برای آزادی آرش گنجی منشی کانون نویسندگان ایران ولغواحکام ظالمانه علیه سه نویسنده عضو این کانون تلاش کنیم
بهرام رحمانی
برای آزادی آرش گنجی منشی کانون نویسندگان ایران ولغواحکام ظالمانه علیه سه نویسنده عضو این کانون تلاش
کنیم!
بیش از چهل روز از اعتراض های آبان می گذرد اما دستگاه
سرکوب حکومت اسلامی، هنوز مشغول تهدید، شناسایی و بازداشت معترضان و هم چنین هنرمندان،
روشنفکران، زنان، دانشجویان، معلمان، کارگران و فعالین سیاسی معترض و منتقد است و
هر روز شماری را دستگیر می کنند. دستگیر شدگان را به زندان هایی
می فرستد که ظرفیت شان پیش از این نیز پر بود.
اما آبان
نزد مردم معترض پایان یافته نیست. در گفت و گوی والدین
جان باختگان با رسانه ها، تهدید و دستگیری آن ها، فراخوان های
علنی شان برای برگزاری مراسم یادبود جان باختگان آبان ماه و
هم دلی بی نظیر و فزاینده میان مردم، هنگی نشان می دهند که «آبان»
ادامه دارد. اعتراض ها آبان ماه، شکاف بزرگی در جامعه به وجود آورد که
در یک طرف حکومت جنایت کار و اقلیتی از حامیانش و در طرف دیگر اکثریت مردم
ایران در مقابل هم صف آرایی کرده اند. بی تردید این شکاف زمانی پر خواهد
شد که کلیت حکومت اسلامی توسط مردم معترض، سرنگون گردد تا مردم بتوانند سرنوشت خود
و جامعه شان به دست خویش گیرند.
کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه ای به تاریخ ۳ دی ۱۳۹۸، خبر داده است که روز یک شنبه
یکم دی ماه، آرش گنجی مترجم و منشی کانون نویسندگان ایران در منزل خود بازداشت و
به مکانی نامعلوم منتقل شد. اکنون پس از دو روز مشخص شده است که او در
بازداشت گاه اوین و تحت بازجویی وزارت اطلاعات است.
در ادامه این بیانیه آمده است:
«در پی اعتراض های وسیع و عمیق مردمِ به جان آمده
از فقر و تبعیض و ستم، صاحبان قدرت به جای توجه به خواست های
آن ها بر شدت سرکوب ها افزوده و دامنه بازداشت ها را گسترده تر
کرده اند، بازداشت آرش گنجی نمونه ای دیگر است. افزون بر این، او یکی
از اعضای کانون نویسندگان ایران است؛ تشکلی که همواره از سوی نهادهای امنیتی با
ارعاب، بازداشت، صدور حکم های سنگین و حبس و قتل اعضای فعالش، زیر ضرب و فشار
قرار داشته است. به موازات آن البته، بطلان این روش برای دست شستن کانون از
هدفهای تعیین شده در منشورش، ثابت شده است.
آرش گنجی بیمار قلبی است و بازداشت و فشار ناشی از بازجویی هایی
که در پایمال کردن حقوق انسانی و قانونیِ متهمان شهره عالم است، جان او را در معرض
خطر قرار می دهد. مسئولیت هر گونه آسیب بر عهده نهاد بازداشت کننده و
حاکمیتی است که نشان داده است در برابر حق آزادی بیان مردم جز ضرب و جرح، زندان و
کشتن پاسخی ندارد.
کانون نویسندگان ایران بازداشت آرش گنجی را محکوم می کند و
خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط او و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی است.»
هم چنین شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، سه نویسنده ایرانی را به ۱۵ سال و شش ماه محکوم کرد. رضا خندان
مهابادی، بکتاش آبتین و کیوان باژن پیش از این در دادگاه بدوی توسط قاضی محمد
مقیسه به ۱۸ سال
زندان محکوم شده بودند.
کانون نویسندگان ایران روز یک شنبه ۸ دی ماه - ۲۹ دسامبر، در حساب های کاربری
خود در شبکه های اجتماعی از ابلاغ حکم دادگاه تجدیدنظر سه نفر از اعضای خود
خبر داد. کانون نویسندگان نوشت شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نطر به ریاست قاضی زرگر
حکم بدوی رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین را عینا تایید و حکم کیوان باژن
را کاهش داد.
