اعلامیه : بی تفاوتی و خموشی در مقابل جنایات دهشت افکنان بس است!
اعلامیه
کمیته فعالین ح.د.خ.ا
پیرامون حوداث اخیر در کشور
مورخ ۱۱
/ ۱۰ ۲۰۱۵
بی
تفاوتی و خموشی در مقابل جنایات دهشت افکنان بس است!
آن طوری که هم میهنان عزیز ما آگاهی دارند، در این اواخر دامنه
ی جنگ، خونریزی، نا آرامی، وحشت، دهشت و خشونت آدمکشان بی فرهنگ از مناطق شرقی،
جنوبی و جنوب شرقی افغانستان به شکل سیتماتیک و سازمان یافته، به هدف تغییر
جغرافیای جنگ، به شمال کشور کشانیده شده است؛ از همین رو از چندی بدین سو طالبان
وحشی دیسانت شده و دهشت افگنان بین المللی همکار و شریک جرم و جنایات آنان، حرکت
های خونین جنگی و فعالیت های رهزنانه را در استان های شمالی، شمال شرقی و شمال
غربی افغانستان به راه انداخته اند که سبب بروز بی امنیتی ، نا آرامی ها، بر هم
خوردن آرامش و صلح و ثبات و نظم زندگی و کار شهروندان گردیده است.
تحرکات دهشت افگنانه و هراس انگیز طالبان آدمکش و همکاران
جنایتکار آنان که به خواست محافل امپریالیستی در تبانی با ارتجاع بین المللی و
ارتجاع منطقه و در تحت حمایت آنها به پیش برده می شود؛ استقلال و حاکمیت ملی،
تمامیت ارضی کشور مان را با تهدید های جدی و خطرناک رو به رو ساخته و جریان درگیری
ها بین قوای دفاعی و امنیتی افغانستان و دشمنان مردم، همه روزه از میان شهروندان و
منسوبان نیرو های نظامی و امنیتی، این مدافعان سرسپرده و صدیق میهن، قربانی می
گیرد؛ مانع رشد سیاسی واقتصادی - پیشرفت اجتماعی و فرهنگی - اعتلای وطن و ارتقای
سطح زندگی مردم می گردد.
این دیگر به همگان روشن شده است که به مانند گذاشته ها، در یک
دهه ی اخیر نیز جنایتکاران طالب و دهشت افگنان متحد آنان، بر وفق مراد و برنامه
های سازمان یافته ی مراجع استخباراتی امپریالیستی و ارتجاعی در جهان، توسط اردو و
دستگاه استخبارات پاکستان، به کمک مالی عربستان سعودی و شیوخ عرب حوزه ی خلیج
فارس، تجدید قوا شده، به منظور خرابکاری، ویرانی، انفجار، انتحار... به داخل
افغانستان پرتاب گردیدند.
پس از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ و اشغال
سیاسی و نظامی افغانستان توسط ۴۸ کشور جهان به سردمداری
ایالات متحده امریکا و تحت قوماندانی پیمان تجاوزگر ناتو، نشان داد که آنها به هدف
تامین صلح و ثبات و برقراری نظم و آرامش در افغانستان، نیامده بودند؛ بلکه تضمین
منافع خود آنها در منطقه از طریق افغانستان و بر آورده شدن مقاصد سیاسی - اقتصادی
و استراتژیک شان، نسبت به هر چیز دیگر در اولویت برنامه های آنان قرار داشت.
هر چند دولت دست نشانده ی برآمده از کنفرانس بن و برخاسته از
انتخابات تقلبی افغانستان ، مطابق بر وابستگی های انان با اشغالگران بين المللی پیمان
همکاری های دفاعی و امینیتی و تفاهم نامه های استراتژیک را با برخی از آنها به
امضاء رسانیده تا گويا در مواقع حساس و در صورت ضرورت به کمک همدیگر
بشتابند؛ لیکن مردم افغانستان تا کنون، نی تنها هيچ گونه سودمندی این پیمان ها و
تفاهم نامه ها را ندیده اند. ؛ بلکه جنگ ها، نا امنی ها، قتل
و کشتار مردم بی گناه ، تلفات سربازان و ويرانی کشورمان ، روزتا روز فزونی يافته
است.
