متن صحبت رفيق حريف "حريف" عضو هيأت رهبری کميته فعالين حزب دموکراتيک خلق افغانستان؛ بمناسبت ياد بود ازبيست وچهارمين سال روز جاودانه شدن

 

متن صحبت رفيق حريف "حريف" عضو هيأت رهبری کميته فعالين حزب دموکراتيک خلق افغانستان؛ بمناسبت ياد بود ازبيست وچهارمين سال روز جاودانه شدن زنده نام ببرک کارمل

به اجازه شما رفقای فرزانه وهمرزمان دادخواه!

اینجانب حریف "حریف" ازنام کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان درودهای آتشین ورفیقانه رفقای رهبری کمیته فعالین ح د خ ا، در رأس رفیق خرد ورز وارجمند واحد" فیضی" عزیز وازنام خود، خدمت رفقای جلسه باشکوه امروزی که بخاطریادبود وبزرگداشت از۲۴ مین سالروزجاویدانه شدن زنده نام رفیق ببرک "کارمل" برگزاریافته، تقدیم میدارم.

ما امروز دراین جا گردهم آمده ایم تا ازشخصیت نامدار، مبارزنستوه  وسیاستمداربزرگ وتاثیرگذاردرسرنوشت مردم ومیهن مان، به ارتباط رویدادهای با اهمیت سیاسی واجتماعی، بزرگداشت و ارج گزاری نماییم که ۲۴ سال قبل ازامروز جاودانه شد.

بلی! اجندای جلسه امروزی تنها گرامی داشت ازشخصیت والا، رهبرآگاه وخردمند، یار ویاورومدافع راستین منافع زحمتکشان میهن مان زنده نام ببرک "کارمل"ازدست رفته میباشد.

برای من دشوار خواهد بود تا به حیث یک سپاهی کوچک مکتب بزرگ وراهرو راه پرافتخارشان وآنهم درحضور شما رفقای آگاه ، پیشکسوت وخردورز ، درمورد چنین انسان بزرگ وشخصیت بی بدیل وتکرارناشدنی تاریخ ملی ما لب کشوده وسخن بزنم.

شرایط معین ومشخص تاریخی ملی وبین المللی آن برهه زمانی که زنده یاد"کارمل" را آفرید، برای همه رفقا روشن است.

دقیقن "کارمل" زائیده زمان مشخص خودش است که البته با شور واحساس عالی میهن دوستانه ومسؤولیت تاریخی، به ندا ی مردم وتاریخ لبیک گفته وباآگاهی تمام ازسیطره استبداد جامعه فئودالی وماقبل آن ومظالم همه جانبه ملاکان، اربابان وزمینداران سودخوار ودر حمایت ازآنها نظام سلطنتی مطلقه، رنجهای بیکرانی را دامنگیرهم میهان تحت ستم وفقیرما ساخته بود؛ باشجاعت انقلابی وسرسپرد گی تمام بخاطر نجات انسان زحمتکش، ترقی وتعالی میهن عزیز وبه امید فرداهای روشن، بدون درنگ به کار وپیکارانقلابی، آغاز وادامه داد.

راه کارمل آگنده از فراز وفرودها، نا مکشوف وخیلی ناهموار بود؛ اودرامتداد این کارزار ناهموار قربانی های بی شماری را شخصن به جان خرید. بی انصافی خواهد بودتا اگراز حبس وبه زندان کشیدن اش بوسیله دژخیمان رژیم سفاک سلطنتی، بعد ازاشتراک فعال درمظاهره شهروندان کابل وسخنرانی پرشور وآتشین ، درحمایت ازحقوق وکلای منتخب آن برهه زمانی مردم، یاد دهانی نکنیم.

دگروال محمد حسن خان هاشمی می نویسد:

 مظاهرات سال ۱۳۳۲شهروندان کابل که بخاطردفاع ازحقوق مسلم نمایندگان انتخابی شهریان کابل براه افتاده ودراین مظاهره بزرگ ، ببرک "کارمل" بیانیه پرشورایرادنمود که منجربه اوج گیری احساسات مردم شد، درفردای آن ببرک"کارمل" دستگیر وبرای چهاونیم سال روانه زندان شد.

محمد حسن خان هاشمی ادامه میدهد که بعدن صدراعطم وقت شاه محمود خان مردم تمام ولسوالی های ولایت کابل شامل متنفذین وریش سفیدان راجمع کرده که درواقعیت امراین جلسه برعلیه مردم شهر کابل براه افتاده بود.

