هزینه های حکومت آمریکا و حکومت اسلامی ایران در ویرانی خاورمیانه!
بهرام رحمانی
هزینه های
حکومت آمریکا و حکومت اسلامی ایران در ویرانی خاورمیانه!
مقدمه
حاکمیت آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در چهار
دهه گذشته، با همدیگر رقابت بی سابقه ای را در میلیتاریزه کردن
خاورمیانه گذاشته اند. آمریکا از تنتش با حکومت اسلامی ایران بیش ترین
بهره اقتصادی و نظامی را گرفت و و از زاویه اعزام نیرو به خاورمیانه و فروش
سلاح به کشورهای عربی به خصوص دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ افزوده است.
ناگفته نماند که روسیه،
ترکیه، عربستان، اسرائیل و... نیز در ویرانی خاورمیانه دست کمی از حاکمیت های
آمریکا و ایران ندارند. به خصوص روسیه در حمایت از حکومت اسلامی ایران سنگ
تمام گذاشته و از هر نظر حکومت های ارتجاعی منطقه را تقویت می کند. یعنی
در جهان سرمایه داری امروز و در عصر جهانی شدن سرمایه، هیچ دولتی را
نمی توان پیدا کرد که از جنبش های مترقی و مردمی حمایت کند از
این رو، از دولت های به اصطلاح سوسیال دموکرات غربی گرفته تا
حکومت های مستبد قاره آفریقا و هند و خاورمیانه و آسیای مرکزی، تفاوت چندانی
با همدیگر ندارند و هم شان از سیاست های عقب مانده و ارتجاعی مستقیم و
غیرمستقیم دفاع می کنند.
اما متاسفانه برخی از نیروهای
«چپ» پرو روس و پرو چین سابق، هنوز هم از این دولت ها، البته با
شرمندگی دفاع می کنند و از نظر آن ها، امپریالیسم تنها آمریکاست و این
نیروهای چپ، ضدامپریالیست هستند نه ضدسرمایه داری. و آن هم امپریالیسم
آمریکا، نه چین و روسیه و اتحادیه اروپا. در حالی که به نظر من، عملکردهای
دولت های قدرتمند جهانی مانند چین، آمریکا، روسیه و اتحادیه اروپا و
حکومت های حامی آن ها، هم در استثمار شدید نیروی کار و هم در اعمال
سانسور و سرکوب بر علیه مخالفین و سازمان دهی جنگ و کشتار و ویرانی تفاوت
چندانی ندارند.
حکومت اسلامی ایران نیز از جنگ داخلی عراق و
افغانستان و اخیرا سوریه و یمن بهره برداری سیاسی و نظامی کرده و کلیه
گروه های شعی و نزدیک به خود را بسیج و مسلح کرده است. حزب الله
لبنان، حشد الشعبی عراق و رابطه با گروه هایی در افغانستان از جمله طالبان و
القاعده، سازماندهی لشکر فاطیون و زینبیون ازافغانستان وپاکستان، یکی
ازاصلی ترین عامل جنگ های موسوم به«جنگ های نیابتی» هستند.
حدود پانزده گروه «به نیابت از حکومت اسلامی ایران» در سوریه و عراق می جنگند:
«مدافعان حرم اهل بیت» یا «مدافعان
حرم» به گروهی از اعضای سپاه، بسیج، نیروهای مذهبی حامی آیت الله
خامنه ای و برخی مراجع تقلید شیعه و ۱۵ گروه از شبه نظامیان شیعه گفته
می شود که با عنوان «دفاع» از آرامگاه های امامان شیعه و نوادگان
آن ها در سوریه و عراق مشغول جنگ هستند.
اعضای این گروه
شبه نظامی که نیروی «قدس» سپاه پاسداران با همکاری حزب الله لبنان در آموزش
و ساماندهی آن ها نقش دارد را ترکیبی از شیعیان ایران، افغان، پاکستان،
عراق، سوریه و لبنان تشکیل داده اند.
در ایران، از
مجموعه ای به نام قرارگاه مرکزی «امام حسین» وابسته به سپاه پاسداران
که حسین همدانی جانشین آن است به عنوان مهم ترین مرکز سازماندهی و هدایت
نیروهای «مدافعان حرم» نام برده می شود.
از قرارگاه مرکزی «امام
حسین» اطلاعات چندانی در دست نیست، اما به نظر می رسد این قرارگاه با
هدف هدایت جنگ در سوریه و عراق راه اندازی شده باشد.
