تجارب و دستاوردهای ارزنده معترضین آمریکایی

بهرام رحمانی

تجارب و دستاوردهای ارزنده معترضین آمریکایی

وشکاف درهیأت حاکمه آمریکا!

«درد ما، فریادهای ما و نیاز به دیدن و شنیده شدن ما در سراسر این کشور طنین‌انداز است. ما خواستار تایید و مسئولیت‌پذیری همگانی برای مقابله با فشارهایی هستیم که به‌دست پلیس علیه سیاهان صورت می‌گیرد. ما خواستار راه‌حل‌های بنیادی و پایدار هستیم که بر سعادت زندگی سیاهان تاکید می‌کند. مرگ خشونت‌آمیز جورج فلوید نقطه عطفی بود - یادآوری کاملا آشنا برای سیاه‌پوستان که اجرای قانون از جان ما محافظت نمی‌کند و ما را نجات نمی‌دهد، بلکه اغلب زندگی ما را تهدید می‌کند و جان ما را می‌گیرد. ما خواهان پایان دادن به نژادپرستی سیستمی هستیم که اجازه می‌دهد تا این فرهنگ فساد کنترل نشود و زندگی ما سامان گیرد.»‌(از متن بیانیه سازمان «جان سیاهان ارزش دارد»)

رییس ستاد ارتش آمریکا گفته است که همراهی دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری تا کلیسایی در نزدیک کاخ سفید که در جریان تظاهرات علیه مرگ جورج فلوید آسیب دیده بود کار درستی نبوده است.

ژنرال مارک میلی گفته است که این بازدید، که روز اول ژوئن صورت گرفت، «این تصور را پدید آورد که ارتش وارد مسایل سیاست داخلی شده است.»

پس از آن‌که ماموران تجمع معترضان به قتل جورج فلوید در برابر کاخ سفید را متفرق کردند، ترامپ به این کلیسا رفت و یک جلد انجیل را در دست گرفت و برابر دوربین‌ها ایستاد.

استفاده از نفرات ارتش برای متفرق کردن معترضان باعث بحثی شدید در داخل آمریکا شده است. دونالد ترامپ در جریان اعتراضات مردمی پس از مرگ جورج فلوید، از «لزوم برقراری نظم و قانون» صحبت کرد و با احضار نفرات گارد ملی به پایتخت، گفت در صورت لزوم نفرات «سراپا مسلح» ارتش را به سایر شهرها خواهد فرستاد و هم‌زمان معترضان را «محکوم» کرد.

رییس ستاد کل ارتش آمریکا روز پنج‌شنبه ۱۱ ژوئن، در سخنرانی در مراسم افتتاحیه دوره آموزشی جدید دانشگاه پدآفند ملی که از طریق ویدیو ایراد شد در مورد دیدار از کلیسا هم صحبت کرد.

او گفت: «من نباید آن‌جا می‌رفتم زیرا حضور من در آن لحظه و در آن فضا این تصور را ایجاد کرد که نظامیان در سیاست داخلی حضور دارند.»

 

 

او افزود: «به‌عنوان یک افسر ارتش در حال خدمت این کار اشتباهی بود که از آن درس گرفتم و صمیمانه امیدوارم که همه از آن درس گرفته باشیم.»

در آن روز، رییس ستاد کل ارتش لباس رزم برتن داشت و دونالد ترامپ را همراهی می‌کرد به همین خاطر منتقدان گفتند که حضور او به حمایت از تصمیم رییس‌جمهوری به استفاده از ارتش برای مهار معترضان تعبیر شد.

این سخنان رییس ستاد ارتش آمریکا یک عقب‌نشینی بزرگ در مقابل معترضین محسوب می‌شود و یک دستاورد مهمی است.

یا شهردار سیاتل در ایالت واشنگتن پس از آن‌که ترامپ تهدید به مداخله برای خاموش کردن اعتراض‌ها در این شهر کرد، خطاب به دونالد ترامپ گفت: «به پناهگاهت برگردد!»

پیش از این رسانه‌های آمریکایی گفته بودند در روزهای نخست تظاهرات روبه‌روی کاخ سفید در اعتراض به مرگ جورج فلوید، ترامپ و خانواده‌اش به پناهگاه زیرزمینی کاخ سفید منتقل شدند. با این حال ترامپ پس از انتشار این خبر با وجود این‌که تایید کرد به پناهگاه رفته است، اما این اقدام را در راستای «بازرسی» از این مکان عنوان کرد.

