یا سوسیالیسم یا توحش

یا سوسیالیسم یا توحش

"یا سوسیالیسم یا توحش "عنوان کتابیست که تازه از چاپ برآمده و طی محفلی با حضور جمعی ازکتاب دوستان درکابل به معرفی گرفته شد. سخنرانی ها پیرامون آن درچهارقسمت از طریق شبکه های اجتماعی یوتیوب و فیسبوک شریک ساخته شده است.

قسمت سوم آن بیشتر به اثر توجه فعالین سیاسی چپ بصورت عموم اعضای متعهد به اصولیت رهبری مش سیاسی آن حزب در دوران قبل از رسیدن به قدرت حاکم و باورمند به رویکردهای سیاسی آن حزب در دوران رهبری حزب و دولت توسط زنده یاد ببرک کارمل بودند وبا خرد سیاسی دورنمای اهداف آرمانی آن حزب را ادامه میدهند؛ این بحث را با دلچسپی و ذوق که بیان واقعیت های تاریخی آن زمان است با بهم رسانی بازتاب دادند.

من همچنان از طریق شبکه فیسبوک اینکار را انجام دادم. درضمن عزیزان از طریق اتاق پیام رسان دلچسپی و علاقه همدیگر منجمله من را به واقعیت آن زمان با ارسال این ویدیو درست درک کرده اند.

آدرس انترنتی کتاب به لطف رفیقانه رفیق حسینی عزیز در اختیارم قرار گرفته خواندن این کتاب راشروع نموده ام. 

محفل نقد و نظر که به نشر رسیده اظهارنظریات چهارسخنران به شمول مولف آن عتیق اروند پیرامون کتاب است. همانطوری که عنوان کتاب جذابیت خاص به ورود، برای علاقمندان کتاب تولید میکند وسخنی راکه گفته میشود عنوان کتاب نصف از کتاب است را خوب توجیه میکند.

عده ای پزیرفته ایم هر کتاب یکبار به خواندن می ارزد البته که این نکته درحد یک سخن تشویقی درست است ولی روشن است که هر کتاب توقوعات افزون به افکار وباور های نویسنده را هرگز ارایه نمیدهد.

درمورد این کتاب همانطوریکه درمحفل رونمایی به معرفی گرفته شد معلوم میشود توقوعات فراوان حاصل خواهد شد. بخصوص که مولف کتاب خودش میگویید او نوشتن این کتاب رابه اساس روایت هایکه شنیده بوده نیروی چپ افغانی مولد مشکلات در این حوزه جغرافیای بوده آغاز کرده تا نشان بدهد چپ افغانی عینیت های جامعه را اشتباه فهمیده است وقتی به بررسی مسایل در می افتد به این باور میرسد که نه مساله اینطورنبوده چپ افغانی واقعیت های زمان خودشان را درست درک کرده بودند.این کتاب که به هدف آموزش پیش چشمم است پیشترازآن موقف ها و سخنرانی ها در این محفل نقد ونظر آموزنده است.

پاسخ به نقد و نظر برای معرفی این کتاب می آموزاند که مسایل در عمق زمان باید مورد مطالعه قرار بگیرد. تاثیرگذاری چپ افغانی ازخود پایی افراد تبلور نیافته بلکه در نماد های تغیر رونما میگردد. به همین خاطر درپاسخ توضیحی یکی از سخنگویان این محفل که نقدی داشت به نا مرتبط بودن عنوان کتاب و غیر قابل توجیه بودن آن نسبت به جامعه غیر سوسیالیستی وعدم یاد کرد از حزب وطن که منظور شان حزب وطن داکتر نجیب الله بود نویسنده کتاب با زیبا ترین ادبیات فهما هم توحش دررویکرد های جامعه سرمایه  داری  از منظر دید سیاسی بیان میکند، وهم بینش های متاثر از شکل وفورم ظاهر ی جامعه سرمایه داری را در محتوا ی سو استفاده از خلاقیت های فکرانسانی در برابر خود انسان که مرتکب جنایت در عرصه های مختلف زندگی انسانی میشود با تمثال برده داری مدرن به منتقدی که از موضع چپ سخن میزند روشن میسازد وتفهیم مینماید که شعار با سیستم مانند زمین و آسمان از هم فرق و فاصله دارد .

تمرکزنویسنده به تاثیر گذاری در عمق زمان که ازمنظر رویکرد های چپ مورد بحث این کتاب است انتقاد از عدم یاد کرد حزب وطن داکتر نجیب الله مورد توجه نویسنده کتاب قرار نگرفت چرا که توضیح نویسنده بر اساس تاثیر گذاری چپ افغانی ” از نظر او حزب وطن” اصلی را احتوا میکند نه حزب وطن  داکتر نجیب الله را . 

