آیا انقلاب دیگری در راه است؟

بهرام رحمانی

آیا انقلاب دیگری در راه است؟

انقلاب ۱۳۵۷ مردم ایران آخرین انقلاب کلاسیک‌ جهان بود. روشن است که در هر انقلابی گرایشات مختلف سیاسی از راست‌ترین و تا چپ‌ترین شرکت می‌کنند تا مردم را به دنبال اهداف و سیاست‌های خود ببرند. اما این انقلاب اشکالات و کمبودهای زیادی داشت که یکی از مهم‌ترین اشکالات آن عدم مرزبندی گرایشات چپ از گرایشات راست به‌ویژه ملی - مذهبی بود. در یک کلام مرزهای طبقاتی نه تنها شفاف نبود، بلکه بسیار هم مخدوش و توهم‌برانگیز بود.

در عین حال این انقلاب خواست‌ها و مطالبات طبقاتی و آزادی‌خواهی و برابری‌طلبی کم نداشت و به‌همین دلیل جامعه ما دست‌کم سه سال پس از انقلاب ۵۷، شاهد درگیری‌های شدیدی بین نیروهای چپ با گرایشات ملی - مذهبی در سراسر کشور بود. سرانجام گرایش مذهبی به رهبری روح‌الله خمینی و توهم به مذهب با همراهی توده‌های مذهبی و با دنباله‌روی و همکاری برخی جریانات چپ هم‌چون حزب توده و بعدها فدائیان اکثریت، انقلاب مردم ایران را را به انحراف کشاندند و به مسیری سانسور و سرکوب و اعدام و فلاکت اقتصادی انداختند که تا به امروز ادامه دارد. در یک کلام حکومت اسلامی در این بیش از چهار دهه حاکمیت خود، جز سیه‌روزی، فاجعه، سرکوب، کشتار، جنگ، ترور و... هیچ خدمتی برای مردم ایران نکرده است.

حکومت اسلامی ایران، در ردیف خشن‌ترین و حشی‌ترین حکومت‌های جهان هم‌چون حکومت آلمان نازی است که سران و مقامات آن در چهل سال گذشته، هیچ منطق انسانی سرشان نشده و بعد از این نیز نخواهد شد. زبان سران و مقامات حکومت اسلامی ایران، زبان تهدید و ترور، سرکوب و سانسور، شکنجه و اعدام، غارت و استثمار است.

از آغاز پیدایش دولت‌ها در حدود ۵۰۰۰ سال پیش، فعالیت‌های نظامی در بیش‌تر جهان بشری به وقوع پیوسته است. ورود باروت و سرعت گرفتن روند توسعه فناوری‌های نظامی باعث ایجاد جنگاوری نوین شد. کانوی هندرسون در کتاب خود می‌نویسد: «یک منبع مدعی است که بین سال‌های ۳۵۰۰ پیش از میلاد تا اواخر سده ۲۰ میلادی حدودا ۱۴۵۰۰ جنگ رخ داده و ۵/۳ میلیارد نفر بر اثر آن‌ها جان خود را از دست داده‌اند و فقط ۳۰۰ سال از تاریخ بشر در صلح به سر رفته‌ است.»

تخمین‌هایی که برای تلفات جنگ جهانی دوم زده می‌شود متنوع است اما بسیاری بر این باورند که ۶۰ میلیون نفر بر اثر این جنگ جان باخته‌اند. از میان آن‌ها ۲۰ میلیون نفر سرباز و ۴۰ میلیون نفر شهروند غیرنظامی بوده‌اند. اتحاد جماهیر شوروی، ۲۷ میلیون نفر را در جریان جنگ از دست داد که این میزان تقریبا به اندازه نیمی از کشتگان این جنگ است. از آن‌جا که بسیاری از کشتگان را افراد جوان تشکیل می‌دادند، جمعیت پس از جنگ شوروی، ۴۵ تا ۵۰ میلیون نفر کم‌تر از چیزی بود قبل از جنگ برای آن سال‌ها تخمین زده می‌شد. بیش‌ترین آمار مرگ و میر در یک شهر معادل یک میلیون و دویست هزار نفر در جریان محاصره ۸۷۲ روزه لنین‌گراد بود.

