پلاتفرم تاکتیکی برای کنگرۀ وحدت – ولادیمیر ایلیچ لنین
پلاتفرم تاکتیکی برای کنگرۀ
وحدت – ولادیمیر ایلیچ لنین
منبع: مجله هفته
پلاتفرم
تاکتیکی برای کنگرۀ وحدت
حزب
کارگری سوسیال دموکراتیک روسیه (ح. ک. س. د. ر.)
پیش
نویس قطعنامهها
برای
کنگرۀ وحدت ح. ک. س. د. ر. [1]
ولادیمیر
ایلیچ لنین
ترجمۀ
جواد راستی پور
یازده
قطعنامهای که به همراه این نامه به خواننده ارائه شدهاند توسط گروهی متشکل از
دبیران و نویسندگان سابق نشریۀ پرولتاری، و تعدادی از اعضای حزب که درگیر کار عملی
بودهاند، که همگی دیدگاه های یکسانی داشتهاند، تنظیم گشته است. اینها قطعنامههای
تکمیل شده نیستند، بلکه پیش نویسهای خام اند، که هدف شان ارائه دادن تصویری تا حد
امکان کامل از مجموع دیدگاههایی است که بخش مشخصی از حزب دربارۀ تاکتیک دارد، و
تسهیل کردن بحث سیستماتیکی است که اکنون به دعوت کمیتۀ مرکزی مشترک ما در تمام
محافل و سازمانهای حزبی آغاز شده.
قطعنامهها
دربارۀ تاکتیک ها در چارچوب دستور جلسۀ کنگره[2] که در جزوۀ کمیتۀ مرکزی مشترک
پیشنهاد شده بود می گنجند. ولی اعضای حزب به هیچ وجه موظف نیستند که خودشان را به
این دستور جلسه محدود نمایند. ما با قصد نشان دادن کامل همۀ عقاید دربارۀ تاکتیک
ها، احساس وظیفه کردیم که دو مسئله را که در دستور جلسۀ پیشنهاد شده توسط کمیتۀ
مرکزی مشترک وجود نداشتند، یعنی، «مرحلۀ کنونی انقلاب دمکراتیک» و «وظایف طبقاتی
پرولتاریا در مرحلۀ کنونی انقلاب دمکراتیک» به موضوع بحث اضافه کنیم. بدون حل شدن
این مسائل، مسائل خاص تر مربوط به تاکتیک ها نمی توانند مورد بحث قرار بگیرند. از
این رو پیشنهاد می کنیم که کنگره در دستور جلسهاش مسئلۀ عام زیر را درج نماید:
«مرحلۀ کنونی انقلاب دمکراتیک و وظایف طبقاتی پرولتاریا».
در خصوص
برنامۀ ارضی، و شیوۀ برخوردی که باید نسبت به جنبش دهقانی اتخاذ گردد، نیاز به یک
جزوۀ خاص هست.1به علاوه،
کمیتۀ مرکزی مشترک کمیتۀ خاصی را جهت تنظیم کردن گزارشی دربارۀ این مسئله[3] برای
کنگره منصوب نموده است.
با انتشار
این پیش نویسهای مقدماتی، ما همۀ اعضای حزب را به بحث اصلاح و تکمیل آنها دعوت می
کنیم. سازمان های حزبی می توانند گزارش های مکتوب و پیش نویس هایشان را به کمیتۀ
سن پترزبورگ حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه ارسال دارند تا به گروه ارائه دهندۀ
قطعنامه ها تحویل داده شود.