حسین همدانی فرمانده
سابق سپاه تهران، شناخته شده ترین عضو ارشد این قرارگاه است که در دو
سال اخیر بارها درباره تحولات سوریه و چگونگی راه اندازی واحدهای «بسیج» و
سایر گروه های مسلح در این کشور سخنرانی کرده است.
همدانی در
سخنرانی ها و گفت و گوهای رسانه ای خود جزییات زیادی درباره
عملکرد ایران در سوریه بیان کرده و مدعی است در حال حاضر۷۰ هزار جوان «علوی»،
«سنی» و «شیعی» در سوریه توسط سپاه برای جنگ سازماندهی شده اند.
همدانی افزوده این
جوانان در قالب ۴۲ گروه و ۱۲۸ گردان در سوریه در حال جنگ بوده و ۱۳۰ هزار بسیجی
آموزش دیده ایران نیز به منظور جنگ منتظر ورود به سوریه هستند.
محمد اسکندری، فرمانده
سپاه «ملایر» یکی دیگر از فرماندهان سپاه است که اعلام کرده این سازمان نظامی ۴۲
تیپ و ۱۳۸ گردان مجهز را برای جنگ با مخالفان بشار اسد در داخل خاک سوریه آماده
کرده است.
محمدعلی جعفری،
فرمانده وقت کل سپاه پاسداران، نیز تعداد نیروی های جنگجو در عراق و سوریه
را در مجموعه ۲۰۰ هزار نفر اعلام کرده که در قالب نیروهای «مسلح مردمی» مشغول جنگ
هستند.
همه این نیروها در
قالب سپاه بین المللی «مدافعان حرم» در سوریه وعراق می جنگند.
در سایت رسمی آیت الله
خامنه ای صفحه ویژه ای به نام «مقاومت» راه اندازی شده که
محتوای بسیاری از آن مربوط به حسن نصرالله، فعالیت های حزب الله
لبنان و سخنان رهبر حکومت اسلامی درباره تحولات این مناطق است.
در این صفحه،
نقشه ای وجود دارد که کشورهای ایران، بحرین، سوریه، عراق، یمن، لبنان،
پاکستان، میانمار، هندوستان، فلسطین، مصر، لیبی و تونس را با رنگهای متفاوتی
ترسیم کرده و این کشورها را محور «مقاومت اسلامی» معرفی کرده است.
مدیریت اصلی اجرای این
پروژه آن طور که سردارعلی شادمانی، معاون عملیات ستاد کل نیروهای مسلح اعلام
کرده از سوی آیت الله خامنه ای به سپاه پاسداران واگذارشده است.
این نقشه، نشانه دقیق
و روشنی از سیاست های حکومت اسلامی برای گسترش نفوذ خود در این کشورها است
که در حال حاضر با عاملیت حزب الله لبنان دنبال می شود.
در این سیاست،
حزب الله لبنان ماموریت یافته در کشورهای مذکور اقدام به راه اندازی
«هسته های مقاومت» به نام «حزب الله» کند.
حزب الله لبنان
براساس این نقشه و با همکاری نیروی «قدس» سپاه پاسداران تاکنون توانسته در سوریه،
عراق، پاکستان، یمن، فلسطین و تونس اقدام به راه اندازی تشکیلات «حزب الله»
کند.
حزب الله لبنان
در سال های اخیر، هم سو با حکومت اسلامی درباره تحولات داخلی این کشورها
موضع گیری روشنی داشته و از تحولات این کشورها هم سو با منافع حکومت
اسلامی ایران، دفاع کرده است.
در چنین شرایطی، هزینه های اقتصادی
حکومت اسلامی در این رقابت بسیار بالاست اما در مقابل آمریکا با فروش میلیاردها
دلار سلاح به کشورهای عربی به ویژه عربستان، کارخانه های تولید سلاح آمریکایی
را به شدت بالا برده است. به خصوص آمریکا از منابع طبیعی افغانستان،
عراق و سوریه نیز سودهای کلان به جیب می زند.
با این مقدمه، نگاهی می اندازیم
به قدرت ویران گری حکومت آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه!
هزینه جنگ های اخیر آمریکا
در گزارشی به نقل از سی ان بی سی،
مجموع هزینه های جنگ آمریکا در افغانستان، عراق، سوریه و پاکستان از سال
٢٠٠١، حدود ٤.٦ تریلیون دلار برآورد شده است. در بزرگی این رقم همین بس که کل
بودجه سال ٢٠٢٠ ایالات متحده آمریکا ٧/٤ تریلیون دلار بوده است. این یعنی، آمریکا
در حدود ٤.١ برابر بودجه سال ٢٠٢٠ خود را صرف جنگ های خاورمیانه کرده است.
