بازی شیطاني افغانستان از هر سو بر این حریق دامن گیر هیزمی افزودند (25) (بخش 2)

پیوست به گذشته

 

بازی شیطاني

 

نوشته روبرت دريفوس ترجمه فروزنده فرزاد

 

افغانستان

از هر سو بر این حریق

دامن گیر هیزمی افزودند

 

(25)

….

 

(بخش 2)

 

 

 

سیا، پاکستان ــ در آغاز برهبری ذوالفقار علی بوتو و سپس ژنرال اسلامگرا، ضیاء الحق ــ و نیز شاه ایران، بی درنگ برای به زیر کشیدن دولت نوپای افغانستان همراه شدند.

 

هنوز سالها تا اشغال افغانستان بدست اتحاد شوروی]] اشغال نه! بهتربود وبا واقعیت مطابق، اگر چنین بیان میگردید: هنوز سالها با حضور نظامی اتحاد شوروی در افغانستان ـ سپیده دم [[و جهاد آمریکایی دهه ی 1980 مانده بود اما جنگ مقدس اسلامی در سرزمین خشک افغانستان، با شراکت کامل سیا، شتابان پیش می آمد. سالها بعد، یکی از شخصیت های دولت پاکستان در دوره ی نخست وزیری دختر ذوالفقار علی بوتو، همکاری فوری سیا پس از کودتای 1973 داود خان را با اسلامگرایان افغانستان تصدیق کرد. آمده است که:

"نصیر الله بابر، مشاور ویژه ی بی نظیر بوتو، نخست وزیر پاکستان، در مصاحبه یی به تاریخ آوریل 1989، کمک مالی ایالات متحده به ستیزه جویان افغان را از 1973 و نیز قرار گرفتن گلبدیین حکمتیار، رئیس [حزب اسلامی] زیر چتر آمریکا را، چندین ماه پیش از دخالت نظامی اتحاد شوروی، فاش کرد."

 

"دیگو کوردوز" و "سلیگ هریسون"، بر پایه ی اسناد منتشر شده ی آرشیو شوروی، تلاش ایالات متحده ی آمریکا، ایران، عربستان سعودی و پاکستان را برای سازماندهی راست اسلامی در افغانستان علیه اتحاد شوروی با جزئیات شرح داده اند:

"اوایل دهه ی 1970، بهای نفت به دلیل جاه طلبی محمدرضا شاه پهلوی برای بازپس راندن نفوذ اتحاد شوروی در کشورهای همسایه و برپایی امپراتوری مدرن ایران افزایش یافت....از آغاز 1974، شاه مصمم بود تا کابل را به در حیطه ی اقتصادی و امنیتی با مرکزیت تهران و گرایش به غرب بکشاند. حیطه یی که، هند، پاکستان و شیخ نشین های خلیج فارس را در بر می گرفت....ایالات متحده از این سیاست بعنوان بخشی از همکاری و شراکت با شاه در پهنه ی اقتصادی و امنیتی و نیز در راستای سیاستهای پنهانش در آسیای جنوب غربی پشتیبانی کرد."

 

هدف همکاریهای هماهنگ ایالات متحده ــ ایران که از سوی عربستان سعودی و پاکستان نیز حمایت شد، تقویت راستگرایان و محافظه کاران در دولت میانه رو داود خان برای خارج کردن افغانستان از مدار اتحاد شوروی بود. بگفته ی کوردوز و هریسون:

"ساواک و سیا دست به دست هم دادند؛ در این راستا گاه با گروههای بنیادگرای اسلامی افغان نیز که در اهداف ضد شوروی هم رای بودند و هر یک شیوه ی خویش داشت، کم و بیش همدستی داشتند. بنیادگرایان افغان بنوبه ی خویش با اخوان المسلمین مصر و رابطة العالم الاسلامی (اتحادیه جهانی مسلمانان) که راست آیینی وهابیت سعودی را نمایندگی می کرد، در ارتباط بودند. به مجرد اینکه بهای نفت سر به آسمان گذاشت، سیل گروههای بنیادگرای عرب با پشتوانه ی مالی، بسوی افغانستان روان شد. این گروهها نیز همچون ساواک جاسوسانی برای شناسایی سمپاتهای کمونیست در دولت افغانستان و ارتش به خدمت گرفتند."

 

نویسندگان به این نکته نیز اشاره می کنند که ساواک ایران، جنگ افزار و کمک مالی به گروههای افغان که با اسلامیون راستگرا می رساند، رئیس سازمان امنیت پاکستان (ISI) نیز، برای ضربه زدن به دولت افغانستان به این گروهها کمک می کرد. "ساواک، سیا و جاسوسان پاکستان، در چندین کودتای ناکام که در سپتامبر و دسامبر 1973 و ژوئن 1974 بوسیله ی بنیادگرایان، علیه داود خان انجام شد، با همدیگر همکاری داشتند."

 

در 1975، اسلامگرایان افغان خویش را آماده ی شورشی همه جانبه علیه داود خان یافتند. داود خان هنوز اتحاد نیم بندی با کمونیست ها داشت. قیام اسلامیون سرکوب شد و بسیاری از شورشیان دستگیر و اعدام شدند و کسانی چون حکمتیار و ربانی، به تبعید گریختند. بیشتر تبعیدیان به پاکستان رفتند تا از پشتیبانی سرویس جاسوسی نظامی این کشور برخوردار شوند. در چهار سال آینده، سازمان امنیت پاکستان روابط گونه گونی با شورشیان افغان و بویژه هسته ی اسلامی آن استوار کرد. تحلیل محرمانه ی وزارت خارجه درباره ی بحران افغانستان در 1975 که به طور خاص با اخوان المسلمین و سازمان امنیت پاکستان مرتبط بود، می گوید:

