ونزوئلا گلو گاه تضادهای جهانی


ونزوئلا گلو گاه تضادهای جهانی

 

برکسی پوشیده نیست که غرب در دوسده گذشته  جنگ های خونینی  برای تقسیم غنایم جنگی و اشغال سرزمین ها  و گره گاه های اقتصادی و منابع طبیعی در سراسر جهان  دست زده است . تا پیش از آن الویت نقاط  دعوا و جنگ بر سر غنایم قاره ثروتمند اروپا بود که در نهایت به جنگ جهانی خونین اول و دو م ختم شد که در  جنگ اول  حد و حدود سرزمینها مشخص شد و قاره اروپا ، آسیا ، آفریقا و آمریکا حتی اقیانوسیه به اشغال قدرت های تازه بدوران رسید در آمد از آن جمله  بخش وسیعی  از این قاره  آمریکا توسط مهاجران سفید پوست  اشغال شد که  بعداز جنگ و جدل های تازه بین قدرت ها بدو کشور آمریکا و کانادا ( انگلستان) منجر شد.

 تمامی سرزمین های آمریکای لاتین یا همان آمریکای جنوبی توسط دوقدرت استعماری اسپانیا و پرتقال  اشغال شد که برای مردم بومی  بیش از شصت میلیون قربا نی بجا گذاشت و کلیه بافت های اقتصادی و اجتماعی آنها  با درندگی غیر قابل تصور نابود شد . کمی دیرتر آمریکا وارد میدان شد و در زمان  ریاست  جمهوری مونرو دکترین مونرو (Monroe-Doktrin) در سال 1823تحت عنوان آمریکا برای آمریکائی ها  قوانینی را در قاره آمریکا وضع کرد که در هر شرایطی میتوانست در امور کشورهای این قاره دخالت کند ، رژیم ها را عوض کند و حتی مرزهای تازه ترسیم کند  که البته طبق این تئوری ارتجاعی در همه کشورهای آمریکای لاتین بدون استثنا ء کودتا صورت گرفت  و فقط در دورا ن جنگ سرد در آمریکای لاتین چند کشور از جمله کوبا و بعدا دیگر کشورها  خودرا از زیر یوغ این کشور خلاص کردند .

 در سال 1816ونزوئلا  با جنایاتی که اسپانیا  مرتکب شده بود موج استقلال طلبی  در این کشور اوج گرفت و با درایت بی نظیر  سیمون بولیوار ارتش قدرتمند اسپانیا شکست سختی را متحمل شد و این کشور استقلال خود را  در سال  1825 بدست آورد . و در پی آن مکزیک هم موفق شد  از شر نیروهای نظامی  اولترا فاشیست اسپانیا رهایی یابد و زمینه آزاد و مستقل شدن دیگر کشورهای آمریکای لاتین فراهم شد  . چاوز زمانی که رئیس جمهور ونزوئلا شد همواره در انتظار معذرت خواهی سران رژیم  نژاد پرست اسپانیا  و پرتقال ازمردم  آمریکای  لاتین بود که هرگز اتفاق نیفتاد . همین اسپانیا در جنگ جهانی دوم  تحت رهبری  یک آدم مالیخویایی  و فاشیست بنام فرانکو بود که بدلایل مذهبی  اجازه نمی داد زنان از خانه ها بیرون آیند  حال تصور کنید که این وحشی ها چه جنایتی در آمریکای لاتین  نکرده اند.

ونزوئلا و مکزیک هردو در آزاد سازی آمریکای جنوبی از شر  خون آشام ترین حاکمان جهان  نقش تعیین کننده ای داشتند  به همین خاطر آمریکایی های وحشی هنوز آنها را نبخشیده اند و سراسر مرز مشترک خود را دیوار کشیده اند که کسی از مکزیک وارد آمریکا نشود  آنهم نه در خاک آمریکا بلکه در سرزمین اشغالی مکزیک با منابع سرشار نفت و گاز .

هنوز دونالد ترامپ نژاد پرست درصدد تامین بودجه برای ساختن دیواری به ارتفاع شش متری در مرز دو کشور است   و مکزیکی ها را جنایت کار، قاچاقجی  و دزد نامیده در حالیکه  بخش بزرگی از خاک این کشور را در تصرف خود دارد .مکزیک با ونزوئلا تاریخ مبارزاتی مشترکی برای استقلا ل دارند ولی از زمانی که نفت در این کشور کشف شد  هیچوقت آمریکا آنها را رها نکرد.