.مرحلۀ کنونی انقلاب دمکراتیک
نظر به
اینکه:
1) با
نابودی گستردۀ نیروهای مولد و فقیر سازی بی سابقۀ مردم، بحران اقتصادی و مالی که
روسیه تجربه می کند، که از فروکش کردن فاصلۀ زیادی دارد، گسترش می یابد و شدید تر
می شود و به بیکاری خوفناکی در شهرها و قحطی در مناطق روستایی منجر می گردد؛
2) اگر چه
طبقۀ سرمایه دار بزرگ و ملاک که از فعالیت انقلابی مستقل مردمی که امتیازات و
منافع یغماگرانۀ او را تهدید می کنند در هراس است، با هدف سرکوب کردن انقلاب، به
سرعت از مخالفت به سوی معامله با اتوکراسی [حکومت خودکامه] چرخش می کند، اما
مطالبات برای آزادی سیاسی واقعی و اصلاحات اجتماعی و اقتصادی پشتوانۀ بیشتری می
یابند و در بین اقشار جدید خرده بورژوازی و دهقانان قوی تر می شوند؛
3) دولت
[حکومت] مرتجع کنونی که در عمل سعی دارد خودکامگی [یا حاکمیت خودکامه] قدیمی را
حفظ کند، تمام آزادی هایی را که اعلان کرده بود پایمال می سازد و تنها به قشر
فوقانی طبقات متمکن یک صدای مشورتی [رأی مشورتی] می دهد، تقلید مسخره آمیز شرم
آوری از نمایندگی مردمی را ارائه می کند، کل کشور را در معرض یک رژیم سرکوب نظامی،
سبعیت وحشیانه و اعدامهای تودهای می گذارد، و ستمگری پلیسی و اداری را تا درجۀ بی
سابقهای تشدید می کند، بدین وسیله دارد ناآرامی و نارضایتی در بین بخش های وسیع
بورژوازی را دامن می زند، خشم و غضب تودههای پرولتاریا و دهقانان را برمی انگیزد،
و راه را برای یک بحران سیاسی جدید، گسترده تر و شدیدتر هموار می کند؛
4) روند
حوادث در پایان سال 1905 – اعتصابهای تودهای در شهرها، ناآرامی در مناطق روستایی
و قیام مسلحانه در دسامبر، که محصول تمایل مردم به دفاع کردن از آزادیهائی که کسب
گرده بودند بازپس گرفتن آن آزادی ها توسط دولت بود، و سرکوب نظامی بی رحمانۀ
متعاقب جنبش آزادیخواهانه – بی فایدگی توهمات مشروطه خواهانه را آشکار ساخته است،
و چشمان تودههای وسیع مردم را به مضر بودن چنین توهماتی در دورهای که مبارزه
برای آزادی به شدت جنگ داخلی علنی رسیده، باز کرده است.
ما عقیده
داریم و پیشنهاد می کنیم که کنگره موافقت نماید:
1) که
انقلاب دمکراتیک در روسیه از فروکش کردن به دور است و در آستانۀ یک برآمد جدید قرار
دارد، و اینکه دورۀ آرامش نسبی کنونی باید نه بمثابۀ شکست نیروهای انقلاب، بلکه
بمثابۀ یک دورۀ انباشت انرژی انقلابی، هضم کردن تجربۀ سیاسی مراحل گذشته، گرفتن
نیرو از اقشار جدید مردم به جنبش درآمده و، در نتیجه، تدارک دیدن برای یک تهاجم
انقلابی جدید و قدرتمندتر در نظر گرفته شود؛
2) که شکل
عمدۀ جنبش آزادیبخش در زمان حاضر نه مبارزۀ قانونی بر مبنایی شبه مشروطه، بلکه
جنبش انقلابی مستقیم تودههای وسیع مردم، شکستن قوانین پلیسی و نیمه فئودالی،
ساختن قانون انقلابی، و نابود کردن جبری وسایل سرکوب مردم می باشد؛
3) که منافع
پرولتاریا، بمثابۀ پیشرو ترین طبقه در جامعۀ مدرن، برپا کردن مبارزهای بی امان
علیه توهمات مشروطه طلبانهای را می طلبند که بورژوازی لیبرال – سلطنت طلب (از
جمله حزب دمکرات – مشروطه طلب) می پراکند تا منافع طبقاتی تنگ نظرانهاش را
بپوشاند، منافعی که در یک دورۀ جنگ داخلی، بیشترین تأثیر فاسد کننده را بر آگاهی
سیاسی مردم می گذارند.