ترامپ پس از این‌که معترضان با تصرف بخشی از شهر سیاتل، آن را منطقه خودمختار کپیتال هیل نامیدند، با انتشار توئیت‌هایی نسبت به این موضوع اعتراض کرد.

او در اعتراض به فرماندار واشنگتن و شهردار سیاتل که هر دو از حزب دموکرات هستند، گفت: «شهرتان را همین حالا پس بگیرید. اگر نمی‌توانید من این کار را انجام می‌دهم.» او معترضان را «آنارشیست‌های زشت» توصیف کرد که باید سریع متوقف شوند. جنی دورکان، شهردار سیاتل در پاسخ به ترامپ با طعنه گفت که با برگشتن به پناهگاهش امنیت همه را تامین کند.

جی اینسلی، فرماندار واشنگتن نیز به خانم دورکان پیوست و گفت: «مردی که در دولت‌مداری ناتوان است باید از کارهای مربوط به ایالت واشنگتن نیز دور بماند.» وی خطاب به ترامپ گفت: «توییت کردن بس است.»

بدین ترتیب چرخش بزرگی در جامعه آمریکا پدید آمده است به‌طوری که جامعه دو قطبی شده است. در یک قطب ترامپیسم‌، نژادپرستان، خشونت‌طلبان و استثمارگران و در قطب دیگر گرایشات رادیکال آزادی‌خواه، برابری‌طلب، سوسیالیست و آنارشیست در مقابل هم صف‌آرایی طبقاتی کرده‌اند. در این میان، حتی حزب سوسیال دموکرات آمریکا نیز دچار تزلزل شده است. چرا که بسیاری از جوانان آمریکایی گرایش قوی به سوسیالیسم علمی نه آن «سوسیالیسم دولتی موجود» پیدا کرده‌اند. سوسیالیسم علمی که بنیان‌گزار آن مارکس است و ربطی به بلوک شوروی سابق و چین و غیره ندارد.

برای مثال، طبق نظر‌سنجی «موسسه گالوپ» در سال ۲۰۱۸، ۵۱ در صد جوانان میان ۱۸ تا ۲۴ به سوسیالیسم نگاه مثبت دارند. این گرایش در میان نسل جدید که به گفته کریستین رودیگو، هیچ رابطه‌ای با تجربه سوسیالیسم دولتی قرن بیستم ندارند قابل فهم است، اما این تمایل فقط در میان جوانان نیست، بلکه نظرسنجی‌ها تغییر محسوسی در خود حزب دموکرات را نشان می‌دهد.

این تغییر فکری و طبقاتی از مقطع بحران مالی ۲۰۰۸ شروع شده و سپس در جریان جنبش عظیم اشغال «وال استریت» رواج بیش‌تری پیدا کرد. جنبش اشغال وال استریت، یک شوک سیاسی بر هیات حاکمه آمریکا بود به حدی که حتی خواب را از چشمان بسیاری از نمایندگان طبقات حاکم آمریکا نیز ربود و آن‌ها شدیدا نگران کرد. در واقع اولین نشانه‌های چرخش مثبت به ایده‌های اجتماعی و تغییر گفتمان به‌سوی ارزش‌های سوسیالیسم علمی از این مقطع آشکارتر و علنی‌تر شد.

وقتی «برنی سندرز» در سخنرانی‌های انتخاباتی خود آشکارا از سوسیالیسم دفاع می‌کند، و در آخرین دور مقدماتی کاندیداتوریش سه و نیم میلیون دلار کمک مالی جمع‌آوری کرد، یا الکساندرا کورتز مانیفست اصلاحات ساختاری خود را به‌نام سوسیالیسم معرفی می‌کند حتما پدیده‌های مهمی در فضای سیاسی‌-‌اجتماعی جامعه محافظه‌کار آمریکا روی داده است. البته که من منظور این نیست که برنی سندرز و یا الکساندرا سوسیالیست هستند. تاکید من به این دلیل است که سوسیالیسم در جامعه آمریکا دیگر مانند دهه‌های سابق یک تابوی سیاسی نیست که در رقابت شوروی سابق و آمریکا و در دوران جنگ سرد مطرح بود. این پدیده اکنون یک واقعیت غیرقابل انکار حتی برای بخشی از هیات حاکمه آمریکا نیز سودآور است!

