شوروی در حال بازگشت ، اما بدون «ایدئولوژی»
شوروی در حال بازگشت ، اما بدون
«ایدئولوژی»
منبع: مجله
هفته
شوروی در حال بازگشت ، اما بدون
«ایدئولوژی»(1)
نوشته : دکتر وفیق ابراهیم ، استاد
دانشگاه لبنان
مترجم: احمد مزارعی،
دوازدهم آبان [عقرب] 1397
نفوذ قدرتمند روسیه در خاورمیانه
بسوی گسترش تدریجی است واینبار با استفاده از برتری نظامی خود درمیدانهای جنگی
سوریه وبه حساب عقب نشینی امریکا در حال انجام است، روسیه میکوشد با بستن
قراردادهای اقتصادی ، فروش اسلحه وگسترش صنعت توریسم خود وایجاد ائتلافات سیاسی
معادله قدرتمندی را در منطقه به وجود اورد وهدف اصلی روسیه تغییر ناپذیر است:
دفاع از پیشرفت روسیه نوین پس از
خسارت بزرگی که در نتیجه فروپاشی اتحاد شوروی سوسیالیستی در سال 1989، به آن دچار
شد .
از زمان فروپاشی شوروی ،
آمریکائیها با تمام توان خود میکوشند که اجازه ندهند روسیه نوین مجددا در تصمیم
گیریهای مسائل بین المللی نقش داشته باشد.
امریکائیها از سال 1990 ، تا 2010،
از تمام امکانات وترفندها ی خود استفاده کردند تا اختلافات داخلی روسیه را دامن
بزنند ، اما جریانات وطیفهای پایبند به نقش بین المللی شدن قدرت روسیه ، به رهبری
رئیس فعلی ان پوتین مقاومت کرده وموفق شدند.
اینبار امریکا سیاست تازه وواحدی را برای روسیه ترسیم نمود
:
منع روسیه از حضورموثر در خارج از
مرزهای سیاسی خود وکوشش در جهت محاصره آنها تا نتوانند به منطقه بالکان واروپای
شرقی نفوذ کرده وهمچنین نتواند به ابهای گرم بین المللی راه یافته ودرانجا ها «رحل
اقامت افکنند».
اما نتیجه گیریها درست درجهت خلاف
نظر وبرنامه های واشنگتن پیش رفت ، بازگشت سریع روسیه در نتیجه پیروزیهای بزرگی که
در غرب سوریه بدست آمد وباعث شد تا دولت سوریه سیادت خودرا بر بخش عظیمی از
سرزمینهای خود تثبیت کند ، درهمزمانی با این پیروزیها اختلافات میان ترکیه وامریکا
نیز بروز کرده وتروریستها نیز با شکستهای پیاپی روبرو شدند وروسیه به دولتی تبدیل
شد که توانست پایگاههای بسیارمهمی را دردریای مدیترانه که قلب جهان فعلی را تشکیل
میدهد ، داشته باشد.
این پیروزیهای متوالی در همراهی با
سیاستهای متوازن «پوتینیسم» ، در عین حال به جنگ محور امریکائی، اسرائیلی، خلیجی
که در پوشش تروریسم بین المللی در سوریه جریان داشت نیز مشغول بود ودرهمان حال که
با انها درگیرمبارزه ضد تروریستی بود ، یک رابطه سیاسی متعادلی نیز با ریاض پایتخت
عربستان ، اسرائیل وانکارا نیز داشت ، این وضعیت به این نظریه اجازه میداد که از
یکطرف به جنگ میان کشورها ی بزرگ بپردازد ودردیگر سو، اصرار برداشتن یک رابطه
سیاسی ودپلوماتیک عادی با انها نیز داشته باشد.
اهمیت دیگر نقش روسیه در سوریه این
است که همچون دوره اتحاد شوروی سوسیالیستی ، حامل نظرات ایدئولوژیکی نیست که متهم
بود به گستر ش سوسیالسم وکمک به کشورهای کمونیستی میپردازد ، زیرا شرایط آندوره به
عربستان اجازه میداد که با کمک برادران (مومن امریکائی) ،روسیه را «تکفیر» کرده و
با انها به جنگ بپردازد .هنگامی که در مرحله فعلی تهمت الحادی بودن از روسها
«زدوده» شد ، اینبار روسیه متهم شد که به «تروریسم ایرانی ، سوری وحزب الله» (2)
کمک میکند ، اما این اتهام نیزنتوانست چندان موثر واقع شود ، زیرا روسیه بسیارقبل
ازاین تحت عنوان رابطه ونیازمندیهای متقابل با ایران رابطه برقرار کرده بود چون
هردو کشور ایران وروسیه از طرف امریکا مورد تهدید بودند ، سرنگونی جمهوری اسلامی
درراس سیاست دولت امریکا قرارداشت وبرگرداندن روسیه نیز به زندان دوره یلتسن نیز
از اولویتهای سیاست امریکا بود.ویا رابطه اش با چین نیز ازمدتها پیش بر قرار شده
وارتباطی به دوره فعلی نداشت.