قیام
مسلحانه
نظر به
اینکه:
1) تمامی
تاریخچۀ انقلاب دمکراتیک کنونی در روسیه به ما نشان می دهد که، جنبش در کلیتش،
پیوسته به سوی اشکال قاطع تر و تعرضی تر مبارزه علیه خودکامگی [حاکمیت خودکامه]
پیش می رود، اشکالی که به طرز فرایندهای خصلت تودهای یافته، سراسر کشور را دربر
می گیرند؛
2) اعتصاب
سیاسی در اکتبر، که دومای بولیگین را درهم شکست، دولت خودکامه را مجبور به اعلام
اصول آزادی سیاسی نمود، و قدرت غول آسای پرولتاریا و توانایی این طبقه را برای دست
زدن به عمل به صورتی یکپارچه و سراسری، به رغم تمام نارسایی های تشکیلاتی طبقاتی
اش، به نمایش درآورد؛
3) با رشد
باز هم بیشتر جنبش، ثابت شد که اعتصاب عمومی مسالمت آمیز کافی نبوده و توسل به آن
شیوه از مبارزه، نمی توانست راهی برای دستیابی به اهداف مورد نظر باشد و پراکندگی
نیروهای پرولتاریا را باعث گردید؛
4) در ماه
دسامبر، تمامی جنبش انقلابی با نیروی اصلی خود به قیام مسلحانه روی آورد، زمانی که
نه تنها پرولتاریا بلکه نیروهای جدیدی متشکل از تهیدستان شهری و دهقانان نیز سلاح
برگرفتند تا به دفاع از آزادیهایی که مردم به دست آورده بودند در برابر تجاوزات
دولت ارتجاعی برخیزند؛
5) قیام
دسامبر، تاکتیکهای جدید سنگربندی خیابانی را به منصه ظهور رساند و بطور کلی این
مطلب را اثبات نمود که مبارزۀ مسلحانۀ علنی مردم، حتی علیه نیروهای نظامی مدرن
امکان پذیر است؛
6) به
خاطر استقرار دیکتاتوری نظامی و پلیسی، علیرغم وعده و وعید دربارۀ قانون اساسی،
تودههای مردم به طرز فزایندهای به ضرورت پیکار برای دستیابی به قدرت واقعی،
قدرتی که مردم انقلابی تنها در یک نبرد رویاروی با نیروهای حکومت خودکامه قادر به
کسب آن می باشند، آگاه می شوند؛
7) حاکمیت
خودکامه با کشاندن نیروهای نظامی خود برای سرکوب مسلحانۀ مردم، همان مردمی که
نیروهای نظامی بخشی از آنها را تشکیل می دهند، با عدم اجرای اصلاحات فوری نظامی که
تمامی عناصر صادق ارتشی خواستار آنند، با گام بر نداشتن جهت بهبود شرایط نامطلوب
افسران و سربازان ذخیره، و با پاسخ دادن به درخواست های سربازان و ملوانان تنها با
شدت بخشیدن به سختگیریهای پلیسی و سرباز خانه ئی، نیروهای نظامی خود را تضعیف کرده
، روحیۀ آنها را درهم می شکند.