1. ذخایر نفتی ونزوئیلا  300 میلیارد بشکه  ثروتی بی کران که آمریکا و مرتجعین  در صددند تا آنرا غارت کنند  آنها بوزینه های خود را از جملهرئیس‌ جمهور برزیل ژائیر بولسونارو را رئیس جمهور کرده اند  
ازا ول  ژانویه ۲۰۱۹ خوان مانوئل سانتوس  به عالی‌ ترین مقام رسمی کشور برزیل ارتقاء یافت  در آمد ناخالص سالیانه  برزیل 11000 میلیارد دلارو جمعیت آن  150 میلیون نفراست  زبان رسمی این کشور اسپانیایی است  و وخودش هم اسپانیایی است  نه رئیس جمهور بومی  این کشور 

کلمبیا  جمهوری فدرال  زبان رسمی اسپانیایی  رئیس جمهور خوان مانوئل سانتوس  جمعیت 50 میلیون نفر  مساحت در حدود یک میلیون کیلومترمربع  در آمد ناخالص ملی 336 میلیاردلار در سال است و منتظر اشغال مناطق نفتی ونزوئلا  برای تقسیم آن بین ثروتمندان  کشور است در حالیکه در بیشتر مناطق کشور جنگ چریکی برای سرنگونی حکومت جریان دارد چون این رئیس جمهور هم اسپانیایی و بسیار نژاد پرست است .

 در این دو کشور یک اقلیت بسیار ثروتمند  و اکثریت در فقر و فلاکت  مناطی در این دو کشور پلیس هرگز جرات  عبور و مرور ندارد  مافیای قوی و مسلح  در هردو کشور جولان میدهند و با سران حکومتها در ارتباط نزدیک  در مغز این رهبران پوشالی هنوز تفکر لاتیفوندیا  غور میکند  باید اکثریت به خواست خدای کاتولیک ها فقیر و همیشه محتاج باشند وگرنه مذهب را قبول نخواهند کرد و به کلیسا نخواهد آمد و سهم کلیسا هم پرداخت نمی کنند.

 در مقایسه با منابع نفتی دیگر کشورهای جهان  کشورهای عربستان سعودی  با ظرفیت 285 میلیارد بشکه  به همراه ایران با ظرفیت 158 میلیارد بشکه  و عراق با ظرفیت 144 میلیارد بشکه  اهمیت  گره گاه های استراتژیک  دنیا را میشود بخوبی مشاهده کرد  عراق نابود میشود و ثروت کشور همچنان غارت میشود  ، ایران همچنان با بر باد دادن سرمایه ملی کشور چه در جنگ هشت ساله و چه با عدم بازدهی  تولیدی همچنان به سیاست  بازاری بخر و بفروش  به نابودی ثروت ملی ادامه میدهد و مدام زیر فشار قدرتهای بزرگ برای داشتن سهم بیشتر  . پادگان های ثابت و سیار در خلیج فارس برای نمایش نیامده اند بلکه برای ثروت منطقه عزم جزم کرده اند.و چه موفق

 جالب اینکه آمریکا از نظر منابع انرژی تنها با داشتن  36 میلیارد  بشکه نفت  تنها 2%  سهم منابع  جهانی را بخود اختصاص داده است  ولی در عوض در تمامی نقاط منابع انرژِی حضور دارد و بزور و با جنگ اگر نشد با کودتا  سهم خودر را بهر قیمت تصاحب میکند .گروه لیما از 13 کشور آمریکای لاتین تشکیل شده که شامل آمریکا و کانادا هم میشود  از این گروه تنها ده کشور  آمریکای لاتین  بر علیه ونزوئلا موضع گرفته اند  بقیه که اکثریت را تشکیل میدهند از جمله مکزیک  بزرگترین  کشور آمریکای لاتین  از گروه لیما  مخالفت خودرا درامور داخلی  ونزوئلا  اعلام کرده اند.

در قاره آسیا  دو کشور قدرتمند  اقتصادی و نظامی آسیایی  چین قدرت اقتصادی اول دنیا و عضو دایمی سازمان ملل  ، روسیه  قدرت نظامی و اقتصادی با منابع سرشار  مواد معدنی از جمله نفت و گاز و طلا و سرزمین بسیار بزرگ و قدر قدرت ، عضو دایمی سازمان ملل که به همراه چین حق وتو  دارند و از قاره آفریقا قدرتمندترین کشور  یعنی آفریقای جنوبی  مخالفت  خودرا با اقدام آمریکا و شرکا رسما اعلام کرده است .