جنگ خانمانسوز ایران و عراق نیز یکی از خونین‌ترین و طولانی‌ترن جنگ‌های عصر حاضر بوده است. جدا از این که چه کسی عامل اصلی و آغاز‌کننده این جنگ بود اما تمام جهان می‌دانند که دولت عراق از سال دوم جنگ خواهان صلح بود. حتی کشورهای عربی اعلام آمادگی کردند که به ایران خسارت بپردازند. اما خمینی با شعار «جنگ جنگ تا پیروزی»، «راه قدس از کربلا می‌گذرد» و... عامل اصلی تداوم این جنگ بود.

خمینی، به محض این که پایش به ایران رسید همه آن وعده‌هایی که در عرصه‌های مختلف اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در گفت‌و‌گو با رسانه‌ها به مردم ایران داده بود، نه تنها به‌طور کلی کنار گذاشت، بلکه شمشیر اسلامی خود را از رو بست تا هر کسی آهنگ مخالف و یا حتی منتقد بزند سرش را از تنتش جدا کند. او، آیت‌الله صادق خلخالی را که جنون آدم‌کشی داشت مامور اعدام مخالفین کرد. خلخالی نخست تعدادی از سران و مقامات حکومت پهلوی را اعدام کرد و سپس با برپایی دادگاه‌های صحرایی در همه جای ایران، مخالفین را در دادگاه‌های دو سه دقیقه‌ای به اعدام محکوم کرد و بلافاصله ماموران همراه او، قربانیان خود را فردی و جمعی اعدام کردند. علاوه بر این خمینی‌ها، خمینی فتوای ترور مخالفین در داخل و خارج کشور را صادر کرد. فتواها جنایت‌کارانه خمینی، تمامی نداشت هم‌چون فتوا علیه زنان بی‌حجاب و اجباری کردن حجاب اسلامی، فتوا علیه مردم کردستان، آذربایجان، خوزستان، ترکمن  صحرا، بلوچستان، فتوای بستن دانشگاه‌ها، پافشاری در ادامه جنگ ایران وعراق، فتوای کشتار هزاران زندانی سیاسی در پایان جنگ ایران و عراق، فتوای ترور سلمان رشدی و...

جنگ خونین، فرسایشی و ویران‌گر ایران و عراق از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ طول کشید که با پذیرش قطع‌نامه ۵۹۸ پایان رسید. واقعیت این است که حکومت اسلامی ایران، به هیچ‌وجه قصد پذیرش قطع‌نامه ۵۹۸ و پایان دادن به جنگ با عراق در آن مقطع زمانی نداشت. قطع‌نامه ۵۹۸ حدود یک سال پیش از پذیرش آن توسط ایران، در شورای امنیت سازمان ملل متحد، به تصویب رسیده بود و عراق نیز بلافاصله آن را پذیرفته بود. اما در همین مقطع‌(یک سال پیش از پذیرش قطع‌نامه) شرایط برای نیروهای ایرانی که جنگ را به داخل قلمرو عراق کشانده بودند و شهرهای بزرگی چون بصره را در عراق در تیررس حتی سلاح‌های کوچک خود داشتند، متفاوت شد.

آمار رسمی ایران سال ۱۳۹۳ از سوی «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس» منتشر شد. بر اساس این گزارش، ۵ میلیون ایرانی در جنگ شرکت داشتند که ۱۹۰ هزار نفر کشته و ۶۷۲ هزار نفر مجروح شدند.

جنگ هشت ساله ایران و عراق در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ شروع شد و در تابستان سال ۱۳۶۷ بعد از پذیرفتن قطعنامه سازمان ملل از سوی ایران به پایان رسید. بر اساس آمار رسمی ایران، ۲۱۷ هزار نیروی ارتش، ۲ میلیون و ۱۳۰ هزار نیروی بسیج به‌همراه ۲۰۰ هزار نیروی سپاه، شهربانی و ژاندارمری در جنگ ۸ ساله شرکت داشتند.

بنابر گزارش «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس»، که بعد از پایان جنگ با عراق تشکیل شده و زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح ایران قرار دارد، در جنگ هشت ساله با عراق ۸۵ هزار بسیجی و ۴۸ هزار ارتشی کشته شدند.

