مبارزه و جان فشانیهای تاریخی مردم کرد و
بهرام رحمانی
مبارزه و جان فشانیهای تاریخی مردم
کرد و
سازشکاریهای رهبران ناسیونالیست کرد!
به جرات میتوان گفت که
مردم کرد در خاورمیانه، مبارزترین و در عین حال محروم ترین و سرکوب شدهترین
مردمان خاورمیانه هستند که در میان چهار کشور منطقه تقسیم شدهاند. اما متاسفانه
هر بار این مردم حقطلب به پا خواستهاند تا حق و حقوق خود را از حلقوم
حاکمان تبهکار و قدارهبند بیرون بکشند رهبران ناسیونالیست کرد، یا فریب حکومتهای
مرکزی را خورده اند و یا در راستای منافع حقیرشان، تن به خفت و خواری دادهاند و
مبارزه مردم را به بیراهه کشیدهاند. به علاوه آنشخصیت ها و رهبران
کرد که اغلب ریشههای قبیلهای و عشیرتی دارند حتی در احزاب خودشان نیز
پایبند به هیچ قرار و مدار سازمانی ـ تشکیلاتی نیستند و فردی عمل
کردهاند.
اکنون پس از چهل سال
مبارزه در جهت سرنگونی کلیت حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی، باز هم رهبران چهار
حزب سیاسی ناسیونالیست کردستان ایران، پشت درهای بسته به مسلخ حکومت
اسلامی ایران رفتهاند. ناگفته نماند که آنها پیش از این نیز مذاکره با نمایندگان
دست چندم حکومتهای آمریکا، عربستان، ترکیه و...، یعنی رقبای حکومت اسلامی ایران
را در کارنامه سیاسی خود دارند.
در روزهای گذشته، خیر
مذاکره مشترک حزب دموکرات کردستان ایران، حزب دمکرات کردستان، حزب کومهله و کومهله
زحمتکشان(تشکل مرکز هماهنگی کردستان) با حکومت اسلامی منتشر شده است. گفته میشود
این مرکز در دو سال گذشته،بارها با نمایندگان حکومت اسلامی ایران به مذاکره نشسته
است.
گویا این مذاکره و نشست
نمایندگان حکومت اسلامی و چهار سازمان کردی، روز یکشنبه گذشته در نروژ برگزار شده
است.
نفس مذاکره قابل تعمق
است. مذاکرهای که علنی و از موضع برابر و بدون قید و شرط باشد و در پشت درهای
بسته و به دور از چشم جامعه برگزار نشود شاید اشکالی نداشته باشد. اما مذاکره
پنهانی و پشت درهای بسته هم میتواند مبارزه و جانفشانیها و دستاوردهای
مبارزاتی مردم را بر باد دهد و هم سر مذاکرهکنندگان به مسلخ حکومتیها ببرد.
با این مقدمه، در ادامه
بهطور اجمالی به تاریخ مبارزه مردم کرد و سازشکاری رهبران ناسیونالیست آنها میپردازیم.
مذاکره با
عبدالرحمان قاسملو و کشتن وی بر سر میز مذاکره
جا دارد در اینجا یادآوری کنیم که سران حکومت اسلامی ایران،
چگونه عبدالرحمان قاسملو دبیر کل وقت حزب دموکرات کردستان را به سر میز مذاکره در
اتریش کشاندند و بر سر همان میز مذاکره نیز بیرحمانه او و همراهانش را به قتل
رساندند.
عبدالرحمان قاسملو،
دبیرکل وقت حزب دموکرات کردستان ایران، در روز 13 جولای سال 1989، بههمراه دو تن
از رفقای خود بر سر میز مذاکره با نمایندگان حکومت اسلامی ایران در شهر وین اتریش،
به قتل رسید. حدود 30 سال از این قتل میگذرد، اما عاملان آن هنوز معرفی و محاکمه
نشدهاند.
قاسملو در اواسط
سال 1980، از طریق فرستاده جلال طالبانی رهبر حزب اتحادیه میهنی (ی.ن.ک)
با حکومت اسلامی ایران ارتباط برقرار کرد. «فاضل رسول»، در وین زندگی میکرد و بهعنوان
واسطه کردها برای مذاکره محسوب میشد. او نشست قاسملو را با حکومت ایران تدارک دید.