در واقع این جنگ ها از جیب مالیات دهندگان آمریکایی آغاز شده و گسترش
یافته است. در مقابل جیب شرکت های بزرگ آمریکایی به ویژه تولید سلاح، پر
شده است.
جنگ افغانستان: (نزدیک به ١ تریلیون دلار)
بنا به گزارشی که فوربس منتشر کرده است،
ایالات متحده آمریکا در طول ١٩ سال حضور نظامی در افغانستان، رقمی حدود ٩٧٥
میلیون دلار هزینه کرده است. البته در سال های اخیر با کاهش تعداد نظامی ها
در افغانستان - به کم تر از ١٠ هزار نفر -، هزینه های آمریکا در
این کشور به سالانه ٥٢ میلیارد دلار کاهش پیدا کرده است. با وجود این که این
رقم از سالانه ١٠٧ میلیارد دلار به این عدد کاهش پیدا کرده، در بزرگی این رقم همین
بس که کل صادرات نفتی و غیرنفتی ایران در سال جاری ٢٠١٩ حدود ٥ میلیارد دلار باشد.
جنگ عراق: (بیش از ٢ تریلیون دلار)
در گزارشی به نقل از رویترز، هزینه های
آمریکا در عراق تا سال ٢٠١٣، بیش از ٢ تریلیون دلار برآورد شده است. البته این
هزینه ها احتمالا بعد از ٧ سال، بیش از این شده است. هم چون افغانستان،
حضور نظامی گسترده آمریکا در عراق، سالانه هزینه های زیادی را به بودجه
آمریکا وارد می کند.
آیا همه هزینه های جنگ بی فایده
است؟
هزینه بیش از شش تریلیون دلاری آمریکا در
خاورمیانه عدد بسیار بزرگی ست، اما واقعا این هزینه خالص بوده است و هیچ
منفعتی برای آمریکا نداشته است؟ در جواب باید گفت بخش زیادی از هزینه های
جنگ در واقع جیب به جیب کردن است. در واقع بخش زیادی از این هزینه ها
صرف خرید تجهیزات نظامی مورد نیاز شده، که عمده تولید کنندگان آن شرکت های
بزرگ آمریکایی هستند و خرید این تجهیزات سبب توسعه این شرکت ها شده است.
بنابراین نمی توان تمامی این هزینه های گفته شده را هزینه خالص
جنگ نامید. شاید بخشی از این هزینه ها در صورت عدم حمله به این کشورها نیز
انجام می شد.
جنگ احتمالی با ایران چه هزینه هایی
خواهد داشت؟
هزینه های سنگین مالی:
با توجه به هزینه های سنگین جنگ برای
آمریکا درعراق وافغانستان، به نظرمی رسد این هزینه ها به مراتب
برای جنگ با ایران بیش تر باشد. حضور نظامی ایران در کشورهای مختلف خاورمیانه
از جمله عراق، سوریه، لبنان و فلسطین، سبب شده بتواند در این دامنه گسترده
جغرافیایی ضرباتی را به نیروهای آمریکایی وارد کند. از این رو، حتی با
فرض هزینه های دو برابری جنگ با ایران نسبت به جنگ با عراق، آمریکا
باید چیزی حدود بودجه یک سال خود را صرف هزینه جنگ با ایران کند. اتفاقی که
می تواند اقتصاد آمریکا را تحت فشار زیادی قرار دهد. بسیاری از رسانه های
اقتصادی جهان، هم چون فوربس نیز به هزینه های سنگین جنگ با ایران اشاره
کرده اند.
برهم زدن موازنه قدرت در منطقه:
آمریکا، همواره تلاش کرده است با برقراری
موازنه قدرت در مناطق مختلف جهان، به مدیریت آن بپردازد. از این رو،
عموما از طریق کشورهایی هم چون عربستان و امارات به کنترل ایران می پردازد
و از طرفی از طریق ایران نیز این کشورها را کنترل کرده و به آن ها تجهیزات
نظامی می فروشد. حذف هر کدام از کشورهای خاورمیانه می تواند زمینه ساز
قدرت گیری کشور رقیب شود و از این طریق شرایط برای موازنه قدرت در این منطقه
سخت می شود.
