بخش سومسرنوشت تاریخی آموزه‌ی کارل مارکس

بخش سوم

سرنوشت تاریخی آموزه‌ی کارل مارکس

منبع: نقد اقتصادی

و.ا. لنین

ترجمه‌ی رسول قنبری

انقلاب از یک سری نبرد ساخته می ‌شود؛ حزب باید در هر مرحله، شعار منطبق با واقعیت عینی را ارائه کند و لحظه ‌ی مناسب برای قیام را تشخیص دهد.

«قانون بنیادی انقلاب» ـ قانونی که تمام انقلاب ‌ها و به‌ ویژه سه انقلاب روسیه در قرن بیستم (انقلاب ۱۹۰7 - 1905)؛ انقلاب فوریه‌ی ۱۹۱۷و انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، آن را تأیید می ‌کنند ـ این است که: برای وقوع انقلاب فقط کافی نیست که توده‌ های استثمار شده و ستمدیده به عدم‌ امکان زندگی به شیوه‌ی سابق آگاهی یابند و خواستار تغییر شوند. برای تحقق انقلاب باید که استثمار گران نیز نتوانند به شیوه‌ی سابق زندگی و حکومت کنند. تنها هنگامی که «پایینی‌ها» نخواهند و «بالایی‌ها» نتوانند به شیوه‌ی سابق ادامه دهند، فقط در این هنگام انقلاب می ‌تواند به پیروزی برسد.68

لنین، در سال 1910، در خصوص مانیفست 17 اکتبر 1905 (متنی که در آن تزار نیکلای دوم به مردم {زیر حکمروایی امپراتوری خویش س. د} آزادی‌های عمومی و سیاسی «اعطا» کرد؛ و کلمه‌ی «انتخابات عمومی» در آن ظاهر شد و نوعی حق وتو به دومای دولتی واگذار گردید)، بیش ‌تر با توجه به شرایط عمومی، اعلام می ‌کند که این مانیفست «به ‌معنای آن نیست که مبارزه پایان یافته است»؛ بلکه، برعکس، علامت آن است که «تزاریسم دیگر در وضعیت حکومت کردن نیست»، در حالی که «انقلاب هنوز قدرت سرنگون کردن آن را ندارد». لنین می ‌افزاید پس چنین وضعیتی، چنین توازن قوایی، «به ناگزیر به درگیری قطعی منجر خواهد شد».69

 لنین در حین بحث‌ های متعدد، که او را رو در روی سایر اعضای حزب سوسیال ‌دموکرات قرار می‌ دهند، اقرار می ‌کند که در آنچه که به «زمان» «انقلاب توده‌ها» مربوط می‌ شود، باید گفت که زمان انقلاب نمی ‌تواند ازپیش «تعیین» گردد. اما بلافاصله می ‌افزاید که زمان قیام «می ‌تواند تعیین شود، اگر آن‌ هایی که آن را تعیین می ‌کنند روی توده‌ ها نفوذ داشته باشند و لحظه‌ی مناسب را با دقت بسنجند.»70 شعارها، قطعاً، باید به ‌عنوان «جمع ‌بندی‌ه ای عملی تحلیل طبقاتی از یک وضعیت مشخص تاریخی تلقی شوند»، و نه به ‌عنوان «طلسم‌ هایی» که یک ‌بار برای همیشه به یک حزب و یا یک گرایش داده می ‌شوند.71  لنین کمی بعد، در مقابله با «اتزوویست‌ها» (که هر لحظه و هر ساعت از «انقلاب» سخن می ‌گفتند) می ‌گوید، برای انقلابیون از بر کردن شعارها کافی نیست: «باید همچنین آموخت زمان مناسب برای بیان آن‌ ها چه موقع است.»72  به عبارت دیگر، ساعت انقلاب قابل پیش‌ بینی نیست. اما در دوره‌ی انقلابی، «این بزرگ ‌ترین جنایت از سوی انقلابیون خواهد بود، اگر بگذارند زمان از دست برود.»73

لنین دائماً تکرار می‌ کند که ساعت انقلاب را نمی‌ توان پیشگویی کرد. او در 1915 می ‌نویسد، از 1901 تا 1905 چهار سال فاصله بود؛ با این حال، در 1901، در روسیه هیچ ‌کس نمی ‌توانست قسم یاد کند که نخستین انقلاب بر علیه استبداد چهار سال بعد رخ خواهد داد؛ و در 1918 می ‌گوید که در 1914 هیچ‌ کس نمی ‌توانست قسم بخورد که «تا چهار سال دیگر» انقلاب اروپا را فرا خواهد گرفت. اما «واقعیت وجود وضعیت انقلابی در 1912 پیش ‌بینی شده بود و در1914 نمایان شد».74 او در 1918 تکرار می ‌کند که در نوامبر 1904 هیچ ‌کس نمی ‌توانست «تضمین دهد» که دو ماه دیگر صد هزار کارگر سنت پترزبورگ به سمت کاخ زمستانی خواهند رفت و انقلاب بزرگی را آغاز خواهند کرد. همان ‌طور که «ما، در دسامبر 1916، نمی ‌توانستیم تعهد دهیم که دو ماه دیگر سلطنت تزاری در عرض چند روز سقوط خواهد کرد.»75

