های ایران چه باید کرد!

های ایران چه باید کرد!

نوشته و‌ ارسالی بهرام رحمانی

 

اول ماه مه روز جهانی کارگر را در پیش داریم. این روز بر همه کارگران و مدافعان جنبش کارگری فرخنده باد!

روزهای جهانی کارگر در مواجهه با بحرانهای ایران چه باید کرد! 

روزهای جهانی کارگر را به کمپینی سراسری برای کمک به سیلزدگان، تشکیل شوراهای محل کار و محلات و آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی تبدیل کنیم!

 

اعتصاب‌ها و اعتراضات کارگری در چند سال اخیر روندی فزاینده داشته و سال 97 به نسبت سال‌های قبل از گستردگی و عمق بیشتری برخوردار شده است. کارگران در سال 97، با اشکال گوناگون مقاومت و مبارزه از جمله برپایی اعتصاب‌های طولانی‌مدت(نمجتمع نیشکر هفت‌تپه و گروه ملی فولاد اهواز)، اعتصاب‌های سراسری(اعتصاب‌های سراسری معلمان و بازنشستگان)، و اعتصاب کارگران در یک رشته کاری(کارگران ابنیه راه‌آهن و رانندگان کامیون) و ... سطح نوینی از همبستگی مبارزاتی را به نمایش گذاشتند. اکنون ضرورت دارد که با جمعبندی این اعتصابها و اعتراضهای کارگری، بتوانیم به فکر سراسری کردن و یک پارچه کردن آن‌ها باشیم. 

هنگامی که از طبقه کارگر سخن به میان بیاوریم بلافاصله برخیگرایشات سنتی و غیراجتماعی، به یاد آچار و بیل و یا داس و چکش می‌افتند اما واقعیت غیر از این است. چرا که هر چه دنیای صنعت و تکنولوژی پیشرفت میکند طبقه کارگر نیز به همین علم و آگاهی دست پیدا می‌کند چون که صنعت و تکنولوژی و نیروی کار با هم اجین شده‌اند و نمی‌توان آنها را جدا از هم مورد بحث و بررسی قرار داد. همان‌طور که هیچ دستاورد علمی را نمی‌توان بدون محققان، دانشمندان و پژوهشگران توضیح داد.

بنابراین، به‌گفته کارگران شرکت هفته‌تپه، مزدبگیران و استثمار‌شدگان و محرومان و بیکاران جامعه ایران، 99 درصد هستند و تنها یک درصد سرمایه‌دار دولتی و خصوصی با حمایت حکومت اسلامی، بخش اعظم ثروت‌های جامعه را در دست دارند و 99 درصد را استثمار می‌کنند. 

به این ترتیب، در جنبش کارگری، جدایی کار یدی و فکری وجود ندارد. یعنی معلمان، برخی اساتید دانشگاهها، پزشکان، وکلا، کارمندان و پرستاران، زنان خانه‌دار، بازنشستگان، کودکان کار و خیابان، بسیاری از روزنامه‌نگاران، هنرمندان و نویسندگان، فعالین محیط زیست و... کارگران یدی و فرهنگی و فکری هستندو کمابیش در یک طبقاتی در کنار هم قرار دارند.

کارگران و مدافعان جنبش کارگری ایران، امسال در حالی به استقبال روز جهانی خود می‌شتابند که بحران‌های ایران، از نظر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و دیپلماسی نفس‌گیر و نگران‌کننده شده است. تازه به این همه درد و رنج موجود، مصیبت سیل و هجوم ملخ‌های صحرایی نیز اضافه شده است و میلیون‌ها تن بی‌خانمان شده‌اند و سر پناهی ندارند.

در حالی که ابعاد فاجعه انسانی و زیست محیطی سیل روزبه‌روز وسیع‌تر و فجیع‌تر می‌گردد هر چه بیش‌تر ناکارآمدی حکومت و سرکوب‌گری سپاه پاسداران و نیروهای تروریستیخارجی وابسته به این سپاه علنی‌تر می‌شود. هم‌چنین تهدیدها و سرکوب‌ها و زندانی کردن فعالین کارگری، زنان، دانشجویی، فرهنگی، هنری و مدنی بالا گرفته است.

