در بارۀ آزادی اجتماعی زن
در بارۀ آزادی اجتماعی زن:
لنين، ترجمه مریم فیروز
«ما کمونيستها میخواهيم که هر آنچه که کارگر زن، زن کارگر، زن دهقان و حتا
زنان و مردان قشر متوسط شهری را در فشار میگذارد، از ميان برداريم . حتی اين امر
از خيلی جهات شامل زنان وابسته به طبقات مرفه هم میشود. در جامعۀ سرمايهداری، زن
زحمتکش از دو فشار رنج میبرد، يکی چون عضو طبقۀ کارگر است و دوم برای اينکه زن
است، اما زنان ديگر طبقات هم از بیحقی خود رنج می برند و آنها هم به موفقيت
مبارزه برای حل موضوع زن علاقمند میباشند.»(لنین)… تنها کارل مارکس و فريدريش
انگلس پايهگذاران کمونيسم علمی در آثار خود ثابت کردند که پايۀ بردگی زن علل
اجتماعی و اقتصادی دارد و زيردست بودن زن از روزی به وجود آمده است که مالکيت
خصوصی وسائل توليد به ميان آمد. اين پيش آمد از يک سو، زن را وابسته به شوهر و پدر
کرد و از سوی ديگر صحٌه بر بردگی اجتماعی او گذاشت. زن برده، دهقان، قابل خريد و
فروش و بعداً پرولتر شد. در نخستين برنامۀ مارکسيسم «مانيفست حزب کمونيست»
کارل مارکس و فريدريش انگلس مینويسند که تنها برقراری مالکيت احتماعی میتواند در
وضع زن که امروز نقشش تنها آلت توليد بچه بودن است تغيير به وجود
آورد. بزرگترين کار لنين در اين است که با در نظر گرفتن دوران تاريخی جديدی،
دوران امپرياليسم و انقلابهای پرولتاريائی، تئوری مارکس و انگلس را در بارۀ زن
گسترش داده و مشخصتر کرده است. موضوع زن در نظريۀ مارکسيستی-لنينيستی
جداناپذير از مسئلۀ اجتماعی بهطور کلی است و حل آن به طور قاطع وابسته به تغيير
انقلابی اجتماع است. اين جزئی است از مسئلۀ انقلاب پرولتاريائی، پيروزی و نيرومندی
ديکتاتوری پرولتاريائی و ساختمان جامعه نوين کمونيستی… نظر اساسی آثار لنين
در اين است که وظائف و منافع کارگران زن و زنان دهقان چيز خاصی نيست و جدا از
وظائف و منافع پرولتاريا به طور کلی نمیباشد. همۀ مسائل مربوط به منافع کارگر زن
و يا زن دهقان، در بارۀ کارگر مرد و مرد دهقان هم صادق است و در خواستهای مشترک
زحمتکشان در مبارزات آنها عليه استثمارکنندگان، سرمايهداران و زمينداران نمودار
میشود. و بههمين مناسبت لنين به شدت عليه سازمانهای زنانۀ بورژوائی بود، که
کوشش میکنند زن از مبارزۀ طبقاتی دور بماند و او را به سوی راه نادرست
مبارزه ميان دو جنس میرانند.
در بارۀ آزادی اجتماعی زن
نوشته: لنين ـ ترجمه: مریم فیروز
تارنگاشت عدالت
انتشارات حزب تودۀ ايران، تهران، آبان ۱۳۵۸
لنين در بارۀ آزادی اجتماعی زن
لنين تئوريسين بزرگ و رهبر انقلاب سوسياليستی، مؤسس حزب پرولتری طرازنوين و
برپاکنندۀ نخستين دولت سوسياليستی کارگران و دهقانان جهان میباشد.
گوشهای در سراسر جهان نيست که نام لنين شناخته نشده باشد. نام او با بهترين
دست آوردهای انقلابی قرن بيستم پيوند دارد. افکار جاودانی او تأثير عميقی در روند
پيشروی جهان داشته و دارد. قرنها خواهد گذشت، اما نام لنين از خاطرۀ ميليونها
انسان زدوده نخواهد شد، زيرا او نمودار فصل تازهای در زندگی بشريت است.