 شاه محمود خان بعد ازصحبت درمورد به اصطلاح آزادی ودموکراسی دوران خود ش، مظاهرات متذکره را نکوهش نموده واز حاضرین مجلس درمورد مجازات عاملان آن وبه گفته او، لیدرآن ببرک "کارمل" طالب مشوره شد.

دراین مجلس که همه ی متنفذین مرتجع حضورداشتند،از جمله عبدالستار بتخاکی مظاهره کننده گان وبخصوص ببرک "کارمل" رایاغی وباغی خطاب نموده وبرای او مجازات شدید یعنی اعدام را مطالبه نمود؛ ولی دراین میان عبدالمجید ازمردم حسین خیل ازجابلند شده وگفت: ببرک "کارمل" کدام کاری نکرده وصرف از آزادی های قانون اساسی استفاده و مظاهرات مسالمت آمیز راسازماندهی نموده است.

اواز صدراعظم خواهش نمود که تاموضوع را شدید نگرفته وکشتن یک محصل جوان، منور،  فداکار وبا احساس، اثرات سوء درسطح ملی وجهانی به جای می گذارد.

آقای هاشمی ادامه میدهد، که ببرک کارمل جوان بعدازسپری نمودن چهارونیم سال زندان وآنهم درعالم بی گناهی، درسال ۱۳۳۶رها وبه ادامه تحصیلات اش دررشته حقوق  پرداخته ، باانرژی تر وآتشین تر ازگذشته درجهت سازماندهی نیروهای انقلابی و درجهت زوال استبداد سلطنتی، این رژیم قرون وسطایی کمرهمت مردانه وعدالت خواهانه بست.  

"کارمل" فقید، نجات انسان ستم دیده ، ترقی وشکوفایی کشور رادر روشنی واتکا بااندیشه های تابناک فیلسفوف، جامعه شناس ودانشمند نامدارجهان کارل مارکس وهمچنين لنین رهبرانقلاب کبیرسوسیالستی اکتوبر وسایررهبران جنبش جهانی سراغ نموده، سرنوشت خود را باسرنوشت مردمان فقیر وآرزومند میهن وجهان گره زد.

فرهنگی شناخته شده وتوانا "کریمی استالفی" درمورد خصوصیات عالی ، انسانی واخلاقی و مبارزات سياسی ببرک "کارمل" چنین مینویسد:

 « کارمل ازسفره رنگین پدر پارچه نان خشکی رابرداشته وهمراه باگرسنه گان شعار"نان" را سرداد. او نخواست درسایه جنرال به جاه ومنزلتی برسد؛ اوبرای دستیابی به تغيیر، تحول وحقوق حقه ی اجتماعی و سیاسی مردم،  تحقیر، توهین، شکنجه وزندان، سبکدوشی وتبعیداز جانب حاکمان ستمگر، قدرت طلب وتمامیت خواه را به جان خریده واما برای یک لحظه ویک گام کوچک به عقب برنداشت.

روزگاری آمد که دروگران، خیلی بیرحمانه مردم راچون گیاه هرزه درومیکردند، اما او خطر رابجان خریده، بخاطرجلوگیری از هولوکاست افغانی وارد میدان عمل شد. اوآمد واختیاردارکود ۹۱ خزانه های ملی شد، شش سال گنجینه هارا نگهبانی کرده واما از کود ۹۱ حتا برای تداوی خود حبه ودیناری برنداشت.

"کریمی استالفی" ، "کارمل" رامورد خطاب قرارداده وآخرین حرف اش راابراز مینماید:

 های مرد بزرگ!

مراببخش که بزرگی تودرذهن کوچک من نمی گنجد، بارفتن تو، درس بزرگی ازافتادن نقاب های منافقین ومنحرفین «چپ» وراست راگرفتم!..»

کارمل یک انترناسیونالیست پرشورویک سیاست گذار فراملی بشمارمی آید.او معتقد بود که ناسیونالیزم درتمام انواع واشکال آن مردود وعامل بزرگ افتراق وازهم پاشید گی وحدت حزبی ومردمان باهم برادر وبرابرمیهن است.

کارمل درغنای عملی اندیشه های رهایبخش زحمتکشان نقش اثرگذاری بجاگذاشته وبه سالارلشکر زحمتکشان مبدل گردید. نام والایش درقلب ها حک شده، درسروده ها آزین گردیده ودرنهایت به تقدیس نام انسان معنای بهتر داد.

