فروپاشی اتحاد شوروی به ‌هیچ‌وجه "اجتناب‌ناپذیر" نبود

فروپاشی اتحاد شوروی به ‌هیچ‌وجه "اجتناب‌ناپذیر" نبود

گزیده ی از آرشیف

۴ اردیبهشت (ثور) ۱۳۹۵ 

نویسنده: توماس كنی

برگردان: خسرو باقری

منبع: مهر

نكته 

فروپاشی اتحاد شوروی درسال ۱۹۹۱ كه درپی فروپاشی نظام‌های سوسیالیستی اروپای شرقی درسال ۱۹۸۹ پیش آمد، برای من صرفاً  یك انتقال نظام سیاسی نبود ضربه مهلك و طاقت فرسایی بود  به كل نظام شناختی من به جهان.  اطمینان دارم كه افرادبسیاری در جهان از جمله رفقای حاضر دراین جلسه سخنرانی از زمره افرادی بودند كه ضربه سختی خوردند.

تبلیغات رسانههای آمریكا و اروپا حاكی از آن بود كه فروپاشی شوروی یعنی بی اعتباری  تمام  اندیشه‌ها وتعهداتی كه من پس از مبارزهای دردناك وطولانی و رها كردن خود از آموزش‌های دوران جوانی ذره به ذره به آن دست یافته بودمانگار قانون جاذبه از كار افتاده بودجهانبینی  من دیگر قادر به تبیین و توضیح جهان نبود
آنچه درپی می‌خوانید متن سخنرانی توماس كنی یكی ازدونویسنده كتاب«خیانت به سوسیالیسم»
 است كه در جمع اعضای حزب كمونیست ایرلند ایراد شده است. توماس كنی دراین سخنرانی تلاش كرده است تا از دیدگاه خود فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را تبیین كند.  
پیش از آغاز سخنرانی، مایل هستم از طرف دوست خود، راجر كیران، كه در نگارش كتاب «خیانت به سوسیالیسم» همراه من بود، از شما میهمانان ارجمند تشكر كنم. 
اهمیت بررسی علت فروپاشی اتحاد شوروی، اندرو موری، رهبر جنبش ضدجنگ بریتانیا، در كتاب تازه خود «كابوس جدید حزب كارگر» نشان می‌دهد كه جنبش نوین و رادیكال در برابر سندیكالیسم محافظه‌كار تحت رهبری تونی بلر قد برافراشته است. موری در این رابطه با گروهی ازرهبران سندیكایی چپ قدیمی‌ انگلستان ازجمله «كن گیل» به گفت‌وگونشسته
است. 

«گیل» را بسیاری از دوستانی كه در این نشست حضور دارند، به‌خوبی می‌شناسند. «گیل» در پاسخ پرسش موری درباره «كمونیسم اروپایی» خاطرنشان می‌كند كه او سال‌ها با این جریان در جنبش چپ مبارزه كرده است. او تأكید می‌كند كه امروز پس از فروپاشی شوروی و درجهانی كه در آن، «دیگر شوروی نیست و چپ بریتانیا نیز به‌شدت تضعیف شده است» بسیاری از باورمندان به «كمونیسم اروپایی» از شرایط موجود ناخرسندند. 

گیل در ادامه می‌گوید: «از این كه این دوستان به این حقیقت اعتراف می‌كنند، خوشحالم و می‌خواهم از«هابس بام» بپرسم كه درباره «فروپاشی اتحاد شوروی» چه فكر می‌كند».

