بازی شیطانيماجرای پناهندگی "گوزیچکین"سرویس جاسوسی M16انگلستان و سازمان سیا امریکابا سازمان امنیت ج.ا وارد مناسبات شد (28)

پیوست به گذشته

 

بازی شیطاني

 

نوشته روبرت دريفوس ترجمه فروزنده فرزاد

 

در حالی که پسر آیت الله کاشانی رابط اسرائیل با ج.ا شده بود
ماجرای پناهندگی "گوزیچکین"


سرویس جاسوسی M16انگلستان و سازمان سیا امریکا
با سازمان امنیت
ج.ا وارد مناسبات شد

 

 (28)

 áÈÏیä ÓیÇÝ Îãیäی

 

چنانچه دولت ریگان در دست یازیدن پنهان به ایران در میانه ی 1980 تا 1986 موفق می شد، ویرانی به جای مانده در افغانستان نیز بسیار بیشتر بود. در رابطه با ایران و به موازات اتحاد

 

آمریکا با بنیادگرایی اسلامی در افغانستان سه اپیزود مختلف متصور است:

 نخست، "شگفتی اکتبر" در 1980،

 دوم، روابط مخفی اسرائیل با ایران در دهه ی 1980،

 سوم، نزدیک شدن دولت ریگان به جمهوری اسلامی در سالهای 1984 تا 1986.

 

در سال 1980، زمانی که سران دولت کارتر خشمگینانه برای آزادی گروگانهای آمریکایی در ایران تلاش می کردند، اعضای تیم مبارزات انتخاباتی ریگان و از آن میان "بیل کیسی"، در تلاش برای به تعویق انداختن آزادی گروگانها تا پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، با شخصیت های ایرانی تماس گرفتند.

 

سالها بعد، گری سیک، افسر نیروی دریایی ایالات متحده و عضو شورای امنیت ملی در دوره ی ریاست جمهوری فورد، کارتر و ریگان، گفت که تیم انتخاباتی ریگان ـ بوش برای دیرتر آزاد کردن گروگانها در ازای قول فروش سلاحهای آمریکایی و اسرائیلی در 1981 به ایران، با رهبران ایرانی گفتگوهای سری داشت. گری سیک گفته های خویش را در کتابش با نام "شگفتی اکتبر: گروگانهای آمریکایی در ایران و انتخاب رونالد ریگان" به رشته ی تحریر در آورد.

 

در این کتاب، سیک نتیجه می گیرد که:

 "تیم ریگان ـ بوش با طرحی اطلاعاتی و بگونه یی حرفه یی سازمان یافته، دمکرات ها را از قدرت سرنگون ساخت."

 

سیک، می گوید که گفتگوهای حزب جمهوریخواه و ایران بر پایه ی قول جمهوریخواهان برای فروش سلاحهای اسرائیلی و دیگر انواع سلاح و نیز انبوه جنگ افزارهایی بود که شاه پیشتر آن را سفارش داده و هزینه اش را نیز پرداخت کرده بود. ایران نومیدانه برای ادامه ی جنگ با عراق که در سپتامبر 1981 به جنگی تمام عیار بدل شده بود، نیازمند سلاح بود. اسرائیل که مناسبات نظامی دیرینه یی با ایران داشت و پیشینه ی آن به معامله ی سلاح در سال 1966 باز می گشت، با وجود بحران گروگان گیری برای ارسال سلاح به رژیم روحانیون در تهران مشتاق بود.

 

 سیک می نویسد:

"کارتر تلاش اسرائیل برای از نو برقرار کردن قراردادهای نظامی با ایران را عقیم گذارده بود. از سر گیری معاملات نظامی و حتی ارسال محموله های نظامی اسرائیلی را که پیشتر اجازه ی انتقال یافته بودند، به آزاد شدن گروگانها مشروط کرده بود و اسرائیل از این امر ناخرسند بود. "جالب است که دلال ایرانی گفتگوهای میان اسرائیل و ایران درباره ی خرید و فروش سلاح، "احمد کاشانی"، پسر آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی بود.

 

آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی کسی بود که در جریان کودتای 28 مرداد 1332 از سیا برای سازماندهی اوباش خیابانی برای سرنگونی دولت دکتر مصدق و بازگرداندن شاه به تاج و تخت پول دریافت کرد. احمد کاشانی در 1980 از اسرائیل دیدار کرد و بگفته ی سیک "پیش از این دیدار نیز ایران و اسرائیل از کانالهای دیگری با هم در ارتباط بودند." در بهار 1980، نخستین محموله ی سلاحهای اسرائیلی به ایران رسید.

 

سیک پیرامون جزئیات تماس ها و جلسات میان کیسی، دیگر اطرافیان ریگان و نیز دلالان ایرانی مذاکرات که چهره ی بسیاری شان در جریان رسوایی ایران کانترا در میانه ی 1984 و 1986 رخ نمود، به تفصیل سخن می گوید. برخی از ایشان پیوندهای تنگاتنگی در اسرائیل داشتند و اینچنین، اسرائیل و ایران در اواخر سال 1980 به همکاریهای نظامی نزدیکتری آغازیدند. برجسته ترین و شگفت آورترین این همکاریها حمله ی هوایی اسرائیل به تاسیسات اتمی اوسیراک عراق در 7 ژوئن 1981، آنهم تنها چند روز پس از آغاز جنگ ایران و عراق، بود.

 

سیک می گوید:

 "اسرائیل اطلاعات نظامی برای بمباران تاسیسات اتمی عراق در اختیار ایران گذارد اما...دفاع هوایی عراق بسیار برتر از  نیروی هوایی ایران بود و این کار از عهده ی ایرانی ها خارج بود." اینچنین، اسرائیل خود عملیات حمله را انجام داد.