ارثيۀ تئوريک و ايدئولوژيک لنين، عظيم و پايانناپذير است. او دانشمند بزرگ
انقلاب و انقلابی برجستهای از نقطه نظر عملی میباشد. امروز هيچ رشتۀ تئوريک و يا
عملی نهضت انقلاب وجود ندارد که با نبوغ لنين روشن نشده باشد. آثار او کمک میکنند
که جريان پيچيدۀ گذشته و آينده را بهتر درک کرده و آتيۀ کمونيستی را به طور علمی
پيشبينی کنيم.
در ميان تغييرات بزرگ اجتماعی، لنين به آزادی زن، شرکت او در نهضت انقلابی،
مبارزه برای برابری واقعی زن و مرد در جامعه و خانواده توجه زيادی داشت و تغييرات
عظيمی که در اين باره در قرن ما بهوجود آمده از لنين است.
همه میدانند که در طی قرون، زن مظلومترين، تحقيرشدهترين موجود ميان همه
مظلومان و استثمار شدگان بوده است. در همۀ ادوار تاريخ دانشمندان اجتماعی و فيلسوفها
کوشش میکردند که اين وضع ناهنجار زن را در اجتماع درست جلوه دهند.
دانش بورژوازی در برخورد با موضوع زن از مرتجعترين عقايد دوران بردگی و
فئودالی سرچشمه میگيرد. دانشمندان جامعهشناس بورژوا میخواستند برای پستی زن و
ناقابلی او در درک درست، يک توضيح علمی بدهند. آنها مصرانه میگفتند که وضع پست
زن در اجتماع وابسته به خصوصيات ساختمان بدنی اوست، وظائف مادری، تنها خاص او است
و علاقۀ او به کارِ خانه و پرورش کودکان میباشد.
متفکران گذشته که دارای افکار پيشرو بودند از منافع زن دفاع میکردند، بهخصوص
اهميت آزادی اجتماعی او را متذکر میگشتند و با متفکرين مرتجع در میافتادند.
مثلاً فيلسوفهای مترقی فرانسه که مخالف فئوداليسم بودند و پس از آنها هم
«اوتوپيستها»۱ و سوسياليستهای تخيلی همين عقايد را دنبال میکردند.
انگلس هنگاميکه ارزشهای بزرگ شارل فوريه۲(Ch. Fourier) را برمیشمرد چنين مینويسد او نخستين کسی است که میگويد:
«در هر اجتماعی ميزان آزادی همگانی بستگی به ميزان آزادی زن دارد.»
دمکراتهای انقلابی روسی مانند بلينسکی (Belinski)،
چرنيشوسکی (Tchernychevski) و ديگران خواهان برابری زن و مرد بودند.
چرنيشوسکی مینويسد: «چه روحيه درست، قوی و تيزبينی طبيعت به زن داده است. اين
روحيه به درد اجتماع نمیتواند بخورد، زيرا اجتماع آن را به دور می اندازد، له میکند،
خفه مینمايد، در حالیکه تاريخ بشريت میتوانست ده برابر زودتر به جلو برود اگر
اين روحيه به جای دور افتادن و از بين برده شدن به کار گرفته میشد.»
دمکراتهای انقلابی میخواستند که در آموزش و پرورش زن تغيير اساسی داده
شود و میگفتند که او بايد در همۀ شئون زندگی اجتماعی شرکت داشته باشد و زن و مرد
از نقطه نظر قانون مدنی بايد برابر باشند.
