به چه جرمی رضا خندان(مهابادی)، بکتاش آبتین وکیوان باژن
بهرام رحمانی
به چه جرمی رضا خندان(مهابادی)، بکتاش آبتین وکیوان باژن،
سه تن از اعضای کانون نویسندگان ایران زندانی شدند؟!
رضا خندان(مهابادی)، بکتاش آبتین، و کیوان باژن، سه تن از اعضای کانون نویسندگان ایران امروز شنبه ۵ مهر پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و جهت تحمل دوران محکومیت خود به زندان اوین منتقل شدند. بيدادگاه جمهوری اسلامی بکتاش آبتین و رضا خندان مهابادی، را به ۶ سال حبس و کیوان باژن را به ۳ سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم کرده است.
کانون نویسندگان ایران در واکنش به این احکام در بیانیهای این احکام را محکوم کرده بود: «این فقط محاکمه و محکومیت سه نویسنده نیست، تنها محاکمه کانون نویسندگان ایران نیست. محکومیت همه نویسندگان و کسانی است که میخواهند از حق آزادی بیان برخوردار باشند.»
این کانون «دلایل و مستندات دادگاه» درباره این اتهامات را «نامربوطتر و سست بنیانتر از خود اتهامات» خواند.
این سه عضو کانون نویسندگان ایران در تاریخ ۱ تیرماه امسال به شعبه ۱ اجرای احکام دادسرای اوین احضار شدند، اما اجرای حکم تا تاریخ ۵ مهرماه به تعویق افتاد. آنان نهایتا امروز پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و جهت تحمل دوران محکومیت خود به زندان منتقل شدند.
در اردیبهشتماه ۱۳۹۴ پنج مامور وزارت اطلاعات با حکم شعبه ۱۲ بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه به خانه بکتاش آبتین رفتند و ضمن تفتیش منزل او بیش از دو هزار قلم فیلم، عکسهای خانوادگی، موبایل، لپتاپ و اسناد کانون نویسندگان ایران را ضبط کردند. وی طی بیش از ۱۷ جلسه در خصوص فعالیتهای هنری، ادبی و سینمایی خود بازجویی شد.
دلیل احضار و بازجویی آبتین «انتشار نشریه غیرقانونی» و «تبلیغ علیه نظام» عنوان شده بود.
یک هفته پس از احضار بکتاش آبتین، رضا خندان(مهابادی) و کیوان باژن نیز به ترتیب احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفتند. دلیل احضار و بازجویی آنان نیز «تبلیغ علیه نظام» عنوان شد.
در تاریخ ۲ بهمنماه ۱۳۹۷، رضا خندان(مهابادی)، بکتاش آبتین، و کیوان باژن برای رسیدگی به پروندهشان در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه حاضر شده و به دلیل افزایش قرار صادره از کفالت به وثیقه یک میلیارد تومانی و عدم توانایی در تامین آن بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند. طی این جلسه قاضی مقیسه با درخواست آنها جهت حضور وکیل مورد نظرشان مخالفت کرد. رضا خندان مهابادی در تاریخ ۶ بهمنماه، بکتاش آبتین در تاریخ ۸ بهمنماه و کیوان باژن در تاریخ ۱۰ بهمنماه هر یک با تودیع قرار وثیقه یک میلیارد تومانی، بهصورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان اوین آزاد شدند.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات این سه عضو کانون نویسندگان ایران در تاریخ ۷ و ۸ اردیبهشت ماه ۹۸ برگزار شد. این شهروندان در مردادماه ۹۷، از بابت همین پرونده در شعبه ۷ دادسرای اوین با عنوان «تبلیغ علیه نظام» و در تاریخ ۱۲ آبان ۹۸، در پی احضار مجدد به این شعبه با عناوین «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» و «تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا» تفهیم اتهام شدند.
این سه نویسنده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۹۸ توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه هرکدام به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۱ سال حبس تعزیری و از بابت اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» به تحمل ۵ سال حبس و در مجموع به ۱۸ سال حبس محکوم شد.
عضویت در کانون نویسندگان ایران، انتشار خبرنامه داخلی کانون نویسندگان، آماده کردن کتاب پژوهشی درباره تاریخ پنجاه ساله کانون برای انتشار داخلی، بیانیههای کانون نویسندگان، حضور بر مزار جانباختگان قتلهای سیاسی زنجیرهای محمدجعفر پوینده و محمدمختاری و شرکت در مراسم سالانه احمد شاملو مصادیق این اتهامات عنوان شد.
