زنده و پاینده باد قیام مردم قهرمان تبریز!
بهرام رحمانی
زنده و پاینده باد قیام مردم قهرمان تبریز!
من اگر برخيزم
تو اگر برخيزی
همه بر می خيزند
...
(حمید مصدق)
تبریز بار دیگر، ضربه بزرگی به هیکل
هیولایی حکومت اسلامی وارد در این شهر وارد ساخت و تجارب تاریخی گذشته را در ذهن
مردم زنده کرد. قیام عمومی مردم تبریز در ٢٩ بهمن ماه سال ١٣٥٦، اولین شوک سیاسی
بزرگی را به حکومت پهلوی وارد کرد که سرانجام به سرنگونی آن در ٢٢ بهمن سال ٥٧
انجامید.
صبح روز شنبه ۲۵ آبان ۹۸، در تبریز بر اثر توقف ماشین ها در خیابان ها و
میادین اصلی شهر از جملهآبرسان، چای کنار، اتوبان
پاسداران، میدان فهیمده و ... عبور و مرور به طور کامل
متوقف شده و شمار زیادی از نیروهای سرکوبگر در خیابان ها مستقر
شده بودند.
نیروهای سرکوبگر حکومت اسلامی ایران در
برخی خیابان های تبریز، برای جلوگیری از تجمعات اعتراضی به مردم هجوم برده و
شیشه ماشین های معترضین را خرد کردند.
مردم معترض تبریز نیز با بستن
خیابان ها شعار دادند: «آذربایجان یاتمییب، غیرتینی آتمییب - آذربایجان
نخوابیده؛ غیرتش را دور نینداخته»؛ معترضین تبریز نه تنها در مقابل آدم کشان
یگان ویژه حکومتی عقب نشنستند، بلکه آنها را فراری دادند.
شنبه ٢٥ ام آبان ماه ١٣٩٨، مردم
اورمیه در راستای حمایت از تظاهرات گسترده در تبریز هم صدا شعار دادند:
«اورمیه اویاقدی، تبریزه دایاقدی - ارومیه بیدار است، حامی تبریز است»؛ همبستگی
خود را از مبارزات جسورانه مردم تبریز اعلام کردند.
در اورمیه نیز مردم ماشین های خود را در
خیابان ها پارک کرده و شمار زیادی از معترضین در مقابل استانداری آذربایجان
غربی در اورمیه تجمع کرده و شعار «آذربایجان میلتی، چکنمز بو ذلتی –مردم
آذربایجان، چنین ذلتی را تحمل نمی کند»، سر دادند.
آذربایجان در تاریخ معاصر ایران، همواره از نقش ویژه ای برخوردار بوده است و خصوصا در
جریان انقلاب مشروطیت و و روند پیروزی انقلاب ١٣٥٧ جایگاه مهمی دارد. قیام
شورانگیز ٢٩ بهمن مردم تبریز در سال ١٣٥٦، از زنجیره علل شتاب دهنده ای
بود که حکومت پهلوی را به سرنگونی سوق داد.
برای آن که بتوانیم تصویری روشن از این قیام و اهمیت آن ارائه دهیم، نگاهی
گذرا به گذشته تبریز می اندازیم.
پیشگامی مردم
تبریز در مبارزه علیه قرارداد انحصاری توتون و تنباکو، حرکت مردم تبریز در نهضت
مشروطه به رهبری ستارخان و باقرخان، نقش شیخ محمد خیابانی در اعتراض به قرارداد
استعماری ١٩١٩، نشان از پیشگامی مردم تبریز در امر مبارزه دارد.
ناصرالدین شاه
قاجار، بعد از سومین سفر خود به اروپا طی قراردادی، امتياز انحصار خريد و فروش
توتون و تنباکو در سراسر ايران را به مدت ٥٠ سال به تالبوت واگذار کرد و در
عوض صاحبان امتیاز متعهد شدند سالانه مبلغ ١٥ هزار لیره انگلیسی و یک چهارم سود
کمپانی را پس از کم کردن همه مخارج، به دولت ایران بپردازند.
