هرکه ناموخت از گذشت روزگار
هرکه ناموخت از گذشت روزگار
آمریکا
در وهله اول، هرگز نمی بایست در سوریه باشد. دولت سوریه هرگز به آمریکا اجازه
ورود به قلمرو مستقل سوریه را عطا نکرد. «هر
پرسنل نظامی که بدون دعوت، رایزنی یا مجوز به سوریه بیاید، اشغالگرست، چه
آمریکایی باشد، چه تُرک و یا هر شهروند کشور دیگری.» کُردها – که آسیبپذیرند و ناامید،
میل وافری جهت حاکمیت بر سرزمینهای ادعا شده دارند، لذا تصمیم گرفتند که در رکاب
آمریکا باشند. بااین وجود، این سئوال پیش می آید: باتوجه به تاریخ آمریکا که قبلا
متحدان خود را درجاهای دیگر طرد کرده است، چرا باید کسی به آمریکا اعتماد کند که
تا پایان سر قول خود بماند؟ … الیگارشی آمریکا بدنبال آنست که
آمریکا را بعنوان مشعلی راهنما، ملتی اجتناب ناپذیر، و سرزمین آزادی به تصویر بکشد. اما شعله این مشعل، تاریخی غیرقابل
انکار از نسل کشی، نژادپرستی بی امان، جنگهای پایان ناپذیر، و جنگ طبقاتی را بر
شهروندان خود آشکار می سازد. اکنون، که کُردها هرگونه نگرانی های
احتمالی درباره از دست دادن اعتبار خود را کنار گذاشته اند، از دولت سوریه خواسته
اند که (جهت نجات آنها از کشتار بدست تُرکها) مداخله کند. تجربه گرانبها: از اتحادهای ساختگی با متحدان
مشکوک برحذر باش.
هرکه
ناموخت از گذشت روزگار …
نوشته: کیم پیترسون
برگردان: آمادور نویدی
منبع
مجله هفته
اگر
از تجارب تاریخی عبرتی گرفته نشود، میتواند منجر به کشتن شما گردد. چگونه آمریکا متحدانش را طرد میکند.
آمریکا
کردهای شمال سوریه را تنها گذاشت و به امان/ ستمگری
ترکهای مهاجم واگذار نمود.
(آمریکا با طرد کردها، آنها را به
امان یا ستمگری ترکهای مهاجم واگذار کرد).
این آن چیزیستکه اکنون
درشمال سوریه درحال وقوع است. باثباتترین بخش کشور (سوریه) درحال
نابودی است. امروز در برگراه ام۴، گروههای مسلح مردم را بقتل رساندند.
آیا
تعحبی دارد؟
توماس
لایرد، متخصص در امور
تبت، درباره یک چریک پیر تبتی میگوید که جاسوسی میکرد و درباره آزمایش اتمی چین
اطلاعات ارائه میداد، و بنابر منابع سی آی ای، «دلار
در برابر دلار، اطلاعات داده شده دارای برخی از باارزشترین اطلاعات جنگ سرد» بود.(۱) اما
بااینحال، طبق گفته لایرد، این چریک پیر با سرمایه ارزشمند جاسوسی، متعاقبا با
افسردگی در فقر و گمنامی تنها ماند.
در
دهه ۱۹۶۰، سی آی ای به چریکهای تبتی قول داد که آمریکا میخواهد چینی ها را از
تبت بیرون کند. اما بااینحال، در دهه ۱۹۷۰، حمایت
از چریکهای تبتی بطور ناگهانی قطع شد.(۲)
متعاقبا،
صدها نفر از چریکها کشته شدند، مهمات آمریکایی بجایمانده منجربه کشته شدن کودکان
شد، و متحدان سابق در فقر تنها ماندند.
این
یک داستان استثنایی از آمریکا نیست که یک متحد خود را طرد میکند. وقتیکه
آمریکاییها بسرعت به پشت بام ها هجوم میبردند و برای فرار و سوارشدن به هلیکوپترها
بسختی دست و پا میزدند، ویتنام جنوبی را بسرعت تنها گذاشتند که از خود دفاع کند.(۳)
همچنین
تاریخ کمتر شناخته شده ای درباره کشور کُره وجود دارد که با آمریکا درجنگ جهانی
دوم دارای یک دشمن مشترک بود: امپریالیسم ژاپن. درپایان
جنگ، ژنرال شکست خورده ژاپن، آبه ایندو، حکومت دولت خود را به یُو اون هیونگ، سیاست
مداری تسلیم نمود که درهردو کُره شمالی و جنوبی محترم شمرده میشد. یُو
در تشکیل کمیته های خلقی در همه استانهای کُره ای و ظهور جمهوری کُره شرکت نمود. بااینحال،
ژنرال ژاپنی، کوزوکی یوشیو همتای آمریکایی خود، ژنرال جان هاج را متقاعد نمود که
دولت جدید در کُره، کمونیستی است. متعاقبا، آمریکای کمونیست هراس
دولت جمهوری خلق کُره را برانداخت، و دولت نظامی ارتش آمریکا در جنوب یک کُره
تقسیم شده را برقرار نمود.(۴)
طرد
کُردها پدیده ای نیست که تنها منحصر به پریزدنت دونالد ترامپ باشد.
آمریکا در وهله اول، هرگز نمی بایست در سوریه باشد. دولت سوریه هرگز به آمریکا اجازه ورود به قلمرو مستقل سوریه را عطا نکرد. پریزدنت بشار الاسد این را اعلام نمود که (آمریکاییها و بقیه) بدانند.(۵)
«هر پرسنل نظامی که بدون دعوت،
رایزنی یا مجوز به سوریه بیاید، اشغالگرست، چه آمریکایی باشد، چه تُرک و یا هر
شهروند کشور دیگری.»
کُردها
– که آسیبپذیرند و ناامید، میل وافری جهت حاکمیت بر سرزمینهای ادعا شده دارند،
لذا تصمیم گرفتند که در رکاب آمریکا باشند.