قدرت‌گیری احزاب محافظه‌کار و نژادپرست در پارلمان اروپا

قدرت‌گیری احزاب محافظه‌کار و نژادپرست در پارلمان اروپا، چه تاثیری بر کشمکش ‌های خاورمیانه خواهد گذاشت؟

 نوشته و ارسالی بهرام رحمانی

انتخابات پارلمانی اروپا از تاریخ 22 تا 25 ماه مه 2019 در 28کشور عضو این اتحادیه برگزار گردید. در این انتخابات گسترده 751 نماینده از 28 کشور عضو اتحادیه اروپا برای مدت 5 سال برگزیده شدند. شهروندان کرواسی نیز به‌عنوان آخرین کشوری که در اول ژوئیه 2013 به اتحادیه اروپا پیوست برای اولین‌بار در این انتخابات شرکت و نمایندگان خود را برگزیدند. در این انتخابات نزدیک به 388 میلیون رایدهنده حق شرکت داشته و نرخ مشارکت 9/43 درصد بود ولی بیش از 56 درصد در انتخابات شرکت نکردند. این در‌حالی است که در برخی کشورها مثل یونان و بلژیک شرکت افراد در انتخابات اجباری است. در 21 کشور،انتخابات به‌طور همزمان در روز یکشنبه 25 ماه مه برگزار شد. در انگلیس و هلند در روز پنجشنبه 22 مه، ایرلند و چک 23 مه، اسلواکی، لتونی و مالت نیز در روز شنبه 24 مه این انتخابات برگزار گردید.

بیتردید تغییر و تحولات اقتصادی و سیاسی اتحادیه اروپاهمانند یک ابرقدرت جهانی، علاوه بر شهروندان کشورهای اروپایی، بر قاره‌های دیگر جهان تاثیر بهسزایی دارد. مشخصا اتحادیه اروپا، در رابطه با وقایع خاورمیانه، یعنی مناقشه اسرائیل و فلسطین، جنگ داخلی سوریه، یمن و...، از جمله در رابطه با تحریم اقتصادی ایران توسط آمریکا و خروج این کشور از برجام، کاملا با حاکمان آمریکا هم‌گاه نشده است. بنابراین، با غالب شدن نسبی گرایشات راست افراطی سرمایه داری بر اتحادیه اروپا، احتمالا اوضاع خاورمیانه رو به بهبود نخواهد گذاشت.

 

اصولا نباید نتایج این انتخابات برای رهبران اروپایی خوشآیند باشد. چرا که پس از این انتخابات، تغییر‌ و تحولی در آرایش جریانات سیاسی در قاره اروپا پدید آمده است که بسیاری ازرهبران و احزاب سیاسی سنتی اروپا را دچار شوک کرده است.نتیجة این انتخابات بیانگر تغییر ‌و‌ تحولات عمده‌ای در بین جریان‌های سیاسی اروپایی و احزاب مختلف چپ و راست و میانه و افراطی در این قاره است. مسئله‌ای که می‌توان گفت بعد از جنگ جهانی دوم و بعد از تشکیل جامعه اقتصادی اروپا در سال 1957 تاکنون سابقه نداشته است. برآمدن جناح‌های افراطی و اروپا ستیز و کسب تعداد زیادی از کرسی‌ های پارلمان اروپا، فضای سیاسی جدیدی نه تنها در کشورهای عضو این اتحادیه،بلکه در ساختار سیاست و قدرت آن به‌وجود آورده است. آن هم در شرایطی وضعیت نابسامان اقتصادی- پولی اتحادیه اروپا طی چند سال اخیر، توده‌های مردم را نسبت به روند اتحادیه اروپا بدبین ساخته و حضور آن‌ها در پای صندوق‌های رای را کمرنگ کرده است. نتایج حاصله کنونی به‌خوبی بی‌اعتمادی شهروندان اروپایی به روند این اتحاد و همگرایی را به نمایش گذاشته است.

