چشمانداز بینالمللی از راست افراطی را سر هم کند، اگر او
بتواند در برزیل یک کانون بینالمللی برای راست افراطی آمریکای لاتین به وجود
آورد، این میتواند پیآمدهای غیرقابل تصوری داشته باشد، منظورم خطرهای واقعی جنگ
است.
پابلو مریگوئت با نتیجهگیریها و توصیههای زیر به صحبت
خاتمه میدهد:
«اشتیاق به تعریف اینکه این فاشیستی است یا نه،
دانستن اینکه مقابله با آن لازم است یا نه، میتواند بزرگترین خطای چپ برزیل
باشد. کاری که شما باید علیه فاشیسم انجام دهید این نیست که بترسید، بلکه باید بر
سر آنچه که باور دارید استوار بمانید و بدانید که تنها نیستید. فاشیسم به این
گرایش دارد که به مردم احساس منزوی بودن بدهد و مبارزه ضدفاشیستی دقیقاً یعنی
مقابله با این انزوا، و دانستن اینکه اراده مشترک برای مقابله آتی چگونه به وجود
میآید، اما بقا و ماندگاری شرط مقدم است.»
https://www.telesurenglish.net/analysis/Is-Brazils-Jair-Bolsonaro-A-Fascist-20181027-0017.html
ارسالی: ع.
علیم