زبان مادری مهم و حیاتی است! ( بخش چهارم و پایانی)
زبان مادری مهم و حیاتی است!
( بخش چهارم و پایانی)
نوشته و
ارسالی بهرام رحمانی
شماره 20 کمون، 30 نوامبر 2018
بخش چهارم و پایانی
ایدئولوژی پانایرانیسم و یا
پانفارسیسم، ربطی بهخلق فارس و زبان فارسی ندارد و ایدئولوژی رسمی حکومتهای
پهلوی بوده است که حکومت اسلامی آن را با پاناسلامیسم درآمیخت. شاخه ایرانی پانآریائیسم
هم هیتلریسم است. اولین کسی که این ایدئولوژی را با هدف تحت سلطه درآوردن مردم
غیرفارس ایران و غارت منابع و ثروتهای ارزشمند سراسر ایران را رشد داد «سر جان
ملکم» بود. او استاد اعظم فراماسونری انگلیسی و عضو ارشد کمپانی هند شرقی بریتانیا
بود که تاریخ خود را بهاسم Persian History The نوشت و تاریخ جعلی او الگویی
برای میرزاهای فراماسون درباری با ادعای تاریخنویسی و هویتتراشی، ظاهرا به نفع
مردم فارس شد بدون این که این بخش مردم ایران، در چنین سیاست نژادپرستی دخالتی
داشته باشند. حاکمیت پهلوی با کمک و همفکری غرب، جامعه ایران را به جولانگاه دول
قدرتمند تبدیل کرد که هنوز هم این سیاست با وحشیگری تمام توسط حکومت اسلامی
ادامه دارد.
حاکمیت رضاشاه پهلوی با تاکید
بر محوریت نژاد آریایی و زبان فارسی و نفی و انکار کامل وجود خلقهای دیگر در
ایران، توسط عناصر نژادپرستی چون محمود افشار و تاسیس سازمانهایی چون «سازمان
پرورش افکار» و استفاده از تمام امکانات حکومتی از سانسور و سرکوب گرفته تا
مطبوعات، کتابها، رادیو، آموزش و پرورش و کتابهای درسی، توانست از مردم
عادی تا برخی روشنفکران آن زمان را بهساختار ایدئولوژیکی
نژادپرستانه آلوده کند. تحت تاثیر چنین تبلیغات و در فضایی بهشدت دیکتاتوری و
توام با خفقان پلیسی-امنیتی، در میان روشنفکران، شاعران، نویسندگان، روزنامهنگاران
و معلمان استانهای مختلف ایران، نسلی پرورش یافت که بدون توجه به واقعیتهای
موجود در ایران و وجود ملل گوناگون با زبانهای محلی متعدد در ایران، بهبهانه
«استقلال، وحدت ملی و تمامیت ارضی و امنیت ملی»، طرفدار سلطه پانفارسیسم شدند.
البته در مقابل آنان نیز کم نبودند روشنفکران و معلمانی که در برابر این سیاستهای
نژاپرستی حکومتهای پهلوی و حکومت اسلامی ایستادند و بهای آن را نیز آگاهانه
پرداختند و هنوز هم میپردازند.
تحصیل به زبان مادری، حق مسلم
هر انسان و جوامعی است که بهویژه در آن جامعه، زبانهای مختلفی وجود دارد. در این
میان ممنوعیت زبان مادری بهخصوص برای کودکان لطمات زیاد روحی و روانی بهدنبال
دارد و مانع شکوفایی خلاقیتهای آنها میشود.
از سویی کودکان آسيبپذيرترين
اقشار هر جامعهای محسوب میشوند. شرايط زيستی شايستهای که برای کودک در نظر گرفته
میشود امکان رشد و شکوفايی او را فراهم میکند. فراهم کردن زندگی شایسته برای
کودکان، از مهمترین وظایف حکومت و کل جامعه است. ضروری است که جامعه طوری تغدیه،
سلامت، آسايش، تربيت و پرورش کودکان را تامین کند که او را از تهديدات اخلاقی،
جنسی و فيزيکی حفاظت کند و رشد سالم او را تضمين نماید.