مسئله را به اين شکل مطرح کردن در واقع برای آن دوران، انقلابی و شجاعانه بود،
اما دمکراتهای انقلابی نتوانستند ريشهها و علل اجتماعی نابرابری زن را روشن
سازند و راههای صحيح را برای آزادی او نشان دهند. تنها کارل مارکس و فريدريش
انگلس پايهگذاران کمونيسم علمی قوانين عينی نشو و پيشرفت جامعه انسانی را کشف
کردند و توانستند اين مسئله را حل نموده و توضيح دهند. آنها همۀ «تئوريهای»
ارتجاعی را بهدور انداختند و در آثار خود ثابت کردند که پايۀ بردگی زن علل
اجتماعی و اقتصادی دارد و زيردست بودن زن از روزی به وجود آمده است که مالکيت
خصوصی وسائل توليد به ميان آمد. اين پيش آمد از يک سو، زن را وابسته به شوهر و پدر
کرد و از سوی ديگر صحٌه بر بردگی اجتماعی او گذاشت. زن برده، دهقان، قابل خريد و
فروش و بعداً پرولتر شد.
در نخستين برنامۀ مارکسيسم «مانيفست حزب کمونيست» کارل مارکس و فريدريش انگلس
مینويسند که تنها برقراری مالکيت احتماعی میتواند در وضع زن که امروز نقشش تنها
آلت توليدبچه بودن است تغيير بهوجود آورد.
بزرگترين کار لنين در اين است که با در نظر گرفتن دوران تاريخی جديدی، دوران
امپرياليسم و انقلابهای پرولتاريائی، تئوری مارکس و انگلس را در بارۀ زن گسترش
داده و مشخصتر کرده است.
موضوع زن در نظريۀ مارکسيستی-لنينيستی جداناپذير از مسئلۀ اجتماعی بهطور کلی
است و حل آن به طور قاطع وابسته به تغيير انقلابی اجتماع است. اين جزئی است از
مسئلۀ انقلاب پرولتاريائی، پيروزی و نيرومندی ديکتاتوری پرولتاريائی و ساختمان
جامعه نوين کمونيستی.
در پايان قرن گذشته لنين علاقۀ زيادی به موضوع آزادی زن ابراز میداشت. در يکی
از گفتگوهايش با کلارا ستکين (Klara Zetkin) در بارۀ برخورد
کمونيستها به موضوع و مسائل مربوط به زن میگويد: هيچ کار درستی را نمیتوان بدون
تئوری مارکسيستی انجام داد و در اينباره هم کمونيستها بايد اصول بسيار درست و
روشنی را رعايت نمايند.
در ۱۸۹۹ آنگاه که لنين در تبعيد بود و تنها با نامه در بارۀ مسائل مورد نظرش با حزب
بحث میکرد و مسائلی را که لازم میدانست در نشريات پنهانی منتشر شود، مینوشت،
«زن و مسئلۀ کارگر» را نوشت و در همان زمان او به ن-کروپسکايا (N. Kroupskaia) کمک کرد که طرح يک نشريه به نام «کارگر زن» را که
کروپسکايا نوشته بود کامل نمايد و پس از آن اين نشريه در سال ۱۹۰۱ در روزنامه «ايسکرا»(Iskra)
در خارج منتشر شد. اين نخستين کتابی است که سوسيال دموکراسی انقلابی روس درآن
نظريۀ خود را در بارۀ موضوع زن مطرح کرده است و زن را جزء جداناپذير امر
پرولتاريائی، بهطور کلی دانسته است.
در بيش از پنجاه اثر لنين میتوان تجزيه و تحليل مسائل گوناگون مربوط به آزادی
زن را ديد. از جمله در بارۀ وضع زن و کودک در جامعه سرمايهداری، هدفها و وظائف
نهضت انقلابی زن در روسيۀ تزاری و مقام او در مبارزۀ پرولتاريائی بهطور کلی و
همچنين در بارۀ شرکت زن در انقلاب، امکانات آزادی واقعی او و نقش وی در ساختمان
سوسياليسم و نهضت بينالمللی زن.
در يک گروه از آثار لنين که در پايان قرن نوزدهم و آغاز قرن بيستم نوشته شده،
لنين وضع سراپا تحقير شدۀ زن را که در فشار است در جامعه استمار کننده نشان میدهد.
لنين توجه خاصی به وضع رنجبار زنان دهقان نشان میدهد، زنانی که در آن دوران
اکثريت زنان زحمتکش روسيه بودند. او بدی و نادرستی روند سياسی و اجتماعی روسيۀ پيش
از انقلاب را نشان میدهد، کار زنان را روی زمينهای بزرگ اربابی برای مثال میآورد،
که زنان میبايستی برای پرداخت قيمت زمينهائی که دهقانان برای کشت گرفته بودند با
کار خود بر روی زمينهای ارباب بپردازند.
لنين به شدت، استثمار وحشيانۀ زنانی را که در خانه کار میکردند، محکوم کرده
است و تذکر میدهد که اين نوع کار بی برو برگرد با شرايط ناسالم محيط و ساعات زياد
و بیمرز کار وابسته است.
در بعضی از آثار خود، لنين برخورد خود را در بارۀ کار زنان در صنعت با در نظر
گرفتن رشد سرمايهداری روشن مینمايد. با اينکه سرمايهداران زن را به صورت وسيلهای
که وحشيانه استثمار میشود، در آوردهاند، لنين به شرکت او در کار توليدی همانند
يک پديدۀ مترقی مینگرد، زيرا اين شرکت، زن را از محيط تنگ خانواده و آشپزخانه
بيرون میکشد و آگاهی طبقاتی او را بالا میبرد و او را وارد مبارزۀ پرولتری میکند.
لنين در بارۀ دو جنیه اين مسئله چنين مینويسد: «هيچ جای ترديد نيست که
اين گروه از مردم در کارخانهها در موقعيتی بس دردناک قرار داده شدهاند…، اما با
همۀ اينها ارتجاعی و خيالپردازانه است اگر کار زنان و جوانان در صنعت قدغن شود و
خواهان ادامه شکل زندگی پدرشاهی باشيم که اين نوع کار را نمیپذيرد. با درهم ريختن
شکل زندگی پدرشاهی اين قشرها… با شرکت مستقيم آنها در توليد اجتماعی و صنعت
بزرگ مکانيکی، نشو و نمای آنها تقويت میشود و استقلال آنها زيادتر….»
با همۀ اينها لنين تذکر میدهد که در شرايط جامعه بوژوازی، سير پيشروی
دخالت زن در توليد اجتماعی با آزاد شدن او پايان نمیيابد و نمیتواند هم چنين
باشد. برعکس، کار او و خود او به عنوان زحمتکش، وسيلۀ استثمار سرمايهداری
قرار میگيرد و وسيلهای برای افزودن بر منافع آنها میشود. (سرمايهداران با
دنبال کردن سياست حقوق کمتر برای کار زن موفق میشوند که دستمزد کارگران مرد را
پائين بياورند و بدينطريق شکافی در طبقۀ کارگر به وجود آورند.)
لنين مرتب هماهنگی هدفها و وظائف مبارزه برای آزادی زن و مبارزۀ عمومی طبقۀ
کارگر در راه آزاد شدن همۀ زحمتکشان از استثمار و برانداختن سرمايهداری و برپا
ساختن سوسياليسم را تذکر میدهد.
نظر اساسی آثار لنين در اين است که وظائف و منافع کارگران زن و زنان دهقان چيز
خاصی نيست و جدا از وظائف و منافع پرولتاريا به طور کلی نمیباشد. همۀ مسائل مربوط
به منافع کارگر زن و يا زن دهقان، در بارۀ کارگر مرد و مرد دهقان هم صادق است و
درخواستهای مشترک زحمتکشان در مبارزات آنها عليه استثمار کنندگان، سرمايهداران
و زمينداران نمودار میشود. و بههمين مناسبت لنين به شدت عليه سازمانهای زنانۀ
بورژوائی بود، که کوشش میکنند زن از مبارزۀ طبقاتی دور بماند و او را به
سوی راه نادرست مبارزه ميان دو جنس میرانند.
لنين مینويسد: «قدم اساسی، برانداختن مالکيت خصوصی بر زمين، کارگاهها و
کارخانهها میباشد. اين است و تنها همين است که راه آزادی کامل و اقعی زن را باز
مینمايد.»
