گوهر اصیل آدمی؛ چگونه کشف شد و چه پیامد هایی به دنبال خواهد داشت؟

 

محمد عالم افتخار

 

 گوهر اصیل آدمی؛ چگونه کشف شد و چه پیامد هایی به دنبال خواهد داشت؟

 

یاد داشت ها و بریده های نوشتاری- گفتاری که تحت این عنوان عمومی می آید؛ فشردهء کتاب علمی – فلسفی میباشد که شاید مجلدات قطوری را احتوا کند. سعی بر این است که در این گفتار ها فقط یک خط فکری تعقیب شود؛ و با پرداختن به حشو و زواید و حتی قطار کردن الکی منابع و مآخذ که غالباً ملاحظات و انتقاداتی در موارد شان نیز وجود دارد؛ عجالتاً تمرکز فکر و توجه عزیزان؛ اخلال نگردد. ولی در کتاب؛ ریزترین ملاحظات و توضیحات و تکمیلات؛ به شیوهء اکادمیک لحاظ خواهد شد.

 

  -  گفتار چهارم –

پیرامون چون و چرای پیدایش و تکامل حیات و «شبیه سازی» موجودات حیه تا بشر (بخش نخست)

با سلام ها و عرض احترام و سپاس فراوان به دست اندرکاران روشنگری و نوزایی (رونسانس) در افغانستان عزیز و خصوصاً ویب سایت های ویژه، خواندنی و خواستنی افغانی!

با درود به عزیزان عالیقدر بخصوص جناب محترم دکتور سید احمد جهش که در ارتباط به گفتار سوم تبصرهء جذاب و عالی فرستاده اند ولی بنابر حجم و ثقلت مباحث؛ ناگزیر نشر مطالب ارجناک شان را اندکی به تأخیر می اندازم.

با یقین بر اینکه بر حیطهء صلاحیت های تامه ، مشروع و بیچون و چرای عزیز گرداننده گان برخی از ویبسایت های با ارج؛ دخالت نامعقول پنداشته نخواهد شد؛ صرف همین قدر عرض میدارم که سلسلهء «گوهر اصیل آدمی چگونه کشف شد...» ارتباط ارگانیک (انداموار) به هم دارد و لازم و مفید است که به خواننده گان در هر زمان مدد شود که سر و دُم  آنرا دریابند و بدانند که « لیلی نر است یا ماده».

بدین ملحوظ عرض و عذر میکنم که عزیز گرداننده گان؛ قبول زحمت فرموده یا مطالب را ـ چنانکه ویب سایت آریایی انجام میدهد؛- در صفحهء واحد و به دنبال هم نشر فرمایند و یا اینکه لینک های ویبگاه خویش مربوط به سایر بخش ها را در پایان هرگفتار یا بخش گفتار درج فرموده کاربران محترم خود را به یافتن مطالب مرتبط یاری رسانند.

در عین حال؛ تصور میکنم به عزیزان گردانندهء مجرب ویبسایت ها آشکار است که این مبحث؛ از شمار مطالب روتین و سیاه مشق های اَلَکی نیست؛ مبنا و غایت و هدفی قطعاً متفاوت و به همان درجه ثقلت و حتی غرابت دارد؛ بدینجهت تکیه بر کلمات و جملات و مفاهیم کلیدی در آنها؛ هم با استفاده از تغییر رنگ و هم با بهره گیری از خط تأکید(زیر) لازمی و مفید و مؤثر پنداشته میشود؛ لذا آرزومندی این است که اگر تفاوت رنگ؛ در تیپ سایت های معین همخوانی ندارد؛ لا اقل خط تأکید را حذف نفرمایند.

 

بنده واقعاً نمیدانم که مخاطبان عزیز من درین گفتار ها؛ چقدر در مورد مقولات و مفاهیم کیمیای عضوی (بیوشیمی)، زیست شناسی (بیولوژی) و خاصتاً بیولوژی مولیکولی (و نیز به واژه ها و روند های بیو تکنولوژی)؛ حضور ذهن دارند و ما میتوانیم سخنان همدیگر را تا فیصدی های ضروری افهام و تفهیم و ادراک و استملاک نمائیم.

تا جائیکه به یاد دارم در دروس دورهء متوسطهء مکاتب سالهای 1341 – 1347 هم در فیزیک، هم در کیمیا سخن از مولیکول ها؛ فراوان بود. مثلاً جزء اولیه آب (مقطر)؛ مولیکولی معرفی و تدریس میشد که از به همجوشی یا ترکیب 2 اتُم هایدروژن با یک اتُم اوکسیژن پیدایش یافته است:H2O

گفته میشد که در لابراتوار؛ هم ممکن است از ترکیب اتُم های هایدروژن و اوکسیژن؛ آب به وجود آورد و هم میتوان آب را به اتُم های هایدروژن و اوکسیژن تجزیه نمود و از آب بودن؛ ساقط ساخت و به حیث تجربه های کاملاً عام فهم؛ از خشک شدن و ناپدید گشتن آب در اثر جوشاندن و نیز خشکیدن و از بین رفتن آب باران و سایر نمناکی ها در آفتاب و هوای گرم یاد آوری میگردید.  

