کوبا: همواره به پیش!

کوبا: همواره به پیش!

منبع: دنیای جوان

نويسنده: فولکر هرمزدورف

تارنگاشت عدالت

یک ضرب‌المثل آلمانی می‌گوید: «آنکس که شایعه مرگش زبانزد عام است، معمولاً طول عمر بیش‌تری دارد.»

هنگامی‌که گروهی از پارتیزان‌های بسیار جوان ریشو با موهای بلند روز ۱ ژانویه ۱۹۵۹ دیکتاتور کوبا «فلوگنسیا باتیستا» را که مورد حمایت واشنگتن قرار داشت از کشور بیرون راندند و یک هفته بعد نیروهای شورشی همراه «فرمانده بزرگ» فیدل کاسترو روس پس از مارش ظفرمند خود در کشور وارد پایتخت کشور هاوانا شدند، بسیاری از ناظرین پایان نزدیک آن و آغاز نظم نوینی را پیش‌بینی کردند. از آن زمان

مخالفین انقلاب کوبا ولی همین‌طور برخی که خود را هوادار آن معرفی می‌کنند، بارها و به طور منظم ناقوس مرگ آن را به صدا درمی‌آورند. ولی پس از گذشت ۶۰ سال  مدل آلترناتیو جامعه کوبا هنوز بسیار زنده و جالب توجه باقی مانده است.

مخالفین انقلاب کوبا ولی همین‌طور برخی که خود را هوادار آن معرفی می‌کنند، بارها و به طور منظم ناقوس مرگ آن را به صدا درمی‌آورند. ولی پس از گذشت ۶۰ سال  مدل آلترناتیو جامعه کوبا هنوز بسیار زنده و جالب توجه باقی مانده است.

ارزشش را داشت

«خورگه انریکه خه‌رس بلیساریو» روزنامه‌نگار می‌گوید: «بدون کوبا و تاریخش من هرگز «خورگیتو» نمی‌شدم.» خورگیتو با بیماری فلج اسپاستیکی به دنیا آمد، نوعی بیماری که معمولاً زندگی مریض را به شدت و برای همیشه مختل می‌نماید. سیستم بهداشتی و درمانی و تعلیم و تربیتی پس از پیروزی انقلاب در کوبا کمک کرد تا او فردی متکی به نفس و مستقل بار آید و شغل ایده‌آل خود را دنبال کند. خانم معلم او در تعریف این به اصطلاح معجزه می‌گوید: «برای ما در کوبا مسأله اصلی سود و اقتصاد قوی تعیین کننده نیست. این‌ها تنها محصول‌های جنبی است. فاکتور تعیین کننده برای ما انسان است.» رشد و تکامل «خورگیتو» به گفته خودش قبل از انقلاب ممکن نبود و در عین‌حال تأيید ادعای فیدل کاسترو است که بارها تکرار می‌کرد که می‌توان جهان دیگری ساخت.

رد این نظر و از آن طریق نابودی انگیزه و امید میلیون‌ها نفر انسان، به ویژه در نیم‌کره جنوبی، نیات اصلی همه آن کسانی است که مدل کوبا را شکست‌خورده معرفی می‌کنند. مثلاً بنیاد کنراد آدنائور که به حزب دمکرات مسیحی آلمان بسیار نزدیک است، ده سال پیش طی مقاله‌ای نوشت: «ارزشش را نداشت. در ۵۰-مین سالگرد انقلاب کوبا با در نظر گرفتن تقریباً هر جنبه از وضعیت رقت‌بار این جزیره دریای کارائیب دلیلی برای صدور کارنامه مثبت و حتا پیروزمندانه آن موجود نیست.»

در رابطه با ۶۰-مین سالگرد انقلاب ما در رسانه‌های بورژوايی شاهد جنگ عظیمی از این نوع نقدها هستیم. چنین اظهاراتی که بیش‌تر بر پایه آرزو و نه سند و مدرک بنا شده، نه تنها وضعیت امروزی در آمریکای لاتین و در بخش‌های گسترده جهان را نادیده می‌گیرد، بلکه مناسباتی را نيز که قبل از انقلاب در کوبا حاکم بود، مسکوت می‌گذارد.

در سال ۱۹۵۸ تعداد مردم بیکار و نیمه‌کار از ۶۵۷ هزار نفر که تقریباً ۳۵ درصد از جمعیت شاغل را دربر می‌گرفت، گذشته بود. بیش از ۶۵ درصد از ۹۰۰ هزار کارگر کشاورزی فقط ۳ تا ۴ ماه در سال به کار اشتغال داشت و به همین دلیل در فقر و محنت زندگی می‌کرد. بیش از ۸۶ درصد از مردمانی که اغلب در کلبه‌های مخروبه زندگی می‌کردند از پوشش بهداشتی و درمانی برخوردار نبودند و برای ۶۴ درصد از کودکان مدرسه‌ای وجود نداشت.