قاسملو درخواست کرد که
نشست در پاریس برگزار شود. اما حکومت اسلامی ایران میگفت: «یا وین یا برلین.
پاریس امکان ندارد.» سرانجام قاسملو در 11ام ژوئیه برای مذاکره به وین رفت.
در آن زمان، سه تن از
سوی حکومت اسلامی ایران به نامهای «جعفر صحرارودی»، «مصطفی آقاجوادی»، «منصور
بزرگیان» از هتل بهسوی مکان مذاکره به راه افتادند. جلوتر از این افراد حکومتی،
بادیگاردهایی روز 10ام ژوئیه به وین آمده بودند. یکی از شاهدان عینی آن روز که نام
خود را «شاهد د» عنوان کرده، گفته است: «محمود احمدینژاد که در سال 2005، بهعنوان
رییس جمهور ایران انتخاب شد نیز در میان آنها بوده و به جاسوسی پرداختە
است.»
مذاکره آغاز شد و تمام
مکالمههای آن بر روی نواری ضبط میشد. بعدها صدای قاسملو از روی این نوار که توسط
پلیس اتریش ضبط رفته بود، شناسایی شد که میگفت: «ما با دست خالی به مذاکره
آمدهایم و آیا حکومت ایران بر قول خود برای ایجاد خودمدیریتی پابرجا است؟»
پس از آن صدای شلیک گلوله به گوش میرسد.
با گلولههایی که از دو
قبضه اسلحه شلیک شده بودند دکتر عبدالرحمان قاسملو از پیشانی، کتف و سینه، رسول هم
از فرق سر و سینه خود به قتل رسیدند.
حین ورود اولین تیمهای
پلیس به محل جنایت، جعفر صحرارودی را آغشته به خون در کف رستوران مشاهده میکنند.
منصور بزرگیان همراه او در زمان ورود نیروهای پلیس به آنان گفته بود: «کشتند! رفیق
من را کشتند، او را نجات دهید.» این ترور که از قبل سازماندهی، تسوط جعفر
صحرارودی طراحی شده بود؛ تحت کنترل نیروهای پلیس به بیمارستان منتقل شد و بزرگیان
هم به اداره تحقیقات پلیس انتقال یافت.
بزرگیان با دستوری ساعت
پنج صبح به سفارت ایران در وین منتقل شد و چندین روز در آنجا مخفی نگه داشته شد.
22 ژوئیه دولت وقت اتریش تحت فشارهای دولت اسلامی ایران، صحرارودی را به تهران
بازگرداند.
از تیم ترور دکتر قاسملو
در تهران همچون «قهرمان» استقبال شد. منصور بزرگیان هم پس از بازگشت به ایران، درجه
ژنرالی گرفت و بهعنوان فرمانده قرارگاه سپاه در اورمیه منصوب شد. سپاه پاسداران
اورمیه کنترل بخش بزرگی از کردستان را در آن دوره بر عهده گرفت.
جعفر صحرارودی هم پس از
ترور دکتر قاسملو، به ایران بازگشت و بهعنوان فرمانده سپاه قدس وظیفه عملیات خارج
از ایران را بر عهده گرفت. صحرارودی فرماندهی عملیات علیه کمپ «کویه» حزب دمکرات
کردستان ایران در جنوب کردستان را در آگوست 1996، شخصا بر عهده داشت.
سال 2013 جعفر صحرارودی
در ماه اکتبر به سوئیس و کرواسی مسافرت کرد. با وجود اینکه حکم بازداشت بینالمللی
او صادر شده است اما هیچکدام از دو، از این کشورها به اتریش تحویل داده
نشدند.
همچنین حزب دمکرات
کردستان عراق(پ.د.ک)، از جعفر صحرارودی در سال 2014 در هولیر استقبال کرد. به
دعوت پ.د.ک حین سفر علی لاریجانی به هولیر، جعفر صحرارودی هم وارد هولیر شد. جعفر
صحرارودی در این دیدار با مسئولان پ.د.ک عکس گرفته است.
