ترامپ از نژاد و چین برای انتخاب مجدد استفاده میکند
ترامپ از نژاد و چین برای انتخاب مجدد استفاده میکند
منبع: دمکراسی مردم، نشریه حزب کمونیست هند (مارکسیست)
نویسنده. ب. آرجون
تارنگاشت عدالت
در حالیکه فقط چند ماه به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مانده است، دونالد ترامپ در نظرسنجیها پایین است. اعتماد یا تأیید مردم به نحوۀ برخورد ترامپ به همهگیری در پایینترین سطح قرار دارد. با بیش از ۱۵۰ هزار مرگ به علت گسترش همه گیری کووید-۱۹ که عمدتاً به دلیل نظام بهداشتی سودمحور برای خدمت به صنعت داروسازی طراحی شده است، باور مردم به دولت در پایینترین سطح است.
این یادآور شوم این فاکت است که سرمایه داری فقط برای به راه انداختن جنگ ها خوب است اما زمانی که به حفاظت از مردم، بهداشت و بهروزی آن ها میرسد، عملکرد آن صرفاً رقتانگیز است.
آمریکا طی چند ماه گذشته شاهد برخی از بدترین خشونتهای نژادی و ددمنشی پلیس بوده است، که ماهیت رؤیای آمریکایی را که به مثابۀ یک نوشدارو به جهان فروخته شده است، برملا میسازند. سیاهان طی یکصد سال خواستار احترام و برابری نژادی بوده اند و دمکراسی آمریکایی صرفاً در حل مسايل آنها شکست خورده است. به جای آن، از موضوع نژاد آشکارا برای ایجاد تفرقههای هویت-محور استفاده شده است، که فقط تعداد اندکی از میلیاردرها و میلیونرهای سفیدپوست از آن احساس امنیت بیشتری دارند.
طبق یک پژوهش از سوی «ابتکار پاسخگویی عمومی- یک شرکت غیرانتفاعی و مؤسسه پروهشی پاسخگویی دولت- بنیادهای پلیس (گروههای صنعتی غیردولتی که پول در اختیار ادارات محلی پلیس در شهرهای گوناگون قرار میدهند) عمدتاً به وسیله شرکت های سوخت فسیلی مانند شورون، شل و ولز فارگو تأمین میشوند. طبق گزارش گاردین، «در مبارزه برای عدالت نژادی و محیط زیستی، صنعت سوخت فسیلی دشمن اصلی است. بسیاری از شرکتهای قدرتمندی که مسبب بیعدالتی محيط زیستی میباشند، در عینحال حامیان همان ادارات پلیسی هستند که بر همان جوامعی که این شرکتها آلوده مینمایند، ستم میکنند.»
عجیب اینکه، دمکراسی که قرار است ملت را متحد نماید به بزرگترین علت دوقطبی شدن اجتماعی مبدل شده است.
دوقطبی نژادی در ایالات متحده به وسیله سازمانهای برتریطلبی که به دونالد ترامپ نزدیک هستند، تشدید میشود. ایدئولوگهای راست افراطی معتقدند که دوقطبی شدن به محافظهکارتر شدن جمهوری خواهان سفیدپوست کمک خواهد کرد.
ترامپ مستأصل است که عامل خارجی را مسؤول شکست و سوءمدیریت معرفی کند. همانطور که حزب بهاراتیا جاناتا از کارت کوتاه آمدن در برابر مسلمانان برای متحد کردن کادرهای خود و مقصر معرفی کردن اپوزیسیون لیبرال خود استفاده میکند، تیم ترامپ نیز دمکراتها و حتا جمهوریخواهان قدیمی را به کوتاه آمدن در برابر سیاهان متهم میکند.
عامل چین در انتخاب مجدد ترامپ
کارزار انتخاب مجدد ترامپ فقط با یک دشمن داخلی راضی نیست، بلکه به یک دشمن خارجی نیز که بتواند میهندوستی تهی سفیدها را به هیجان آورد نیاز دارد. به این دلیل، چین هدف جدید است.
از چین باید دیو ساخته شود تا در ذهن رأیدهندگان آمریکایی که با یک بحران وجودی روبهرو هستند، یک احساس ترس آفریده شود، زيرا چین دیگر به طور مسالمت آمیز در حال ظهور نیست، بلکه با حدّت و شدّت گسترش مییابد.
در حالیکه ادارۀ پلیس ایالات متحده در جبهۀ نژادی مشغول است، وزارت دفاع ایالات متحده، پنتاگون و وزارت امور خارجه آن عمیقاً در ایجاد هیاهو درگیرند تا نشان دهند که حزب کمونیست چین یک نیروی شیطانی است. طبقه سرمایهدار آمریکایی حزب کمونیست چین را تا زمانیکه سخت کار کرد تا موتور اقتصاد جهانی را در حرکت نگه دارد و برای آنها پول بسازد، تحمل کرد. موضوع از زمانی تغییر کرد که چین با کاهش سرمایهگذاری خود در اوراق قرضه و اوراق بهادار ایالات متحده نشان دادن تردید خود را برای تأمین ریختوپاش نخبگان بانکداری آنگلو-ساکسون آغاز کرد. از زمانی که حزب کمونیست چین شروع به ابراز آمال خود برای بهتر و خلاقتر کردن چین نمود، خواب از چشم نحبگان آمریکایی پریده است.
نتیجتاً، دهۀ دوم قرن بیستويکم شاهد یک شکاف زننده در روابط چین – ایالات متحده است. تیم ترامپ پیوسته علیه چین به هیاهوی دیپلماتیک و تحریم متوسل میشود و اقدامات متقابل چین همه به ایجاد یک جو درگیری طولانی کمک میکنند.
فریاد قطع رابطه با چین و متلاشی کردن دولت آن به وسیلۀ سمیترین عناصر محافظهکار در درون و در بیرون عمق دولت آمریکا، که معتقدند منزوی کردن چین تنها استراتژی بلندمدت برای مقابله با حزب کمونیست چین است، هدایت میشود. به گفتۀ مایک پومپئو وزیر امور خارجه آمريکا: «حراست از آزادی ما در برابر حزب کمونیست چین مأموریت زمان ما است… اگر ما اکنون عمل نکنیم، نهایتاً، حزب کمونیست چین آزادیهای ما را از بین خواهد برد و نظام قانون-محوری را که جوامع آزاد ساخته اند، تخریب خواهد کرد.»
پومپئو معتقد است که ایالات متحده می تواند و باید با تغییر ماهیت و رفتار رژیم حاکم بر چین مسیر قرن بیستویکم را تغییر دهد. این تنها از تغییر دیپلماسی زورگویانه، تهديد به جنگ و حتا سلاحهای اتمی می تواند برتری آمریكا حفظ شود.
دولت ترامپ در تلافی با قانون جدید امنیت ملی که به پکن کمک میکند ادغام بیشتر هنگ کنگ را در سرزمین اصلی تسهیل نماید، صدور تجیهزات دفاعی و برخی اقلام فنآوری بالا را به پکن و هنگ کنگ ممنوع کرده است. دولت ترامپ به مثابۀ بخشی از دیپلماسی کشتی توپدار برای تهدید کردن چین و چالش ادعاهای آن بر منطقه، سه گروه ناو هواپیمابر به دریای جنوب چین فرستاده است.
الگوی چینی حکمرانی هدف قرار میگیرد و از افکار عمومی در سراسر جهان میخواهند که از خود در مقابل الگوی خودکامۀ دیجیتالی خزندۀ حزب کمونیست چین که در بستهبندی کامپیوترها، تلفن های همراه ساخت چین و زیرساختهای پیشرفتهتر نسل ۵ (5G) هوآوی صادر میشوند، مراقبت کنند. یک گزارش به نام «برادر بزرگ جدید، چین و خودکامگی دیجیتال» که به وسیله باب منندز، سناتور دمکرات عضو کمیتۀ روابط خارجی سنای ایالات متحده تهیه شد، نمونهای از نارضایتی آمریکا از جهش بزرگی است که چین با توسعه فنآوری نسل ۵ از طریق تلاشهای هماهنگ در پژوهش و توسعه برداشته است. آمریکا مطمئناً نسبت به چین حسادت دارد، زیرا تاکنون از ارايۀ فنآوری نسل ۵ بسیار عقب است و برای رسیدن به آن بسیار تلاش میکند. آمریکا غول های مخابراتی و نرمافزاری جهان را برای یافتن یک راهحل گرد میآورد، اما تاکنون، چین هم چنان بر نسل ۵ حاکم است.
اتهامی که منندز میزند این است که چین «در صدد است از فنآوریهای جدید و در حال ظهور برای ترویج اقتدار دیجیتالی از راههای متعدد و با استفاده از کل جعبه ابزار سیاسی خود- از جمله سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک، و اقدامات زروگویانه، برای شکل دادن به حوزۀ دیجیتال طبق تصویر مورد نظر خود بهرهبرداری کند.»
پرسشی که هر ذهن منطقی باید بپرسد این است که آیا این فقط حق جهان انگلو-ساکسون است که در مسابقه فنآوری پیشتاز باشد و قوانین فضای سایبری را بنویسد؟
این فکر که جهان غیرسفید بر امور جهانی مسلط باشد و مسیر جریان ایدهها و فنآوری های آینده را در جهت مقابل- شرق به غرب- تغییر دهد، اولیگارشهای آمریکایی را که به حکومت بر جهان و تغییر ژریمها به دلخواه خود عادت کرده اند، آزار میدهد. برخورد ایالات متحده نسبت به آمال چین یادآور این ضربالمثل قدیمی است: «یادت باشد، آنها میخواهند ترا خوب، اما نه هرگز بهتر، ببینند.»