وضعیت عمومی ایران در سال 1397

وضعیت عمومی ایران در سال 1397

هر روزتان نوروز نوروزتان پیروز!

 

نوشته و ارسالی بهرام رحمانی

نوروز و فرارسیدن بهار را بههمه انسانی‌های آزاده شادباش میگویم. هر چند که حال و هوای نوروزی امسال با حال و هوای سال گذشته بسیار متفاوت است. امسال اکثریت مردم ایران، به‌ویژه کارگران، فرودستان، بیکاران و محرومان جامعه ما، با جیب و سفره خالی و کمرنگ نظارهگر این تحول پایان سال و آغاز سال تازه هستند. آن‌ها، هم‌چنین با تشدید سانسور و اختناق سیاسی و گرانی سرسامآور اخیر، به استقبال نوروز و بهار شتافتهاند. 

با این وجود، حتی اگر دوره کوتاهی هم باشد در روزهای نوروزی و بهار، انسان و طبیعت با هم آشتی میکنند و به جشن و سرور و شادی میپردازند. 

در این میان، دهها هزار زندانی سیاسی و اجتماعی در پشت میلههای زندان و خانواده آنها در میان تهدیدهای پلیسی و دلهره، این روزها را با درد و غم و رنج بیش‌تری سپری می‌کنند. بهخصوص رئیسی رییس جدید قوه قضاییه، اعلام کرده است که به هیچیک از زندانیان سیاسی مرخصی عیدی داده نخواهد شد. شعر زیر را به همه زندانیان سیاسی تقدیم می کنم: 

روشنايی به پيش می‌آيد 

روشنائی پيش می‌آيد

و مرا در بر می‌گيرد

دنيا زيباست

         و دستانم از اشتياق سرشار

نگاه از درختان بر نمی‌گيرم

               كه سبزند و بار آرزو دارند

راه آفتاب از لابلای ديوارها می‌گذرد

پشت پنجره درمانگاه نشستهام

بوي دارو رخت بربسته 

ميخكها جائي شكفتهاند

                   می‌دانم.

اسارت مسئلهای نيست

ببين!

مسئله اينست كه تسليم نشوی

ناظم حكمت ــ 1948

درمانگاه زندان  

اقتصادی

از نیمه دوم سال 1396، بحران ارزی در ایران شدت گرفت. تا پایان بهار 1397، ارزش برابری ریال با دلار به حدود یک سوم کاهش یافت. دولت در چند مرحله بخش‌نامه‌هایی را به‌منظور کنترل بازار ارز ابلاغ کرد، اما تاثیرگذار نبود. بحران در زیر پوستجامعه ایران لانه کرده بود اما خروج امریکا از توافق هسته‌ای بحران را شدیدتر کرد؛ درآمدهای نفتی کاهش یافت. دولت شرایط را «جنگی» خواند و سیاست‌های انقباضی به کار گرفت. همین سیاست‌های انقباضی و ارز 4200 تومانی پرده از رانت‌خواری و فساد گسترده برداشت. راه مقابله این‌بار دستگیری «سلاطین فساد» بود؛ سلطان سکه و پتروشیمی و ... همه این نمایش‌های مضحک اما مانع پیشروی بحران نشد و شرایط آشفته‌تر، فقر گسترده‌تر و نارضایتی عمومی‌تر شد.

ریال ایران به کم‌ترین میزان ارزش برابری با دلار و یورو رسید. نرخ برابری دلار تا 15  هزار تومان هم پیش رفت. دولت برای کنترل بازار، نرخ دلار را 4200 تومان تعیین کرد. دلار 4200 تومانی راه تازه‌ای برای «رانت» و فساد گشود؛ تجار و واردکنندگان بسیاری دلار 4200 تومانی دریافت کردند بدون اینکه کالایی وارد کنند. همان دلار را در بازار آزاد به سه برابر نرخ خریداری شده، فروختند و اگر کالایی هم وارد شده بود با همان دلار بازار آزاد عرضه شد تا زیان کننده مانند همیشه آن مزدبگیران و مصرف کنندگان باشند.

سقوط ریال هرچه که راه فساد را هموارتر کرد، معیشت عمومی را دشوارتر از قبل نمود. سطح واقعی دستمزدها به حدود یک سوم کاهش یافت. قدرت خرید عمومی به روایت کارشناسان و مدرسان اقتصاد در ایران از 60 تا 82 درصد تنزل کرد و در مقابل میانگین قیمت‌ها روز به روز بیش‌تر شد.

جهش دلار و سقوط ریال سرانجام به تغییر رییس کل بانک مرکزی انجامید. عبدالناصر همتی جایگزین ولی‌الله سیف که به فساد هم متهم بود، شد. سیف پس از برکناری ممنوع‌الخروج و معاون ارزی او در بانک مرکزی دستگیر و روانه زندان شد.