همانطور که مشاهده میشود کشورهای حامی دولت ونزوئلا  بمراتب از نظر اقتصادی ، سیاسی ، نظامی  از حکومت و دولت قانونی این کشور پشتیبانی میکنند و چین و روسیه از نظر اقتصادی و نظامی در کنار این کشور ایستاده اند  و با سرمایه گزاری  بیش 70 میلیاردی اجازه نخواهند داد همانند خیلج فارس دزدان غارت گر به همه نقاط استراتژیک سرک بکشند و آنها را کنترل کنند  علاوه برآن اکثریت قریب به اتفاق کشورهای غیر متعهد و جهان سوم در مقابل زیاده خواهی های آمریکا و شرکا  مقاومت کرده و اجازه ندادند تا یک بار دیگر میلیتاریسم آمریکا  و اروپا با قوانین بین المللی بازی کنند .

جبهه غرب بشدت ضعیف شده است  در اروپا اتحادیه اروپا کاملا شکننده است  تا جایی که دوکشور آلمان و فرانسه  یک اتحاد متزلزل   را شکل داده اند ، ورشو و رم هم در جای دیگر اتحاد دومی را تشکیل داده اند و ایتالیا با تمام توان از سیاستهای آمریکا و انگستان شاکی است و حاضر نیست تابع سیاستهای سه کشور فراسه ، آلمان و انگلیس باشد . انگلستان  آنگلو ساکسون هم برای تشکیل گروه پنج چشم  با هزینه گزاف اتحادیه اروپا را ترک کرده تا به اتفاق آمریکا، کانادا ، نیوزیلند ،  استرالیا را تشکیل دهند که یک اتحادیه نظامی بر علیه چین و روسیه است .

 انگلستان علیرغم مشکلات اقتصادی عدیده ای که دارد و با ایرلند هنوز کنار نیامده  یک پادگان نظامی دریایی در آبهای نیوزیلند  ایجاد کرده است تا بقول خودشان به کمک ژاپن چین را مهار کنند  اگر نه کنترل کنند چون انگلستان به این نتیجه رسیده است که جمعیت  انگلوساکسونها در جنوب شرقی آسیا بیشتر از اروپاست .

  آنها بدون در نظر گرفتن منافع دیگر کشورها با توجه به موقعیت جغرافیایی ، منابع انرژی، ایدئولوژی در آمریکای لاتین ،مذهب ارتجاعی و فوق فاشیستی کاتولیکی که همواره در کنار جنایتکاران  ایستاده است. در اوج قدرت نازی ها در آلمان  پاپ واتیکان بلند پایه ترین مقامات را برای دست بوسی هیتلر  به برلین فرستاد و رسما اعلام کرد که خداوند  او را فرستاده است تا جهان را از شر کمونیست ها و سوسیالیست ها  آزاد کند  . این تنها کاتولیک ها نبودند بلکه هردو مذهب سنی و شیعه نیز  از جمله در ایران کاشانی  سردمدار  این نظرگاه و چه در عراق و بعدا در زمان جنبش ملی  مصدق را ضد خدا و دین میشناختند  . این نیروهای مرتجع  معمولا در شرایط مساعد بسرعت وارد میدان میشوند مثلا همین کاشانی در بغداد طرفدار سرسخت نازی ها و در ایران طرفدار سرسخت انگلیس  شد.

مذهب غالب در آمریکای لاتین مذهب کاتولیک است که بزور و با کشتن ملیون ها انسان آمریکای لاتین به مردم تحمیل شد و هنوز هم با تمام توان در این راستا حرکت میکنند  و فعالیتهای مذاهب کاتولیک  ، اوانگلیست در سراسر دنیا بخصو ص در آفریقا  و دیگر نقاط جهان  بشدت ادامه دارد و تکیه گاه قدرتهای بزرگ  در نقاط ثروتمند جهان است .

با ارزیابی موقعیت ، منابع انرژی ، قلمرو مذهبی و فرهنگی، ایدئو لوژِی همانطور که در بالا اشاره شد ، قلمرو اقتصادی ، عوامل مساعد و نامساعد ، فرصت ها و چالشها ، تراکم جمعیت ، جغرافیای اقتصادی ، راه های ارتباطی ، بازار تولید و مصرف ، منابع طبیعی و زیر زمینی ، ، تراکم جمعیت ، زیر ساختهای اقتصادی ، نزدیکی به راه های آبی ، بازار تولید و مصرف ، الویتهای سرمایه گزاری ، منابع مالی و منافع ملی همه و همه تعیین کننده نوع سیاست گزاری هستند  .