این قرار داد
استعماری موجی از مخالفت ها را در میان مردم به وجود آورد. تبریز یکی
از نخستین شهرهایی بود که به رهبری میرزا جواد آقا تبریزی علیه این قرارداد
استعماری دست به قیام زد.
به گزارش منابع و
اسناد تاریخی، خیزش مردم تبریز، برای حاکمان و درباریان بسیار نگران کننده
بود به طوری که امیر نظام، حاکم تبریز از ترس، خانواده خود را نزد کنسول روس
فرستاد.
علاوه بر این،
مردم تبریز، با تجمع در مقابل عمارت ولیعهد، خواستار رعایت حقوق خود شدند. این
حرکت مردم تبریز، دولت را به شدت نگران کرد و شاه که کنترل امور از دستش خارج
شده بود، حاکم تبریز را عزل کرد. اما این کار شاه هم نتوانست سدی در مقابل قیام
مردم باشد.
دولت که در برابر
اعتراضات مردم تبریز خود را باخته بود ناچار دست به دامان سفارت روس شده و از سفیر
روس درخواست کرد با مداخله در اوضاع تبریز اعتراضات مردم را سرکوب کند. شرکت
انگلیسی نیز، طی امتیازی به مردم تبریز اعلام کرد به جای استفاده از
کارکنان انگلیسی از کارکنان ایرانی در آذربایجان استفاده می کند؛ اما هیچ
کدام از این ها خشم مردم را فروننشاند. به مردم قول داده شد که عملیات شرکت
انحصار دخانیات در آذربایجان شروع نخواهد شد؛ باز مردم قانع نشدند و مبارزه را
ادامه دادند. قیام مردم تبریز چنان گسترش یافت که به زودی دولت متوجه شد این
قیام جنبه عمومی پیدا کرده است. بدین ترتیب انتشار
اخبار مقاومت مردم تبریز در برابر این قرارداد استعماری، دامنه گسترش اعتراضات را
به شهرهای مختلف ایران نیز کشاند.
سرانجام شاه و
امین السلطان از ترس شورش مردمردم، امتیاز این قرارداد را در در روز ۲۴ اردیبهشت ۱۲۷۰ هجری شمسی لغو کرده و
امین السلطان طی تلگرافی به ولایات، الغای قرارداد تنباکو را اعلام کرد.
محمدعلی شاه كه از
زمان مرگ پدرش (مظفرالدين شاه) مايل به هيچ گونه سازش و مماشات با
رهبران نهضت مشروطه نبود، پس از ٢ سال مقاومت در برابر مشروطه، سرانجام در خرداد
١٢٨٧ با به توپ بستن مجلس برنامه خود را برای سركوب مشروطه خواهان به اجرا
درآورد. این اقدام محمدعلی شاه و سرکوب مشروطه خواهان موجی از
اعتراضات را در کشور بوجود آورد.
تبریز یکی از
نخستین شهرهایی بود که با رهبری ستارخان علیه استبداد محمد علی شاه به پا
خاست.
قیام ستارخان و باقرخان و مقاومت آن ها در برابر استبداد نه فقط در
سرتاسر ایران جنب و جوش تازه ای برای حفظ اساس مشروطیت ایران به وجود
آورد، بلکه انعکاس این اخبار به خارج از مرزهای کشور، باعث شد که بعضی از خوانین و
رجال ایرانی مقیم خارج نیز علیه استبداد محمدعلی شاه وارد عمل شوند تا قیام
علیه استمعار ابعاد گسترده تری به خود گیرد.