اسرائیل:
ایران نمی تواند جنگ را به داخل
خاک آمریکا بکشاند، اما اسرائیل به عنوان یکی از نزدیک ترین شرکای
آمریکا، در نزدیکی ایران قرار دارد. هرگونه حمله به ایران می تواند
به معنی پاسخ ایران به اسرائیل باشد. از این رو، هزینه های
جنگ برای آمریکا به شدت افزایش پیدا می کند.
فشار بین المللی:
با وجود آزادی های نسبی رسانه ها
در جهان غرب، باید گفت در گذشته (زمان جنگ با عراق و افغانستان) عمده
رسانه ها در دست گروه های قدرتمند کشورها قرار داشت، از این رو
این شبکه های رسانه ای می توانستند با پخش برنامه های
مختلف بر روی افکار عمومی کشورها تاثیر بگذارند. اما با توسعه شبکه های
اجتماعی هم چون اینترنت، توییتر، فیس بوک، اس ام اس، توتیوپ
و...، رسانه های پرقدرت گذشته تا حدی قدرت خود را از دست داده اند و
خبرها با سانسور کم تر و با سرعت بیش تر در اختیار عموم مردم قرار می گیرد.
بنابراین، می توان گفت هم زمان با آغاز جنگ آمریکا و ایران، فشار
رسانه ای بر علیه این جنگ احتمالی، به اوج خود خواهد رسید. می توان
انتظار داشت شروع چنین جنگی در خاورمیانه، هم ترامپ را از رویای دور دوم ریاست جمهوری
دور کند و هم وجه بین المللی ایالات متحده را مخدوش سازد و هم زیرساخت
اقتصادی ایران را ویران سازد.
تامین مالی جنگ:
با توجه به هزینه های سنگین آمریکا در
جنگ با ایران، باید انتظار داشت آمریکا بخشی از هزینه های جنگ را از طریق
اوراق بدهی تامین مالی کند. اما آیا شرایط مشابه زمان جنگ با افغانستان و عراق
است؟
بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا در سال ٢٠٠٨
و تحت عنوان سیاست تسهیل کمی، به خرید گسترده اوراق بدهی دولت آمریکا اقدام
کرد و از این طریق با چاپ اسکناس، پایه پولی این کشور به حدود ٤ برابر افزایش
یافت. در مقام مقایسه باید گفت میزان تزریق پول توسط بانک مرکزی آمریکا در حدود یک سوم
نقدینگی کل آن کشور بوده است. با توجه به افزایش شدید پایه پولی در کشور آمریکا و
افزایش شدید نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی، ریسک های تامین مالی در
این کشور افزایش پیدا می کند. تحلیل گران معتقدند بدهی های
عمومی آمریکا در سال ٢٠٢٠، به ١١٠ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور خواهد رسید.
این یعنی با هر نوع کاهش ریسک اعتباری آمریکا ناشی از جنگ، هزینه های تامین
مالی این کشور به شدت افزایش خواهد یافت.
حکومت اسلامی ایران
هزینه جنگ برای ایران، به شدت بالاست.
شاید همین عامل سبب شده است که ترامپ این چنین بی پروا اقدام به کشتن
قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و همه کاره خامنه ای در سپاه پاسداران و
جنگ های نیابتی در کشورهای منطقه کند. با توجه به این که این جنگ
احتمالی در داخل خاک ایران رخ خواهد داد و نه خاک آمریکا، عمده زیرساخت های
اقتصادی و طبیعی ایران در معرض نابودی قرار می گیرد. تنها با تخریب
پارس جنوبی توسط موشک های آمریکا، این امکان وجود دارد کل صنعت
پتروشیمی کشور متحمل ضربات بسیار شدیدی شود. در واقع هرچند هزینه های جنگ
برای آمریکا نیز سنگین است، اما این هزینه ها کماکان برای ایران بسیار
بیش تر و مخرب تر است.
با توجه به آن چه در بالا گفته شد،
بسیاری از تجهیزات نظامی و صنعتی ایران قابلیت خرید دوباره ندارند، از این رو
در صورتی که مورد هدف آمریکا قرار بگیرند، عملا امکان جایگزینی آنها وجود ندارد.
بنابراین،هزینه های جایگزینی آن نیز بسیار بالاست.
