اجرای یک سیاست نژادپرستانه حکومت اسلامی ایران
بهرام رحمانی
اجرای
یک سیاست نژادپرستانه حکومت اسلامی ایران
تحت
عنوان «تست بسندگی زبان فارسی»
امسال با بازگشایی مدارس، دو فقره از
سیاست های فاشیستی حکومت اسلامی نیز رونمایی شده است: «بسندگی زبان فارسی» و
حذف بسیاری از علوم اجتماعی و انسانی. قیمت کتاب های درسی در بازار سیاه ۴
برابر شده است. حال این کتاب ها چگونه به بازار سیاه راه پیدا کرده اند
باید از مقامات حکومت اسلامی، به ویژه وزارت آموزش و پرورش پرسید!
مدت هاست که گرانی
در ایران، روزافزون و کمرشکن شده است از این رو، تامین هزینه تحصیلی کودکان و
جوانان برای خانواده های محروم، بیکاری و حتی کارگران شاغل و سایر مزدبگیران،
بسیار سخت و دشوار شده است. فقر و نداری خانواده ها سبب شده است که در
سال های گذشته، ترک تحصیل کرده و اجبارا وارد بازار کار بی رحم و
استثمارگر شده اند. افزایش سرسام آور قیمت کالاهای مورد نیاز مردم
بسیاری از مردم ایران را به شدت نگران کرده، آن هم در حالی که سرکوب و سانسور
حکومت اسلامی نسبت به گذشته، شدیدتر شده است. بر متن سرکوب سیستماتیک که حکومت
اسلامی بر اکثریت مردم تحمیل کرده است.
در چنین شرایطی، حکومت اسلامی و در سال
تحصیلی جدید، اجرای یک سیاست فاشیستی جدیدی را در رابطه با کودکان هفت ساله و
کوچک تر در نظر گرفته است. امسال حکومت اسلامی با طرح «بسندگی زبان فارسی»،
با سیاست نژاپرستانه وارد زندگی کودکان هفت ساله شده است. پشت پرده این سیاست، غیرفارسی زبان ها و کودکانی هستند که از
پدر و مادری فارسی زبان متولد نشده اند پس شهروندان درجه یک و دو
محسوب می شوند. چنین تقسیم بندی ها تازه نیستند. اجرای چنین
سیاست هایی به اندازه تاریخ فاشیسم به زیست و زندگی مشترک و همبستگی
انسان ها لطمه زده است. از این رو، سکوت در مقابل آن، سکوت در مقابل
فاشیسم است که این بار در بسته بندی جدیدی برای ارائه به بازر مکاره حکومتی،
کودکان «غیرفارسی زبانان» را نشانه گرفته است.
در سال تحصیلی جدید مدارس به انجام «تست
بسندگی زبان فارسی» موظف شده اند. برخی از خانواده ها در فصل ثبت نام
دانش آموزان به رسانه ها گفتند که مدارس از ثبت نام
فرزندان شان به دلیل آن چه که نابسندگی زبان فارسی عنوان کردند، خودداری
می کنند.
به تازگی «رضوان حکیم زاده»،
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، اعلام کرده است که با همکاری سازمان
آموزش و پرورش استثنایی، اضافه کردن بررسی میزان آمادگی زبان فارسی در طرح سنجش
سلامت در دستور کار قرار خواهد گرفت و روی آن کار می کنیم.
اجرای این طرح، موجب بازماندن شمار
بیش تری از کودکان از تحصیل خواهد شد.
وزارت آموزش و پرورش اما بدون توجه به
انتقادهایی که نسبت به خصوصی سازی آموزش و پرورش و طرح بسندگی زبان فارسی
صورت می گیرد، هم چنان بر اجرای برنامه های فاشیستی پافشاری
می کند.
آن چه که حکومت اسلامی به تازگی
درباره دانش آموزان غیرفارسی زبان گفته است به هیچ رو تازگی ندارد.