حملات جنگی ودهشت افگنانه را
که طالبان وحشی و متحدان آنان، طبق برنامه های آی. اس. آی پاکستان در سال جاری و
پیش از آن در استان های: پروان، کاپیسا، بغلان، کندز، تخار، بدخشان، سمنگان، سرپل،
بلخ، جوزجان، فاریاب، بادغیس، به راه انداختند و در نتیجه ی آن شمار زیادی از
شهروندان ملکی شهید ویا زخمی گردیدند ، عده ی دیگر آواره و بی خانمان شدند، به
نیرو های دفاعی و امنیتی کشور تلفات وارد آمد، آبادی ها ویران و یا آسیب دیدند،
زمین ها - باغ ها - کشتزار های مردم تخریب و از حاصل باز ماند؛ ده ها حمله ی
انفجاری و انتحاری در شهر کابل و اطراف آن صورت گرفت... همه و همه
نشانگر آنست که دستگاه های استخباراتی امپریالیستی و سازمان های اطلاعات مخفی
ارتجاع منطقه، بویژه سی. آی. ای، انتلجنس سرویس انگلیس و آی. اس. آی پاکستان هرگز
از ایجاد بی نظمی، بی ثباتی و بی امنیتی در افغانستان دست بردار نیستند و نمی
گذارند و یا نمی خواهند تا صلح و ثبات، امنیت و آرامش در اين سرزمين برقرار گردد.
دوام جنایات گروه وحشی طالبان و شبکه های دهشت افگن در سراسر
افغانستان نشان داد که پیشبرد گفت و گو های صلح با این دشمنان سوگند خورده ی میهن
و مردم ما، هیچ سودی ندارد؛ بلکه بایست همه ی این آدمکشان را از صحنه ی زندگی به
بیرون کشید.
اگر امروز طالبان، شبکه ی حقانی و یا گروه نو ظهور داعش، در
گوشه گوشه ی کشور دست به جنایت می زنند، مردم ما را می کشند، وطن ما را ویران می
سازند؛ ناشی از بی برنامه گی، ضعف مدیریت، بی کفایتی و ندانم کاری ها وسازشکاری
های زمامداران مملکت ، بويژه شمار زيادی
از رهبران و فرماندهان جهادی و قبيله گراهای افغان ملتی بوده است، آگاهانه صحنه را
برای دوام فعالیت های دشمنان باز نگهداشته اند و جلو عملیات رزمی نیرو های دفاعی و
امنیتی قهرمان افغانستان را می گیرند که این خود یک عمل خیانتکارانه محسوب می شود
و غیر قابل بخشش است.
به عنوان نمونه:
به تاریخ ۷ / ۷ / ۱۳۹۴ ( ۲۸/ ۹ / ۲۰۱۵) شهرکندز
توسط طالبان سقوط داده شد و به تعداد ۷۰۰ زندانی خطرناک، از جمله ۱۱۰ طالب را از بند فرار دادند. گرچه این اولین بار نیست که طالبان
بر کندز حمله کردند؛ بلکه در شش ماه گذشته این سومین بار است که یک چنین حمله صورت
گرفت.
همه می دانند که در رویداد سقوط کندز علاوه بر دخیل بودن
جنگجویان طالب و دهشت افگنان منطقه و استخبارات خارجی، جای پای عوامل درون نظام
نیز برجسته است. دست های شناخته و ناشناخته پشت پرده و بیرون از پرده در جنگ کندز
و واگذاری آن به طالبان، نقش اصلی داشت.
بی ثباتی اوضاع و بی امنیتی های دوامدار در کندز نشان داد
که دهشت افگنان در آن جا در چند ماه گذشته به تجدید قوا پرداختند و برای تصرف کامل
شهر آمادگی می گرفتند؛ لیکن مقام های ملکی - استخباراتی - امنیتی در محل با بی
کفایتی، درمورد برنامه ریزی و فعالیت های دهشت افگنان به نظاره نشسته بودند و
هیچگونه اقدامی بخاطر جلوگیری و بی اثر کردن این تحرکات از خود نشان ندادند تا این
که کار از کار گذشت و شهر به دست دشمنان سقوط نمود و پس از ۱۴ سال در کنترول طالبان در آمد.