آرش گنجی منشی کانون نویسندگان ایران، یکی از نویسندگان و مترجمان فعال جامعه ایران است. برخی از آثار ایشان
عبارتند از:
*کتاب«غروب خدایان بر فراز نظم نوین
جهانی»؛نويسنده:اشتفان انگل؛ مترجم:آرش گنجی - نگاه - ٥٢٨ صفحه - چاپ اول سال
١٣٩٦
درپشت جلد این اثر، آمده است:«اشتفان انگل در انتخاب عنوان کتاب از یک
اسطوره آلمانی بهره می جوید؛ در «غروب خدایان» پایان جهان در برگیرنده
خدایان خسته عهد عتیق است و از خاکستر حریق جهان، جهانی ستودنی صلح آمیز و
آکنده از زندگی لذت بخش گسترده می شود. وجه شبه با اسطوره مزبور، سقوط
قشر حاکم کنونی جامعه جهانی و تمهید آینده نوین و ارزشمند برای زیستن است!
کتاب، این منظر را از قلمرو اسطوره جدا و آن را بر مبنایی علمی و استوار از نو بنا
می کند و به تمام آن ها که غروب خدایانِ سلطه جهانیِ سرمایه
مالی برایشان نه به معنای پایان تاریخ، بلکه نقطه آغاز یک عصر تازه از تکامل
اجتماعی انسان است، چشم اندازی نو می بخشد؛ چشم اندازی بدون
گرسنگی، استثمار و جنگ.
کتاب «غروب خدایان بر فراز نظم نوین جهانی با سازمان دهی تولید
بین المللی» اثر«اشتفان انگل» با ترجمه «آرش گنجی» را موسسه انشارات نگاه چاپ
و روانه بازار نشر کرده است.
*کتاب «مبارزه بر سر شیوه تفکر در جنبش
طبقه کارگر»؛ نويسنده:اشتفان انگل؛ مترجم:آرش گنجی - موسسه انتشارات نگاه - ٣٦٠
صفحه - چاپ ١ سال ١٣٩٤
در توضیح این کتاب آمده است:در تاریخ بشری پیش شرط های
مادی برای تحقق یک نظم اجتماعی بدون ستم و استثمار برای برابری و یک زندگی
صلح آمیز، و برای دست یابی به مبادله اقتصادی و فرهنگی متضمن
منافع متقابل تمامی مردمان هرگز به این درجه از بلوغ نبوده است. دگرگونی مبنای
سرمایه داری تولید به یک سیستم بین المللی تولید تحت سلطه معدود
انحصارهای چندملیتی، با بین المللی سازی بحران ها و مبارزه
طبقاتی همراه می شود. نویسنده در این اثر مبارزه بر سر شیوه تفکر در جنبش
طبقه کارگر را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
*رمان « کشتن موش در
یکشمبه»؛ نویسنده: امریک پرسبرگر با ترجمه آرش گنجی. این رمانتوسط نشر چشمه در سال
١٣٨٩در٢١٣ صفحه منتشر شده است.
این رمان که بر اساس آن فیلمی تحسین شده نیز به کارگردانی «فرد زینه
مان» ساخته شده است، ماجرایی سیاسی را روایت می کند از دوران مبارزات مردمی
با حکومت «فرانکو» در کشور اسپانیا. «مانوئل آریگوئز»- مبارز مخالف حکومت
اسپانیا در زمان فرانکو - پس از پایان جنگ داخلی در فرانسه به حال تبعید
زندگی می کند. او پس از ۲۰ سال به دلیل بیماری مادرش تصمیم به بازگشت به
اسپانیا را دارد ولی ماموران حکومت «فرانکو» هم دنبال او هستند.
«پابلو داگلاس» پسر «خوزه داگلاس» است. خوزه داگلاس در اسپانیا در
«پامپلونا» توسط کاپیتان «وینیولاس» و قصابهایش به جرم ارتباط با پناهنده ای
اسپانیایی در فرانسه دستگیر و کشته شده است. پابلو به کمک «عمو لویز» از مرز
رد شده و به فرانسه می رود تا به کمک دوستان پدر در آن جا به
عمو «آنتونیو» بپیوندند. او قصد دارد به شیوه ای دوست پدر، «مانول آرتیگز»،
را پیدا کرده و به کمک او انتقام پدر را از کاپیتان وینیولاس و سربازان بیرحمش
در گاردسویل بگیرد.
***
آرش گنجی مقالات زیادی از جمله درباره کردستان
سوریه (روژآوا) ترجمه کرده است.
برخی از آن ها عبارتند از:
آتش بسی که هرگز روی نداد: خیانت به روژاوا
ایوو فیتزهربرت؛ برگردان: آرش گنجی
از نهم اکتبر ترکیه دست به کار تهاجم وسیع به مدیریت خودگردان
شمال و شرق سوریه به رهبری کوردهاست، تهاجمی که آینده انقلاب روژاوا را تهدید
می کند.