چهل سال است که حکومت اسلامی در همه زمینه های اجتماعی هم چون تبعیض
زبانی، تبعیض ملی، تبعیض مذهبی، تبعیض و همجنس گرایان، تبعیض عقیدتی، فکری،
ایدئولوژیکی و سیاسی، بسیاری از دانش آموزان غیرفارس و حتی بهاییان را از حق
تحصیل محروم کرده است. در حالی که تمام انسان هایی که در یک جغرافیای معین
شده زندگی می کنند، از هر رنگ و زبان و آیینی که برخوردار باشند؛ شهروند آن
جغرافیا محسوب می شوند و از تمام حق و حقوق شهروندی آن جغرافیا بدون
هیچ گونه تبعیضی باید برخوردار گردند. در غیر این صورت، حکومت آن جغرافیای
مشخص شده، در پی تصفیه فرهنگی، نژادی، زبانی، ملی و مذهبی است و آن حکومت در زمره
حکومت های فاشیست و نژاپرست و دیکتاتور قلمداد می شود.
خواست تحصیل کودکان غیرفارسی زبان به زبان
مادری و فراتر از ان آزادی زبان ها مادری، یک خواست انسانی، اجتماعی و فرهنگی
همه برابری طلبان و مخالفان فاشیسم و راسیسم و هرگونه تبعیض است. آن ها
در کنار تحصیل به زبان مادری، می توانند زبان فارسی را هم به عنوان زبان
دوم بخوانند و یاد بگیرند.
چرا باید با پیشنهاد تست «بسندگی زبان فارسی» در ایران مخالفت کرد؟
پیشنهاد تست
بسندگی زبان فارسی از سوی یک معاون وزارت آموزش و پرورش اعتراض های زیادی را
برانگیخت و این پیشنهاد را مقابله با زبان های مادری دانستند.
بنا به گزارش ها، ظهر شنبه ۲۹ تیر ۹۸، مردی از روستاهای مشکین شهر به
اداره آموزش و پرورش این شهرستان مراجعه کرده بود و التماس می کرد اجازه
دهند کودکش در مدرسه ثبت نام کند.
داستان از این قرار بود که کودک وی
نتوانسته بود به سئوالاتی که جهت تست بسندگی فارسی از او شده بود، به فارسی پاسخ
دهد. مدیر مدرسه از ثبت نام وی خودداری کرده و معرفی نامه ای
جهت ثبت نام وی در مدرسه کودکان استثنایی صادر کرده بود. پدرش برای خواهش و
تمنا به اداره آمده بود. در آن جا نیز به وی گفته اند کاری از
دست شان برنمی آید و کودک باید مراحل بسندگی فارسی را سپری
کند. این روایت یک شهروند بود. برای صحت و درستی این موضوع، «ایرنا
پلاس»، به بررسی بیش تر موضوع پرداخته است. ابتدا نگاهی به طرح بسندگی زبان
فارسی بیندازیم.
چالشهای مناطق دوزبانه؛ زبان مادری یا ملی؟
خرداد ماه سال جاری، رضوان حکیم زاده،
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد: «با همکاری سازمان آموزش و
پرورش استثنایی، اضافه کردن بررسی میزان آمادگی زبان فارسی در طرح سنجش سلامت در
دستور کار قرار خواهد گرفت و روی آن کار می کنیم. اکنون سنجش به صورت
اختیاری برای پنج ساله ها و به طور محدود برای چهارساله ها نیز
انجام می شود، اما اگر بتوانیم سنجش را دو سال عقب ببریم، امکان مداخلات
بهتری فراهم می شود، البته لازمه آن این است که دوره پیش دبستانی را هم دو
سال قبل از کلاس اول داشته باشیم.»
حکیم زاده گفته بود: «تعدادی از
بچه هایی که در مناطق دو زبانه کشور زندگی می کنند، به دلیل
ناآشنایی با زبان فارسی برچسب دیرآموز می خورند که پس از مدتی مشخص می شود
مشکل یادگیری ندارند و فقط به دلیل ناآشنایی با زبان فارسی است که در یادگیری
با چالش روبهرو هستند.» اما ماجرا طوری دیگری دارد پیش می رود. حالا
خانواده هایی به مخالفت با این طرف برخاسته اند. این خانواده ها
می گویند بر اساس این طرح، آموزش و پرورش، فرزندان شان را فقط به این
دلیل که به زبان فارسی مسلط نیستند، به مدارس استثنایی می فرستد.
منیر حسینی، مادر یکی از کودکانی که از او
تست بسندگی زبان فارسی گرفته شده است به ایرناپلاس می گوید: «این وضعیت برای
فرزند من پیش آمده و چنین اتفاقی در شهر ما رخ داده است و کسی از این موضوع
خبر ندارد. در زمان ثبت نام، مدیر مدرسه به من گفت ابتدا فرزندت باید سنجش و
تأیید شود بعد او را برای ثبت نام بیاورید. او توضیح کاملی به من نداد
و گفت فقط سنجش شنوایی، بینایی و… است. بعد از چند روز با من تماس گرفته شد و
گفتند حتما باید ساعت هشت صبح در محل سنجش حاضر باشید، در غیر این صورت جریمه می شوید
و باید ۱۵ هزار تومان هزینه سنجش را پرداخت کنید.