لنین بار ها و بارها آرزوی خود دایر بر تحقق انقلاب جهانی ـ که می‌ تواند به کمک شوراها بشتابد ـ را بیان می‌ کند. او می‌گوید: «انقلاب جهانی نزدیک است؛ اما ساعتی برای تحقق آن وجود ندارد».76

واقعیت این است که رهبران کارگری، برخلاف لیبرال‌ ها یا دشمنان انقلاب، نباید تنها هنگام شعله ‌ور شدن انقلاب آن را به رسمیت بشناسند. انقلابیون قبل از شروع انقلاب آن را پیش ‌بینی می‌کنند، از اجتناب ‌ناپذیر بودن آن آگاه می ‌شوند، ضرورت آن را به توده ‌ها می ‌فهمانند و راه ‌ها و شیوه ‌های انقلاب را برای توده ‌ها توضیح می ‌دهند.77 هنگامی که شرایط عینی یک بحران عمیق سیاسی فراهم شوند، کوچک ‌ترین تعارضات «می ‌توانند اهمیت بسیار پیدا کنند، بهانه باشند، کاسه‌ ی صبر را لبریزکنند، نشان ‌دهنده‌ی چرخشی در افکارعمومی باشند.»78

بنابراین، انقلابیون باید بلد باشند فرصت ایجاد کنند یا، حداقل، باید بلد باشند از فرصت استفاده کنند. این یک واقعیت است که در دوره‌ های انقلابی «وضعیت عینی، مانند زندگی به ‌طور کلی، به‌ طور سریع و ناگهانی تغییر می‌کند».79

لنین، با ذکر این سخن ناپلئون که «اول شروع می ‌کنیم بعداً خواهیم دید»، می‌نویسد: «این همان کاری بود که ما کردیم؛ نخست در اکتبر 1917 درگیر مبارزه‌ای جدی شدیم [...] و در حال حاضر هیچ شکی نیست که ما اساساً به پیروزی رسیده‌ایم».80 منتظر ماندن برای عمل کردن، مساوی با مرگ است. او، در عصر روز24 اکتبر، قاطعانه اعلام می ‌کند «این قضیه به هر قیمتی که شده باید امروز عصر یا امشب عملی شود»، و به این ترتیب، از انستیتو اسمولنی، فرمان قیام بر علیه دولت موقت، که لنگ در هوا بود،81 را صادر می ‌کند. لنین آنهایی که او را «ماجرا جو» خطاب می ‌کردند و عقیده داشتند که طرح او بسیار خطر ناک است را بدون معطلی به نامه‌ی مارکس به کوگلمان ارجاع می ‌داد که سبک او را به طرز شگفت آوری توصیف می‌کند: «واضح است که اگر فقط در شرایط کاملاً مساعد به مبارزه دست یازیده شود، تاریخ خیلی ساده و به راحتی ساخته می ‌شد.»82

با این حال انقلاب نباید به ‌عنوان یک روند خطی مستقیم، به ‌عنوان کاری «یک شبه»، یا مثل یک جابه‌ جاگر (commutateur) ساده ـ که بسته به کار آن جریان تاریخ کلاً و به ‌طور برگشت ‌ناپذیر معکوس می ‌شود ـ در نظر گرفته شود. برای این ‌که تصور شود که «همه چیز بدون "جهش" و روی خط مستقیم به ‌آرامی و به ‌طور منظم به پیش خواهد رفت»، بدون شک، باید «فکر کودکانه ‌ای درباره‌ی تاریخ داشت».83

لنین می ‌نویسد، کسی که انقلاب کارگری را فقط به ‌شرطی می ‌پذیرد که این امر با سهولت و بدون درگیری انجام شود؛ که از پیش احتمال شکست نفی شود؛ که انقلاب مسیری عریض، هموار و سر راست را دنبال کند؛ که با گام برداشتن به سمت پیروزی، لازم نباشد که گاهی بزرگ ‌ترین ازخود گذشتگی ‌ها و فداکاری ‌ها انجام گیرد، «در یک قلعه‌ی محاصره‌ شده مقاومت شود» یا انقلاب راه خود را در مسیر باریک، غیر قابل ‌گذر، پرپیچ‌ وخم و پرخطر کوهستانی باز کند، ـ «یک چنین کسی انقلابی نیست»؛ و به نقل از چرنیشفسکی می‌ گوید: «حرکت تاریخ یک خط مستقیم مثل چشم انداز نوسکی نیست».84 چشم ‌انداز نوسکی (Nevski prospekt ) خیابان اصلی سنت پترزبورگ است. این شریان مستقیم، به طول 5/4 کیلومتر، صومعه‌ی آلکساندر نوسکی را به ساختمان دولتی آمیروته (Pavillon de l’Amirauté)، به عبارت دیگر به مصب رود نوا ـ در نزدیکی خلیج فنلاند ـ متصل می‌ کند.