اینبار موسکو بنای سنگر خودرا بر
قدرت چهارگانه روسیه، چین، ایران وسوریه نهاد واینها نیروهائی عادی نبودند زیرا
توانستند روسیه را به امکاناتی مجهز سازند که بتواند بطرف فضای شوروی سابق، اما
بدون ایدئولوژی شوروی سابق خیزبردا شته وبا تعداد زیادی قراردادها وائتلافات
اقتصادی با افقهای سیاسی روشن پیش رو ، به حرکت درا ید.
امری که زمینه را برای تولد یک
ژئوپلتیک روسی فراهم اورده است ، این ژئو پلتیک نه براساس بهره برداری اقتصادی
وغارت وسرقت همچون ژئوپلتیک امریکائی است ، که تجسم عریان آن دونالد ترامپ رئیس
جمهور امریکا است که با همه ازمندی وطمع ورزی حریصانه خودش به دستبرد و سرقت اموال
جهانیان مشغول است.
پوتین به خوبی میداند که عصر
ایدئولوژی بازگشتنی نیست لذا یک استراتژی ویژه ای را میان دوموضوع مهم برگزیده
است: پاسخ به نیازمندیهای اقتصادی وبرقراری ائتلافات سیاسی که بتواند از
نیازمندیهای اقتصادی مذکورپشتیبانی کند ودرعین حال منافع متبادل میان خریداران
وفروشندگان را به شکل محترمانه ای مد نظر داشته باشد.
بر این اساس ائتلاف سوری ، ایرانی
، وروسی ایرانی منجر به ان گردید تا دروازه های منطقه دربرابر موسکو گشوده گردد
واماده فرصتهائی گردد که تکرار شدنی نیست ، این ائتلاف توانست از اختلافات ترکی –
امریکائی نیز بعلت انکار واشنگتن دردادن هرگونه نقش منطقه ای به ترکیه استفاده
کرده است، روسیه با ترکیه که یکی از کشورهای مهم منطقه ای میباشد قراردادهای مهمی
در مورد انتقال گاز از طریق دریای سیاه – ترکیه واروپا وچند قرارداد اقتصادی دیگر
به امضا رسانیده که قیمت آن بیش از یکصد ملیارد دلاردرسال است ُ امری که نزدیکیهای
زیادی را میان دوکشور روسیه وترکیه بویژه درمورد سوریه به وجود آورده است.
اضافه بر همه این دستاوردها
روسیه قراردادهای اقتصادی مهمی نیز با ایران که اهمیتش برای روسیه
کمتر نیست به امضا رسانیده زیرا موسکو میداند که دروازه ورودش به خط عراق ، از
تهران شروع میشود ودر مراحل بعدی از انجا نیز میتواند به یمن راه پیدا کند.
در چهارچوب این فضابود که موسکو از
عبدالفتاح سیسی در موسکو استقبال کرد وافقی اقتصادی را در برابر وی شود ُ زیرا نه
کمکهای کشورهای خلیج ویا نصیحتهای امریکا هیچکدا م نتوانست به گرسنگان مصری رمقی
برساند.
اثیوپی همچنان مشغول ساختن سد نهضت
بر روی نیل است وباعث خواهدشد که بیش از دو ملیون کشاورز مصری بیکار گردد واین در
حالی است که عربستان واسراپیل نیز از ساختن این سد حمایت میکنند زیرا این سد
درچهارچوب سیاستهای امریکا وعربستان ساخته شده وهدف وابسته کردن کشورهای شاخ
افریقا به آنان است.
این بن بست مصر درحالی بروز کرده
است که عبد الفتاح سیسی هر انچه را که امریکاپیها وسعودیها از وی خواستند به اجرا
دراورد ُ از جمله وارد اوردن بیشترین فشارها بر غزه تا انان به شرایط امریکا
واسراپیل برای پذیرفتن معامله قرن بپذ یرند سیسی همچنین به خواسته های عربستان
درمورد جنگ یمن وسوریه تن درداد ودروازه های مصر را بر همه گونه رابطه با اسراپیل
گشود وهمه این تسلیم شدنها برای مصر نتیجه ای به بار نیاورد.هم اکنون درمصر ۵۵٪
مردم در زیر خط فقر بسر میبرند ۱۵٪ فقیر وجود دارد و۳۰٪ ازمردم مصر را دو طبقه
متوسط وثروتمند تشکیل میدهند.
ودر اخر ژئوپلتیک روسی فرصتی را
برای مصر پیش اورده است. میان روسیه ومصر روابطی تیره وجودداشت ُ اززمان مسافرت
انورسادات به اسراپیل وامضای قرارداد کمپ دیوید در سال ۱۹۷۹ ُ این دوران تیره به
اغاز کردید .