 

 

با وجود پيشرفت‌های بشر در بهبود شاخص‌های زندگی، عدم آزادی، فقر و نابرابری و استثمار و پدیده زشت کار کودک، هم‌چنان از جمله مشكلات جوامع بشری هستند و از اين‌رو در مجمع جهانی اقتصاد در سال 2017 كه با حضور ثروتمندترين كشورهای جهان در «داووس» برگزار شد، ضرورت رفع نابرابری مهم‌ترين موضوعی بود كه در مورد آن بحث و گفتگو شده بود. همين اهميت موجب شد تا كتابی مانند «سرمايه در قرن بيست و يكم» نوشته «توماس پيكتی» كه به بحث نابرابری می‌پردازد، مورد توجه ويژه قرار بگيرد. اين كتاب، خط بطلانی است بر نظرياتی كه پيش از اين معتقد بودند، هم‌زمان با كاهش فقر نسبی و مطلق، واگرايی و شكاف فقير و غنی كه از آن به «نابرابری» تعبير می‌شود نيز كاهش يافته است.

در حاکمیت جمهوری اسلامی ايران به مثابه یکی از هارترین حکومت‌های سرمایه‌داری جهان، اکثریت مردم این کشور، سانسور و اختناق، فقر و نابرابری را در دوره‌های مختلفوضعبت متنوعی تجربه كرده است و اکنون این بحران‌ها، به اوج خود رسیده‌اند. پيش از انقلاب 1357، با وجود بهبود درآمدهای كشور، رشد فقر و نابرابری را می‌توان از جمله دلايل اصلی تحول انقلابی 40 سال پس از آن را ارزيابی كرد. وجود چشم‌گیر حلبی‌آبادها و حاشيه‌نشينان شهری و روستاييان فقيری كه به شهرها مهاجرت كرده بودند و از فقر و بيكاری رنج می‌بردند از جمله مهم‌ترين نیروی انقلابی محسوب می‌شدند. 

برای مثال ضريب جينی كه معرف نابرابری درآمدی در سه سال پيش از انقلاب 57، يعنی در سال 1354، نسبت سهم درآمدی دهك ثروتمند به دهك فقير جامعه 8/33 برابر و در سال‌های گذشته خود همواره روند صعودی را طی كرده بود. يا در نمونه‌ای ديگر، در فاصله سرشماری 1345 تا 1355 خانوار نرمال در ايران شش نفر بود و درصد خانوارهای شش نفره‌ای كه تنها در يك اتاق زندگی می‌كردند از 36 درصد در سال 1345 به 43 درصد در سال 1355 افزايش پيدا كرد.(منبع:ww.khosrosadeghy.com )

در مقطع انقلاب 57 و هنگامی که خمینی خود را برای ورود به ایران آماده می‌کرد به خبرنگاران گفته بود ما پول نفت را بین مردم تقسیم خواهیم کرد و آب و برق را نیز مجانی خواهیم نمود.

اکنون پس از گذشته چهل سال از این ادعاهای دروغین خمینی، وارثان آن نیز هم‌چنان دروغ می‌گویند در حالی که ثروت‌های جامعه را بین خود و نهادهای حاکمیت و اطرافیان‌شان تقسیم کرده‌اند و 99 درصد شهروندان ایران، گرفتار مصیبت‌ها وبحران‌های عدیده‌ای هستند. حتی بلایای طبیعی که در همه جهان اتفاق می‌افتد اما در ایران، این بلایا با بلایای طبیعی که حکومت اسلامی و نهادهایش به وجود آوردهاند در هم آمیخته و فجایع بزرگ انسانی دست کرده‌اند.