پارلمان اروپا بزرگترین پارلمان چند‌ملیتی جهان و تنها نهاد اتحادیه اروپا است که اعضای آن همزمان و با رأی مستقیم مردم، برای یک دوره پنج ساله انتخاب می‌شوند. پارلمان اروپا به‌عنوان نماینده 508 میلیون جمعیت اتحادیه، اهداف اولیه‌اش را مانند پارلمان‌های دیگر، نظارت، تصویب قوانین و کنترل قدرت اجراییاست. پارلمان اروپا با‌ وجود افزایش قدرت و اختیارات در معاهدهآمستردام و لیسبون، هنوز از قدرت کافی تصمیم‌گیری و قانونگذاری در همه زمینه‌ها برخوردار نیست و قانونگذاری در اتحادیه اروپا، عمدتا در اختیار شورا قرار دارد. در واقع این شورای اروپایی است که رئوس سیاست‌ها و خط ‌مشی کلی این اتحادیه را تعیین می‌کند. البته پارلمان در‌ برخی زمینه‌ها در تصمیم‌گیری و قانون گذاری با شورا مشارکت دارد و قدرت و اختیارات پارلمان بعد از پیمان لیسبون در ‌حال افزایش است. 



رییس کمیسیون اروپا و سایر کمیسیونر های آن باید از پارلمان اروپا رای اعتماد گرفته و برای مدت پنج سال قدرت اجرایی اتحادیه اروپا را در دست گیرند. کمیسیون، بازوی اجرایی اتحادیه اروپا و به‌مثابه یک دولت بزرگ عمل می‌کند و انتخاب رییس و ترکیب کمیسیونرها از اهمیت بالایی در این اتحادیه برخوردار است. نتایج این دور از انتخابات برای اولین‌بار یک تاثیر مستقیم در تعیین رییس کمیسیون اروپا دارد. چرا کهتاکنون انتخاب رییس عمدتا برخواسته از تصمیم سیاسی و بده بستان‌های نهان و آشکار و موافقت پشت پرده بین سرانکشورها و درچهارچوب تعاملات شورای سران اتحادیه اروپایی بوده است. 

نامزد ریاست پارلمان از سوی شورای اتحادیه، بعد از توافقات نهایی سران، به پارلمان اروپا معرفی و از سوی پارلمان انتخاب و به اصطلاح رای اعتماد خواهد گرفت. رای اعتماد به رییس معرفی شده، رای اعتماد به‌کل اعضای 28 نفره کمیسیون اروپاست و لذا از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

در این انتخابات، حزب مردمی اروپا که دربرگیرنده احزاب محافظه‌کار و دمکرات مسیحی است با کسب 213 کرسی (36/28درصد کل آراء) به‌عنوان اولین گروه پارلمان اروپا ظاهر شد ولی با از دست دادن 62 کرسی نسبت به انتخابات سال 2009 در واقع در موقعیت ضعیف‌تر و جدیدی قرار گرفته است.

 

گروه سوسیالیست‌ها به‌رهبری مارتین شولتز از آلمان که متشکل از احزاب سوسیالیست، کارگر و سوسیال‌ دمکرات‌ هاست با بدست آوردن 191 کرسی (43/25 درصد آراء) در جایگاه دوم قرار گرفت، اگرچه 6 کرسی نسبت به دور قبل از دست داده است. ائتلاف لیبرال‌دمکرات‌ها به‌ رهبری گی هوروهشتات نخست‌وزیر پیشین بلژیک با کسب 64 کرسی (52/8 درصد - 11 کرسی کمتر از انتخابات 2009) در رده سوم پارلمان اروپایی قرار گرفت. سبزها با 52 کرسی در رده چهارم، رفرمیست‌ها و محافظه‌کاران با 46 و ائتلاف چپ با 42 بعدی قرار گرفته‌اند. همچنین نماینده‌گانی که به‌هیچ گروه سیاسی تعلق ندارند و منتخبین جدیدی به شمار می‌آیند 64 کرسی نمایندگی را کسب کرده‌اند. این نماینده‌گان احیانا در روزهای آینده با گفتگوها و بده بستان‌های سیاسی پشت پرده به گروه های سیاسی دیگر خواهند پیوست تا آرای آنها نیز بتواند بسیار مهم و تاثیرگذار باشد. این نمایندگان که عمدتاً در بین احزاب راست یا چپ افراطی و اروپا ستیز قرار دارند پدیده جدید این دور از انتخابات هستند و گرایش احزاب راست و چپ میانه به سمت آنها می‌تواند معادلات جدیدی در پارلمان اروپا ایجاد نماید. برای داشتن یک گروه سیاسی در پارلمان اروپا، این گروه باید حداقل 25 کرسی از نمایندگان 7 کشور عضو اتحادیه اروپا را داشته باشد. این امر اجازه می‌دهد تا از پراکندگی آراء در پارلمان اروپا و سخت‌تر شدن روند تصمیم‌گیری و مصوبات جلوگیری شود.