- نیروی
«قدس» سپاه پاسداران
از این نیرو بعد از
نیروی زمینی، هوایی، دریایی و بسیج به عنوان پنجمین نیروی سپاه پاسداران نام
برده می شود که ماموریت های «برون مرزی» این نهاد را برعهده
دارد. نیروی «قدس» در جریان جنگ ایران و عراق راه اندازی شد و هدف آن انجام
ماموریت های شناسایی و نظامی در خاک عراق بود.
پس از آغاز
اعتراض های مردمی در سوریه در سال ۲۰۱۱، دور جدیدی از ماموریت های
نیروی «قدس» سپاه در منطقه به خصوص سوریه آغاز شد، ضمن این که این ماموریت با
حمله گروه «داعش» به عراق، گسترده تر از قبل نیز شده بود.
نیروی «قدس» سپاه، پس
از دستگیری و آزادی چندین فرمانده ارشد خود در ماه های نخستین درگیری سوریه،
به آرامی رویکردش در اعزام نیرو را تغییر داد و به حزب الله لبنان در زمینه
اعزام، آموزش و سازماندهی این نیروها نقش بیش تری داد.
در این تغییر رویکرد،
فرماندهان این نیرو تصمیم به راه اندازی «ستاد مردمی مدافعان حرم» در ایران
گرفتند تا از این طریق بتوانند نیروهای داوطلب جنگ در سوریه را سازماندهی و به این
کشور اعزام کنند.
این ستاد تاکنون بیش از
۱۰ تجمع با عنوان «مدافعان حرم» در تهران و تجمعات فراوان دیگری در سایر شهرهای
ایران به منظور تشویق جوانان مذهبی برای پیوستن به جنگ سوریه برگزار کرده
است.
مسئولیت برگزاری این
تجمع را هیاتی در تهران به نام «هیاتالرضا» برعهده دارد که مداح آن یعنی
عبدالرضا هلالی یکی از کارمندان سپاه تهران است.
این ستاد طی سه سال
گذشته توانسته ده ها تن از جوانان مذهبی فعال در مساجد، حسینیه ها،
پایگاه های بسیج و حتی برخی اعضای سپاه شهرستان ها را از ایران برای
جنگ به سوریه اعزام کند.
جنازه ده ها تن
از اعضای این گروه تاکنون در شهرهای مختلف ایران تشییع و به خاک سپرده شده و
از تعداد دقیق این کشته ها اطلاع دقیقی در دست نیست.
سپاه پاسداران با وجود
تشدید درگیری ها در سوریه و عراق و حضور رسمی قاسم سلیمانی در میادین جنگی
عراق، هم چنان از طریق گروه «مدافعان حرم» اقدام به اعزام نیرو به این دو
کشور می کرد تا هزینه های منطقه ای و بین المللی
دخالت های خود در امور داخلی برخی کشورهای منطقه را کاهش دهد.
سپاه
بین المللی «مدافعان حرم»
«مدافعان حرم» با عضوت
غیررسمی نیروهای «قدس» سپاه پاسداران و دست کم ۱۵ گروه نظامی مشهور تشکیل
شده که در حال حاضر در سوریه و عراق در حال جنگ با با مخالفان حکومت ها
هستند.
هسته اولیه گروه
«مدافعان حرم» را آن طور که رسانه های ایران گزارش کرده اند
گردان «ابوالفضل العباس» به رهبری فردی به نام «عبدالامیر الربیعی» تشکیل
داده است.
اعضای گردان «ابوالفضل
العباس» که در شهر نجف و با فتوای «شیخ قاسم الطائی» یکی از علمای شیعه عراق در
سال ۲۰۰۵ میلادی پایه گذاری شده، شامل «گردان های حزب الله»
شیعه و برخی دیگر از نیروهای شبه نظامی شیعی این کشور هستند که سابقه
فعالیت بعضی از آن ها به دوران صدام حسین می رسد.
گردان «ابوالفضل
العباس» یکی از نخستین گروه های شیعه عراقی بود که با آغاز درگیری ها
در سوریه راهی این کشور شد و در اول فوریه ۲۰۱۳ میلادی رهبری چندین گروه دیگر
جنگ جویان شیعی در سوریه را برعهده گرفت و با انتشار بیانیه ای رسمی
اعلام موجودیت کرد.
در این بیانیه،
به تشکیل گروهی جدید و بین المللی با همین نام اشاره شده که هدف آن
«ایمان به اسلام و مقاومت در برابر گروه های تکفیری» اعلام شده بود.
- گردان
«زینبیون»
گردان نوپای «زینبیون» سومین گروه نظامی سازماندهی شده از داخل ایران برای جنگ