 

تجمع معترضین در مقابل کاخ سفید

در حقیقت جامعه آمریکا، منتظر فرصت‌هایی بود که خشم و اعتراض خود را نسبت به حاکمیت عنان‌گسیخته آمریکا به ریاست ترامپ را نشان دهد. این فرصت برای یک خیزش مردمی نخست با شیوع ویروس کرونا و بیکاری میلیون‌ها انسان و سپس با مرگ جورج فلوید فراهم گردید.

قتل جرج فلوید دیگر در آمریکا توسط پلیس سفیدپوست نژادپرست، سلسله اعتراضات گسترده‌ای را در آمریکا و سایر نقاط جهان به‌دنبال داشت، این قتل دنباله قتل‌های دیگری است که در سال‌های قبل بارها اتفاق افتاده است.

اعتراضات آرام مردم علیه خشونت پلیس نژادپرست آمریکا، به خشونت کشیده شد. بسیاری از رسانه‌های سرمایه‌داری معترضان را متهم به خشونت کردند؛ ترامپ آنان را اراذل و اوباش خواند؛ حدود نه هزار نفر از معترضان دستگیر شدند؛ در برخی از شهرهای آمریکا حکومت نظامی اعلام شد؛ نیروهای نظامی در بعضی نقاط به خیابان‌ها آمدند و

صحنه‌هایی که برای جامعه ما‌(ایران) آشناست در آبان ۹۸، دی ۹۷ و…، با دستور مستقیم خامنه‌ای صدها معترض را در خیابان‌ها کشتند، هزاران نفر را زخمی کردند. تنها در اعتراض‌های دی ماه سال گذشته، حدود هفت هزار نفر را دستگیر کردند. اگر در آمریکا پلیس نژاپرست یک سیاه‌پوست را در خیابان خفه می‌کند در جامعه ما، حکومت درخیابان‌ها انسان‌ها را به دار می‌آویزد و شلاق می‌زند و دست و پا می‌برد و...

در طول تاریخ هیچ‌گاه مزدبیگران و ستم‌دیدگان و محرومان خشونت را آغاز نکرده‌اند. چرا که خود محصول خشونت هستند پس چگونه می‌توانند آغازگر آن باشند؟ خشونت توسط کسانی پدید می‌آید که حکومت می‌کنند، تبعیض قایل می‌شوند، ستم روا می‌دارند، استثمار می‌کنند و به زور و قلدری و زندان و شکنجه و اعدام و ترور نیز متوسل می‌شوند.

یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین سازمان‌هایی که در این زمینه فعالیت می‌کند، «جان سیاهان ارزش دارد»‌(#BlackLivesMatter) است که یکی از قوی‌ترین جنبش‌های اجتماعی در حال حاضر در آمریکاست که علیه ستم نژادی مبارزه می‌کند، ستمی که با ستم طبقاتی و جنسیتی و دیگر ستم‌ها در هم تنیده است. این جنبش رادیکال در هر ایالت شعبه‌ای و مسئولی دارد و اقدامات متنوعی از ایجاد کمپین، برگزاری کارگاه‌ها و سایر فعالیت‌های آموزشی و… گرفته تا برپایی تظاهرات و راه‌پیمایی انجام می‌دهند و با رویه نژادپرستی در آمریکا مبارزه می‌کنند.

در شش سال گذشته آنان به حدی گسترش یافته‌اند که به راحتی می‌توانند اعتراضاتی را سازمان‌دهی کرده و مردم را به خیابان بیاورد. نام این سازمان در دست بسیاری از معترضان به شعاری همه‌گیر تبدیل شده است.

جنبش «جان سیاهان ارزش دارد» یک مداخله سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه‌ای است که زندگی سیاهان به‌طور منظم و عمدی مورد تهدید واقع می‌شود.

این جنبش می‌گوید: «ما برای جهانی می‌جنگیم که می‌خواهیم فرزندان‌مان در آن زندگی کنند. جهانی که می‌خواهیم جوامع ما در آن شکوفا شوند.»

