در کشوری که نویسنده و هنرمند آزاد نباشد هیچ کس آزاد نیست!
در کشوری که نویسنده و هنرمند آزاد نباشد هیچ کس آزاد نیست!
(18 سال زندان برای سه عضو کانون نویسندگان ایران)
در شرایطی که انواع و اقسام بحرانهای اقتصادی،
سیاسی ودیپلماتیک سراسر جامعه ایران را فراگرفته و حتی شبح جنگ نیز در
بالای سر جامعه ایران به پرواز درآمده است؛ در شرایطی که فقر و فلاکت
اقتصادی و گرانی و بیکاری اکثریت مردم ایران را تهدید میکند؛ حکومت
اسلامی تنها به فکر بقای حاکمیت خونین خویش است. سران و
مقامات این حکومت، بر این تصورند که هرچه بیشتر بر مردم فشار
بیاورند به همان نسبت نیز میتوانند جلو خیزشهای
احتمالی همچون خیزش دی ماه سال 1396 را بگیرند. بنابراین، حکومت اسلامی
اکنون عریانتر از گذشته، به سرکوب و سانسور، جهل و جنایت، اعدام و ترور، دزدی و
استثمارگری روی آورده است.
در حال حاضر زندانهای حکومت اسلامی ایران، مملو از فعالین کارگری،
زنان، معلمان، نویسندگان، هنرمندان، وکلا، فعالینمحیط زیست، آزادی زبانهای
مادری، بهائیان، دراویش و... است.
در چنین موقعیت حساسی، کانون نویسندگان ایران، امروز پنجشنبه
خبر داد که بیدادگاه حکومت اسلامی در تهران، سه عضو کانون نویسندگان ایران
بهنامهای رضا خندان(مهابادی)، بکتاش آبتین و
کیوان باژن را مجموعا به 18 سال زندان محکوم کرده است.
کانون نویسندگان ایران، امروز پنجشنبه 26 اردیبهشت 1398 -16 مه
2019، با صدور بیانیهای از جمله نوشته است:
«به دنبال محاکمهی سه عضو کانون نویسندگان ایران در هفتم و هشتم
اردیبهشت سال جاری روز گذشته، بیستوپنجم اردیبهشت، رای شعبهی 28 دادگاه
انقلاب به وکلای پرونده ابلاغ شد. بنا به این ابلاغیه رضا خندان(مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن هر یک به شش سال زندان محکوم
شدهاند: یک سال برای اتهام "تبلیغ علیه نظام" و پنج سال برای اتهام
"اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور". نامربوط تر و سستبنیانتر از این اتهامها "دلایل" و
"مستندات" آنهاست.
به سه نویسنده مجموعا 18 سال حکم زندان دادهاند که چرا عضو کانون
نویسندگان ایران شدهاید؛ چرا نشریهی داخلی یک تشکل فرهنگی را منتشر کردهاید؛
چرا اسناد و مدارک فعالیتهای پنجاه سالهی کانون را در کتابی گرد آوردهاید؛ چرا
بر مزار احمد شاملو و محمد مختاری و جعفر پوینده رفتهاید؛ چرا پای بیانیههای
دفاع از آزادی بیان نویسندگان و هنرمندان و مخالفت با اعدام و سانسور
امضاء گذاشتهاید!»
بیانیه کانون میافزاید:
«این کدام "امنیت کشور" است که انتشار نشریه و بیانیهی اعتراضی اقدام
علیه آن محسوب میشود؟ امنیت چه کسانی با عضویت در کانون و رفتن بر مزار شاعران
و نویسندگان به خطر میافتد؟ هر دادگاهی که حتی با اندکی عدالت و استقلال همراه
باشد و ذرهای حق انسان در آن رعایت شود نیز این نوع "مستندات" را نه
ادلهی جرم بلکه بهانهی پروندهسازی تلقی میکند. در حقیقت آنچه در پرونده و
دادگاه سه عضو کانون مبنای اتهام و صدور حکم قرار گرفته است چیزی جز گام نهادن در
راه آزادی بیان و مخالفت با سانسور نیست و درست به همین سبب آنها محاکمه و محکوم
به تحمل حبس شدهاند؛ اما این فقط محاکمه و محکومیت سه نویسنده نیست، تنها محاکمهی
کانون نویسندگان ایران نیست. محکومیت همهی نویسندگان و کسانی است که میخواهند از
حق آزادی بیان برخوردار باشند. به این گونه محاکمهها و حکمهایی که در چند دههی
خیر برای پراکندن رعب و وحشت و سرکوب آزادی بیان به وفوردر جریان بوده است، باید
پایان داده شود.»
در پایان کانون نویسندگان ایران؛ «پروندهسازی و صدورحکمهای
سرکوبگرانه بر ضد رضا خندان(مهابادی)، بکتاش آبتین و
کیوان باژن را محکوم میکند و خواهان لغو بیقید و شرط این حکمها و مختومه کردن
پرونده است. همچنین از همهی نویسندگان و انسانهای مدافع آزادی بیان میخواهد تا
از هر راه ممکن به دفاع از این سه نویسنده بپردازند.»
حکومت اسلامی، شاید یکی از ریاکارترین حکومتهای
جهان باشد. در حالی که این حکومت نویسنده و شاعران را اعدام و ترور کرده است و حتی
از برگزاری مراسمهای یادمان آنها
توسط خانوادههای قربانیان و کانون نویسندگان ایران جلوگیری میکند
و شرکتکنندگان با ضرب و شتم و متفرق و بازداشت میکند؛
حکومتی که در ایران فاجعه کتاب و کتابخوانی
آفریده است؛ حکومتی که اجازه نمیدهد در یک کشور بزرگ 82 میلیونی نویسندگانش یک
دفتر مستقل داشته باشند؛ حکومتی که کسب و کارش دشمنی با علم و دانش و آگاهی است آنوقت رهبر
چنین حکومتی ریاکارانه در نمایشگاه کتاب تهران، کتاب شاملو را دست میگیرد
و در مقابل دروبینها پز میدهد!
این روزها، دستگیری فعالین جنبشهای اجتماعی، نویسندگان،
روزنامهنگاران و فشار بر زندانیان سیاسی و عقیدتی تشدید شده است.
برای مثال قریب به دو هفته از روز جهانی کارگر میگذرد،
و عدهای از کارگران و فعالین کارگری و فرزندان کارگران کماکان
در بازداشت هستند.
*حسن سعیدی عضو شناخته شده سندیکای کارگران شرکت واحد و پنج نفر دیگر
در بند 209 اطلاعات محبوس هستند: عاطفه رنگریز جامعه شناس، ندا
ناجی فعال اجتماعی، مرضیه امیری روزنامهنگار،
ناهیدخداجو و نسرین جوادی که هردو بازنشسته هستتد.
این پنج نفر جملگی از زنان آگاه این جامعه هستند و به همین دلیل با
فشارهای مضاعف مواجه شدند. یک هفته از محل نگهداری
مرضیه امیری اطلاعی نبود، ندا ناجی و عاطفه رنگریز حق تماس تلفنی نداشتهاند
و تحت بازجویی شدید قرار دارند، و نسرین جوادی و ناهید خداجو با وثیقههای
سنگین مواجه شدند.