این تماس از طرف بخش سنجش مدرسه استثنایی ماکو بود.»
اگر دیر می رسیدیم باید ۱۵
هزار تومان پرداخت می کردیم.
این مادر ادامه می دهد: «تنها من
نبودم و چند خانواده دیگر نیز به این وضعیت معترض بودند و عقیده داشتند صبح زود با
وجود خواب آلودگی، از بچه چه آزمونی می خواهند بگیرند؟ وقتی تمام شد و
برگه ها را به سرپرست دادم، به من گفتند حتما بار دوم هم تشریف بیاورید.
تعجب کردم! گفتند نتوانسته به سئوالات خوب جواب بدهد. اگر بچه ها بار دوم در
سنجش رد شوند، باید آن ها را در مدرسه استثنایی ثبت نام کنیم.»
وی افزود: «اسم مدرسه، مدرسه استثنایی امید
بود. استرس داشتم و نگران بودم. ثبت نام فرزندم در مدارس استثنایی را
نوعی توهین می دانستم. خود من کاردانی مربی کودک دارم. فرزند من بار دوم بعد
از سنجش تایید شد. سئوال کردم مگر بار اول چه سئوالاتی از فرزند من شده که او را
رد کرده اند؟ خانم مربی دل خور شد و گفت: هیچ خانواده ای به
اندازه شما سئوال نمی کند. گفتم من حق دارم بدانم. دختر من می گفت:
خانم از من پرسیده است: شب در آسمان چه می بینی؟ من به او گفتم:
اولدوز (ستاره، به زبان ترکی). خانم گفت: از این به بعد در مدرسه باید
بگویی ستاره. دختر من جواب داده بود ولی من ستاره نمی بینم، من اولدوز
می بینم.»
هم چنین محسن عبداللهی، پدر یکی دیگر
از بچه هایی که در این طرح شرکت کرده است، به ایرناپلاس می گوید: «من
در آذربایجان غربی و شهرستان شوط در منطقه آزاد ماکو زندگی می کنم. این
اتفاق برای فرزند من هم افتاد. حدود یک هفته پیش پسرم را برای سنجش سلامت
جسمانی بردم و خانمی که با بچه ها فارسی حرف می زد، از او تست شنوایی،
بینایی و… گرفت. اگر با این منطقه آشنا باشید می دانید که این جا همه
ترک هستند و با هم ترکی حرف می زنند. حتی در ادارات همه ترکی حرف می زنند.
خانم مربی با ما ترکی حرف می زد، ولی با بچه ها فارسی حرف می زد.
سن فرزند من را پرسید. بچه که به ترکی درست جواب می دهد به فارسی نتوانست
جواب بدهد. در مورد این که چه غذایی میخورد و چه چیزی نباید بخورد از او
سؤال کرد. در مورد مسواک زدن و رنگ مسواکش و… از او سئوال کرد و کاملا مشخص بود که
فقط میخواهد بداند فرزند من میتواند فارسی حرف بزند یا نه؟ فرزند من تا جایی که
می توانست فارسی حرف می زد و هر جایی که نمی توانست با حرکت سر،
بله و خیرش را می گفت و هر جا نمی توانست جواب نمی داد.»
پیشنهاد معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و
پرورش با مخالفت برخی نمایندگان مجلس هم روبهرو شده است و اعتراض برخی از نخبگان
فرهنگی و ملی کشور را در پی داشت.