تغییر مدیریت بانک مرکزی، وضعیت موجود را بهبود نبخشید. حتی دستور حذف دلار از معاملات تجاری و جایگزینی یورو و دیگر ارزها هم نتوانست از نقش دلار در اقتصاد ایران بکاهد.سقوط ریال و بازگشت تحریم‌ها رویای رشد اقتصادی شش درصدی وعده داده شده دولت روحانی را دور از دسترس کرد. رشد اقتصادی به نزدیکی یک درصد رسید. 

با توجه به تورم و گرانی و بیکاری و بروز مشکلات اقتصادی پس از تشدید تحریم‌ها و خروج آمریکا از برجام، همه کارشناسان اقتصادی و سیاسی سال 98 را از نظر اقتصادی سالی بسیار سخت برای اکثریت مردم پیش‏بینی کرده‏اند. بنابراین سران و مقامات و نهاهادهای مسئول حکومت اسلامی، نه تنها برای مقابله با این سختی‌ها و کاهش فشار اقتصادی بر مردم و خصوصا کارگران و اقشار ضعیف جامعه، هیچ تدابیری نیندیشده‌اند، بلکه عزم‌شان را جزم کرده‌اند تا با تشدید سرکوب و سانسور مطالبات مردم جان به لب رسیده را سرکوب کنند.آن‌هم در شرایطی که حتی کارشناسان اقتصادی وابسته به حاکمیت و از طرفی نمایندگان مجلس از همه طیف‌های سیاسی، طی مصاحبه‌های گوناگون، نسبت به وضعیت اقتصادی پیش‏روو خیزش مردمی علیه حکومت‌شان، اظهار نگرانی کرده و به مسئولان اجرایی هشدار داده‌اند.

حتی روزنامههای وابسته به جناحهای مختلف حکومتی نیز این گرانیها را مورد بحث و بررسی قرار دادهاند.

بهگزارش روزنامه خبرگزاری کار ایران «ایلنا»، سال آینده قطعا آمریکایی‌ها و غربی‌ها برای اقتصاد نقشه‌هایی دارند پس عاقلانه‌ترین و معقول‌ترین کار این است که سیستمی را تعریف کنیم در آن توزیع یارانه معقول و منطقی و دایره توزیع آن همه اقشار جامعه باشد. 

روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی به «مسیریابی مسکن در سال 98» پرداخت و نوشت: ... بازار مسکن یکی از بازارهای پرتوجه در سال جاری بود که وضعیت متغیرهای آن در حال حاضر به‌گونه‌ای است که پیش‌بینی می‌شود سال آینده زیر ذره‌بین گروه‌های مختلف باشد. این بازار در سالی که گذشت از یکسو با خیز تاریخی قیمت آپارتمان‌ها در شهر تهران مواجه شد و از سوی دیگر، افت رکوردساز حجم معاملات خرید آپارتمان را تجربه کرد.

این روزنامه، در گزارشی دیگر نوشت: برآوردها حاکی از منفی شدن رشد در عملکرد امسال و سال آینده اقتصادایران است. اقتصاد ما یکبار دیگر در معرض ابتلا به عارضه «رکود تورمی» قرار می‌گیرد که قطعا نارضایتی همزمان طیف گسترده‌ای از مردم و فعالان اقتصادی را به دنبال خواهد داشت. تعمیق شکاف میان درآمدها و هزینه‌های دولت هم نگران‌کننده خواهد بود. دولت در سال آینده احتمالا بیش از 440 هزار میلیارد تومان هزینه خواهد داشت در حالی که در بهترین حالت، درآمدهای دولت بیشتر از360 هزار میلیارد تومان نخواهد بود. اگر درآمدهای نفتی به دلیل تحریم و کاهش صادرات نفت کاهش پیدا کند، به‌طور قطع تحقق این میزان درآمد غیر ممکن خواهد بود. به این ترتیب کسری بودجه می‌تواند منجر به افزایش تورم شود و این موضوع رفتار دولت با عاملان اقتصادی را وارد فاز دستوری و تعزیراتی می‌کند. 

روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «سالی سخت برای جامعه علمی ایران»، نوشت: سال 1397 برای جامعه علمی ایران با تلاطم‌های اقتصادی و تحریم‌های آمریکا علیه کشورمان، سال سختی بود. در اسفند 97 با کاهش ارزش ریال ایران به حدود یک‌چهارم ارزش خود در مقایسه‌با ابتدای سال 97 و دریافتی ثابت اکثر پژوهشگران ایران که نسبت به ابتدای سال 97 تغییری نکرده است، عملا معیشت و امکانات پایه بیشتر کادر علمی ایران و فعالان عرصه پژوهش در علم و فناوری ایران زیر اثر این فشار اقتصادی محدود شد. ضمنا بررسی گزارش‌های دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های ایران نشان می‌دهد که بین 90 تا 97 درصد بودجه دریافتی این موسسات علمی از دولت صرف پرداخت حقوق اعضای هیئت‌علمی و سایر کارکنان‌ آنها شد. در چنین فضایی می‌توان حدس زد که صرف هزینه برای هر فعالیت علمی در چه تنگنایی قرار گرفته است. در‌عین‌ حال در بودجه حدودا 350میلیارد دلاری سال 1397 ایران حدود 50