لنين به طور منظم و بارها لزوم شرکت فعال زنان را در مبارزات انقلابی پرولتری
نشان میدهد.
از همان آغاز نهضت کارگری، لنين در بارۀ اين مسئله میانديشيد: چگونه میشود
آگاهی را در کارگران زن و زنان دهقان بيدار کرد و چگونه میتوان آنها را بهشرکت
در سازمانها و جنبش تودهای واداشت.
پس ازآن لنين اين تز بسيار مهم را تنظيم نمود: بدون شرکت بخش عظيمی از
زنان زحمتکش، انقلاب سوسياليستی نمیتواند وجود داشته باشد. لنين مطمئن بود که
شرکت زنان در جنبش انقلابی، آزادی کامل آنها، برابری آنها، نه تنها برای خود
زنان لازم است، بلکه برای همۀ زحمتکشان و استثمار شدگان واجب است.
شرکت زنان در جنبش انقلابی روسيه
گسترش جنبش کارگری در روسيه، کار سياسی و سازمانی که حزب لنينيستی در ميان
کارگران زن و زنان دهقان نمود به کشانده شدن و درگير شدن زن در مبارزۀ سياسی
انقلابی عليه استبداد و سرمايهداری داری کمک زيادی نمود.
لنين معتقد بود که نهضت زنان بايد يک نهضت تودهای باشد. او میگفت: «ما
کمونيستها میخواهيم که هر آنچه که کارگر زن، زن کارگر، زن دهقان و حتا زنان و
مردان قشرمتوسط شهری را درفشار میگذارد، از ميان برداريم . حتی اين امر از خيلی
جهات شامل زنان وابسته به طبقات مرفه هم میشود. در جامعۀ سرمايهداری، زن زحمتکش
از دو فشار رنج میبرد، يکی چون عضو طبقۀ کارگر است و دوم برای اينکه زن است، اما
زنان ديگر طبقات هم از بیحقی خود رنج می برند و آنها هم به موفقيت مبارزه برای
حل موضوع زن علاقمند میباشند.»
سوسيال دمکراسی انقلابی به ابتکار لنين حتی پيش از ايجاد حزب در کار تبليغاتی
خود در ميان زنان زحمتکش از اعلاميهها و ديگر نشريات مخفی استفاده میکرده است.
يکی از نخستين اعلاميهها که در بارۀ مبارزۀ آزاديبخش طبقۀ کارگر به دست خود لنين
در سال ۱۸۹۵ در زندان نوشته شده بود برای کارگران و کارگران زن کارخانۀ «تورنتون»(Thornton)
در پترسبورک بود.
رزونامۀ ايسکرا که به دست لنين در سال ۱۹۰۰ بوجود آمد و در خارج به
چاپ میرسيد و از راههای پنهانی در روسيه پخش میشد نقش خاصی در بيدار کردن و
آگاهی زنان زحمتکش داشت. خواستهای حزب برای آزادی زن در نخستين برنامه حزب کارگری
سوسيال دمکرات روسيه منعکس گرديد که در کنگرۀ دوم حزب در سال ۱۹۰۳ به تصويب رسيد. اين
برنامه خواهان مواد زير بود:
حق انتخاب کردن و انتخاب شدن برای همه، چه مرد و چه زن، برای همۀ مردم بدون در
نظر گرفتن جنسيت، مذهب و مليت. آموزش عمومی و تخصص اجباری و رايگان برای همۀ
کودکان از دو جنس، کار روزانۀ هشت ساعته، ممنوع کردن کار برای افراد کمتر از ۱۶ سال، ممنوعشدن کار زن
در صنايعی که ممکن است به تندرستی آنها زيان وارد سازد، ايجاد شيرخوارگاهها،
دادن مرخصی با حقوق به زنان برای زايمان، دادن ساعات آزاد برای شيردادن، زيرنظر
گرفتن و حمايت کار زن.
نخستين انقلاب روس در ۱۹۰۵ که در واقع مرور همگانی انقلاب