محمد اسماعیل سعیدی، نماینده تبریز و عضو
کمیسیون فرهنگی مجلس، طرح بسندگی زبان فارسی را اقدامی نادرست در مورد قومیت ها
خوانده و به ایرنا گفته است که با آن برخورد خواهد شد. به گفته سعیدی، همه
نمایندگان در واکنش به ورود تست بسندگی زبان فارسی به سنجش سلامت نوآموزان
متفق القول هستند و با این موضوع برخورد خواهند کرد. نماینده تبریز در مجلس،
هم چنین گفت: «هوش و ذکاوت هر فردی که این موضوع بی اهمیت را مطرح کرده
است، مشکل دارد؛ هر کس این را گفته، حرف غلطی زده است، زیرا بسندگی زبان فارسی هیچ
ارتباطی با توانمندی های افراد ندارد.» این نماینده مجلس دلیل آورده است: «در
برخی موارد حتی افراد تحصیل کرده هم نمی توانند به درستی به یک
زبان تکلم کنند؛ در همین آذربایجان استعدادهای درخشانی در سطح بین المللی
داریم که شاید به زبان فارسی هم مسلط نباشند. نمی توانیم بگوییم این افراد
به دنبال تحریک قومیت ها هستند، اما به نظر می رسد برخی
واسطه ها این هدف را دنبال می کنند تا از احساسات قومیت ها
سوءاستفاده کنند.»
طرح بسندگی فارسی که با شعار «عدالت
آموزشی» شروع شده است در حالی که «عدالت آموزشی» را زیرپا می گذارد یک سیاست
ریاکارنه نژادپرستانه است که در بسته بندی مزورانه ای توسط آموزش و
پرورش مطرح شده است. طرحی که کودکان غیرفارسی زبان را دوزبانه می نامد و از
چهارسالگی کودک را مجبور می کند به زبان فارسی حرف بزند، در غیر
این صورت باید در مدارس استثنایی آموزش ببیند تا عقب ماندگی ذهنی اش
برطرف شود. چنین سیاستی جز سیاست فاشیستی چیز دیگری نیست.
با این حال، حکیم زاده در دفاع از
این طرح گفته است که اجرای این طرح برای مقابله با زبان مادری نیست. او تاکید کرده
است: «وزارت آموزش و پرورش نه تنها مخالفتی با زبان مادری ندارد، بلکه از برنامه های
جدی این وزارت خانه حفظ زبان مادری است.»
اما معلوم نیست «برنامه های جدی این وزارت خانه
حفظ زبان مادری» و در این چهل سال حاکمیت فاشیستی حکومت اسلامی این برنامه های
مورد اعدای حکیم زاده کجا و چگونه اجرا شده است که کسی از آن خبر ندارد؟! این
هم از معجزات شیخ ماست!
در هر صورت، طرح بسندگی زبان فارسی برای
دانش آموزان اول ابتدایی در حال اجراست. حال که تفاوت زبان
خانواده (مادری) و زبان مدرسه (ملی) به مانعی برای ثبت نام کودک
تبدیل شده، زبان خانواده در چشم کودک بی عتبار خواهد شد و کودک امروزی که
تحصیل کرده فرداست، از زبان و فرهنگ خود دورتر خواهد شد. به نظر می رسد
دولتی که ادعای توجه به زبان های مادری در ایران بود، اکنون چگونه به
خود اجازه داه است چنین طرح نژادپرستانه ای را اجرا کند؟
«رضوان حکیم زاده»
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش، برای گرفتن تسن فارسی از واژه «غربالگری»
استفاده کرده است واژه ای که در لفافه، اما صریحا به نابودی زبان های
مادری غیرفارس تاکید دارد که باید از غربال حکومت فاشیستی بگذرند.
هم چنین
کوتاه کردن زمان حضور کودک در خانواده. طرحی که در زمان پهلوی هم، آموزش و پرورش قصد
داشت کودکان شیرخوار را از مادران شان جدا کند تا به آن ها فارسی
بیاموزد. دوزبانه بودن برای غیرفارس ها شبیه یک اتهام است که نباید غیرفارس
باشد.
هم چنین این
طرح آموزش و پرورش حکومت اسلامی، در عین حال یادآور سیاست های آلمان نازی
است که در تلاش می کرد جامعه ای یک دست «ژرمن» ساخته و دیگر ملل را قتل عام
کند، فاشیزمی که به قتل عام شش میلیون یهودی و کشته شدن میلیون ها
انسان و ویرانی اروپا، در طول جنگ جهانی دوم انجامید.
طرح غربالگری کودکان، قبل از ورود به مدرسه
و آن هم به صورت «کودکی که فارسی بلد است» و «کودکی که فارسی بلد نیست»، نه
تنها یک عمل غیرانسانی، بلکه آموزش محرز نژادپرستی در همان اوایل کودکی است!
طرحی که اگر جلوی آن گرفته نشود، چه بسا
جریمه های «غیر فارسی حرف زدن» در مدارس دوران رضا پهلوی و سیاست هیتلری را
در پی خواهد داشت.