کارمل براصل مبارزه طبقاتی تاکید نموده واعتقاد راسخ داشت، که باحل تضاد طبقاتی میان طبقات حاکم ستگمر واستثمارگروطبقات محکوم، ستمکش واستثمارشونده بحیث تضاداصلی ، سایر تضادها، منجمله مسایل ملی میان ملیت ها واقوام ساکن دروطن واحد مان افغانستان راه حل های خود را، می یابند.

چنانچه ازجمله کارنامه های درخشان زعامت زنده نام "کارمل" فقید درجمهوردموکراتیک افغانستان، پرداختن به کاربرنامه ریزی شده به این مساله اساسی به حیث میراث زشت حاکمیت های استبدادی وقت به شماررفته، که سنگپایه همزیستی و وحدت ملیت ها، اقوام وقبایل میهن راتشکیل می داد.    

درهمین ارتباط پروفیسور رسول "رهین" دربخشی از نوشته پژوهشی اش زیرعنوان «ببرک کارمل کی بود؟» دیدگاه اش راچنین فشرده ساخته است:

« بعد از۶ جدی ۱۳۵۸ببرک کارمل بحیث منشی عمومی ح دخ ا، رئیس شورای انقلابی وصدراعظم ج د ا درنخستین گامهای خود به مردم اطمینان داد که نابسامانی های موجود کشوررا به گونه بنیادی حل وفصل نموده وپیآمد های ناگواراقدامات ایدولوژیکی تره کی وامین راخنثا وزیانهای سیاسی، اجتماعی وقومی ایرا که براقوام تاجیک ،ازبک، هزاره و سایراقوام وارد آمده، برطرف میسازد. همچنان اصول حل دموکراتیک مساله ملی را اعلان کرده وبرابری حقوق کلیه ملیت ها واقوام افغانستان وپایان دادن به ستم علیه اقلیت های تباری کشوررا تاکید ورزید، امتیازات قبایل برای شان بازگردانیده شده وبه کسانی که جانب حاکمیت رامی گرفتند، وعده ی حمایت مالی وامنیتی داده شد....»

اگر بخواهیم ازنقش برازنده ببرک کارمل پیرامون احیای فرهنگ ملی و رشد کلتور و عنعنات اقوام مختلف کشور، جدا از کارکردهای سیاسی و آیدئولوژیکی او نگاه گذرا داشته باشیم، باید به سخنان شادروان اکادمیسن پروفیسوراستاد دکتورعبدالاحمد جاوید گوش فرا دهیم که گفته بود:

« ببرک کارمل در میان همه سیاستگران کشور، بیشترازد یگران هوشیار و بهترازدیگران زمانه خودش را فهمیده بود، او با وجود سرسختیهای قومگرایی جناح خلق درحزب دموکراتیک افغانستان، دامن قبیله سالاری و استبداد داودخانی- هاشم خانی را برچید...این اشتباه او نبود که به حضور نیروهای ارتش شوروی وقت درافغانستان انجامید، او به عنوان محقق فعلیت دراین عمل برگزیده شده بود.»

به همین ترتیب اکادمیسین رفیق دستگیر "پنجشیری"عضوبیروی سیاسی حزب درنوشته اش زیرعنوان( ببرک کارمل ونقش آن در رشد فرهنگ وبرابری حقوق اقلیت های ملی افغانستان) مینویسد:

 « ببرک کارمل، یکی از دولتمردان استثنایی تاریخ نوین افغانستان بود؛ هیچ شاه ، امیر و رئیس جمهور دررشد فرهنگ، زبانها، ادبیات، هنرها، آگاهی سیاسی، بیداری شعورملی، اجتماعی وبرابری اقلیت های ملی، مذهبی وقومی افغانستان، برابر ببرک کارمل دلسوزی، توجه و ترقی آفرینی کیفی نداشته است.»

 رفقای عزیز!

برشمردن همه ی کارنامه های درخشان زنده ياد ببرک کارمل بزرگوار، دراین زمینه ها، که همه ی رفقای عزیزازآن آگاهی تمام دارند ازحوصله این صحبت بدور بوده ویقین کامل دارم که سایر رفقاء در موارد دیگر حرف های دارند.

"کارمل" فقید در طی نیم قرن تمام ازمبارزات دادخواهانه شان علیه ارتجاع ،استبداد سلطنتی، استعمار وامپریالیزم، دررأس امپریالیزم جهانخواروجنایت پیشه امریکا، چون دژاستوار با شجاعت وجسارت تمام انقلابی ایستادگی نموده ودربرابر هرگونه تهدید، تخویف، شنکجه، زندان، سبکدوشی وتبعيد برای یک لحظه هم سرتسلیم فرود نیاورده واز این آزمون های سخت تاریخ، سرافراز بدرآمد.