بعد از مدتی به دلیل بالاگرفتن قیام مردم تبریز به رهبری ستارخان و گسترش
آن به سایر نقاط کشور، محمدعلی شاه به ناچار فرمان مشروطیت و اعلان
انتخابات و افتتاح مجلس شورای ملی را در کلیه ایالات و ولایات ایران صادر کرد و
سرانجام این قیام همگانی با برکناری محمدعلیشاه از سلطنت و تعیین فرزند دوازده ساله
او احمدشاه به سلطنت پایان یافت.
پس از پایان جنگ
جهانی دوم، انگليسی ها برای تثبيت نفوذ خود در ايران، در مرداد ١٢٩٨، قراردادی
با نخست وزير وقت ايران ـ وثوق الدوله ـ امضاء كردند.
به موجب
قرارداد ١٩١٩، امتياز راه آهن و راههای شوسه در سراسر كشور به انگليس
واگذار شد و ارتش و دستگاه ماليه ايران زير نظر مستشاران سياسی و اقتصادی بريتانيا
قرار گرفت.
پس از امضای اين
قرارداد، انگلستان منتظر تصويب قرارداد از طرف مجلس ايران نشد و يک هيات نظامی به
رياست ژنرال ديكسون و يک هيئت مالی به سرپرستک آرميتاژ اسميت برای تشكيل سازمان
جديد ارتش و اداره امور ماليه اعزام كرد.
در این میان، مردم
تبریز به رهبری شیخ محمد خیابانی که پس از تعطيلی مجلس دوم برای سازماندهی
مجدد مبارزات سیاسی خود به تبریز برگشته بود، علیه این قرارداد دست به قیام
زدند.
خیابانی قرارداد ١٩١٩ را ناقض حاكميت ملی و استقلال ايران دانست و در تهران با
سخنرانی و نگارش مقاله به تشريح ابعاد خطرناک اين پيمان پرداخت. وی برای
واداشتن وثوقالدوله به لغو معاهده، در بهار ١٢٩٩ شمسی به مبارزه مسلحانه روی آورد
و در روزهای ميانی فروردين همان سال تمامی ادارات و مراكز دولتی تبريز را تصرف
كرد. با گسترش اين قيام به ديگر شهرهای آذربايجان، این منطقه از حاكميت دولت
وثوق الدوله خارج شد.
انتشار اخبار قیام مردم تبریز به رهبری شیخ محمد خیابانی موج تازهای از مخالفتهای
عمومی را در میان اقشار مختلف مردم به وجود آورد. به طوری که احمدشاه
قاجار نيز تحت تاثير مخالفت های گسترده مردم، حاضر نشد اين قرارداد را تاييد
كند.
سرانجام در پی
گسترش مخالفت های مردم، به ویژه تبریزی ها، وثوق الدوله در
چهارم تير ١٢٩٩ استعفا داد و روز ٨ اسفند ١٢٩٩ سيدضياء الدين طباطبايی
ریيس الوزراء طی
اعلاميه ای رسمی قرارداد ١٩١٩ را غيرقابل اجرا اعلام كرد.
با شکست انقلاب
مشروطیت و با استقرار رضاشاه بر سلطنت، بار دیگر عکس العمل نشان داند.
حکومت دیکتاتوری
رضاشاه بر ایران و سرکوبی هر صدای مخالفی به بدترین شکل، وضعیتی را آماده کرده
بود، اما مردم آذربایجان و فرقه دموکرات به رهبری جعفر پیش وری در مدت کوتاهی
توانستند، حکومت محلی خود را ایجاد کنند.
با سقوط حکومت
پیشه وری، آذربایجان به تصرف ارتش محمدرضا پهلوی درآمد. محمدرضا پهلوی
در نزد مردم آگاه تبریز بسیار منفور بود
دانشگاه تبریز هم،
پشتوانه ای بزرگ برای جریان انقلابی تبریز بود.