ما بر این
عقیدهایم و پیشنهاد می کنیم که کنگره موافقت نماید:
1) که در
زمان کنونی، قیام مسلحانه نه تنها شیوۀ ضروری مبارزه برای آزادی بلکه همچنین مرحلهای
است که جنبش حقیقتاً بدان رسیده است، گامی است که به لحاظ رشد و تشدید بحران سیاسی
جدید، گذار از اشکال تدافعی به اشکال تعرضی مبارزۀ مسلحانه را آغاز می کند؛
2) که در
مرحلۀ کنونی جنبش، اعتصاب سیاسی عمومی باید نه به عنوان شیوۀ مستقلی از مبارزه
بلکه بیشتر همچون یک شیوۀ کمکی در رابطه با قیام به شمار آید، بنابراین تعیین زمان
اعتصاب و انتخاب مکان و صنایع مورد نظر برای برپا داشتن چنین اعتصابی، ترجیحاً
باید منوط به زمان و چگونگی شکل اصلی مبارزه، یعنی قیام مسلحانه باشد؛
3) که حزب
در فعالیت تبلیغی و ترویجی خود باید توجه خاصی به تجارب عملی قیام دسامبر مبذول
دارد، آن را از دیدگاه نظامی مورد بررسی انتقادی قرار دهد و درس های عملی برای
آینده از آن استخراج نماید؛
4) که
تلاش و کوشش باز هم بیشتری باید برای تشکیل جوخههای رزمی، بهبود سازماندهی آنها و
تأمین انواع اسلحه برای جوخهها بکار گرفته شود؛ و همان طور که تجربه می گوید، نه
تنها تشکیل جوخههای رزمی حزبی بلکه همچنین ایجاد جوخههای متحد با حزب و نیز جوخههای
کاملاً غیر حزبی، ضرورت دارد؛
5) که
باید کار در میان نیروهای مسلح افزایش یابد، با توجه به اینکه تنها وجود نارضایی
در میان نیروهای ارتش برای موفقیت جنبش کافی نیست، بلکه همچنین رسیدن به توافق
بلاواسطه [مستقیم] با عناصر دمکرات انقلابی سازمان یافته درنیروهای مسلح به منظوراجرای
عملیات تعرضی قاطعانه علیه حکومت، لازم است؛
6) که با
توجه به جنبش دهقانی رشد یابنده، که ممکن است در آیندهای بسیار نزدیک، به یک قیام
منظم بدل گردد، شایسته است در زمینۀ تلفیق حرکتهای کارگران و دهقانان، به منظور
سازماندهی عملیات رزمی حتی الامکان مشترک و همزمان، به فعالیت پرداخته شود.
عملیات
رزمی چریکی
نظر به
اینکه:
1) از
قیام دسامبر تاکنون، به ندرت در ناحیهای از روسیه خصومتها تماماً پایان پذیرفته
است، خصومت هایی که مردم انقلابی آن را به شکل حملات چریکی پراکنده و گاه بیگاه
بر دشمن، از خود نشان می دهند؛
2) این
عملیات چریکی، که به هنگام رویارویی دو نیروهای مسلح متخاصم، و همچنین در زمانی که
سرکوب نظامی توسط نیروی نظامی موقتاً پیروز، بی وقفه افزایش می یابد، اجتناب
ناپذیر می باشند، این عملیات به منظور پراکنده ساختن و برهم زدن تشکل نیروهای
دشمن، به مرحلۀ اجرا درمی آیند و راه را برای عملیات مسلحانۀ تودهای و علنی در
آینده هموار می سازند؛
3) این
عملیات از این نظر که کسب تجارب رزمی و آموزش نظامی را برای جوخه های رزمی ممکن
می سازد نیز ضروری است، چرا که در طی قیام دسامبر، در بسیاری از مناطق، این جوخهها
نشان دادند که برای انجام وظایف جدیدشان آمادگی ندارند؛
ما بر این
عقیدهایم و پیشنهاد می کنیم که کنگره موافقت نماید:
1) که حزب
باید عملیات رزمی چریکی جوخه های رزمی وابسته به خود و یا متحد با حزب را،
اصولاً، بمثابۀ عملیاتی مجاز و مقتضی در دورۀ کنونی به شمار آورد؛
2) که
خصلت این عملیات رزمی چریکی باید در تطابق با وظیفۀ آموزش رهبران توده های
کارگران در زمان قیام و نیز وظیفۀ کسب تجارب در زمینۀ هدایت عملیات تعرضی و
غافلگیر کننده، تنظیم گردد؛
3) که مهم
ترین هدف فوری این عملیات، انهدام حکومت، دستگاه های پلیس و ارتش، و برپایی مبارزهای
بی امان علیه سازمان های فعال گروه های سازمانیافتۀ سرکوبگر [صدهای سیاه] است که
در برابر مردم به قهر متوسل شده و مردم را مرعوب می کنند،
4) که این
گونه عملیات رزمی برای مصادرۀ منابع مالی متعلق به دشمن، یعنی دولت خودکامه، به
منظور تأمین نیازهای قیام، مجاز می باشد، با بذل توجه خاص بدین مطلب که در این
گونه عملیات خسارات وارده به منافع مردم باید تا حد ممکن کم باشد؛
5) که
عملیات رزمی چریکی باید تحت کنترل حزب انجام شود، و علاوه بر آن، اجرای عملیات
باید به گونهای باشد که از اتلاف نیروهای پرولتاریا جلوگیری کرده و تضمین نماید
که وضعیت جنبش طبقۀ کارگر و روحیۀ توده های وسیع هر محل معین در نظر گرفته می
شوند.