ممنوعیت زبان مادری سبب شده
است که سطح آموزش و پرورش و تحصیل در مناطقی چون آذریابجان، کردستان، ترکمن صحرا،
بلوچستان، خوزستان و... افت شدیدی پیدا کند. چون که سیاست نژادپرستی و تبعیض بر
سیستم آموزشی ایران حاکم است. ممنوعیت و تحقیر زبان مادری همچنین سبب شده است که
میلیونها کودک و جوان از تحصیل محروم بمانند.
خبرگزاری حکومتی «تسنیم»، در
گزارشی مستند تحت عنوان «سیستان و بلوچستان رکورددار بازماندگان از تحصیل کشور» مینویسد
تعداد رو به افزون بازماندگان از تحصیل بهدلیل کمبودهای عمقی، تاریخی و جدی شاخصهای
زندگی در استانی مثل سیستان و بلوچستان عواقب سختی دارد؛ عواقبی اجتماعی، اقتصادی،
فرهنگی و گاهی امنیتی. گزارش میافزاید حدود 50 درصد کل کودکان بازمانده
از تحصیل در سطح کشور متعلق به سیستان و بلوچستان و عمدتا منطقه بلوچستان هستند.
علیم یارمحمدی نماینده مردم زاهدان در مجلس شورای اسلامی میگوید: تمام آمار
کودکان بازمانده از تحصیل مربوط به بخش بلوچستان بوده(از جنوب زاهدان تا چابهار)
و در منطقه سیستان چنین آماری وجود ندارد.11
افزایش 42 درصدی
بودجه سپاه پاسداران در بودجه سال 1397، در حالی صورت گرفت که بودجه آموزشی سیستان
و بلوچستان کاهش پیدا کرد. نماینده مردم سراوان و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات
مجلس مشکلات آموزشی استان سیستان و بلوچستان را مرتبط بهحوزههای سختافزاری یا
عمرانی دانسته و گفته است از همین رو در بودجه ۹۷ آموزش و پرورش نه تنها اعتبار بالاتری برای بهبود
وضعیت آموزشی استان سیستان و بلوچستان تخصیص ندادهاند، بلکه همان اعتبار را
نیز کاهش دادهاند. این در حالی است که بر طبق گفته معاون توسعه مدیریت و
پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش اعتبارات استانی آموزش و پرورش در
سال 97 در کل کشور نسبت به مصوب سال 96، ده درصد رشد داشته است.
حال سئوال اساسی اینجاست چرا
با وجود افزایش بودجه نظامی کشور و بهخصوص افزایش 42 درصدی بودجه سپاه
پاسداران در سال 97، با وجود اینکه بلوچستان محروم ترین استان کشور از نظر
بسیاری از شاخصهای توسعه انسانی و اقتصادی و بهویژه آموزش و بازماندگی بیش
از 120 هزار کودک از تحصیل در بلوچستان، بودجه تحصیلی در منطقه بلوچستان(و
نه سیستان که عمدتا شیعه مذهب هستند) عامدانه کاهش مییابد. بهگزارش خبرگزاری
مجلس شورای اسلامی، نماینده مردم خاش از فقدان «عدالت آموزشی» و پسرفت روند تحصیل
در بلوچستان در دوران حکومت اسلامی ابراز نگرانی کرده است.
محمد نعیم امینی فرد، نماینده
مردم ایرانشهر در مجلس شورای اسلامی و رییس مجمع نمایندگان استان نسبت بهوضعیت
فضاهای آموزشی سیستان و بلوچستان میگوید: دهها بار به وزرای مختلف آموزش و
پرورش تذکر دادیم، اما سازمان برنامه و بودجه توجهی ندارد و سازمان نوسازی، توسعه
و تجهیز مدارس نیز عدالت را در توزیع اعتبارات رعایت نمیکند.
بنا به آخرین گزارش یونسکو،
در جهان 6000 زبان وجود دارند؛ که نود درصد از مردم
به 300 زبان و بقیه به 5700 زبان دیگر سخن میگویند؛ که سهم
ایران در این میان 74 زبان میباشد.12
متاسفانه با گذشت زمان از
تعداد این زبانها کاسته میشود و تعداد زیادی از آنها در معرض خطر و
نابودی قرار دارند. «خطر، زبانهایی را که از پشتوانه تاریخی، متن مکتوب(علمی)،
غنای واژگان و کثرت گویشور و حمایت سیاسی برخوردار نیستند، تهدید میکند.«13 یکی
از زبانهای اصیل و ریشهدار ایرانی که به علت قلّتِ گویشوران و عدم حمایت
سیاسی در معرض خطر است، زبان ههورامی است.