روز ۱۲ شهریور ۱۳۲۴، «فرقه دموکرات
آذربایجان» در تبریز اعلام موجودیت کرد. این اعلام موجودیت با تظاهرات دسته های
مسلح هوادار فرقه در شهرهای آذربایجان همراه بود.
تشکیل فرقه
دموکرات آذربایجان، هنوز به معنای تشکیل حکومت مستقل و تصرف نهادهای قدرت در
این بخش از کشور نبود. چرا که فرقه
ورهبران آن خواهان بر قراری آزادی و دموکراسی در سراسر ایران بودند. واحدهای
مسلح هوادار فرقه دموکرات در شهرهای آذربایجان پادگان ها و پاسگاه های
ارتش و ژاندارمری را در محاصر گرفتند که قصد داشتند مردم به پا خواسته هم چون
گذشته کشتار و سرکوب کنند. تا این که روز ۲۱ آذر ۱۳۲۴ پادگان ارتش در تبریز
تسلیم نیروهای مسلح فرقه شد و جعفر پیشه وری، رهبر فرقه دموکرات، تاسیس
حکومت محلی آذربایجان را اعلام کرد.
چهل روز پس از آن،
حزب دموکرات کردستان به رهبری قاضی محمد نیز در شهر مهاباد جمهوری خودمختاری اعلام
کرد. تفاوت بزرگ سیاسی - طبقاتی بین جریان آذربایجان و کردستان، وجود
داشت: فرقه دموکرات گرایشات سویالیستی داشت اما فرقه دموکرات گرایشات ناسونالیستی!
با این وجود، روابط بسیار نزدیک و دوستانه ای بین آن ها بر قرار بود.
در خردادماه ۱۳۲۵، پیشه ورى و دولت
مرکزی در تهران توافق نامه ای امضاء کردند که به موجب آن حکومت محلی
آذربایجان به یک «انجمن ایالتی» و مجلس ملی آن به یک «انجمن محلی» تغییر یافت.
در آذرماه ۱۳۲۵ ارتش حکومت شاه به
آذربایجان حمله کرد و بدیت ترتیب حکومت محلی آذربایجان یک سال پس از تاسیس از هم
پاشید. دو روز پس از آذربایجان، جمهوری خودمختار مهاباد به رهبری قاضی محمد نیز
برچیده شد.
برخی از رهبران و
فرماندهان نظامی فرقه دموکرات آذربایجان، تواستند از بگیرند و به شوروی پناهنده
شوند اما از آن ها، به همراه مردم عادی توسط ارتش حکومتی و
فئودال های محلی قتل عام شدند. اما قاضی محمد با تنی چند از همکارانش در
مهاباد دستگیر به سرعت در دادگاه نظامی محکوم و اعدام شدند.
حکومت خودمختار
آذربایجان در مدت کوتاه عمر خود، کارهای سازنده ای را در آذربایجان انجام داد
وججه مجبوبی در میان مردم پیدا کرد و از حمایت مردمی چشم گیری، برخوردار
بود. حکومت فرقه در زمانی تشکیل شد که روستاییان از ظلم و تعدیات ارباب ها و
زمین داران بزرگ و ژاندارم های حامی آن ها به ستوه آمده
بودند و جامعه شهری از اختناق سیاسی و تبعیض ملیتی حکومت رضا شاه در عذاب بود.
وجود ناامنی،
بیکاری گسترده، کمبود ارزاق عمومی و حتی بروز قحطی و شیوع بیماری های واگیر
در مناطق زیادی از آذربایجان در کنار برنامه های اصلاحی پرجاذبه و پیشرفته
فرقه دموکرات، توجه حمایت آمیز اکثریت اهالی آذربایجان را نسبت به حکومت
محلی جلب کرده بود.
تاسیس دانشگاه در
تبریز، ایجاد مدارس در شهرها و روستاها، دادن حق رای به زنان و اعلام تساوی حقوق
زنان و مردان، وضع قوانين جديد به نفع كارگران از جمله قانون ۸