"کارمل" بادشمنان اش، با آشتی ناپذیری وقاطعیت تمام مقابله می نمود، درمبارزه درون حزبی با اعتقاد کاملی که با اصول بنیادی جهان بینی علمی، اساسنامه وبرنامه عمل حزب پیشآهنگ ماداشت، بربنیاد اصول قبول شده سانتراليسم دموکراتیک با تمام انواع گرایش های منفی وانحرافی راست و"چپ"، انواع ناسیونالیزم اعم از شئونیزم عظمت طلبانه وناسیونالیزم تنگ نظرانه، سکتاریزم ، فاشیزم و... باقوت تمام به نبرد برخاسته ودشمن سرسخت و آشتی ناپذیر وحدت شکنان وفرکسیون بازان درون حزبی بود.

اومعتقد بود که این امراض بچه گانه چون موریانه حزب رااز داخل نابود می سازد.

زنده یاد "کارمل"در سالهای حاکمیت حزب برای رفقا تاکید نموده و هوشدار میداد که در میان توده ها بروند وعملن درخدمت ودفاع صادقانه آرمانهای آنها قرارگرفته وازهرگونه اعمال منافی اخلاق عالی انسانی وحزبی بپرهیزند.

"کارمل" درمقابله باتمامی پدیده های زشت وآنعده ازاعضای فاسد حزب که بااستفاده سوء ازوظایف وصلاحیت های حزبی ویا دولتی مرتکب جرایم، چون زورگویی، رشوه، اختلاس، قاچاق و...، پول اندوزی، جرایم اخلاقی، زنباره گی وعیاشی گردیده بودند، گام های  جدی وقاطع برداشته وبوسیله کمسیون های کنترول ونظارت حزبی وارگانهای مسؤول حفظ وحراست حقوقی وقضایی با اتخاذ مجازات لازم حزبی تاسرحد اخراج ازحزب ، محاکمه وصدور مجازات قانونی وسبکدوشی از وظیفه برخورد مینمود.

 با تأثر و تأسف بی پايان همین محکوم شده گان، مجازات شده ها ومرتدان حزبی که چهره های آشنا ومعلوم الحال اند، باری، بعدازپلنوم ۱۸«کودتای 14 ثور 1365» وغصب قدرت حزبی ودولتی ازطرف تشنه گان قدرت وتمامیت خواهان ونبود زنده یاد "کارمل" و همرزمان نزدیک شان، به حساب "ناراضیان"!؟ حزب، همراه با اعضای باند فاشیستی و تروریستی حفیظ الله امین، طی صدور فرامینی، موردعفوه قرارداده شده  ودوباره صاحب امتیازات حزبی ودولتی گردانیده شدند.

 با دریغ و درد، همین نمک حرام ها چون دشمنان سوگند خورده وخاین در پی زهرپاشی وتخریب شخصیت بی همتا وخدشه ناپذیر"کارمل"عزیز ورهروان اصولی اش برآمده وتا این دم نیز درصف نامقدس علیه آرمانهای حزب ورهبرراستین آن،  تب وتلاش های مذبوحانه و بیهوده را انجام داده که بدون شک وعملن خودرا نابودساخته و میسازند....!

ببرک "کارمل{ باصراحت تمام گفته بود:«....ما با اصول معامله نمی کنیم،این را دشمنان ما وهم دوستان ماباید بدانند....»

نسل موجود حزب، مردم شریف کشور وتاریخ گواه است که "کارمل" تا زنده بود، با اعتقاد خدشه ناپذیری که به منافع ملی،اندیشه های پیشروعصر وارزش های قبول شده مندرج اهداف استراتیژیکی وتاکتیکی حزب وحاکمیت دموکراتیک داشت، باقبول فشارتوان فرسا وتاسرحد وادارشدن به استعفا ازبالاترین مقامات رهبری حزبی ودولتی، تبعید وحتا اقدام نافرجام به محو فزیکی اش ازطرف تشنه گان وغاصبان قدرت، بااصول معامله نکرد.

به همین ترتیب "کارمل" باری دربرابر یک ژورنالیست درمحل اقامت اش در حیرتان گفته بود که:«....درسکوت من مفاهیمی وجوددارد...»