 به باور من چپ باید به‌نحوی اتحاد شوروی را احیا كند البته نه به‌معنای بازتولید آنچه بود، به هیچ‌وجه، بلكه به‌معنای آنكه آن را دوباره مورد ارزیابی قرار دهد و خاطرنشان كند كه تجربه اتحاد شوروی، با همه مشكلات و ضعف‌هایش گامی ‌بس بلند در درازای تاریخ به‌سود زحمتكشان جهان بود. به‌نظر من بدون درك این مسئله، مبارزه برای سوسیالیسم، به یك جنبش فراگیر و ژرف مبدل نخواهد شد. 
اصلاحات میخائیل گورباچف كه در سال
۱۹۸۵ آغاز شده بود، در سال ۱۹۹۱ به نتایج كاملاً متفاوتی انجامید: نابودی كامل اتحاد شوروی و سوسیالیسم آن، تجزیه آن به پانزده جمهوری مستقل، سرقت بخش عمده اموال دولتی و تبدیل اقتصاد اشتراكی به اقتصاد خصوصی.

درنتیجه این وضع، برنامه‌ریزی دولتی از بین رفت وبازار آزاد رونق گرفت. حزب كمونیست نه تنها نقش رهبری خود را از دست داد بلكه مدتی نیز غیرقانونی شد. تیره‌روزی توده‌های خلق و سر برآوردن میلیاردرهای جدید، سیمای جامعه روسیه پس از تحولات ۱۹۹۱ است. 

در نخستین روز ماه ژوئیه ۲۰۰۵ خبرنگار رویترز از مسكو گزارش داد:

«وزیر كشور روسیه با اعلام اینكه درشرایط حاضر آنچنان موجی از محرومیت وبی‌خانمانی گریبان‌گیر كودكان این كشور شده است كه تنها در دوران دو جنگ اول و دوم سابقه داشته است، خاطرنشان كرد كه این موج هولناك، كودكان را در ورطه وحشتناك اعتیاد و جرایم دیگر می‌اندازد.» 
«رشید نورگالی اف» كه به مناسبت «روز جهانی كودك» سخن می‌گفت، با صراحت حیرت‌آوری اعلام كرد: «در شرایط حاضر، روسیه
۷۰۰هزار یتیم و دو میلیون نوجوان بی‌سواد دارد.» او در ادامه افزود: «آمار اعتیاد در میان كودكان رو به افزایش است سن اعتیاد به مواد مخدر به ۱۱ سال رسیده و از زمان فروپاشی اتحاد شوروی، مرگ و میر ناشی از اعتیاد ۴۲ برابر شده است.» «نورگالی اف» از تمامی‌ شهروندان، سازمان‌ های دفاع از حقوق كودك و حقوق بشر و دیگر سازمان‌های اجتماعی برای حل این مسئله كمك خواسته است. 
با فروپاشی اتحاد شوروی، نظام خدمات درمانی همگانی و تأمین اجتماعی روسیه ازهم پاشیده و نتوانست در شرایط بیكاری و فقری كه پیامد این فروپاشی بود، از مردم حمایت كند. كاهش شدید جمعیت، افزایش شدید نرخ مرگ و میر و افزایش استفاده از الكل و مواد مخدر از دیگر پیامدهای این بحران بزرگ بود. با آنكه بودجه دولت برای حل این مسائل اجتماعی درسال‌های اخیرافزایش یافته است اما همچنان حضوركودكان خیابانی درمتروها و اماكن
عمومی‌ چشمگیر  است.

«نورگالی اف» افزود: به‌غیر از فقر و محرومیت اجتماعی، عامل دیگری كه كودكان را از خانه می‌راند بدرفتاری پدران و مادران آن‌ها است. به گفته وزیر كشور روسیه این كودكان به‌راحتی در دام گروه‌های فاشیست و جنایتكار می‌افتند و در اقدام‌های جنایتكارانه از جمله قتل چند دختر نوجوان در سن پترزبورگ شركت می‌كنند. «نورگالی اف» گفت: در روسیه امروز ، حدود چهار میلیون نوجوان به مواد مخدر آلوده‌اند و بیش از یك میلیون آن‌ها معتادند. سن متوسط اعتیاد به مواد مخدر از ۱۷ سال به ۱۱ سال كاهش یافته و سازمان ‌های دولتی در حل این معضل كوتاهی می‌كنند. 