دولت
موقت انقلابی و ارگان های محلی قدرت انقلابی
نظر به
اینکه:
1) جنبش
انقلابی، در جریان تکاملش به مبارزۀ مسلحانه علیه دولت خودکامه، تاکنون شکل قیام
های پراکندۀ محلی به خود گرفته است؛
2) در این
مبارزۀ علنی، عناصری از جمعیت محلی که قادر به جنگیدن قاطعانه علیه رژیم قدیمی
هستند (تقریباً فقط پرولتاریا و بخش های پیشروی خرده بورژوازی) مجبور به برپا کردن
سازمانهایی بودهاند که درعمل اشکال جنینی یک قدرت جدید انقلابی می باشند –
شوراهای نمایندگان کارگران درسن پترزبورگ، مسکو و دیگر شهرها، شوراهای نمایندگان
سربازان در ولادی وستک، کراسنویارسک و دیگر جاها، کمیته های کارگران راه آهن در
سیبری و جنوب، کمیته های دهقانی در گوبرنیای [استان] ساراتوف، کمیتههای انقلابی
شهری در نووراسییسک و دیگر شهرها، و در آخر، نهاد های انتخابی روستایی در قفقاز و
استان های بالتیک؛
3) این
نهادها، در هماهنگی با شکل اولیه و بدوی قیام، در فعالیتهایشان همان قدر پراکنده،
نامنظم، بی عزم، و فاقد حمایت یک نیروی سازمان یافتۀ مسلح انقلاب بودهاند، و از
این رو محکوم به سقوط در اولین عملیات تهاجمی ارتش های ضدانقلابی؛
4) تنها
یک دولت موقت انقلابی، بمثابۀ ارگان قیامی پیروزمند، قادر است همۀ مقاومتها توسط
ضدانقلاب را درهم شکند، آزادی کامل برای تبلیغات انتخاباتی را تضمین کند، یک مجلس
مؤسسان قادر به مستقر نمودن واقعی حاکمیت مردم را بر مبنای حق رأی عمومی، مساوی و
مستقیم با رأی مخفی تشکیل دهد و مطالبات حداقلی اجتماعی و اقتصادی پرولتاریا را
محقق سازد.
ما بر این
عقیدهایم و پیشنهاد می کنیم که کنگره موافقت نماید:
1) که به
منظور کامل کردن انقلاب، وظیفۀ فوری که اکنون در مقابل پرولتاریا قرار دارد، به صورت
مشترک با دمکراتهای انقلابی، کمک کردن به وحدت بخشیدن به قیام، و برپا نمودن
ارگانی است که آن را، در شکل یک دولت موقت انقلابی، متحد خواهد کرد؛
2) که یکی
از شرایط برای تحقق موفقیت آمیز عملکردهای دولت انقلابی استقرار ارگانهای انقلابی
خودمختار محلی، در همۀ جوامع شهری و روستایی که به قیام پیوسته اند و بر مبنای حق
رأی عمومی، مساوی و مستقیم توسط رأی مخفی انتخاب شدهاند است؛
3) که
شرکت نمایندگان حزب ما در دولت موقت انقلابی به همراه بورژوا دمکراتهای انقلابی
بسته به صف بندی نیروها مجاز است، و باید رسماً مشروط به کنترل شدن این نمایندگان
توسط حزب، و در جوهرش، مشروط به حمایت آنها از منافع مستقل طبقۀ کارگر و حفظ
قاطعانۀ استقلال حزب سوسیال – دمکرات بشود که برای انقلاب سوسیالیستی کامل تلاش می
کند و از این رو با همۀ احزاب بورژوایی دشمنی بی امانی دارد؛