در تاریخ ۷ دیماه ۱۳۹۸ شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ریاست قاضی احمد زرگر، بکتاش آبتین و رضا خندان(مهابادی) را از بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۱ سال حبس و از بابت اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» به ۵ سال حبس تعزیری و کیوان باژن را از بابت این اتهامات، بهدلیل نداشتن سابقه کیفری به ۳ سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم کرد.
بکتاش آبتین شاعر و فیلمساز، کار ادبی خود را از دهه ۷۰ آغاز کرد. او پنج دفتر شعر «و پای من که قلم شد نوشت برگردیم»، «مژهها چشمهایم را بخیه کردهاند»، «شناسنامهی خلوت»، «پتک» و «در میمون خودم پدر بزرگم» را منتشر کرده است. و همچنین فیلمهای مستند «۱۳ اکتبر ۱۹۳۷»، «پارک مارک»، «فریبرز رییسدانا» را تهیه کرده است. آقای آبتین در اواخر دهه هشتاد به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمده و سه دوره عضو هیئت دبیران آن بوده است.
رضا خندان پژوهشگر و منتقد ادبی، نویسندگی را در سال ۱۳۵۷ با انتشار کتاب «بچههای محل» آغاز کرد. آقای خندان در زمینه نقد ادبی آثاری چون «از کوزه همان برون تراود که در اوست»، مجموعه هفت جلدی «داستانهای محبوب من» و «دانه و پیمانه»(دو کتاب اخیر مشترک با علیاشرف درویشیان)، در زمینه گردآوری و پژوهش «جنگ رازی» و مجموعه ۱۹ جلدی «فرهنگ افسانههای مردم ایران»(مشترک با علیاشرف درویشیان) و در زمینه داستاننویسی «بچههای محل» و «انفرادیهها» را منتشر کرده است. وی از سال ۱۳۷۷ به عضویت کانون نویسندگان ایران در آمد و پنج دوره عضو هیئت دبیران آن نیز بوده است.
کیوان باژن نویسنده و روزنامهنگار در دهه ۷۰ داستاننویسی را شروع کرد. از آثار او میتوان به «دیروز تا بی نهایت صفر…!»، مجموعه داستان «از پشت دیوارهای خاکستری» و مجموعه داستان «در کوچه های اضطراب» اشاره کرد. باژن در زمینه تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران نیز با «شمس لنگرودی»، «مهدی غبرایی» و «عمران صلاحی» گفتوگو کرده است. کیوان باژن نویسنده آثار تحقیقی(مجموعه گفتوگو) «صمد بهرنگی»، « انسان رو در روی جهان» و « همراه با احمد محمود» نیز است. وی در دهه ۸۰ به کانون نویسندگان ایران پیوست و دو دوره به عضویت هیئت دبیران انتخاب شد.
کانون نویسندگان ایران نیز در اعتراض به احضار آنان برای تحمل دوره محکومیت خود بیانیهای صادر کرده و عنوان داشت: «عزم دستگاه قضایی برای زندانی کردن این سه نویسنده، در این مقطع زمانی که ویروس کرونا به شدت در حال گسترش و قربانی گرفتن است، آیا معنایی جز این دارد که مسئولین امنیتی و قضایی میخواهند منتقدین خود را به قربانگاه بفرستند؟ صدور چنین حکمها و ابلاغیههایی در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی نشانهای آشکار از پایبند نبودن این دستگاه به بدیهیترین معیارهای اخلاقی و ابتداییترین موازین حقوق بشر است.»
صدور این حکم واکنشهای زیادی میان اهل قلم خارج ایران برانگیخت و نهادها و نویسندگان بسیاری آن را محکوم کردند.
ما بهعنوان صفحه فیسبوکی حمایت از «کانون نویسندگان ایران»، به محض شنیدن احضار این سه نویسنده اطلاعیهای به زبانهای فارسی-انگلسی منتشر کردیم و از همه نهادهای دمکراتیک نویسندگان بهویژه پن جهانی درخواست کردیم که از هر طریق ممکن، در جهت لغو این احکام غیرانسانی بکوشند.(این اطلاعیه در پایان این مطلب ضمیمه است.)
در آخرین واکنش روسای انجمنهای قلم در شهرهای ملبورن، پرث و سیدنی در نامهای به فریدون حق بین، سفیر جمهوری اسلامی ایران در استرالیا خواهان تلاش برای لغو احکام ناعادلانه صادره علیه کیوان باژن، بکتاش آبتین و رضا خندان مهابادی این سه عضو کانون نویسندگان ایران شدند.
