امپریالیسم در دوره نو استعمار
امپریالیسم در دوره نو استعمار
امپریالیسم در دوره نو استعمار هنگام احساس ضرورت, از تجاوز به کشورها و اشغال
نظامی فروگذار نمی کند با وجود این, گرایش اصلی سیاست نو استعماری تلاش در راه
سلطه وکنترل سیاسی غیر مستقیم بر کشورها است و به این منظور امپریالیست ها از اهرم
های ویژه ای استفاده می کنند خصلت طبقاتی حاکمیت کشورها, دامنه و توان اعمال نفوذ
امپریالیسم بر حیات سیاسی و اجتماعی کشورها را تعیین می کند.
امپریالیسم در دوره نو استعمار هنگام احساس
ضرورت، از تجاوز به کشورها و اشغال نظامی فروگذار نمی کند. با وجود این، گرایش
اصلی سیاست نو استعماری تلاش در راه سلطه و کنترل سیاسی غیر مستقیم بر کشورها است
و به این منظور امپریالیست ها از اهرم های ویژه ای استفاده می کنند. خصلت طبقاتی
حاکمیت کشورها، دامنه و توان اعمال نفوذ امپریالیسم بر حیات سیاسی و اجتماعی کشورها
را تعیین می کند. فئودال ها و زمین داران بزرگ، بورژوازی وابسته، رهبران بورژوازی
بوروکراتیک – نظامی و محافل راستگرای خرده بورژوازی، داوطلبانه به جستجوی حمایت
امپریالیسم بر می خیزند و امپریالیست ها در میان این نیروها مهره چینی کرده و از
نظر سیاسی آن ها را رهبری می کنند.
نو استعمارگران در مقابله با جنبش هایی که دست نشانده امپریالیسم نیستند،
هنگامی که در کشوری جنبش رهایی بخش اوج می گیرد، سیاست ها و تمامی اهرم های نفوذ
خویش را به کار می گیرند تا در حکومت آینده، متحدان طبقاتی آن ها یا حداقل محافظه
کارترین بخش نیروهای شرکت کننده در جنبش که کمتر از همه منافع امپریالیسم را تهدید
می کنند، اهرم های اصلی قدرت را در اختیار داشته باشند.
تجربه نشان داده است که نو استعمارگران با به کار گرفتن این تاکتیک که بازی با
آلترناتیوها نامیده می شود می توانند با نفوذ در رهبری جنبش، حفظ منافع استراتژیک
خویش و سرکوب دیگر نیروها، ضربه سنگینی به جنبش های رهایی بخش وارد آورند. بدین
ترتیب اقدامات امپریالیسم برای حفظ و تحکیم منافع نو استعماری در کشورها در تاکتیک
اصلی مسخ نظم می گیرد. در تاکتیک مسخ، هدف اقدامات امپریالیسم به توافق رسیدن با محافظه
کارترین بخش حاکمیت کشورها برای تضمین و تحکیم منافع امپریالیسم است.
از دیگر سو فروش سلاح ها در مقیاس گسترده،
ایجاد تاسیسات نظامی و گسیل کارشناسان نظامی به کشورهای جهان سوم نه تنها یکی از
مهمترین اهرم های بهره کشی امپریالیستی است، بلکه به یکی از محورهای اصلی کنترل نو
استعماری این کشورها تبدیل شده است. هزینه نظامی کشورهای جهان سوم به شدت رو به
افزایش است.
امپریالیست ها همراه سلاح های صادراتی و در جریان ساخت پایگاه های نظامی،
سپاهی از مستشاران نظامی را به این کشورها گسیل می دارند.
این مستشاران به تنهایی یک نهاد نو استعماری
محسوب می شوند. فرماندهان نظامی در کشورهای خریدار سلاح معمولا در موسسات نظامی
امپریالیستی تربیت می شوند و امپریالیست ها از طریق مواضعی که مستشاران نظامی در
اختیار می گیرند و از طریق پیوندهایی که با رده های بالای فرماندهان نظامی برقرار
می کنند، کنترل ماشین نظامی کشورها را در اختیار می گیرند و از آن برای سرکوب جنبش
های رهایی بخش در آن کشور و در منطقه و کشاندن این کشورها به درون پیمان های نظامی
تجاوزگرانه استفاده می کنند.
به طور کل حجم و کمیت جنایاتی که نو استعمارگران برای حفظ و تحکیم سلطه غیر
مستقیم بر کشورها انجام داده اند به حدی است که دوره نو استعمار را به یکی از
تاریک ترین ادوار تاریخ بشری تبدیل کرده است.
س. م. صدرالغروی
منبع: تارنمای آفتاب
فرستنده: ع. علیم