سرمایه‌داری گور ما را می‌کَنَد


سرمایه‌داری گور ما را می‌کَنَد

 

 

منبع: صدای سوسالیستی، نشریه حزب کمونیست ایرلند

نویسنده: جیمی دوران

تارنگاشت عدالت

 جهانی که درآن زندگی میکنیم متناهی است. منابع لامتناهی و جاودانی ندارد و با رویارویی  ما با فاجعه اقلیمی زودهنگام با شتاب به نقطه غیرقابل بازگشت نزدیک می شود. 

اگر میخواهیم بشریت را نجات دهیم و جهان رابرای نسلهای آینده حفظ کنیم باید شیوه ی  زندگی خود رافوراً از ریشه دگرگون نماییم.

ما در بارۀ دستکاری در اینجا و دستکاری در آنجا،استفاده از نیروی باد و انرژی خورشیدی، کمتر خوردن گوشت، یا استفاده کمتر از نفت صحبت نمیکنیم: منظورما یک دگرگونی کلی  در شیوهای است که با کره زمین برخورد میکنیم و زندگی خود را میگذرانیم.

اینطور نیست که تاکنون بسیار موفق بوده ایم.ما درجهانی زندگی میکنیم که هشت نفر بیشتر از نیمه فقیر جمعیت جهان ثروت انباشت کرده اند. جهانی که درآن میلیونها نفر گرسنگی  میکشند و دیگران در تجمل زنده گی میکنند؛ این تضادها به یکدیگر وابسته اند.

بخش بسیار کوچکی از بشریت اکثریت عظیم منابع و ثروترا کنترل میکند. این کنترل به وسیله دولتهای تسهیل میشود. هر جا که منابع مورد نظر باشد، دولتها در  درون حوزه نفوذ خود با هیچ یا اندک دغدغه برای خسارت جنبی برای دست یافتن به آنها جنگ به راه میاندازند.

برآورد اشاعه گازهای گلخانهای معمولاً به میزان انرژی وسوخت مورد استفاده غیرنظامیان نگاه میکند؛ اما ارتش ایالات متحده یکی از بزرگترین آلوده کنندگان درتاریخ است، بیشتر ازاکثر کشورهای متوسط سوخت مایع استفاده میکند وگازهای تغییردهندۀ اقلیم اشاعه میدهد.

ثروتمندترین بخشهای جهان مقادیری بسیار بیشتر ازآنچه کره زمین تأمین مینماید،  مصرف میکنند. مصرفگرایی رفتار طبیعی انسان نیست: برای آفریدن مصرفگرایی ما شب و روز با آگهیهای تجاری بمباران می شویم. سرمایهداری برای انگیزه دادن به این نوع رفتارسازماندهی شده است. رشد دايم یک بخش ذاتی نظام سرمایهداری است. بدون رشد  انباشت وجود ندارد؛ بدون مصرف انباشت وجودندارد.

سرمایهداری مردم را متقاعد میکند که برای داشتن یک زندگی شاد و سالم به بسیار بیشتر از آنکه ضروری است، نیاز دارند.

مردم سلامت، شادی، روابط، خانواده، جامعه، کسب دانش را آرزو دارند. همه نیازهای دیگر ساختۀ نظام است.

سرمایهداری به وسیله اضافه تولید، اضافه مصرف، اتلاف،حرص،  و نابرابری مردم را  فروگذاشته است. همه این عوامل برای بقای سرمایهداری ضروری میباشند؛ اما بقای

سرمایهداری با بقای زندگی در این کره سازگار نیست.

 سرمایهداری کره زمبن را به لبه فاجعه سوق داده است.

 

پس چه باید کرد؟

به این میماند که همه ما در یک کشور که زیر سطح دریاواقع شده و به وسیله سدها و پمپها حمایت میشود،زندگی میکنیم. این سدها نَشت میکنند.