ژان کلود یانکر رییس گروه حزب مردم اروپا و دمکرات مسیحیان و نخست‌وزیر پیشین لوگزامبورگ بیشترین شانس را برای کسب ریاست کمیسیون دارد و بعد از وی مارتین شولتز رئیس گروه سوسیالیست‌ها که همچنان دومین گروه بزرگ پارلمان است از بیشترین شانس برای این مقام برخوردار است. ائتلاف و رایزنی‌های بین این دو گروه سیاسی بزرگ و قدرتمند پارلمان اروپا همیشه در روند انتخاب رئیس و روسای کمیسیون‌های پارلمان و سایر مقام‌ها از جمله: نایب رییس و مخبرین پارلمانی تاثیر‌گذار بوده است. با‌توجه به کاهش آرای نسبی این دو گروه قدرتمند در انتخابات اخیر، با وجود این که همچنان بزرگترین گروه‌های سیاسی پارلمان اروپا هستند و قدرت گرفتن احزاب راست و چپ افراطی و جریانات ضد ‌یورو و ضد‌اروپایی، به‌نظر می‌رسد این دو گروه برای حفظ جایگاه و تاثیرگذاری در روند امور و تصمیم‌ گیری‌ های پارلمان و حتی اتحادیه اروپایی ناگزیر از نزدیکی و انسجام بیشتر از هر زمانی با یکدیگر هستند. در واقع، برآمدن طیف‌های راه افراطی و مخالف هم گرایی اروپایی این دو گروه بزرگ و سنتی اروپایی را بیش از هر زمانی به یکدیگر محتاج کرده است. این دو گروه به‌عنوان طرفدران اروپای واحد ناچار از مبارزه با مخالفین همگرایی اروپا هستند.



چنین وضعیت جدیدی هشداری برای سیاستمداران اروپایی است. در‌ همین ‌رابطه، مارتین شولتز رییس قبلی پارلمان اروپا گفته است که این روز خوبی برای اروپا نیست، زیرا راست‌های افراطی، نئونازی‌ها و بیگانه هراس‌ها در بسیاری از کشورها قدرت را به‌دست آورده‌اند. ما باید به‌دنبال دلایل موفقیت آن ها باشیم، مخالفت صریح با اروپا و از دست رفتن اعتماد می‌تواند از دلایل این امر باشد.

در این انتخابات، ائتلاف بزرگ چپ و راست میانه اکثریت 40 ساله خود را از دست داد. حزب مردم اروپا با گرایش راست میانه و سوسیالیست‌ها و دموکرات‌ها با گرایش چپ میانه، تنها 44درصد کل کرسی‌ها را از آن خود کردند. گروه راست میانه حزب مردم اروپا (EPP) توانست 179 کرسی به دست بیاورد که 42کرسی از پارلمان قبل کمتر است. گروه سوسیال دموکرات (S&D) نیز با از دست دادن 41 کرسی، 150 نماینده در پارلمان خواهد داشت.

شایان ذکر است که ستاد رهبری راست افراطی اروپا با ظهور ترامپیسم قوی‌تر شده است. از مدت‌ها قبل، استیو بنن، مشاور و استراتژیست سابق ترامپ، درصدد راه انداختن انقلابی فاشیستی در اروپاست. سازمان بنن برای تروج پوپولیسم راست در اروپا رسما به وسیله مایکل مودریکامن، رهبر حزب مردم بلژیک در ژانویه 2017 ثبت شد. و اکنون احزاب مردم بلژیک، لیگ شمال و حزب برادران ایتالیا عضو این سازمان موسوم به «جنبش» هستند. ماتئو سالوینی، معاون نخست وزیر و وزیر کشور ایتالیا از چهره‌های کلیدی این جنبش است.

در این انتخابات، دو حزب اصلی پارلمان اروپا با از دست دادن شماری از کرسی ‌هایشان ناکامی را تجربه کردند. حزب راست میانه «مردم اروپا» برای اولین بار از سال 1989 میلادی کمتر از 25 درصد مجموع آرا را به خود اختصاص داد. از سوی دیگر سوسیالیست‌ها نیز نتوانستند بیش از 20 درصد آرا را به خود اختصاص دهند. این بدترین عملکرد انتخاباتی آنان از سال 1979 و از زمان آغاز برگزاری انتخابات مستقیم پارلمان اروپا بود.



در واقع این انتخابات برای احزاب اصلی، امیدوارکننده نبود. پیرو