پیشتر نیز انجمن جهانی قلم طی بیانیهای نسبت به بازداشت این نویسندگان ابراز نگرانی کرده و محاکمه آنان را دارای انگیزه سیاسی عنوان کرده بود.
کانون نویسندگان ایران یک نهاد غیردولتی متشکل از نویسندگان، مترجمان، ویراستاران و بخشی از انجمن جهانی قلم است، این کانون در سال ۱۳۴۷ رسما با هدف تشکل یابی صنفی نویسندگان و مبارزه با سانسور اعلام موجودیت کرد، کانون نویسندگان و اعضای آن از ابتدای تشکیل و به ویژه طی دهه های ۶۰ و ۷۰ با درجات مختلف سرکوب، از سانسور و تعقیب قضایی گرفته تا قتل روبرو بودهاند. محمدجعفر پوینده و محمد مختاری از از جمله اعضای کانون نویسندگان بودهاند که در جریان قتلهای زنجیرهای توسط وزارت اطلاعات به قتل رسیدند.
سئوال این است که چرا حکومت اسلامی ایران، همواره از فعالیتهای کانون نویسندگان ایران وحشت دارد؟
در یک کلام حکومت اسلامی آگاهدهی و آگاهشدن مردم را برای حاکمیت مستبد و سرکوبگر خود سم مهلکی میداند و بههمین دلیل بهطور دایمی و سیتسماتیک و هدفمند دست به سرکوب کانون نویسندگان ایران و اعضای فعال و مردمی میزند. این حکومت حتی از نویسندگان متوفی چون صادق هدایت، احمد شاملو، علیاشرف درویشیان، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده و... سخت وحشت دارد.
کانون نویسندگان ایران، نهاد دموکراتیک نویسندگان، هنرمندان و مترجمان ایرانی است که در سال ۱۳۴۷ و در حاکمیت پهلوی اعلام موجودیت کرده بود. بسیاری از اعضای این کانون زندانهای شاه و شکنجههای پلیس مخفی(ساواک) مخوف آن را تجربه کرده بودند.
اما پس از پیروزی انقلاب ۱۳۷۹ مردم ایران، حکومت اسلامی به قدرت رسید و همزمان با سرکوب دستاوردهای انقلاب و سازمانها و احزاب سیاسی مخالف و همچنین کانون نویسندگان را شدیدتر از دوران حکومت پهلوی آغاز کرد. با نگاهی به چهار دهه حاکمیت حکومت اسلامی و فعالیتها کانون نیوسندگان ایران ما را به این نتیجه میرساند که حکومت اسلامی چه وحشتی از فعالیتهای آزادیخواهانه و برابریطلبانه و عدالتجویانه فرهنگی و اجتماعی این کانون دارد.
در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی بیانیهای با امضای محمدجعفر پوینده، علی اشرف درویشیان، محمود دولتآبادی، کاظم کردوانی، منصور کوشان، هوشنگ گلشیری و محمد مختاری تحت عنوان «کمیته تدارک و برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران» در رسانههای مختلف منتشر شد که متنی با نام «پیشنویس منشور کانون نویسندگان ایران» ضمیمه آن بود. این اقدام که نشانگر تلاش تازه برای از سرگیری فعالیتهای کانون نویسندگان به حساب میآمد. در پیشنویس مورد اشاره اعلام گردیده که مواضع امضاءکنندگان بر اساس نامه مشهور موسوم به «متن ۱۳۴ نویسنده» اتخاذ شده است. تلاش میکنم بهطور اجمالی نگاهی بهشرایط پیدایش کانون نویسندگان و سیر تحولات آن داشته باشم.
سرکوب اندیشه انسانها در تاریخ ایران قصه طولانی دارد و داستانی بس دردناک است. شکستن قلمها، سوزاندن دفتر و کتاب نویسندگان، تهدید صاحبان قلم، سراسر تاریخ کشور جامعه ما را پر کرده است. از دوران حکیم ناصر خسرو تا زمان ما، دوختن لبان فرخی یزدی و ترور میرزاده عشقی نمونههایی از برخورد قدرتهای حاکم با بیان و انپیشه و قلم است.
شواهد تاریخی حاکی از آن است که همزمان با کودتای ۱۲۹۹ شمسی تلاشهایی برای برخورد سیستماتیک با آزادی بیان و اندیشه آغاز شد.