چرا سیل و تهاجم اخیر ملخ‌های صحرایی به ایران،  این همهفاجعه انسانی و زیست محیطی به وجود آورده‌اند؟ چرا ناگهان در مدت یک ماه، بسیار از استان‌ها، شهرها و روستاهای ایران در قعر گل و لای فرو رفته و میلیون‌ها انسان از خانه و کاشانه خود آواره شده‌اند؟ چرا پس از گذشته یک سال و نیم از زلزه سرپل ذهاب و کرمانشاه، هنوز  زلزله‌زدگان در چادرها و کانکس زندگی می‌کنند؟ چرا حکومت اسلامی، نیروهای جنگ‌طلب و تروریستی شیعه طرفدار خود را از درگیری‌ها و جنگ‌های داخلی سوریه، لبنان، عراق، یمن و...، به بهانه کمک به سیل‌زدگان وارد ایران کرده و عمدتا در جنوب ایران مستقر کرده است؟ چرا حکومت اسلامی، با تمام قدرت جلو کمک‌های مردمی به سیل‌زدگان را می‌گیرد؟

برای جواب به این سئوالات و ده‌ها سئوال دیگر، کافی ست که به اقرارهای مقامات حکومتی و آمارهای دست و پا شکسته و تحریف شده آن‌ها نگاه کنیم تا روشن شود حکومت اسلامی در سراشیبی سقوط قرار گرفته است.

 

 

اکنون بحث بر سر قحطی و گرسنگی فزانیده و فراگیر در ایران است. سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد(فائو) ایران را در کنار عربستان سعودی و سودان جزو کشورهایی قرار داد که محصولات کشاورزی آن‌ها در معرض هجوم آفت ملخ قرار گرفته است. همزمان سازمان حفظ نباتات ایران نسبت به بی‌توجهی به افزایش ملخ صحرایی مهاجم و تهدید امنیت غذایی کشور هشدار داده است.

مرکز کنترل ملخ صحرایی در چند روز گذشته نسبت به خطرات این مسئله هشدار داده است. این سازمان در بیانیه‌ای عنوان کرد: «بسیاری از ملخ‌های صحرایی کشور یمن اکنون بالغ شدند و توان پرواز به مناطق دوردست را دارند. این در حالی است که بسیاری دیگر از این ملخ‌ها نیز در هفته‌های آتی این توانایی را کسب خواهند کرد.»

کارشناسان این سازمان می‌گویند، توده‌های ملخ در مناطق جنگ‌زده تشکیل می‌شوند و دیگر پس از پراکنده شدن به هیچ وجه نمی‌توان آنها را کنترل کرد.

فائو در بیانیه خود می‌نویسد: «هجوم ملخ‌ها محصولات کشاورزی را نابود می‌کند. یک دسته کوچک از این ملخ‌های صحرایی 40 میلیون ملخ را شامل می‌شود و به طور معمول روزانه غذای 35 هزار نفر را می‌خورند.»

 

حدود 40 درصد جمعیت شهری ایران حاشیه‌نشین و بدمسکن هستند. مهاجرت از روستا به شهر، ظرف چهار دهه گذشته ابعاد وسیعی یافته است. همین امر به پدیده حاشیهنشینی در ایران دامن زده است. به گفته وزیر راهحکومت اسلامی، 19 میلیون نفر یا حاشیه‌نشین هستند یا بدمسکن.

عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی جمهوری اسلامی، 15 تیر ماه 1396، آمار جدید حاشیه‌نشینی و بدمسکنی در ایران را اعلام کرد. او در همایش «بازآفرینی پایدار شهری سیستان و بلوچستان» جمعیت شهری ایران را حدود 59میلیون نفر تخمین زد.

بسیاری از لایه‌های جمعیت شهری کشور به حاشیه شهرها رانده شده‌اند. بر اساس اظهارات وزیر راه و شهرسازی، 19 میلیون نفر در ایران حاشیه ‌نشین و بدمسکن هستند.

خبرگزاری مهر به نقل از آخوندی نوشت: «حدود 35 درصد جمعیت (شهری) کشور در وضعیت نابسامانی زندگی می‌کنند که تا 41 درصد هم متغیر است.»

وزیر راه و شهرسازی، کاهش میزان جمعیت روستایی ایران تنها در بازه زمانی بین سال 90 تا 95 را 2 درصد اعلام کرده است.

شایان ذکر است که سران و مقامات و مسئولین و نهادهای حکومت اسلامی، همواره آمار و ارقام را تعدیل شده و پایین اعلام میکنند تا حساسیت زیادی در جامعه ایجاد نکنند.