 

بگفته ی سیک، کیسی با شکستن تحریم ایالات متحده در زمینه ی فروش سلاح از سوی اسرائیل به ایران کمک کرد.

 

 سیک می نویسد:

 "کیسی دقیقا فضای غیردوستانه ی مذاکره و معامله با روحانیون ایرانی را که در اسرائیل حاکم بود و لابی ایران در اسرائیل در پی رفع آن بود، شکست. اسرائیل در آگوست نه تنها با همراهی کیسی که با همیاری شخصیت هایی در سیا که مشوق اسرائیل برای همکاری با طرح جمهوریخواهان برای آزادی گروگانها بودند، به ایران نزدیک شد.

 

سیک، در شورای امنیت ملی، گزارشاتی در اعتراض به اپوزیسیون کارتر، درباره ی تحویل محموله های نظامی اسرائیل به ایران دریافت می کرد. "در بالاترین سطح رهبری اسرائیل تعمدا و بشکلی تحقیرآمیز به دولت جیمی کارتر پشت می شود." سرانجام در 20 ژانویه 1981 دقایقی پس از مراسم تحلیف ریگان بعنوان چهلمین رئیس جمهور آمریکا، گروگانها آزاد شدند. سیک می نویسد: "کمتر کسی به اینکه آزادی گروگانها نتیجه ی طرح داهیانه ی ماهها پیش ویلیام کیسی بوده است، گمان برد."

 

تماسهای سری کیسی – ریگان با ایران در 1980-81 بر حفظ روابط پنهان دولت ریگان با آیت الله های ایران سایه گسترد. برخی از شخصیت های ایالات متحده، ایران را متحد خویش در جنگ افغانستان می پنداشتند زیرا آیت الله خمینی سخت ضد اتحاد شوروی بود و بر آن بود تا نفوذ ایران را در افغانستان و آسیای میانه گسترش دهد. کسان دیگری در دولت ایالات متحده، ایران را به دو دلیل نقطه ی مقابل عراق می دانستند: نخست به دلیل پیوندهای نزدیک اتحاد شوروی با بغداد و مهمتر از آن اینکه یک عراق قدرمند تهدیدی برای اسرائیل بود.

 

در خلال جنگ ایران و عراق، ایالات متحده دو سیاست را همزمان پی گرفت. مشی اساسی واشنگتن "تمایل" به عراق در خلال جنگ با ایران بود. شخصیت هایی که از این مشی پشتیبانی می کردند بدرستی ایران را تهدیدی جدی برای منافع آمریکا در منطقه می دانستند زیرا شکست عراق بوسیله ی رژیم بنیادگرای ایران، راه را برای چیرگی ایران بر همه ی خلیج فارس، از جمله کویت و عربستان سعودی هموار می کرد. در واقع، جهان عرب پشتیبان عراق در برابر ایران بود و به همین دلیل ایالات متحده حمایت محدودی از عراق داشت و تنها اطلاعات امنیتی درباره ی تواناییهای ایران و  آرایش نظامی نیروهای ایرانی به عراق می داد.

 

اما اسرائیل ــ همگام با نومحافظه کاران آمریکا و از آن میان کیسی ــ شرایط را گونه یی دیگر می دیدند.

 

از 1980 تا 1987، هرچند ایالات متحده رسما پشتیبان عراق بود، اسرائیل بی وقفه سلاح و مهمات نظامی و قطعات یدکی به ایران می فروخت. خواه این مناسبات توافقی سری میان کیسی، اسرائیل و ایران بوده باشد خواه گونه یی دیگر، دولت ریگان، اسرائیل را از تجهیز آیت الله ها به سلاح، بازنداشت. در این راستا، اسرائیل به رابط های بسیاری که در دوره ی حاکمیت شاه داشت، متکی بود.

 

پس از سرنگونی شاه، اسرائیل همچنان با ارتش ایران و افسران اطلاعاتی که می شناخت ارتباط خویش را حفظ کرد، هرچند که اکنون این افسران به ملایان و آیت الله گزارش می دادند. پیوندهای اسرائیل با رژیم خمینی گونه گون بود. آنها ارتباطاتی با نیروهای مسلح ایران و سازمان جایگزین ساواک شاهنشاهی داشتند. افزون بر این، هزاران یهودی ایرانی که از دیرباز، جزو طبقه ی تجار بازاری بوده و به اسرائیل مهاجرت کرده بودند، همچنان با ایران و بویژه با خانواده های ثروتمند و محافظه کار آیت الله ها در تماس بودند. اسرائیل روی این رابطه ها نیز سرمایه گذاری کرد.

 

"پاتریک لنگ"، رئیس بخش خاورمیانه یی سازمان اطلاعاتی ـ امنیتی وزارت دفاع (دیا)، می گوید:

 "اسرائیل با رژیم ایران بعنوان نیمه متحد معامله می کرد و با کسانی که در دوره ی حاکمیت شاه ارتباط داشتند، در تماس بودند. در این سالها، اسرائیلیها هر ماه یکبار با افسرانی از نیروی هوایی ایران در اروپا دیدار می کردند." بگفته ی لنگ، دیدار میان اسرائیلیها و ایرانیها، سالها ادامه داشت.

 

او می گوید که اسرائیل نیاز تسلیحاتی ایران را جویا میشد، سپس لیست سفارش تهران را با خود برده تا ببینند چه میزان از آن را می توانند برآورده کنند. در این زمان، وزارت امور خارجه ی دولت ریگان، قانون منع فروش سلاح به ایران و عراق را در 1984 از تصویب گذراند، اما اسرائیلیها بدان وقعی ننهادند و ریگان نیز از نفوذ آمریکا در اسرائیل ب