یکی از بنیان‌گذاران این شبکه، پاتریس کولورز، گفته است: «بیش از ۵۰۰ سال است که سیاه‌پوستان برای آزادی می‌جنگند. ما علیه برده‌داری، قوانین جیم کرو۴، خشونت پلیس، زندانی کردن به بهانه‌های واهی، بالاترین میزان بیکاری، بی‌خانمانی مداوم ، بی‌توجهی در هنگام زایمان و … یا غیرقانونی بودن مبارزه کرده‌ایم … بعد از شش سال، فعالان و سازمان‌دهندگان سیاه‌پوست در حال پیشروی به سوی عدالت، به سمت اهداف و چشم‌اندازها و به سمت جهانی بهتر هستند. ما این کار را از طریق ادامه مبارزه خود علیه مقامات منتخب، خواه دمکرات یا جمهوری‌خواه انجام می‌دهیم که دیدگاهی رادیکال و متقاطع‌(معتقد به درهم تنیدگی ستم‌های جنسی، نژادی، طبقاتی و …) ندارند. ما در حال ایجاد قدرت مردمی در جوامع سیاهی هستیم که از روند سیاسی خارج شده‌اند. ما در حال ایجاد فضاها و مکان‌های جدید هستیم که داستان‌های سیاهان را روایت و سهم جاودانه ما را به جهانیان یادآوری می‌کند.
در شش سال گذشته بسیاری از ما با گاز اشک‌آور، گلوله‌های لاستیکی روبرو و به زندان محکوم شدیم ، تحت نظر قرار گرفته، تروریست خوانده شده‌ایم توسط اف بی آی برچسب‌های دروغین به ما داده شده است و بعضی از ما جان خود را از دست داده‌ایم. ما برای آزادی خود از این جهنم جنگیده‌ایم و به مبارزه خود ادامه خواهیم داد. زیرا لیاقت ما بیش‌تر از آن چیزی است که به ما داده شده، ما سزاوار بهبود و تحول هستیم و از همه مهم‌تر لیاقت آزادی را داریم.»

***

در چنین شرایطی، از سلطنت طلب‌ها گرفته تا افرادی هم‌چون منصور اسانلو و سایت استکهلمیان و ... در کنار نژادپرستان و ترامپ ایستاده‌اند. با لحن چندش‌آور ترامپ و پلیس به معترضین حمله می‌کنند.

برخی حکومت‌ها نیز هم‌چون حکومت اسلامی ایران برای مرگ جورج فلوید،‌ ریاکارانه اشک تمساح می‌ریزند در حالی که این حکومت فقط در اعتراضات سال گذشته ۱۵۰۰ تظاهر‌کننده را در خیابان‌ها کشته و حدود هفت هزار تن را نیز دستگیر کرد. در حقیقت حکومت اسلامی ایران در چهار دهه گذشته،‌ عملا نشان داده است که نه تنها مخالف کشتار معترضین و ترور مخالفین و اعدام در هیچ نقطه‌ای از جهان نیست،‌ بلکه کارنامه جنایت این حکومت علیه بشریت بسیار هم سنگین است. از این‌رو هدف سران و مقامات حکومت علیه حاکمیت آمریکا در رابطه با مرگ جورج فلوید، صرفا بهره‌برداری سیاسی است.

***

در ایالت‌های جنوبی آمریکا تخریب «بناها و مجسمه‌های نفرت» ادامه دارد. یادبودهای جنگ داخلی سال‌های ۱۹۶۵-۱۹۶۱. یکم ژوئن در «مونتگمری» ایالت آلاباما مجسمه ژنرال کنفدراسیون «رابرت لی» را سرنگون کردند. در «ریچموند»، «ویرجینیا» شهردار دمکرات «لوار استونی» اعلام کرد که بناها و مجسمه‌های تاریخی «رابرت لی»، رییس‌جمهور کنفدراسیون «جفرسون جکسون»، ژنرال کنفدراسیون «توماس کامنایا استن جکسون» و «جب استوارت» تخریب می‌شوند.

شهردار «استونی» اعلام کرد که: «برداشتن این مجسمه‌ها امکان آغاز عادی شدن اوضاع را برای بسیاری ساکنان سیاه پوست «ریچموند» و «ویرجینیا» فراهم می‌آورد». «ریچموند» دیگر پایتخت کنفدراسیون نیست. این شهر پر از تنوع و عشق به همه است و ما باید این را نشان بدهیم.»

بناها و مجسمه‌های تاریخی نه تنها قهرمانان کنفدراسیون، بلکه محافظه‌کاران دوران‌های بعدی نیز برداشته شده و هتک حرمت می‌شوند. چنان‌که روزنامه «دِ تِنِسین» گزارش داد که در «نشویل» مجسمه «ادوارد کارماک» قانون‌گذار ایالتی اوایل دهه ۱۹۰۰ و ناشر روزنامه‌ای که دیدگاه‌های نژاد‌پرستانه داشت سرنگون شد.» روی یادبود کنفدراسیون در محوطه دانشگاه «میسی سیپی» که خراب کرده بودند نوشته «نژاد‌کشی معنوی» و اثر کف دست قرمز رنگ روی آن نقش بسته؛ بسیاری دیگر یادبودهای کنفدراسیون در ایالات جنوبی نیز ویران شدند.