 ونزوئلا که کشوری است ثروتمند  با زیر ساخت های مدرن با جمعیت  32 میلیونی و بازار بزرگی  چون برزیل و کلمبیا  و تمام آمریکای لاتین با ظرفیت معدنی 30% منابع انرژی جهانی  تمامی نیروهای مرتجع منطقه آمریکای لاتین را بر آن داشته تا با همکاری یک غول بی شاخ و دمی مثل آمریکا که خرص خسته ای بیش نیست  و تمامی ظرفیت های خود را مصرف کرده  و بقدرت سوم و چهارم تبدیل شده  شانس خود را امتحان کنند تا نیروهای بغایت عقب افتاده ، مفت خور  و جنایت کار  را  مثل برزیل و کلمبیا را با حمایت همه جانبه مذهب کاتولیک که در جهان بعلت عملکرد ارتجاعی خود معرف خاص و عام است با آوردن دو چهره منفور ریاست جمهوری در برزیل و کلمبیا به خیال خود ثروت باد آورده ای  را چنگ بیاندازند .

غافل از آنکه دیگران هم هستند که در این کشور سرمایه گزاری صد میلیارد دلاری کرده اند کنترل آنها برای ورود و خروج به این کشور آسان نیست ولی در کلمبیا نیروهای مسلح چپ همچنان فعالند و در برزیل هم با دوزو کلک دو رئیس جمهور قبلی را بر کنار  و یک نظامی بی سواد را فعلا به ملت برزیل که تازه به غلطک پیشرفت و رفاه اجتماعی گام نهاده بود حقنه کرده اند.

 روسیه طی سالهای 2018 سه بار در سالهای 2013 ، 2015 و 2018  با دو هواپیماهای سوپر سونیک  مسلح TU 160 از روسیه تا ونزوئلا که بیش از ده هزار کیلومتر است پرواز کرده و ارتش نیرومند  ونزوئلا را سازماندهی کرده است طبیعی است که اجازه نخواهد داد تا غول بی شاخ ودم آمریکا براحتی  این منطقه سوق الجیشی و ژئوپولیتیکی را که برای سرنوشت جهان  تعیین کننده  است اشغال کند.

آمریکا و کانادا که عمدتا مهاجران انگلستان ، ایرلند و فرانسه بودند  پس از جنگهای ویران کننده بدو کشور فعلی تبدیل شدند  که متجاوزان فرانسوی و انگلیسی بخش کبک امروزی و آمریکا هم با نابود کردن همه بافت های سرخ پوستان و کشتار میلیونی آنها و بخش مرزی خود با مکزیک را ضمیمه خاک خود کرد این بخش شامل تکزاس و کالیفرنیا و... بخشهای دیگر میشود .

انگلستان و فرانسه هم به آفریقا و آسیا یورش بردند که نتیجه آنهم متلاشی شدن  و ویرانی تمامی بافت های موجود در آفریقا بود و 80 میلیون جوانان این قاره به بردگی گرفته شدند  که پنجاه ملیون آنها به ایالات متحده آمریکا توسط بلژیک، هلند  ، انگستان ، فرانسه و ...فروخته شدند . با این بر بریت  قاره آفریقا تا همین اواخر از تکامل تولیدی جوامع باز ماند که تاثیر آنرا هنوز هم می بینیم  در این قاره فرانسه و انگلستان تمامی معادن آفریقا را اشغال کردند و حتی در آفریقای جنوبی حکومت نژاد پرست  بنیان نهادند .

از آنجا که جنگ جهانی اول  موجب خسارت غیر قابل تصور شده بود مجددا با بیگاری گرفتن از مردمان زیر سلطه و منابع مادی آنها شروع با باز سازی اقتصاد خود کردند . در جنگ جهانی اول تقسیم سرزمین ها بین قدرتهای بزرگ  به اتمام رسید علیرغم اینهمه غنایم همه کشورهای  استعمار گر با شتاب فراوان در تدارک جنگ دوم جهانی  دیگری برآمدند ولی این بار تحول بزرگی در روسیه تزاری رخ داد آنهم پیروزی چپ ها بر حکومت  تزاری بود که معادلات جهانی را بهم ریخت . با تشکیل کشور شوراها  قدرت های راست گرا تاب و تحمل کشوری بنام شوراها را نداشتند و با همه امکانات در تدارک  حمله به این کشور بودند .