حقوق زبانی و مطالبات
گروههای زبانی را میتوان در موارد ذیل خلاصه کرد:
1 ـ حق صحبت کردن به زبان
مادری در روابط خصوصی بین اعضای گروه؛
2 ـ حق استفاده از زبان
مادری در عرصه عمومی و نهادهای اداری؛
3 ـ حق آموزش و یادگیری
زبان مادری؛
4 ـ حق برخورداری از
رسانهها به زبان مادری.14
نکته قابل توجه این است
که »مسئله مهم در آموزش زبان مادری، انتقال آن به نسلهای
آینده و جلوگیری از انحطاط و زوال آن است. این انتقال صرفا بهواسطه گفتار نمیتواند
صورت بگیرد؛ بلکه نیازمند نوشتار نیز هست. آموزش گفتار و نوشتار به زبان مادری در
منزل ممکن نیست؛ بلکه ضرورتا باید در مدرسه و با توسل به ادبیات و کتابهای عمومی
تدوین شده از جانب متخصصین این حوزه صورت گیرد.«15
بهاعقتاد بسیاری از کارشناسان
حقوق بینالملل و مسائل آموزشی و زبانی »سالهای اولیهی آموزش دارای اهمیت
بنیادین در آموزش کودک میباشد. تحقیقات آموزشی نشان میدهد که آموزش در
کودکستان و دورههای پیشدبستانی و ابتدایی میبایست به زبان مادری کودک باشد.
بخش مهمیاز تحصیلات مقطع متوسطه نیز باید به زبان اقلیت باشد؛ اما در این دوره
لازم است که آموزش به زبان رسمی گسترش یابد. در این راستا دولت بایستی معلمان
دارای تخصص لازم را آموزش دهد؛ همچنین لازم است که امکان تدریس در دانشگاه به
زبان گروه اقلیت نیز فراهم گردد.«16
طی یک قرن گذشته، سه فرهنگستان
زبان و ادبیات فارسی ایجاد شده و فارغ از اینکه همکاران جزء این فرهنگستانها بهماهیت
کار خود واقف بودند یا نه، هدف و کار فرهنگستانهای فارسی، ژنوسید فرهنگی غیرفارسها
بوده است.
هدف اعلان شده فرهنگستان اول
بهسرپرستی محمد علی فروغی، پاک کردن زبان مردم ایران از لغات ترکی و عربی بوده
است. آن فرهنگستان حدود شش هزار لغت جدید را جایگزین لغات ترکی و عربی متداول در
زبان مردم نمود که نیمی از آنها دوام پیدا کردند. فروغی بهتوصیه همفکر خود
«محمود افشار یزدی» عمل میکرد که در مجله آینده مینوشت: «تمام آثار حکومت هزار
ساله ترکان بر ایران باید از زیان و تاریخ ایران پاک شود.»17
فرهنگستان دوم بهسرپرستی ناتل
خانلری کار فروغی را ادامه داد و بهعلت نبود لغات جایگزین مجبور شد لغت جعل کند
که لغات بیمسمای «بنگاه» و «ترابری» از جمله اختراعات اوست. خانلری برای زبان
فارسی دستور زبان نوشت و در دوره او اصطلاحات نظامی که عموما ترکی بودند با لغات
جدید تعویض شدند که «روآیک» بهجای «گلن گئدن» نمونهای از آنهاست.18
فرهنگستان سوم بهسرپرستی حداد
عادل که از سران حکومت اسلامی ایران است. وقتی او ادعا میکند که با تهاجم فرهنگی
غرب مبارزه میکند آشکارا ضد مدرنیته بودن خود را نشان میدهد. با بودجه عظیمی که
او در اختیار دارد، کارش تولید لغات و اصطلاحات مانند «رایانه» و «بالگرد» و غیره
که زیر نظراو کشف شدهاند. بههمین جهت حتی کسانی که او را به آن مقام منسوب کردهاند
از کارش راضی نیستند. اگر فروغی و خانلری لااقل افراد باسوادی بودند که میدانستند
چهکار دارند میکنند در مقابل آنان حداد عادل تنها پشتوانهاش نسبت فامیلی سببی
داشتن با بیت سیدعلی خامنهای است. مخالفت او با آموزش زبانهای مادری تحت
لوای دفاع از حریم زبان فارسی، محتوای نژادپرستانه دارد.19
فرهنگستانهای فارسی با بودجه
عمومی ایجاد شده و کارشان پاکسازی زبان فارسی از لغات ترکی و عربی متداول در زبان
عامه مردم و از بین بردن زبانهای دیگر بوده است. آیا از بودجه عمومی صد سال گذشته
ایران، حتی یک ریال هم صرف پیشرفت زبانهای غیر فارسی نشده است در حالی که گفته میشود
میلیاردها برای پیشرفت زبان فارسی صرف شده است. اما در واقعیت هیچ پیشرفتی در
زبان فارسی پدید نیامده است.