دفتر مرکزی سازمان «دختران متحده کنفدراسیون» که در «نشویل» در سال ۱۸۹۴ به‌منظور حفظ یادبود سربازانی که در طرف ایالت جنوبی آمریکا می‌جنگیدند، تاسیس شده بود آتش زده شد. در شب سی‌ام ماه مه رییس‌جمهور ترامپ، همسرش ملانیا و پسرش بارون به اصرار سرویس مخفی آمریکا به‌مدت یک‌ساعت در مخفی‌گاه زیر زمینی کاخ سفید مخفی شدند. آن‌طور که «نیویورک تایمز» می‌نویسد اعتراضات در واشنگتن ترامپ را «غافل‌گیر کرده بود.» صدها تظاهر‌کننده به‌سمت کاخ سفید حمله‌ور شده بودند، پلیس و مامورین سرویس مخفی تلاش کردند آن‌ها را متوقف کنند. تظاهرکنندگان پوسترهایی را که روی آن‌ها «تروریست در کاخ سفید» نوشته شده بود را حمل می‌کردند. پلیس علیه معترضین از گاز فلفل استفاده شد. پلیس علیه معترضین از گاز فلفل استفاده کرد و معترضین نیز آجر و بطری به‌سمت نیروهای امنیتی پرتاب نمود.

در واشنگتن سوم ژوئن صدها نفر در اطراف کاخ سفید جمع شدند و شعار: «مقررات منع رفت و آمد شما به جهنم!»، «ما نخواهیم رفت!» را سر دادند.

ترامپ آشکارا شهردار نیویورک «نبیل دو بلازیو» را تهدید کرد و گفت که «گارد ملی» می‌تواند این مشکل را در نیویورک حل کند و در واقع اگر آن‌ها اقدام نکنند، من این مشکل را حل خواهم کرد. من این مسئله را به‌سرعت حل خواهم کرد.» ترامپ پیش‌تر گفته بود که اعتراض‌هایی که پس از مرگ «جورج فلوید» در گرفتند، توسط سازمان‌های «آنتی فاشیست» و «سایر گروه‌های چپ رادیکال آغاز شده‌اند.»

دونالد ترامپ، با تغییر نام پادگان‌های نظامی که به یاد فرماندهان ارتش کنفدراسیون ایالت‌های جنوبی آمریکا نامیده شده‌اند، مخالفت کرده است.

ترامپ چهارشنبه در توییتر نوشت که این پادگان‌ها «بخشی از میراث بزرگ آمریکا هستند.»

ترامپ نوشت:‌ «ایالات متحده قهرمانان خود را در این زمین‌های مقدس تعلیم داده و (به جنگ) اعزام کرده و در دو جنگ جهانی پیروز شده است. بنابراین، دولت من هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهد این تاسیسات نظامی پرشکوه و شگفت‌انگیز تغییر نام دهند.»

مخالفت ترامپ پس از آن بیان شد که در پی تظاهرات گسترده علیه نژادپرستی در آمریکا در اعتراض به مرگ جورج فلوید، گزارش‌هایی درباره موافقت مارک اسپر، وزیر دفاع با تغییر نام این پادگان‌ها منتشر شده بود.

ده پادگان مهم نیروهای مسلح آمریکا که در ایالت‌های جنوبی قرار دارند، به نام فرماندهان ارشد ارتش کنفدراسیون نامیده شده‌اند.

کنفدراسیون ایالت‌های جنوبی آمریکا مجموعه‌ای از ایالت‌های جنوبی بودند که پس از پیروزی آبراهام لینکلن در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۶۰ -۱۲۳۹ شمسی، جدایی خود را از ایالات متحده اعلام کردند.

دلیل جدایی این کنفدراسیون که در ابتدا از هفت ایالت جنوبی تشکیل می‌شد، نگرانی زمین‌داران بزرگ و کشاورزان از تلاش آبراهام لینکلن برای لغو برده‌داری بود.

این ایالت‌ها در فاصله سال‌های ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ با ارتش آمریکا جنگیدند و در نهایت با تسلیم ارتش کنفدراسیون، دوباره به ایالات متحده پیوستند.