پس از سقوط شهر کندز، اشرف غنی در یک نشست خبری (۷ / ۷ / ۱۳۹۴ ) اظهار داشت که " مدیریت شهر کندز در دست دولت است و تهدید
در آن جا محدود می باشد "؛ اما جریان حوادث نشان داد که رئیس جمهور تقلبی
دروغ گفته بود و با این ترفند می خواست تا نیرو های قوای مسلح کشور به برادران (!)
کرزی و مخالفين سياسی (!) اش که طی 20 سال کذشته ، بجز قتل و کشتار دسته جمعی و
انفرادی مردم و ويرانی کشور ، هيچ گونه طرح سياسی ای نداشته اند تا مخالفين سياسی
محسوب گردند؛ ضربه های خرُد کننده، وارد
نکنند.
چناچه طالبان وحشی بعد از تسلط یافتن بر کندز ساختمان های دولتی
، دفتر محلی ملل متحد، تعمیر دادگاه و دادرسانی، اداره ی آمریت برق، پاسگاه
های امنیتی را به آتش کشیدند، اموال - اسناد دولتی را غارت کردند، فروشگاه ها -
بانک های خصوصی - صرافی ها - طلافروشی ها - خانه های مردم را چور و تاراج
نمودند، به بیمارستان شهر هجوم برده شماری از پزشکان را به رگبار گلوله بستند؛ در
کوچه ها و بر روی جاده ها، خون شهروندان را ريختند....
ازسقوط شهر کندز دو هفته می گذرد. شهامت، دلیری، مقاومت،
استواری فرد فرد نیروهای مسلح کشور قابل ستایش و تحسین است که با وجود ممانعت و
سنگ اندازی ارگ نشینان در بیرون راندن و نابودی مهاجمان از کندز، از هیچ نوع سعی و
تلاش شبا روزی دریغ نمی ورزند و غفلت در وظیفه را در خود راه نمی دهند. لیکن
خواب بردگی، بی تفاوتی، بی غم باشی و بی برنامه گی تا سرحد سازش پنهان حکومت وحدت
ملی (!) در قبال حادثه ی کندز، بویژه زخمی ها، بازماندگان قربانیان، آواره ها، بی
جا شدگان پرسش بر انگیز و غير قابل عفو است.
موج اعتراض ها، تظاهرات ، راه پیمایی ها و همایش های نیروهای
سیاسی ، فعالان جامعه مدنی، شخصیت های علمی و فرهنگی، دانشجویان و دانش آموزان،
نمایندگان مردم در پارلمان و همه ی شهروندان افغانستان؛ از سوی حکومت ( افغان ملتی
و جهادی ) تقلبی و تحمیلی ايالات متحده امريکا و قبيله گرايان مربوط به وی
نا دیده انگاشته می شود و با تمرکز دادن غیر قانونی قدرت دولتی به دست خویش،
به لحاظ خاطر خواهی از برادران وحشی خود و چسبیدن به پوست تیره و تبار، مملکت را
به سمت تباهی و سقوط سوق می دهد که باید هر چه زود تر جلو این خودسری ها و خود
کامگی ها گرفته شود.
تلاش در راه اتحاد و همبستگی توده های مردم بر پایه ی تساوی
حقوق و وجایب شهروندی بدون قائل شدن کدام امتیاز ویژه به این وآن، وظیفه ی اجتناب
ناپذیر و رسالت تاریخی و انسانی هر انسان آگاه میهن دوست ، بويژه احزاب سياسی
رسالتمند و سازمانهای اجتماعی برخاسته از ميان مردم است که لحظه ای آن را نباید به
فراموشی سپرد.
زنده باد مردم دلیر و با
شهامت افغانستان!
مرگ بر دشمنان داخلی و
خارجی مردم افغانستان!
به پيش در راه وحدت و اتحاد تمامی نيروهای ملی و دموکراتيک ،
ترقيخواه و وطنپرست افغانستان !