واقعیت این است که سلسله ترک
قاجار منحل شده بود و قدرتهای جهانی آنروز که نمیخواستند بار دیگر ترکان بر
ایران مسلط بشوند بهنابودی و انکار وجود ملل دیگر از جمله ترکها در ایران
پرداختند و لهجه تهرانی را بهعنوان زبان فارسی رسمی نمودند. فارسی زبان ملی فارسها
بوده و هست و نه زبان ملی ترکها، عربها، بلوچها، ترکمنها، کردها وغیره.
حسن رشدیه اولین مدرسه مدرن بهسبک
مدارس اروپایی را در تبریز بهزبان ترکی پایهگذاری کرد ولی مدرسهاش را آتش زدند.
پانایرانیستها برای اینکه راحت بتوانند حقوق زبانی ملل غیرفارس در ایران را زیر
پا بگذارند بهتئوریهای نژادپرستانه متوسل شدند و ادعا کردند که همه مردمانی که
در گوشه و کنار ایران زندگی میکنند آریایی نژاد هستند و در اثر حمله اعراب و
مغولان و ترکان زبانشان دگرگون شده است. با این جعل تاریخی گفتند که در ایران ترک
و عرب نداریم.20
وقتیکه «دولت - ملت» جدید در
دوره رضا شاه ایجاد شد، با الهام از حکومت نازیها در آلمان، پانایرانیسم
ایدئولوژی ایران نوین انتخاب گردید که آشکارا تنوع ملی، زبانی و فرهنگی ملل ساکن
در ایران را انکار میکرد و هنوز هم انکار میگردد. پان ایرانیسم ایدئولوژی فاشیسم
در ایران است و پایههای آن بر عربستیزی و ترکستیزی استوار شده است.
دستکم در یک قرن گذشته، حکومتهای
ایران و پانایرانیستها، مدعیاند که آزادی زبانهای مادری باعث تجزیه ایران میشود
دروغ محض است. چرا که ممنوعیت زبان مادری و سرکوب باعث خشم و جدایی مردم تحت ستم
میشود نه آزادی، برابری و زندگی مسالمتآمیز مردمان یک کشور و آزادی زبان های
مادری.
در واقع سیاستهای دمکراتیک در
کشورهای که چند زبانگی را بهرسمیت شناختهاند موجب شده چالش امنیتی جداییطلبی
در این کشورها بهچالشی سیاسی تبدیل شود و احزاب استقلالطلب با وجود آزادی فعالیت
مسالمتآمیز چندان در جلب رای و نظر مردم موفق نباشند. برای مثال کانادا، بلژیک و
اسپانیا.
ایران بر اساس شاخص تنوع زبانی
با داشتن دستکم شش زبان متمایز، گرایشات استقلالطلب و جداییطلب بسیار ضعیف
است.
زبان مادری منتقلکننده
وجوه بارز فرهنگی است که به برداشتهای خاص کودک از جهان شکل میبخشد و موجب تفاوت
در رفتار فردی او، الگوهای یادگیری و سبک فکری او خواهد شد.
در این معنا میزان موفقیت یک
دانشآموز در فعالیتهای آموزشی جدای از جنبههای فردی تابعی از فرهنگ
اجتماعی او است که در پیوند با زبان مادری شکل میگیرد.
علاوه بر این دشواری فهم زبان
آموزش موجب وابستگی هر چه بیشتر کودک به زبان شفاهی خواهد شد و امکان موفقیت او
را در نظام آموزشی تحت تاثیر قرار خواهد داد.