این به اندازه کافی بد است، اما اگر ما شیوه زندگی خودرا تغییر ندهیم جریان نیز سریعتر از

آنکه ما بتوانیم سد را بالا بیاوریم بالا میآید. اگر قرار است باقی بمانیم بایدسدها را بالا بیاوریم، جلوی نَشتها را بگیریم، و پمپها را حفظ  کنیم. در عمل کاری که میکنیم این است که سدها راپایین میبریم، نَشتها را نادیده میگیریم و از مواد لازم برای تعمیر آسیبها برای ساختن کاخهای شِنی استفاده میکنیم، که موجب نَشتهای بیشتر و اضافهبار پمپهامیشود.

وقت تنگ است. ما، هماکنون، باید شدیداً تغییر کنیم.

یاید دولتها را به حکومت برای سعادت، رضایت، و شادی شهروندان، با توجه به محدودیتهای محیط زیست ما وادارنمود، تا به جای انباشت برای نخبگان و به زیان هر کس دیگر، بشریت بتواند باقی بماند و پیشرفت نماید.

ما به تغییر نظام نیاز داریم– به یک اقتصاد به سودهمگان ـ برای تأمین نیازهای بشریت به  جای افزایش تولیدناخالص داخلی، سهم بازار و انحصار. این حتا اگرزمانی با بقا همساز بود، دیگر نیست.

ما به متوقف ساختن تولید کالاهای غیرضروری و تمرکز برنیازهای واقعی کل جامعه نیاز 

داریم.برای بقاء ما باید شیوه زندگیمان را– چه تولید میکنیم،چه مصرف میکنیم،  و چگونه حکومت میکنیم– کاملاً تغییردهیم.


 

این یک شبه رخ نحواهد داد. و این به تغییر نظام و به یک تلاش آموزشی  و سیاسی جمعی جهانی نیاز دارد.

ما به خدمات اولیه برای همه در مسکن، بهداشت،آموزش، ترابری، مراقبت کودک و مراقبت  از سالمندان– ازطريق سرمایهگذاری عمومی نیاز داریم. با حدف عامل سود، زندگی هم از نظر محیط زیستی و هم از نظر مالی پایدارتر خواهد شد.

مدارس خصوصی، ترابری خصوصی، بیمارستانهایخصوصی و مسکن خصوصی  منابع را هدر میدهند وگرداندن و استفاده از آنها گرانتر است. این به نوبه خودمستلزم کار بیشتر است که کالاها و خدمات غیرضروری بیشتر تولید میکند و در یک چرخ فلک تباهکننده محیط زیست از منابع بیشتر استفاده میکند.

مالکیت عمومی تنها شیوۀ کارآمد، و پایدار تأمین نیازهای زندگی برای همه است.

تولید باید کارآمد و محدود به کالاهای ضروری باشد. ماباید ضایع کردن را متوقف کنیم. در

جهانی که این همه مردم از گرسنگی رنج میبرند ما یکسوم کل غذای تولید شده را ضایع 

میکنیم. این باید هماکنون متوقف شود.

 کالاهایی که تولید میشوند باید طول عمر بسیار بیش تریداشته باشند،  بدون منسوخ شدن طراحی شده و به جای اینکه پس از یکی دو سال از محل دفن زباله یا کوره زبالهسوز  سر درآوردند، باید برای تعمیر مناسب باشند.

کل تولید، منابع و توزیع باید تحت کنترل عمومی وبرنامهریزی مرکزی قرار بگیرند. تصمیمات باید از دست بانکداران و شرکتها، که ما را به مغاک کشانده اند، خارج شوند.

 

این یک نوع کمبود یا اشکال موقت نیست: این یک وضعیت اضطراری جهانی است.

روزا لوکزامبورگ نوشت:

«جامعه بورژوایی بر سردو راهی قراردارد، یا گذار بهسوسیالیسم یا بازگشت به بربریت.»

فقط سوسیالیسم پتانسیل متوقف ساختن فاجعه محیط زیست و ساختن یک جهان بهتر را که

 کل بشریت بتواند در آن پیشرفت نماید، دارد.