اما چرا من و راجر كیران دست به نگارش كتاب «خیانت به سوسیالیسم» زدیم. برای ما و بسیاری دیگر این پرسش مطرح بود كه چرا و چگونه رویدادهای ۱۹۹۱ ـ ۱۹۸۵ به تخریب و ازهم گسیختگی اتحاد شوروی منجر شد. فكر می‌كنم اگر اندكی از دوران زندگی خود بگویم، شما بهتر به انگیزه نگارش این كتاب و تفاوت آن با كتاب‌های دیگر كه به این موضوع پرداخته‌اند پی خواهید برد. 
من در دهه
۱۹۵۰ یعنی درسال‌های جنگ سرد بین اتحاد شوروی و آمریكا، در محله كوئینز نیویورك، در یك خانواده پرجمعیت ایرلندی آمریكایی كاتولیك به دنیا آمدم. 

هم پدر و هم مادرم به‌شدت هوادار جنبش سندیكایی و حزب دموكرات آمریكا بودند. در آن زمان، هواداری از حزب دموكرات به‌معنای هواداری از برنامه «اقدام نوین» New Deul فرانكلین روزولت بود. پدر و مادرم طرفدار آزادی ایرلند و هواخواه پرشور اقدامات انسان‌ دوستانه به‌معنای عام آن بودند اما به هیچ‌وجه گرایشی به چپ نداشتند. با همت آن‌ها بود كه در مدرسه ابتدایی «یسوعیون» كاتولیك كه وابسته به دانشگاه «فوردهام» نیویورك بود، درس خواندم و با آموزش‌های خرده‌بورژوایی دینی آشنا شدم.

 باری من به تمام معنا، آموزش آمریكایی دوران جنگ سرد را مبنی بر آنكه «اتحاد شوروی حكومت مستبد تمامیت‌خواهی است كه در پی سلطه بر جهان است» فراگرفتم. 
اما سه رویداد مهم، اندیشه‌های مرا دگرگون كرد:

۱ - در اواخر دهه ۱۹۶۰، زمانی كه دانشجو بودم، به جنبش ضدجنگ ویتنام پیوستم، نخست در چپ منفعل كاتولیك بریگانس و سپس در پخش رادیكال‌تر جنبش ضدجنگ.

۲- به سازمان‌های دفاع از حقوق بشر ایرلند پیوستم و در آنجا با آثار حزب كمونیست ایرلند آشنا شدم. این آشنایی مرا به ماركسیسم و سوسیالیسم علاقه‌مند كرد. به‌تدریج به مطالعه جنبش‌های رهایی‌ بخش جهان ‌بویژه ویتنام پرداختم و نقش اتحاد شوروی را در یاری به آنان درك كردم. این بررسی‌ها پیش‌داوری‌های من درباره اتحاد شوروی را متزلزل كرد با این همه همچنان نسبت به مدل سوسیالیسم اتحاد شوروی بدبین بودم.

 ۳ - زمانی كه دانشجوی دوره كارشناسی ارشد رشته اقتصاد بودم، یعنی درسپتامبر ۱۹۷۲، در یك تور سه هفته‌ای به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شركت كردم. هدف این تور مطالعه نظام اقتصادی برنامه‌محور شوروی بود. سرپرست تور مردی بود به نام لم هریس كه كمونیست و از سازمان‌ دهندگان مبارزات كارگران كشاورزی از سال ۱۹۷۲ تا آن روز به‌شمار می‌رفت. آن زمان چقدر به نظرم پیر می‌آمد. هریس سال گذشته در۱۰۰ سالگی درگذشت. 

یهودیان كهنسال و كمونیست‌های آمریكا، اكثریت گردشگران را تشكیل می‌دادند. گفت‌وگو با این همراهان درباره دهه‌های ۳۰ ،