دولت اتریش در سرپوش
گذاشتن بر واقعیت هیا پشت پرده این ترور سنگ تمام گذاشت و از هیچ تلاشی فروگذاری
نکرد. دولت اتریش، به طور مداوم ادعا کرده است که «تهران ما را در فشار قرار نداده
است.» اما در سال 1997، طی نظرسنجی که در روزنامه پرسایس وین منتشر گردید نشان داد
که از هر 100 اتریشی، 55 نفر اعلام کرده بودند که «دولت اتریش بر اقدامات علیه
کردها چشمپوشی کرد.» نکته جالب اینکه در اوایل 1990، تجارت مابین ایران و
اتریش 60 درصد افزایش پیدا کرده بود.
هلن قاسملو، همسر چکتبار
قاسملو از شاکیان اصلی این پرونده، سال چند سال پیش در مصاحبهای با اشاره به
مشکلات حقوقی پرونده ترور همسرش گفته بود: «بعد از سال 1995 مسئله وین خوابید و
برای پیگیری مجدد و بازگشایی نقاط تاریک قضایی پرونده نیاز به مدارک جدی، تازه و
محکمهپسند هست.» او ابراز امیدواری کرده بود تا زمانی که در قید حیات است پرونده
ترور همسرش را به نتیجه برساند.
پرونده ترور عبدالرحمان
قاسملو آنطور که همسر وی نیز اشاره کرده برای مدتی خاموش ماند، اما بعد از دور
اول ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، برخی رسانههای اتریش با مطرح کردن این که رییس
دولت در ترور قاسملو دست داشته است، یکبار دیگر موضوع ترور رهبر حزب دمکرات را
مطرح کردند.
آن زمان پیتر پیلس،
نماینده حزب سبزها در مجلس اتریش، شهادت یک تاجر اسلحه آلمانی را ارائه کرد که طبق
آن، او مدت کوتاهی قبل از ترورعبدالرحمان قاسملو سلاح سبک به سفارت ایران در اتریش
فروخته است.
تاجر آلمانی این شهادت
را در مقابل کمیسیون ضد مافیا در آوریل سال 2006 میلادی ادا کرده بود. او گفته بود
هنگام تحویل اسلحه سه نفر ایرانی حضور داشتند که یک نفر از آنها محمود احمدینژاد
بوده است. با این حال، موضوع دست داشتن محمود احمدینژاد در ماجرای قتل قاسملو تا
این لحظه از سوی منابع رسمی دولت اتریش تایید نشده است.
چند سال پیش نیز همزمان با دستگیری برخی دیپلماتهای ایرانی در اربیل کردستان
عراق توسط نظامیان آمریکا که متهم به دست داشتن در انتقال تسلیحات و کمک به درگیریهای
داخلی عراق بودند، رسانههای اتریش احتمال دادند یکی از دستگیر شدگان، از عوامل
ترور قاسملو در اتریش است.
این احتمال نیز از سوی
دولتهای اتریش و آمریکا تایید نشد؛ با این حال پرونده ترور عبدالرحمان قاسملو
همانند سایر ترورهای حکومت اسلامی بسته نشده و از نظر افکار عمومی مردم ایران و
جهان باز است.
توافق و
سازش مصطفی بارزانی با حکومت شاه و آمریکا
آرشیو کتابخانه ریچارد نیکسون نامه مشاور امنیت ملی
آمریکا خطاب به سفیر ایالات متحده در تهران را منتشر کرده که طی آن از همکاری
نزدیک کاخ سفید با محمدرضا شاه پهلوی برای تقویت توان مالی و نظامی ملامصطفی
بارزانی در دهه 1970پرده برداشته شده است.
سند منتشر شده، حاوی متن
تلگرافی است که هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت نیسکون به ریچارد
هلمز، سفیر آمریکا در تهران برای مذاکره با محمدرضا شاه پهلوی درباره میزان کمکها
به حزب دموکرات کردستان عراق ارسال کرده است. کیسینجر در این نامه هلمز را
مامور کرده است تا درباره اعلام آمادگی ایالات متحده برای کمک به کردها با شاه
گفتگو کند.
در بخشی از متن نامه
کیسینجر به هلمز، آمده است: به شاه ایران بگویید که ایالات متحده در نظر دارد
تا علاوه بر ادامه کمکهای بلاعوض خود به کردها، مبلغی تا سقف یک میلیون دلار را
برای امداد به پناهندگان اختصاص دهد. ایالات متحده تمایل دارد تا این میزان
هزینه همانگونه که شاه ایران پیشنهاد آن را داده بود، صرف تهیه غذا و دیگر
مایحتاج مورد نیاز آنها شود.