واقعیت های زمان ، رویدادهای تاریخ معاصر، وضع موجود جهان، منطقه وبخصوص مهین عزیزما، بویژه بعداز معامله وسقوط دادن حاکمیت دموکراتیک،استقرارحاکمیت شرارت پیشه گان پاکستانی، اشغال کشور توسط عوامل آی.اس.آی دروجود طالبان تروریست و سرانجام تجاوز واشغال نظامی کشور بوسیله امپریالیست های امریکا وشرکاء واوضاع واحوال نهایت ناهنجار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی، درموجودیت ارگ نشینان انتصابی وتحمیل شده وشرکاء....همانا صحت مواضع آگاهانه وتحلیل ها وبرداشت ها وپیشداوری های دقیق ودرنهایت «سکوت معنی دار»آن رهبر خردمند وگرانمایه را به اثبات رسانده ومی رساند.

زنده یاد"کارمل" فقید که درسالهای دشوارو طوفانی "جنگ سرد" که محراق آن راکشور ما تشکیل میداد، بادرایت سیاسی وفهم بلند ازشرایط، اوضاع واحوال حساس، آماده گی های را برای خود وهمرزمان اش تدارک دیده تابتواند کنترول رهبری جنبش راازدست ندهد.

دیدگاه های"کارمل" طی نیم قرن ازمبارزات دادخواهانه اش، اورا ازقالب یک شخصیت مبارز وسیاستمدار، مبدل به یک مکتب بزرگ سیاسی نموده که این مکتب درخدمت انسان زحمتکش ودرجهت تحقق رفاه وسعادت آنها به کار رفته و انجام رسالت می نمايد.

چنانچه "کارمل" درمورد گرباچف ودیگاه هایش چنین گفتند:

«من تمامی آثارمارکس ولنین را از سر ورق زدم ودرهیچ جای آن به اصطلاحات «پروسترویکه وگلاسنوست»(بازسازی وعلنیت) برنخوردم، اگر این سیاست های گرباچف موفق شود، گفته میتوانم که وی متفکر ونظریه پردازبالاتر از مارکس ولنین خواهدبود؛ درغیرآن طوریکه من فکر مینمایم، گرباچف با این نظریات و سياست های خود هم اتحاد شوروی، هم جهان سوسیالستی وهم افغانستان ومارا به نابودی وتباهی می کشاند.»

به همین ارتباط حزب کمونیست تاجکستان چنین دیدگاه دارد:

 «برکناری ببرک "کارمل" از عرصه سیاسی کشوراش، کار ونقشه دشمنان سوسیالیزم که به خواست امپریالیزم، بواسطه بزرگترین خاین حزب کمونیست ومردم اتحادشوروی وبلوک سوسیالستی میخائیل گرباچف عملی گردید، نتیجه آن غرق شدن افغانستان به گرداب جنگ وخون ریزی ومبدل شدن آن به ویرانه ....»

رفقای عزیز! نمی خواهم بحث را به درازا بکشانم.

دراخیرهمین قدرمیگویم که بهترین یاد بود وبزرگداشت از دیدگاه های داهیانه و نجات بخش  کارنامه های درخشان وافتخار آفرین وخصوصیات عالی انسانی و اخلاقی منحصر به فرد روان شاد ببرک "کارمل"، رهبر زحمتکشان میهن ما افغانستان عزیز،همانا سرمشق قراردادن والگو سازی شان درکار و پیکار انقلابی وزندگی اجتماعیست.

واما آنچه بعنوان حرف اول وآخر، مبرم تر و حياتی تر، حکم زمان وخواست جدی مردم عزیزما درشرایط کنونی اوضاع واحوال ناهنجار مردم ومیهن مان به حساب می آید، همانا انسجام دوباره خانواده سیاسی" کارمل" بزرگ، یعنی پایه گذاری مجدد حزب دموکراتیک خلق افغانستان،حزب زحمتکان میهن ما میباشد وبس ، تاتوانسته باشیم به این ندای برحق مردم وحکم زمان پاسخ مسؤولانه وتاریخی دهيم.

درغيرآن، نشود که محکوم نسل جوان موجود، نسل های آینده ودادگاه بی رحم تاریخ گرديم.

درود پرشور وآتشین به روان جان باختگان گلگون کفن گمنام ونامدارآرمانهای والا وانسانی استقلال، آزادی، صلح وعدالت اجتماعی!

 روان پاک جاوید نام "کارمل" فقید شاد وخاطرات ماندگار شان گرامی وجاویدان !

آلمان – ۱۳ دسمبر ۲۰۲۰

ح " حریف "