وقتی که «ارنستو چه‌گوارا»ی پزشک در دسامبر ۱۹۵۶ با گروهی که از طرف فیدل کاسترو رهبری می‌شد در سواحل شرقی کوبا وارد خاک کوبا شد، در کوه‌های «سیه‌را مائسترا» با کودکانی برخورد کرد که «وضعیت جسمانی کودکان ۸ و یا ۹ ساله را داشتند در حالی که در واقع ۱۳ یا ۱۴ ساله بودند.

وقتی که «ارنستو چه‌گوارا»ی پزشک در دسامبر ۱۹۵۶ با گروهی که از طرف فیدل کاسترو رهبری می‌شد در سواحل شرقی کوبا وارد خاک کوبا شد، در کوه‌های «سیه‌را مائسترا» با کودکانی برخورد کرد که «وضعیت جسمانی کودکان ۸ و یا ۹ ساله را داشتند در حالی که در واقع ۱۳ یا ۱۴ ساله بودند.» «چه» «کودکان سیه‌را مائسترا را محصول معتبر فقر و گرسنگی» می‌نامید. «آن‌ها قربانی سوءتغذیه بودند.» تنها ۱۱ درصد این کودکان می‌دانستند شیر چه طعمی دارد و تنها ۴ درصد از مردم کوبا گوشت مصرف می‌کردند. تا قبل از پیروزی انقلاب نیمی از جمعیت این کشور سواد خواندن و نوشتن نداشت. در حالی‌که وابستگان به اقشار بالايی اجتماع، سیاستمداران فاسد و عوامل دیکتاتوری باتیستا پس از پیروزی شورشیان کشور را ترک کردند تا در میامی منتظر پایان موعود «کابوس» گردند، بخش اعظم مردم کوبا از آزادی‌های سیاسی و خدمات اجتماعی که تا آن لحظه از آن محروم بودند برخوردار شد. حقوق بشر در داشتن بهداشت و فرهنگ و مسکن و برابری برای اولین بار در مرکز برنامه سیاسی کشور قرار گرفت.

اقدامات گسترده

پس از پیروزی در روز ۱ ژانویه سال ۱۹۵۹ انقلابیون بلافاصله ساختمان دولت جدید را آغاز کردند. در فوریه ۱۹۵۹ قانون اساسی موقت به تصویب رسید که روند انتقال را مقدور می‌ساخت. فیدل کاسترو گفت: «اگر انقلاب ۱۸۶۸ با آزادی بردگان آغاز شد، پس انقلاب ۱۹۵۹ وظیفه داشت جامعه را از یوغ انحصاری که به کمک آن اقلیتی مردم را استثمار می‌کرد، رها سازد. و رهايی از استثمار انسان از انسان به معنی لغو حق داشتن محصولاتی بود، که به جامعه تعلق دارد و باید به جامعه تعلق داشته باشد.»

روز ۱۷ مه ۱۹۵۹ اولین قانون در مورد اصلاحات ارضی به تصویب رسید و از آن طریق بزرگ‌زمین‌داران داخلی و خارجی خلع ید شدند و بیش از ۱۰۰ هزار دهقان به رایگان صاحب زمین شدند. در سال ۱۹۶۰ مالکیت انحصارهای خارجی بزرگ و سپس سرمایه‌داری ملی، ملی شد. به موازات آن تغییر و تحول قلعه‌ها و سربازخانه‌ها به مدارس آغاز گردید. کاسترو گفت: «مسأله اینجاست که دورافتاده‌ترین مناطق کوهستانی نیز بدون معلم نماند.»

تنها یک سال بعد سازوکار سوادآموزی با موفقیت به پایان رسید. در این سازوکار ۲۷۰ هزار نفر داوطلبانه و به عنوان آموزگار افتخاری شرکت داشتند. کوبا اولین کشور در آمریکای لاتین بود که بی‌سوادی را ریشه‌کن کرد.

تنها یک سال بعد سازوکار سوادآموزی با موفقیت به پایان رسید. در این سازوکار ۲۷۰ هزار نفر داوطلبانه و به عنوان آموزگار افتخاری شرکت داشتند. کوبا اولین کشور در آمریکای لاتین بود که بی‌سوادی را ریشه‌کن کرد.

دولت انقلابی همین‌طور فوراً به بهبود وضعیت بهداشتی و درمانی مردم پرداخت. در حالی که در دوران باتیستا در سال‌های ۱۹۵۶ و ۱۹۵۷ برای بخش بهداشت و درمان فقط ۲۲ میلیون پزو  در نظر گرفته شده بود این بودجه در سال ۱۹۶۹ به ۲۲۰ میلیون رسید. هر شهروندی در صورت بیماری طبق قانون حق برخورداری از درمان رایگان را داشت. در ماده ۹ قانون اساسی کوبا ۱۹۷۶ (که هنوز صادق است) دولت مؤظف است امکاناتی فراهم آورد که «هیچ مریضی در کشور بدون تأمین بهداشتی وجود نداشته باشد.» در ماده ۴۳ و ۵۰ قانون اساسی حق تأمین بهداشتی و درمان رایگان تضمین شده است.

بدیهی است که اکثریت مردم کوبا از انقلاب حمایت می‌کرد. با حمایت توده‌ای و تظاهرات عظیم «مجممع عمومی ملی خلق کوبا» روز