بنده با اینکه تحقق عملیه ها در لابراتوار را نتوانستم ببینم (چون در دسترس نبود)؛ اما به روشنی متیقن شده بودم به قاعدهء ریاضی و منطق حسابی چون 2+2 = 4 و 4 تقسیم 2 یا 4 منفی 2 مساوی 2 ؛ این احکام درست ترین است؛ علم یعنی همین.

اما شاگردانی همردیف من وجود داشتند؛ با اینکه در موقع پرسش استادان؛ این عملیه ها و مقولات و مفاهیم را تشریح میکردند ولی در میان خویش؛ آنها را مورد تمسخر قرار میدادند؛ حتی از مقولات مولیکول، سودیم کلوراید، تیزاب، قلوی ... و خود کیمیا و فیزیک ادات و اشارات برای مسخره کردن یکدیگر و معلمان و دیگران درست نموده بودند.

من همچو چیز ها را به حساب خیله گی گذاشته اهمیت نمیدادم ولی یگان سخن و تبصرهء شان در مورد؛ جداً به اندیشه ام وامیداشت. مانند آنکه مولیکول، اتُم، ترکیب و فعل و انفعال کیمیاوی و عناصر و عملیه های فیزیکی (سلول و تکثیر سلولی در بیولوژِی و ساخته شدن اندام ها و بالاخره موجودات زنده از آنها)... در قرآن نیامده، یا طور دیگری آمده؛ این چیز ها را غیر خدا؛ کسی فهمیده نمیتواند!

شک نیست که حتی دور دست ترین نقاط افغانستان؛ امروزه با طرز بینش های بستهء آن زمان ها فرق کرده؛ کیفیت دروس در مکاتب و پوهنتون ها بالا رفته؛ جوانان و عامهء مردم به فراورده های تقریباً بیحد و حصر تکنولوژی های مبتنی بر علوم ساینسی منجمله کیمیا و فیزیک عملاً تماس یافته و آنها را به مثابهء واقعیت های عینی ثانوی مورد مشاهده و درک و آموزش کاربردی وغیره قرار میدهند. بر علاوه از طریق وسایل ارتباط جمعی فراگیر چون رادیو تلویزیون های ماهواره ای و سایت های انترنیتی اطلاعات و دانستنی های فراوانی – البته متأسفانه نه همه بی سفسطه و غل و غش! - کسب مینمایند...

ولی با تمام اینها تصور نمیکنم و حتی بیم دارم که مقولات، مفاهیم، احکام، استنتاجات... بیوشیمی، بیولوژی مالیکولی، ژنتیک و خاصتاً دستاورد ها و تجربیات بیوتکنولوژی ها منجمله مهندسی های ژنتیکی و همانندسازی  یا شبیه سازی اندام های زنده و موجودات زنده برای کاربران عزیز سایت های انترنیتی افغانی به طور گسترده سهل و راحت باشد.

علت اساسی؛ همانا بسیار تازه و جدید بودن این دانش ها و تکنولوژی ها از یک طرف و متضاد با باور های قرون بودن آنها نه تنها در سطح افغانستان بلکه در سطح کلیه مردمان جهان از سوی دیگر میباشد؛ بر علاوه ذاتاً هم دارای غرابت و پیچیده گی ی بسیاری است و لهذا ذخیرهء بزرگ دانش های عمومی مقدماتی؛ توانایی کنش و واکنش خلاقانهء علمی و طرز بینش و برخورد بخردانه با جهان و هستی، پدیده ها و جریانات، قوانین و جبر ها و تصادفات... آنرا - و به عبارت دیگر حایز بودن جهانشناسی ساینتفیک را – ایجاب مینمایند.

لذا بنده از سرِ بسیار ناگزیری؛ وارد این گفتار میشوم؛ چرا که بدون پیدایش حد اقل نظریات درین گستره؛ ممکن نیست؛ کشف «گوهر اصیل آدمی» را توضیح داد و مبرهن و مفهوم ساخت.

گوهر اصیل آدمی؛ چنانکه بسیاری از عزیزان تصور و برداشت کرده اند؛ یک تخیل زیبای شاعرانه یا آرمانگرایانه نیست – اگر هم چنین منظره ای را با خود حمل میکند؛ دلایل و موجبات دیگری آنرا چنین میسازد- ولی اساساً این؛ یک مفهوم بیوشیمیایی، بیولوژیکی، ژنتیکی + اجتماعی، تاریخی، فرهنگی میباشد!

به احتمال اغلب؛ دانش های بشری در مجموع و دانش های نوینِ مشخصاً قرن بیستمی و قرن جاری برای نخستین بار پیدایش چنین مقوله و مفهومی کانکریت را در گسترهء خویش تجربه میکنند و بایستی تجربه کنند!

مولیکولِ پایهء حیات:

دانش های جدید نه تنها اثبات کردند که حیات نیز؛ اساس مولیکولی دارد؛ بلکه مولیکول های پایه ای حیات را درلابراتوار ها همانند سازی و تکثیر میکنند و مورد مهندسی های هدفمندانه قرار میدهند. منتها مولیکول های پایه ای حیات؛ مولیکول های بسیط عناصری چون آب و نمک وغیره نیستند. اینها اَبَرمالیکول ها؛ مالیکول های پولیمری(زنجیره ای و کثیر الحلقه ای) میباشند.