در این جنگ بیش از ۳۳ هزار دانش‌آموز و بیش از سه هزار و ۵۰۰ دانشجو نیز کشته شدند. در میان کشته‌شدگان جنگ، سه هزار و ۳۱۷ روحانی بودند. در دوره جنگ هشت ساله با عراق ۸۸ مسیحی، ۱۸ کلیمی و ۹ زرتشتی نیز در جنگ با عراق کشته شدند. علاوه بر این، ۲ هزار تبعه غیر ایرانی نیز در جنگ هشت ساله کشته شدند که همراه با نیروهای ایرانی می‌جنگیدند.

آمار کسانی که در جنگ مجروح شدند، ۶۷۲ هزار نفر بوده است و ۴۲ هزار نفر از نیروهای ایرانی هم که به اسارت نیروهای عراقی درآمده بودند بعد از جنگ آزاد شدند.

پس از پایان جنگ، سازمان ملل متحد میزان خسارت وارد شده به ایران را حدود ۲۰۰ میلیارد دلار برآورد کرده بود که عراق با این رقم خسارت موافقت نکرد و در نهایت با کارشناسی‌های انجام شده میزان نهایی خسارت وارده به ایران ۹۷ میلیارد دلار تعیین شد.

به این ترتیب، یکی از ارمغان‌های حکومت اسلامی به مردم ایران و عراق، این جنگ ویران‌گر و هولناک بود.

نقش آیت‌الله خمینی در تحریک دولت وقت عراق و با شعار «صدور انقلاب» و «پان اسلامیسم» در آغاز جنگ بسیار برجسته بوده است. آیت‌الله خمینی به دلایل متعددی انگیزه بالایی برای دعوت به راه‌اندازی «انقلاب اسلامی» در عراق داشت. از دید او، انقلاب بهمن ۵۷ در ایران با انگیزه اسلامی انجام شده و محدود به مرزهای ایران نبود. در حالی که این انقلاب مردمی نه برای اسلام، بلکه برای «نان مسکن آزادی بود!» خمینی در اندیشه بسط گفتمان «انقلاب اسلامی» به کل جهان اسلام و احیای خلافت اسلامی بود. در این مسیر عراق را به دلیل حضور قوی مراجع شیعه نزدیک‌ترین کشور به ایران می‌دانست. از این‌رو، خمینی سعی کرد تا شیعیان عراقی را برای تکرار تجربه «حکومت اسلامی» تشویق نماید. در عین حال، خمینی از نظر شخصی نیز، همواره به فکر انتقام از حکومت عراق و شخص صدام حسین بود که او را از آن کشور اخراج کرده بودند.

‏خمینی رسما و علنا جنگ را به‌عنوان یک «نعمت الهی» برای مردم، تلقی‏ ‏کرد تا مردم را برای یک بسیج آماده کند و درعین حال در فضای جنگی، مخالفین خود و جنبش‌های اجتماعی که از دل انقلاب بیرون آمده بودند و در مقابل حاکمیت اسلامی جدید مقاومت می‌کردند را شدیدا قلع و قمع کند.

خمینی پس امضای قطع‌نامه ۵۹۸ سازمان ملل و آتش‌بس، برای این که از خیزش‌های احتمالی جلوگیری کند نخست فتوای کشتار زندانیان سیاسی را صادر کرد و سپس فتوای ترور سلمان رشدی نویسنده کتاب «آیان شیطانی» در بریتانیا و...

در «کشتار مخفيانه» يا «اعدام‌های جمعی زندانيان سياسی» در زندان‌های حکومت اسلامی ايران در تابستان و پاييز ۱۳۶۷، چندين هزار تن زندانی که پايان دوران محکوميت اعلام شده خود را می‌گذراندند، حتی برخی از آنان مدت محکوميت‌شان روزها و ماه‌ها قبل به پايان رسيده بود، به کام مرگ فرستاده شدند.

يرواند آبراهاميان، پژوهش‌گر ايرانی‌تبار و استاد تاريخ دانشگاه نيويورک، در نشريه «مهرگان» شماره تابستان ۱۳۷۷، يعنی ده سال پس از واقعه، کشتار زندانیان سیاسی را اين‌گونه ريشه‌يابی کرده است: «شگفت‌آورترين رويداد ايران امروز در تابستان ۱۳۶۷ اتفاق افتاد. برای نخستين بار در ايران صدها نفر برای اين که به خدا، جهان پس از مرگ و رستاخيز اعتقاد ندارند، اعدام شدند و حتی شمار بزرگ‌تری به نام محارب با خدا پای چوبه‌های دار رفتند.»

بر اساس نوشته‌های اين پژوهش‌گر، «اين اعدام‌های مخفيانه با فتوای پر سر و صدايی در محکوم ساختن سلمان رشدی به جرم ارتداد مقارن بود. پاسخ واقعی در مورد اعدام‌های جمعی را بايد در فعل و انفعالات درون حکومت جست‌وجو کرد. با پذيرش آتش‌بس، آيت‌الله خمينی ناگهان دريافت ريسمان پربهايی را که به وسيله آن گروه‌های ناهمگون پيروان او با هم پيوند يافته بودند، از دست داده است.»

به‌گفته آبراهاميان، به‌منظور تحکيم مبانی وحدت در دستگاه حاکم، آيت‌الله خمينی سياست دو سويه‌ای را طراحی کرد که يک وجه آن فتوای اعدام سلمان رشدی و وجه ديگرش همين اعدام‌ها بود.

وی می‌نويسد: «اين همه خونريزی با اين هدف برپا شد که هم يک غسل خون باشد و هم يک پاک‌سازی درونی. اين هدف با مجبور شدن آيت‌الله منتظری به استعفا به‌عنوان جانشين آيت‌الله خمينی به تحقق پيوست.»

اما خانواده‌های زندانيان اعدام شده تا ماه‌ها در بی‌خبری به سر می‌بردند. ملاقات با زندانيان قطع شده بود و گاه به خانواده‌هايی که پافشاری می‌کردند، گفته می‌شد زندانی آنان به زندان ديگری منتقل شده است و تا اطلاع ثانوی ملاقات ندارد.

بازماندگان کشتار مخفيانه و جمعی سال ۱۳۶۷، دهه‌هاست که در شهريورماه، در گورستان خاوران تهران و در شهرستان‌ها در خانه‌های يکديگر گرد می‌آيند تا سوگواری کنند و ياد عزيزان‌شان را گرامی بدارند.

در حالی که بسياری از آنان از محل خاک‌سپاری دقيق عزيز خود آگاهی ندارند و از همان نخستين سال‌گرد اين اعدام‌های جمعی با تهديد و آزار و گاه دستگيری و بازداشت روبه‌رو بوده‌اند.

خمینی، پس از فتوای اعدام دسته‌جمعی هزاران زندانی سیاسی، هم‌چنین فتوای قتل سلمان رشدی نویسنده کتاب «آیات شیطانی» شهروند هندی - بریتانیایی را نیز صادر کرد. بی‌تردید یکی از اهداف خمینی در جهت صدور فتوای ترور سلمان رشدی، زهرچشم گرفتن از نویسندگان، روزنامه‌نگاران، هنرمندان و به‌طور کلی روشنفکران سکولار و مستقل جامعه ایران بود که جرات اعتراض و انتقاد از او و حکومت‌اش را نداشته باشند.

 

به این ترتیب، دهه نخست حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، دهه وحشت و ترور و اعدام و سنگسار و تجاوز و غارت بود. دور‌ه‌ای که همه عناصر ریز و درشت و همه جناح‌های حکومتی در سرکوب انقلاب ۵۷ مردم ایران و کشتارها و ویران‌گری‌ها سهیم بودند. هم‌چنین از این دهه تا به امروز، صدها تن فعال سیاسی و فرهنگی و هنری در داخل ایران و خارج کشور توسط جوخه‌های ترور حکومت اسلامی به قتل رسیده‌اند.

اقتصاد و فساد اقتصادی، گرانی و تورم، فقر و بیکاری و صدها فجایع دیگر از جمله فاجعه عظیم زیست محیطی، از مهم‌ترین دستاورها و ارمغان‌های حکومت اسلامی برای جامعه ایران است. اکنون سیاست‌ها و عملکردهای تاکنونی این حکومت، اکثریت شهروندان جامعه ایران را به خاک سیاه نشانده و زمینه را برای بروز فجایع بزرگ‌تر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی نظامی داخلی و خارجی فراهم کرده است.