بحث های معرفی این کتاب واضح میسازدکه اندیشه متاع صادراتی و یا وارداتی نیست همه انسانها هوش عقل و احساسات دارند. این پدیده ها میزان نفع ونقص شانرا معین و مشخص میسازد. اندیشه پیرامون مسایل زندگی حاصل آگانه ذهن انسانهاست .گرسنه ای را نمی فهمانند گرسنه است او خودش احساس گرسنگی میکند.در بحث رونمایی کتاب نظریه صادرات وواردات اندیشه از ریشه اشتباه ونادرست خوانده میشود. 

نویسنده کتاب "یا سوسیالیسم یاتوحش" به لحاظ خاستگاه خانواده گی مجاهد زاده است به لحاظ ارتباطات همانطوریکه خودش میگوید درخانواده شان هیچ کسی مربوط به جنبش چپ وجود نداشته است .به لحاظ سن هم بسیارجوان است . درجغرافیای کلان نظام های چپ هم زندگی نداشته است . نه شوروی برای تحصیل رفته و نه کوبا برای تخصص ، اوبا چه امکانی به این موقعیت رسیده که به عنوان یک نویسنده توانا و نظریه پرداز فوق العاده در قلمرو چپ ظهورکند ؟صد البته که در نتیجه کنکاش آگاهانه ذهن به این کمال رسیده تا وضاحت بدهد اندیشه شی شکننده نیست جریان لایتنایی فکر است مانند جریان آب روان که اگرسد را هم نشکند جریان آن قطع نمیشود.

این بحث مصداق این امر ست که جنبش چپ نه ساکت مانده و نه مرده است ، نه تنها حیات دارد که اثر گذارهم است. چپ افغانی هم  در این مسیر پیش میرود . خواست مشترک و شعار دادخواهانه ومترقی در سمت انسجام پذیری جریان دارد. 

از منظر خواست مشترک وقتی مسیر طی شده را ورنداز کنیم

عده ای از میان چپ افغانی در مقابل شدن با تغیر اوضاع جهانی چون آبی که در سد بر میخورد در گرداب کوتاه ذهنی خود گیر ماندند واز جاری شدن بازماندند فقط گرداب تشکیل دادند.

دربحث معرفی کتاب "یا سوسیالیسم یا توحش "نویسنده کتاب از امر مشترک سخن میگوید تصریح میکند که کودتاها، قیام های نظامی ،فرد فرمانی مصداق امر مشترک نیست . امر مشترک از حنجره یک فرد بیرون نمیشود .با استناد به این نظریه و شفاف سازی این مساله تا هنوز حتا در میان اعضای بازمانده ح د خ ا نظریه مشترک راجع به هفت ثور وجود ندارد. انقلاب، کودتای نظامی ، قیام نظامیان ، رویداد هفت ثور واژه های عمل فرمانی اند که برای تعریف این روز استفاده میشوند

بحث متمرکز من در این خصوص اینست که با استناد به گزارش های منابع معتبر داخلی و خارجی،  زنده یاد ببرک "کارمل" به قومانده انقلاب در هفت ثور اتفاق نظر نداشت. این گزارشات تصریح میکند که حفیظ الله امین با اشاره منابع خارجی ماجرا جویانه دست به تک فرمانی زده امر حرکت سرنگونی نظام را میدهد .حفیظ الله امین و همکاران او برعلاوه امر قتل محمد داود خواستار قتل زنده یاد ببرک کارمل نیز شده بودند گفته میشود که در نتیجه مخالفت نور محمد تره کی والبته که حضور نیروی بالفعل همباوران ببرک کارمل هم اثر گذار بوده که مانع حرکت عملی شدن خواست "امین" شده بود.

و اما چرا زنده یاد ببرک "کارمل" در ادامه، همچنان کلمه انقلاب را استفاده میکرد؟ در اینمورد ما به این مساله برمیخوریم بعد از شش جدی که زنده یاد ببرک "کارمل" در راس حاکمیت قرار میگیرد شش جدی را مرحله تکاملی انقلاب تعریف میکند. از آنجای که انقلاب یک پروسه دگر سازی بنیادی و دگرگونی یک نظام است وقتی گفته میشود مرحله تکاملی انقلاب به این معناست که رویکرد ها و تدابیر برای این تعریف نا تکمیل است و نقص دارد لذا برای تکمیل آن طرح وتطبیق تز های نیازاست که مرحله به مرحله به منصه اجرا قرار بگیرد وچنین رویکردی هم مطرح و هم تطبیق شد که مرحله تکاملی پروسه انقلاب از آن استنباط و استحصال میشد اما عملکرد های فرد فرمانی حفیظ الله "امین" چنان زخم عمیقی بر پیکرجامعه زده بود که زمان زیادی نیاز بود تا ملحم گذاری شود با دریغ که هجوم استعمار و عقبگرد جفا کارانه افراد تسلیم شده به غرب در سکوی قدرت چه در بلاک سوسیالیستی و چه در حاکمیت کشوری همه فرصت را ربود ودر نهایت باعث پرا گنده گی در ساختار تشکیلاتی نیروی چپ گردید.

 م ی هادی

در این باره از آرشیف  یاداشت ها  یازده سال قبل