کیسینجر در نامه خود به
هلمز، تاکید میکند که مسئولیت خرید و تحویل این مایحتاج باید به عهده دولت
ایران باشد. مشاور امنیت ملی آمریکا در ادامه توضیحات خود به سفیر کشورش در
تهران خاطرنشان کرده است که به شاه ایران بگویید ایالات متحده همچنین آماده انتقال هوایی سلاحها و مهمات
نظامی کوچک با ارزش 900 هزار پوند به ساواک است.
کیسینجر از هلمز میخواهد
تا پیش از اینکه این پیشنهاد را به کردها اعلام کند، نظر شاه را در مورد مسئله اعلام
خودمختاری زودهنگام کردها بخواهد و آن را گزارش دهد. او مینویسد:
ایالات متحده تصور نمیکند که اعلام زودهنگام خودمختاری کردها به نفع آمریکا و
ایران باشد. او منافع آمریکا را کمک به کردها در بهرسمیت شناختن حق مذاکره
با دولت بغداد و تضعیف دولت حاکم میداند.
کیسینجر در عین حال
تاکید میکند که ایجاد حکومت خودمختار و مستقل کرد در عراق و نوعی تقسیمبندی دائمی این کشور، منافع طولانی مدت
اقتصادی را بههمراه نخواهد داشت. و اینکه نه ایران و نه ایالات متحده قصد ندارند تا تمامی درهای روابط خود با حکومت
عراق که مطمئنا منافع زیادی را برای دو کشور به همراه دارد، ببندند.
در پانزدهم
مارس 1970، به دنبال انعقاد معاهدهای پانزده مادهای میان بارزانی و
صدام حسین، درباره بهرسمیت شناخته شدن ملیت و زبان کردها و موقعیت
برابر آنها با اعراب تاکید شد. قانون اساسی جدید 1970 عراق، حق مردم
کرد و حقوق تمام اقلیتهای درون عراق متحد را به رسمیت شناخت.
اما در
سال 1971، هنگام عقد قرارداد بین حکومت بعث و نمایندگان
کردها، روشن شد که مسائل کلیدی مانند کنترل کردها بر نیروهای تامین امنیت محلی،
دریافت سهم مناسبی از درآمد نفت و شراکت در قدرت ملی جزو قرارداد
نیست. حکومت بعث عربها را بهسمت کردستان کوچ داد و سعی کرد ملامصطفی
بارزانی رهبر کردها را ترور کند.
بارزانی که از
دهه 1960 با آمریکا و شاه ایران در تماس بود، بار دیگر جهت دریافت
کمک علیه بغداد به آنها مراجعه کرد. ایران و آمریکا کردها را به شورش علیه بغداد ترغیب کردند
و میلیونها دلار سلاح، پشتیبانی لجستیکی و بودجه مالی برای آنها تهیه کردند. بر اساس اسنادی که پیش
از این منتشر شده، سازمان سیا در عرض سه سال 16 میلیون دلار پول به
کردهای عراق داد و جمعا 90 درصد سلاحهای کردها توسط آنها تهیه شد. نیکسون،رییس جمهور وقت
آمریکا، کسینجر و شاه امیدوار بودند کردها غلبه پیدا نکنند. همانگونه که در نامه کیسینجر به هلمز به آن
مستقیما اشاره شده است، آنها ترجیح میدادند شورشیان فقط تا آنجا پیش بروند که برای کشیدن شیره عراق کافی
باشد.
در
مارس 1974 مصطفی بارزانی با حمایت شاه ایران و آمریکا درگیری جدیدی علیه
حکومت عراق آغاز کرد که با پیروزیهای بزرگی همراه بود.
یکی دیگر از اسناد منتشر
شده در آرشیو کتابخانه نیکسون نامهای است حاوی ترجمه متن عربی برنامه حزب دموکرات
کردستان عراق در تاریخ 16 آوریل 1974، که پس از پیروزی در
مقابل دولت بغداد برای کیسینجر ارسال شده است. در این نامه به علل اعلام خودمختاری
و عواملی که باعث ایجاد درگیریهای مجدد میان کردها و عراق شده بود، به