 در این تقسیم بندی جدید آلمان و ژاپن بازندگان جنگ جهانی اول بودند و نتوانستند سرزمینهای قدرتهای دیگر را ضمیمه خاک خود کنند . نازی های آلمان به رهبری هیتلر به این نتیجه رسیدند که اگر قرار است به کشور بزرگ و ثروتمند تبدیل شوند باید خاک اتحاد شوروی را که تمامی معادن  جهان را در خود دارد اشغال تا آلمان بتواند امپراطوری بزرگی ایجاد کند و بر جهان مسلط شود وبرتری نژادی خودرا به اثبات برساند  .

با این حساب جهان یک بار دیگر شتابان بسمت میلیتاریزه شدن رفت و آلمان ، ایتالیا و اسپانیا که نام ننگینی در تاریخ از خود بجای گذاشته اند تدارک آنرا می بینند چه روسیه شوروی هنوز از نظر صنعتی و قدرت اقتصادی ضعیف بود  و جنگ  استعماری این کشور که وسعت زیادی پیدا کرده بود عملا  بنیه این کشور را خنثی کرده بود . چین  و هندوستان و بقیه کشورهای جنوب شرقی آسیا  سهم انگلستان و فرانسه شد و آنها بغارت بی امان ثروت این کشورها پرداختند  و در نهایت با بر بریت تمام با چهارده کشور به چین حمله کردند تا آنرا بین خود تقسیم کنند .

طبعا جنگ هزینه بر است و کشورهایی که زیر سلطه هستند در برابر متجاوزان مقاومت میکنند  ثبات نسبی اتحاد شوروی که همه مردم را مسلح کرده بود و شتابان در حال  سازمان دهی زیر ساخت ها و صنایع کشور بود از گردونه خارج شد و مقاومت مردم چین و جنوب شرقی آسیا  شتاب فراوان گرفت حمله متقابل به شیوه جنگ چریکی  نفس کشورهای متجاوز را گرفت و تمامی قدرتهای بزرگ  از جمله ژاپن ، فرانسه  و انگلستان ، هلند و... شکست سختی خوردند

با وجود این تجربه با هزینه سنگین  اروپاییها مجددا  میلیتاریزه شده و خود را آماده کردند تا مناطق ثروتمند را در هر کجای دنیا  بین خود تقسیم کنند اینبار ژاپن هم به قدرتهای غربی پیوست و در جنگ جهانی دوم همزمان به چین و اتحاد شوروی  حمله کرد ژاپن با همکاری آلمان نازی و ایتالیا جبهه متحدی تشکیل دادند تا جهان را بین خود تقسیم کنند  . ژاپن به چین و کره شمالی و خاک شوروی حمله کرد و آلمان  به اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی  از شرق  یورش برد . اینبار جنگ تنها اشغال سرزمینها نبود بلکه حاکمیت تفکرات فاشیستی بر جهان از موضع نژاد پرستی بر اساس بکش نابود بکن و بسوزان  برای نابودی تمامی دست آوردهای کشورها و مردم جهان تدارک دیده شده بود.

 در شرایط حاضر آمریکا و شرکا  بیشتر مناطق استراتژیک را از جمله خلیج فارس  نفت عراق و تمامی کشورهای نفت خیز صحرای عربستان و دریای عمان ، لیبی و منابع اطراف را در  کنترل خود دارند  و قیمتها را کنترل میکنند   تمام قاره آمریکا با تمام منابع و بازار ، استرالیا و نیو زیلند و آبهای اطراف  و ژاپن در یک کمپ قرار دارند  دارای پتانسیل بزرگی هستند و اقیانوس آرام هم تحت کنترل و نظارت آنهاست.

هدف از هیاهوی فراوان در مورد ونزوئلا   تحت کنترل در آوردن این منبع عظیم انرژی و ثروت  این کشوراست  که حتی انگلستان و کانادا را تا آنجا  کشانده است . خروج یک جانبه آمریکا از توافق اتمی با روسیه  و محاصره چین در دریاهای چین  و پشتیبانی از تایوان که بخش از خاک چین است  شرایط را برای غرب بسیار پیچیده کرده  و توان غرب را که رو بزوال دایمی هست تسریع خواهد کرد . زندانی کردن دختر مسئول مالی شرکت هواوی  و انتقال او از کانادا به آمریکا برای باج خواهی از کشوری که در اوج پیشرفت و تولید ثروت است و  نوآوری کوان توم  و  اینترنت نسل G5