"آنچه در غبار بگفته ی برخی، دخالت پاکستان، ناپدید شد این واقعیت است که داود خان جلوه گری اسلام بین المللی را فرو نشانده است. رهبران افغانی شورشیان، افزون بر اینکه گفته می شود، بوسیله ی پاکستانی ها اجیر شدند، بنا به گزارشاتی، اعضای...اخوان المسلمین بودند و این جمعیت بخشی از گروه بزرگنری است که با ژنرال جیلانی، رئیس سازمان امنیت پاکستان به توافق رسیده اند. "

 

اما در افغانستان، سستی داود خان او را زیر فشار آمریکا، شاه ایران و پاکستان به راست لغزاند. داودخان در سالهای 1975 تا 1978، کاملا از حامیان چپ خویش گسست و ارتش و بنیادهای محافظه کار افغانستان را در آغوش کشید.

 

در 1976، داود خان با محمدرضا شاه و بوتو، نخست وزیر پاکستان، دیدار کرد و در پی آن افسران راستگرا و رهبران غربگرا را به مناصب حساس و کلیدی گمارد.

 

در 1978، جوخه های مرگ دولت افغانستان، ترور رهبران چپگرا و کمونیست را آغاز کرده بودند و اینچنین دولت کابل از چپ ها و کمونیست ها پاکسازی شد. آرام آرام، قدرت داودخان به دسته یی کوچک از فرامحافظه کاران و ارتشیان محدود شد.

 

بگفته ی کوردوز و هریسون پس پرده، ساواک، متحدان عربستان در اتحادیه جهانی مسلمانان و اخوان المسلمین قدرت را اداره می کردند. بحران افغانستان در آوریل 1978 با کودتای نورمحمد تره کی( بجای كو دتای تره كی، صحیح تر این بود كه« قیام نظامیان» آورده میشد ـ سپیده دم ) ، کمونیست هوادار شوروی، که پیمان دوستی با اتحاد شوروی امضاء کرد، حدت یافت. راست اسلامی با حمایت سازمان امنیت پاکستان به تروریسم گسترده یی علیه افغانهای دانش آموخته و سکولار آغاز نهاد و به شیوه ی "پل پت"، صدها آموزگار و کارمند دولتی را ترور کرد.

 

با توجه به شمار زیادی از مکاتبات وزارت خارجه و سفارت، ایالات متحده به خوبی از وابستگی سازمانهای افغانی مجری تروریسم ضد شوروی، به اخوان المسلمین آگاه بوده است. نمونه ی نخست، جلسه ی سنتو در 1978 است که میگوید:

"تهدید جدی برای دولت جدید از سوی قبائل و گروههایی مانند اخوان المسلمین است." تحلیل دیگری در آوریل 1979  بیان می دارد که "برخی در اپوزیسیون مذهبی سرانجام با اخوان المسلمین بهم می آمیزند." یکی از کارمندان سفارت در سند مفصل دیگری به تاریخ ژوئن 1979 با عنوان "شرایط کنونی قیام افغانستان" می گوید:

"همه ی استانهای مرکزی، شرقی و غربی زیر سلطه ی شورشیان در آمده اند." و در ادامه شورشیان را "با نامهای گوناگونی چون مجاهدان [و] اخوان المسلمین می شناسند." این سند بدون شرح و تفسیر از قول دولت افغانستان، اپوزیسیون را "ملایان انگلیسی" می خواند.

 

در این دوره، که انقلاب 1357 ایران نیز رخ داده است، پیوندهای پاکستان با اسلامگرایان افغان و نیز اسلامیون پاکستان استوارتر نیز شد. ژنرال ضیاء الحق در پاکستان رژیمی بر پایه ی قوانین اسلامی پایه نهاد و مشوق رشد گروههای اسلامی برهبری ابوالاعلی مودودی شد. آنگاه که آیت الله خمینی در ایران سرگرم ایجاد جمهوری اسلامی خویش بود، برژینسکی و سیا نیز، در افغانستان ارتشی از اسلامیون راستگرا پدید می آوردند. تلاش  برژینسکی پیاده کردن دیدگاه بنیان برافکن بنیگسن ( كه درمورد وی، قبلاً قسمت ۲۴ام ، بخش (دو)توضیح داده شده است ـ سپیده دم) مبنی بر استفاده از شمشیر اسلام ضد اتحاد شوروی بود.

 

سپاه اسلامی برژینسکی و کیسی

 

برژینسکی در مصاحبه یی در سال 1998 با "نول ابزرواتور"، که بارها از آن نقل قول شده است، راز آغاز کمک سیا به مجاهدان افغان را، پیش از ورود شوروی به این کشور و نه تنها پس از آن، فاش کرد. برژینسکی می گوید:

 

911fraud.blogspot.com

….

"بر پایه ی اسناد رسمی کمک سیا به مجتهدان افغان در دهه ی 1980 و به عبارتی پس از اشغال افغانستان به دست ارتش شوروی در 24 دسامبر 1979 بوده است. اما واقعیت یکسره دیگر است، آنچیزی که تا کنون به شدت پنهان شده است؛ در جولای 1979، کارتر نخستین دستورالعمل کمک های سری به مخالفان ضد شوروی رژیم کابل را امضاء کرد. و من هر روز یادداشتهایی برای کارتر می نوشتم مبنی بر اینکه به باور من این کمکها، شوروی را به دخالت نظامی در افغانستان وا می دارد."

 

blogs.abcnews.com

 

اما پس پرده ی این راز، باز راز دیگری نهفته است و آن همداستانی ایالات متحده با راستگرایی اسلامی در افغانستان و خاورمیانه به درازای دهه ی 1970 است.

 

 

ادامه دارد