فساد اقتصادی در همه نهادهای حکومت اسلامی از بیت رهبری گرفته تا همه قوا و نهادهای سیاسی و نظامی و امنیتی ریز و درشت آن را در برگرفته و هیچ مقام و عنصر حکومتی و اطرافیان و نزدیکان آن‌ها از این فساد، مبرا نیستند. شاید به همین دلیل، هیچ مقام و نهاد حکومتی جرات ندارد مفسدین را به‌طور علنی و جدی به جامعه معرفی کنند و به پای میز محاکمه بکشانند. آن‌ها فقط در لفافه و در رقابت با هم و سهم بردن از سفره خونین، گاهی به فساد نهادینه شده در حکومت‌شان اشاره و اقرار می‌کنند بدون این که اقدام جدی در پشت این سخنان آن‌ها وجود داشته باشد.

به گزارش رسانه‌های حکومتی، دکتر مسعود مردانی عضو کمیته کشوری کرونا در ایران، در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به احتمال شیوع شدیدتر کرونا در فصل پاییز و تبعات هم‌زمانی آن با آنفلوانزای فصلی، گفت: بروز موارد آنفلوانزا همه ساله در شروع فصل سرد سال اجتناب ناپذیر بوده ولی پاییز امسال با سایر پاییزها تفاوت عمده‌ای دارد، چرا که تمام دنیا درگیر بیماری نوپدید کو‌ید ۱۹ است.

او با اشاره به اهداف اپیدمیولوژیک تست‌های سرولوژی گفت: برای آگاهی از درصد ابتلای افراد یک منطقه به کرونا، از این تست استفاده می‌شود که در همین راستا در ایران نیز این تست به صورت رندوم انجام شده و متوجه شدیم که تا الان ۱۸ میلیون ایرانی یعنی حدود ۲۰ درصد جمعیت کشور به این بیماری مبتلا شده‌اند.

کیانوش جهان‌پور، رییس سابق مرکز روابط عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت بهداشت، اسفند ماه گذشته، در واکنش به انتقاداتی که به غیر شفاف بودن آمارها شده بود، گفته بود: «اصرار نداریم افراد آمارهای روزانه‌ای که ارایه می‌دهیم را باور کنند.»

سیما سادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دوشنبه ۱۶ تیر اعلام کرد در ۲۴ ساعت گذشته  بر اساس معیارهای قطعی تشخیص بیماری کوید‌۱۹، دو هزار و ۶۱۳ نفر به این بیماری مبتلا شده‌اند. نیمی از این بیماران به دلیل مشکلات تنفسی در بیمارستان‌های کشور بستری شده‌اند. بر همین اساس در مجموع از آغاز همه‌گیری ویروس کرونا در ایران تعداد مبتلایان به کوید‌۱۹ به ۲۴۳ هزار و ۵۱ نفر رسیده است.

بر اساس گزارش سخنگوی وزارت بهداشت در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۱۶۰ بیمار کووید ۱۹ جان خود را از دست دادند و مجموع جان باختگان این بیماری به ۱۱ هزار و ۷۳۱ نفر رسید. روز گذشته این تعداد ۱۶۳ نفر بود که به عنوان «مرگبارترین روز» به ثبت رسید.

این آمارها صرفا بیانگر کسانی است که ابتلای قطعی آن‌ها به کووید ۱۹ اثبات شده. محمدعلی محسنی نماینده چالوس و نوشهر در مجلس در مصاحبه با «رویداد۲۴» گفته است:

«ما در برخی از روز‌ها ۳۰۰ کشته نیز از کرونا داشتیم و اگر می‌بینید آمار‌های اعلام شده از سوی وزارت بهداشت پایین‌تر است به‌خاطر این است که آمار‌ها از افرادی است که در بیمارستان‌ها بستری و سپس جان خود را از دست دادند، اما کسانی که در منزل و یا در مسیر انتقال به بیمارستان فوت شدند در این آمار‌ها حساب نشده‌اند.»