نخستین تشکیلات دولتی، با هدف کنترل نوشتهها و سانسور و کنترل کلیه آثار مکتوب و به اصطلاح «ارشاد» نویسندگان، در سال ۱۳۰۰ شمسی ایجاد شد. و سازمانی بهنام اداره ممیزی در«وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» به ریاست میرزا علی اصغرخان حکمت و عضویت افرادی چون عیسی صدیق اعلم و میرزا یحیی دولتآبادی و نصیر الملک بدر و چند تن دیگر از منور الفکران آن زمان شکل گرفت و به صورتی علنی و صریح، به کنترل و سانسور نوشتهها و آثار چاپی پرداخت.(۱)
رضاخان در چارچوب افکار مستبد و دیکتاتوری خود و با هدف نمایش قدرت، گاه شخصا به دفاترروزنامهها و چاپخانههای تهران سرکشی میکرد و «تعلیمی» و «عصایش»را بر سر نویسندگان نافرمان خرد میکرد. نویسندگان قدیمی، خاطره به چوب و فلک بستن حسین خان صبا، مدیر روزنامه «ستاره ایران» را از یاد نبردهاند.(۲)
با تحکیم پایههای حکومت مستبد رضاشاهی، امر سانسور و کنترل کتاب و مجلات و چاپخانهها شدیدتر شد و تشکیلات موازی دیگری بهنام اداره راهنمای نامهنگاری ایجاد شد.
ریاست این اداره را علی دشتی بر عهده داشت و به مدد افرادی چون عبدالرحمن فرامرزی، ابوالقاسم پاینده، میرزا علیاصغر خان شمیم و حسینقلی مستعان تشکیلات آن را اداره میکرد.(۳)
تاریخ دوره قاجار، کمتر خبری از اینگونه حرکتها به ما میدهد. تنها در صدر مشروطیت و حوادث مربوط به استبداد صغیر، نام چند نویسنده را در میان قربانیان این نهضت مشاهده میکنیم. میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل، ملک المتکلمین و سیدجمال الدین واعظ اصفهانی از این گروهاند.(۴)
اگر چه قتل آنان بیش از آنکه در ارتباط با نوشتههایشان باشد،به آرمان مشروطهخواهی آنها باز میگشت.(۵)
در تمام دوران حاکمیت رضاخان نیز کمتر اثری از این حرکات میبینیم. تنها یک مورد از چنین حرکتی خبر میدهد، و آن تجمع اعتراضآمیز نویسندگان ایرانی در اعتراض به روش کار اداره راهنمای نامهنگاری و شدت عمل علی دشتی و همکاران اوست.(۶)
در این روز نویسندگان با هدف رساندن فریاد اعتراض خود به دیگران و ملاقات چند تن از نمایندگان مجلس،در صحن بهارستان اجتماع کردند، اما با یورش اولین گروه از ماموران نظمیه، فرار را بر قرار ترجیح دادند و از معرکه گریختند.(۷)
فروپاشی دیکتاتوری رضاخان و تبعید او از ایران و آزادی نسبی فعالیتهای اجتماعی موجب شد تا نویسندگان و هنرمندان ایرانی با هدف یافتن راهکارهایی برای رهایی از سانسور، و حفظ حقوق صنفی خود، به تبادلنظر و رایزنی بپردازند.
در این دوران نویسندگان ایرانی پی بردند که آنچه در طی قرنها و سالیان بر آنها رفته محصول عدم انسجام و تفرقه آنان است. با این «درک و دریافت»، نخستین جوانههای تشکل صنفی نویسندگان شکوفا شد و بهدنبال آن، تشکلهای دیگری زیر عنوان «انجمن هواداران هنر و ادبیات امروز»، «انجمن نویسندگان دموکرات» و نظایر آن، پدید آمدند. اما این انجمنها، واقعی و برخاسته از میان نویسندگان و شاعران نبودند و بیشتر، وسیلهای برای جذب نویسندگان و هنرمندان به سوی احزاب و گروههای سیاسی دوران خود به شمار میرفتند.(۸)
در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نیز بهدلیل سرکوب عناصر آزادیخواه و ایجاد فضای رعب و وحشت توسط حکومت محمدرضاپهلوی پسر رضاخان، کمتر کسی شهامت طرح مسئله را داشت.
با این وجود در سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶ اوضاع فرق میکرد. نسل جدیدی به عرصه آمده بودند میکوشید تا با بهرهگیری از تجارب پیشینیا