خود انقلاب را هم «نباید به شکل یک عمل منفرد معرفی کرد: انقلاب تناوب سریع سلسله انفجارات کم ‌و بیش قهرآمیز با مراحل آرامش کم ‌و بیش عمیق است»؛85 یک «دوره‌ی توفانی» تحولات سیاسی و اقتصادی، مبارزه‌ی طبقاتی شدید، جنگ داخلی، انقلاب و ضدانقلاب.86

لنین در 1922 می ‌نویسد، یکی از بزرگ ‌ترین و خطر ناک ترین اشتباهاتی که انقلابیون مرتکب می ‌شوند، بعد از آن‌ که ابتدای انقلاب کبیر را به ‌خوبی هدایت کردند، به‌ ویژه این است که «تصور می ‌کنند که می‌ توانند به ‌تنهایی انقلاب را به انجام برسانند». 87 زیرا انقلابیون فقط می ‌توانند نقش«پیشتاز» را ایفا کنند، ــ پیشتازی که می ‌داند نباید با توده‌های تحت هدایت خود قطع رابطه کند. «رشته نبرد هایی که او باید به منظور اصلاحات اقتصادی و دموکراتیک در همه‌ی زمینه ‌ها به پیش ببرد، تنها با خلع ید از بورژوازی می ‌تواند به سرانجام برسد»88. بنابراین، گذار از سرمایه‌ داری به سوسیالیسم، اگر فورمول مارکس را مد نظر قرار دهیم، به «دوره‌ی طولانی درد زایمان» شباهت خواهد داشت، زیرا قهر همواره قابله‌ی جامعه‌ی کهنه است.89

منابع:67. سقوط پورت آرتور، ص. 48.

68. بیماری کودکی چپ‌روی در کمونیسم، صفحات81 ـ 80.

69. مفهوم تاریخی مبارزه‌ی درون حزبی در روسیه [نگارش1910ـ انتشار 1911]، مجموعه آثار، جلد 16، ص. 407.

70. دو تاکتیک، مجموعه آثار، جلد 8، ص. 149. مسأله در اینجا بحث میان لنین و مارتینف است. مارتینف که طرفدار «اقتصادگرایی» (économisme) بود، بعد از کنگره‌ی دوم حزب کارگری سوسیال‌دموکرات روسیه، عضو هیئت تحریریه‌ی «ایسکرای جدید» (منشویک) شد.

71. درباره‌ی برخی از ویژگی‌های اضمحلال کنونی، مجموعه آثار، جلد 15، ص. 162.

72. کاریکاتوری از بلشویسم، مجموعه آثار، جلد 15، ص. 412.

73. نامه به اعضای کمیته‌ی مرکزی [24 اکتبر (6 نوامبر) 1917؛ نخستین بار در1924 منتشر شد]، مجموعه آثار، جلد 26، ص. 241.

74 .فرصت طلبی و ورشکستگی انترناسیونال دوم [1915؛ نخستین بار در 1924 منتشر شد]، مجموعه آثار، جلد 21، ص. 468.

75. چهارمین کنفرانس سندیکاها و کمیته‌های کارگاه‌ها و کارخانه‌های مسکو (27 ژوئن تا 2 ژوئیه‌ی 1918): سخنرانی ایراد شده در 28 ژوئن 1918، ص. 512.

76. کنگره‌ی ششم شوراهای نمایندگان کارگران، دهقانان و سربازان ـ 6 تا 9 نوامبر 1918، مجموعه آثار، جلد 28، ص. 166.

77. مارکسیست‌های انقلابی در کنفرانس انترناسیونال سوسیالیست، مجموعه آثار، جلد 21، ص. 408.

78. تأملاتی درباره‌ی دوران کنونی، مجموعه آثار، جلد 15، ص. 296.

79. نامه‌هایی از دور، نامه‌ی سوم، مجموعه آثار، جلد 23، ص. 359.

80. راجع به انقلاب ما، درباره‌ی خاطرات سوخانف، مجموعه آثار، جلد 33، ص. 493.

81. نامه به اعضای کمیته‌ی مرکزی [ 24 اکتبر (6 نوامبر) 1917؛ نخستین بار در1924 منتشر شد]، مجموعه آثار، جلد 26، ص. 241.

82. مقدمه بر ترجمه‌ی روسی نامه‌های کارل مارکس به لودویگ کوگلمان