پس از گذشت ۱۰ روز
از نبرد بی امان میان نیروهای سوریه دمکراتیک
(SDF)به رهبری کوردها و ارتش ترکیه، آوارگی توده ای شهروندان کورد و
گزارشات اعدام های کنار جاده ای از سوی نایبان تحت حمایت ترکیه، حالا
دولت ترامپ وارد مذاکره درباره آتش بسی شده که هیچ چیز دیگری ندارد مگر تسلیم
تمام قد به خواست های آنکارا.
آتش بس موقت که مورد توافق مایک پنس، معاون رییس جمهور ایالات
متحده، و دولت رییس جمهور اردوغان بود خبر از یک وقفه در جنگ می داد تا
نیروهای سوریه دمکراتیک (SDF) از
منطقه امن ۳۲
کیلومتری مرز جنوبی ترکیه عقب نشینی کند. به مجرد آن که عقب نشینی در
یک بازه ۱۲۰
ساعته انجام شد آنکارا از قرار باید یک آتش بس دائمی اعلام کند.
مظلوم کوبانی، فرمانده SDF،
اعلام کرد که آتش بس را می پذیرد اما چیزی از عقب نشینی احتمالی و
اجرای «منطقه امن» نگفت.
بر خلاف دولت ترکیه که خواهان منطقه امن در سراسر مرز ۴۴۴ کیلومتری است، کوبانی آتش بس را
فقط میان تل عبیاد و سرکانیه اعلام کرده و اجازه هیچ گونه تغییر جمعیت شناختی
را در منطقه نمی دهد. باید دید آیا SDF با
عقب نشینی کامل از منطقه موافقت خواهد کرد یا خیر.
با توجه به این که اجرای این آتش بس هنوز در پرده ابهام قرار
دارد، شرایطی که برای آتش بس اعلام شده حاکی از تسلیم کامل به آنکاراست، و
دستگاه ترامپ هم از گرفتن تنها یک امتیاز از ترکیه ناکام ماند. یکی از مقامات
ترکیه اخیرا گفت: «هر چه می خواستیم گرفتیم… راحت ترین مذاکره ای
بود که تا به حال داشتیم..»
با توجه به این که در وهله نخست این ترامپ بود که چراغ سبز را برای
عملیات ترکیه نشان داد آن هم با عقب کشیدن ناگهانی نیروهای ایالات متحده از منطقه
مرزی، این اعلام آتش بس را باید تاییدی بر انگیزه رییس جمهور ایالات متحده
برای روان سازی نابودی انقلاب روژاوا تلقی کرد.
از این گذشته، گرچه آتش بس حاکی از یک توقف فوری در تهاجم نظامی
ترکیه است، ترکیه هم چنان شهر مرزی محاصره شده سرکانیه را از هوا و
توپخانه های خود بمباران می کند. مرکز شهر تحت کنترل نیروهای کوردی است
که مقاومتی جانانه طی ده روز گذشته از خود نشان داده اند. (بخشی از
مقاله بلند)
نکته مترجم: در زمانی که این مقاله به زبان فارسی منتشر می شود،
سرکانیه پس از ۱۲ روز
مقاومت ایثارگرایانه سقوط کرده و هم اکنون در تاریخ ۳۰مهر ۱۳۹۸ به
ساعات پایانی به اصطلاح آتش بس نزدیک می شویم.
*هورین خلف و اراده ملت
دمکراتیک
نویسنده: عزیزه اصلان- برگردان:
آرش گنجی
چند روز پس از تهاجم ترکیه به روژاوا، هورین خلف سیاست مدار کورد
به قتل رسید. در این مصاحبه که سال پیش انجام شد، هورین اندیشه های خود را
درباره ی انقلاب روژاوا طرح می کند.
«نام من هورین است، متولد دیرک هستم شهری در روژاوا. آن جا درس
خواندم و زندگی کردم اما این روزها در قامیشلو کار می کنم. پنج سال در حلب
مهندسی عمران خواندم و در سال ۲۰۰۹
تحصیلات خودم را تمام کردم. بعد از یک سال کار برای دولت، انقلاب آغاز شد. سال ۲۰۱۱.
خانواده ام به دلیل مشارکت من در انقلاب روژاوا به خود می بالند؛ آن ها میهن پرست اند و سال هاست که سازماندهی دارند. همیشه من را به نشست ها و گردهمایی های اجتماعی می بردند. به بیان دیگر،هیچ وقت از تشکلات سیاسی دور نبوده ام و همیشه پیوندهای محکمی با جامعه خود داشتم