علت همه اینها متمایل شدن کامل مصر
در چهارچوب سیاستهای امریکا بود وحادثه تلخ دیگری که درسال ۲۰۱۵ اتفاق افتاد وان
سقوط یک هواپیمای مسافربری روسی با همه سرنشینانش در صحرای سینا بود.(حادثه
تروریستی بود وعلتش نیز نفوذ گسترده سازمانهای اطلاعاتی امریکا واسراپیل درمصر
بود. اکنون نیز اوضاع مصر تغییر چندانی نکرده است .مترجم)
موسکو نیازمندیهای مصررا به خوبی
میداند ودر جریان مسافرت اخیر عبد الفتاح سیسی به موسکو قراردادی نیز به امضارسید
تا روسیه یک مرکز هسته ای تولید برق در مصر بسازد ُ زیرا تولید برق ارزان میتواند
کمک زیادی به اقتصاد مصر باشد.
برای اینکه دچار توهم نشویم ، باید
گفت که امریکائیها با کمک عربستان اجازه نخواهند داد که مصر به اسانی بسوی موسکو
حرکت کند لذا با دادن امتیازات اقتصادی ومالی فوری کوشش خواهند کرد تا یک معادله
در مصر به سود امریکا عربستان واسرائیل از یکطرف وموسکو از طرف دیگر
برقرارکنند ، زیرا مصریها میدانند که از سال 1979، درقلب ژئوپلتیک امریکا
قراردارند وتا کنون هم به جز وعده های توخالی چیزی نصیبشان نشده واز همه مهمتر اینکه
نقش منطقه ای را که درگذشته وقبل از سالهای 1979، داشتند نیز از دست داده اند.
وبدین شکل روشن میگردد که ژئوپلتیک
خاورمیانه ای روسی با قوت به جلو سوق داده میشود واین درحالی است که امریکا در حال
عقب نشینی است.روسیه دیر ویا زود وبدون تاخیر بسوی الجزایر وعراق حرکت خواهد کرد
ودر ان زمان است که فضای شوروی سابق اما بدون ایدئولوژی وبا جادوی اسلحه روسی
سراسر خاور میانه وجهان را درهم خواهد نوردید.
توضیح زیر نویسها ازمترجم:
(1) – نباید شک داشت که پشتوانه
ولکوموتیو اصلی تحولات نوین روسیه بعد از فروپاشی شوروی سوسیالیستی، همان
ایدئولوژی سوسیالیستی میباشد وگردانندگان دولت عمیق درروسیه نیز بلشویکها میباشند
که با قراردادن ولادیمیر پوتین دردفتر یلتسن ودرادامه سروسامان دادن گام به گام به
اوضاع رقت بار روسیه وخاموش کردن شعله های جنگ وتروریسم درون روسیه بویژه جنگ
چچنیا که بتوسط یهودیان مدیریت میشد ، همه وهمه بوسیله دولت عمیق پیش برده میشود
باید دانست که یهودیان روسیه پس از فروپاشی شوروی بیشترین نقش را درتخریب روسیه
بکار بردند ، ازجمله اینکه چهل درصد کل ثروت روسیه را به اسرائیل واروپا منتقل
کردند که خودروفسکی درراس انها قرارداشت،»اسناد این نوشته درجای دیگری اورده ام».
این تحول عظیم بدون داشتن یک ایدئولوژی مترقی وانقلابی ویک برنامه ریزی بسیار دقیق
وماهرانه امکان پیروزی نداشت زیرا طرح برژنسکی برای متلاشی کردن وتجزیه روسیه با
برخرداری از کمکها صدها ملیاردی امریکا به پیش میتاخت ، اما….
(2) – با پیروزی انقلاب بهمن
درایران همزمان رستاخیزی نیز درجهان اسلام بوجود امد که اعراب را به دوره جمال
عبدالناصر کشانید، جمیل خرطبیل جامعه شناس سوری دوفصل از کتاب خود «جدال بین السنه
والتحدیث»را به انقلاب ایران وتاثیرش بر جنبشهای نوین عربی اختصاص داده است، ازاین
نظر انقلاب ایران به فوریت مورد خشم وکینه امریکا وارتجاع عربی قرارگرفت ، امریکا
واعراب مرتجع همان خشم وکینی که به روسیه داشتند اینبار برعلیه ایران بکار
گرفتند که اکنون نیز ادامه دارد ، درادامه ثمره انقلاب ایران ،همین محور مقاومت
است که شامل ایران، سوریه حزب الله لبنان، عراق ، بخش عمده جنبش فلسطین ویمن است
که امروز درمنطقه وجود دارد وبنا به اعتباری که دارد توانسته است روسیه وچین را
نیز بسوی خود جلب کرده وبرنامه های امریکا را درمنطقه با بن بست روبروسازد.
به گزینش
آرزو