یک معلم بازنشسته
و کارشناس آموزشی به همشهری، شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸،
به درستی گفته است: آشنا نبودن کودکان دوزبانه با زبان فارسی و به دنبال
آن، درک ناقص کتب درسی از سوی آنان معضلی است که سال هاست گریبان گیر
نظام آموزشی کشور ماست، اما حل این مساله با کوتاه کردن دوران کودکی و یا غربالگری
آنان کار نادرست و بیهوده ای است.
«محمد علیزاده» میافزاید: افزایش دوره پیش دبستانی به دو
سال یعنی کوتاه کردن مدت زمان حضور کودک در جمع خانواده. کودک از سنین ۳
- ۴ سالگی شروع به
شناخت جهان اطراف خود و یادگیری واژگان و لغات برای توصیف محیط می کند و
می توان گفت این سن آغاز دوره تفکر وی است. به گفته وی، بر مبنای طرح
جدید، کودک مجبور می شود در مرحله اول زندگی خود شناخت و تفکر را بدون آن که
کامل کند طی کند و به محیط مدرسه پا بگذارد که این مسئله می تواند تبعات
ناگواری از لحاظ روان شناختی و جامعه شناسی داشته باشد.
وی ادامه میدهد:
افزایش دامنه واژگان کودک به مفهوم حفظ و به یاد سپردن چند واژه ساده نیست،
بلکه یادگیری روند زندگی در قالب کلمات است. شاید فردی روزی هزاران کلمه برای
اولین بار بشنود، اما فقط آن هایی ملکه ذهن او خواهند شد که در قالب یک
فرایند کنش ها و واکنش ها صورت گرفته باشد. یک کودک اسامی، جملات و
کلمات اولیه زندگی خود را در قالب بازی ها و یا در جمع خانواده و پدر- مادر
خود یاد می گیرد. دور کردن وی از آن مجموعه و انتقال به محیطی آموزشی با
اشخاص و زبانی ناآشنا اقدامی جز گرفتن کودکی از کودکان مان نیست و نتیجه آن
اختلال در سیر رشد اجتماعی- روانی کودک است.
این کارشناس با
اشاره به جایگزین های مناسب برای این طرح بیان می کند: سابق بر این،
یکی از همکاران ترک زبان ما به مدرسه یک روستای کردنشین اعزام شده بود و از
آمار زیاد ترک تحصیل سخن می گفت. البته نتیجه اگر غیر از این باشد باید تعجب
کرد، چرا که معلمی ترک کتاب های درسی فارسی را به کودکان کرد آموزش می داد.
واضح است که خروجی این فرایند ترک تحصیل کودکان خواهد بود. آموزش و پرورش باید
این سه ضلع آموزش و دیالوگ ها را به هم نزدیک کند، نه این که یکی را به نفع
دیگری حذف کند. باید معلم و دانش آموز زبان مشترک (یعنی نحوه تفکر
مشترک) داشته باشند و نظام آموزش نیز با واژگان مشترک بینزبانی آغاز شود.
آش آن قدر
شور شده است که دهان برخی نمایندگان مجلس ارتجاع را نیز سوزانده است. «سید هادی
بهادری» نماینده مردم ارومیه نیز این طرح را به مفهوم نابودی زبانهای مادری در
کشور می داند و با اعلام این که این موضوع خلاف قانون اساسی است می گوید:
معاون وزیر آموزش و پرورش باید بداند که مردم کشورمان با زبانهای متعدد
تکلم می کنند و همگی آنان طبق قانون قابل احترام هستند. طبیعی است که گروهی
از مردم زبان مادری غیرفارسی دارند و قطعا زبان فارسی را در مدرسه یاد خواهند
گرفت. بنابراین مجاب کردن خانواده ها برای آموزش زبان فارسی به کودکان از ۳-
۴ سالگی هیچ تناسبی
با عقل و قانون ندارد. سال هاست که ما زبان فارسی را در مدارس یاد گرفته ایم
و هیچ گونه مشکلی برای ما نداشته است.
عدم پذیرش و استخدام معلمانی که لهجه دارند
و یا بیمار هستند!
لازم
به یادآوری است که وزارت آموزش و پرورش حکومت اسلامی ایران در اول شهریور ماه سال
۱۳۹۶ نیز در بخشنامه ای یک ضوابط کاملا فاشیستی را برای استخدام معلمان اعلام
کرده بود.