دو ردیف اصلی این اَبَر مالیکول ها؛ عبارت اند از:

1  - نوکلئیک اسید ها

2  - آمینو اسید ها

 

مختصری پیرامون نوکلئیک اسید ها:

نوکلئیک اسید ها عبارت از: گونهء تک رشته ای موسوم به "ریبو نوکلئیک اسید" (RNA) و گونه دو رشته ای یا دبل بازو؛ موسوم به "دای اوکسی" یا "دوزکسی نوکلئیک اسید"(DNA) میباشند. (DNA) کتاب هندسهء حیات است و تمامی اطلاعات ساختاری(ارگانیک)، مورفولوژیک (ریختی)، هیستولوژیک(بافتی)، میتابولیک(سوخت و سازی)، عمر و سایر استعداد های هر موجود زنده به فشرده ترین وجهی در (DNA) مختص آن کود(رمز) شده میباشد.

با اینکه اخیراً نتایج تحقیقات زیادی دال بر آن است که احتمالاً (RNA) جد اعظم حیات بوده است و نه (DNA)؛ اما در ادامه و تکامل حیات؛ این (DNA) است که نقش و مقام اولی دارد. چرا که (RNA)  ظرفیت و ثبات کودیک (DNA) را دارا نیست ولی این (RNA) است که عموماً با کاپی کردن اطلاعات ژنتیکی از (DNA)؛ پروتئین ها را در سلول؛ سنتز میکند یعنی معمار و قهرمان ساختمانی آن است.

پروتئین ها از آمینو اسید ها؛ سنتز و ایجاد میشوند و مطابق دستوری که از (DNA) به واسطه (RNA) گرفته اند؛ حایزعملکرد اختصاصی زیستی میگردند.

ورود به جزئیات ساختمانی ماکرو مالیکول های نوکلئیک اسید؛ که از به هم پیوستن ماکرو مالیکول های کوچکتر موسوم به بیوپولیمر ها (واحدهای مرکبی که در سلول های زنده پیدا میشوند، مانند پروتئین ها، اسید نوکلئید ها و یا کربوهیدراتها ) تشکیل شده اند؛ بحث را بیحد اکادمیک و تخصصی و از استفادهء عامه خارج میسازد. فقط باید به خاطر سپرد که این اَبَر مالیکول ها؛ خود تکثیر استند و تحت شرایط و در محیط معینه تولید مثل کرده میروند.

هم یک قطعه (DNA) و هم یک قطعه (RNA) دارای 4 "باز" میباشند که حیثیت حروف الفبا را دارند؛ منتها نوعیت یکی از باز ها از(RNA) تا (DNA) فرق میکند؛ به قرار ذیل:

باز های (DNA):

            1 آدنین (Adenine) که با حرف A نمایش داده میشوند.

            2 گوانین  (Guanine) که با حرف G نمایش داده میشوند.

            3 تیمین (Thymine) که با حرف T نمایش داده میشوند.

            4 سیتوزین (Cytosine) که با حرف C نمایش داده میشوند.

باز چهارمی در (RNA) "اوراسیل" نامیده میشود  که مخففش حرف U است به عوض تایمین در(DNA).

محاسبه شده است که اگر تمام DNA های انسان (بشر) در کنار هم قرار گیرند و انتهایشان به ابتدای دیگری متصل شود؛ رشته ای به طول تقریبی 175 سانتیمتر با ضخامتی کمتر از یک میلیونیم سانتیمتر حاصل میشود. اگر ضخامت و طول این رشته را بصورت متناسب به ضخامت یک رشته سیم ویولون افزایش دهیم، طول رشته به حدود 9 مایل خواهد رسید.

از توالی ی پیچ و تاب خوردهء (DNA) ها در داخل سلول؛ ساختار های بزرگتری موسوم به کروموزوم به وجود می آید. در روی کروموزوم ها با ترکیب همان الفبای فوقانی؛ ژن ها(دستور العمل ها رمزی ارثی) موجودیت می یابند که اکنون منجمله در 46 کروموزوم بشر؛ دقیقاً 28000 و اندی ژن کشف و شناسایی گردیده و در نقشه های ژنتیکی ویژه ثبت شده اند که اطلس ژنتیکی انسان نامیده میشوند.

بدینگونه در نظام کروموزمی؛ دانشمندان زیست شناسی؛ به کتاب تفصیلی هندسهء حیاتِ هر کدام از موجودات حیه (یا اطلاعات خواندنی ژنتیکی موجودات زنده – گیاهان و جانوران گوناگون) دسترسی می یابند؛ و قادر میگردند؛ در آن؛ اقدام به ویرایش ها و تعدیلات و تصحیحات ویژه نموده پروسه های گستردهء "مهندسی های ژنتیکی" را سازماندهی نمایند و توسط بیوتکنولوژی ها به ثمر برسانند.

 

 کلیاتی در بارهء آمینو اسید ها: