موقعیت مبارزه طبقاتی پس از شکست کمون پاریس
موقعیت مبارزه طبقاتی پس از شکست کمون پاریس
تشکیل بین الملل دوم کارگری
دوران تدارک مسالمت آمیز
در دهه های 1870 و 1880 ، توسعه و تکامل سرمایه داری در کشورهای اروپایی ادامه یافت و گذار از مرحله سرمایه داری رقابت آزاد به سرمایه داری امپریالیستی آغاز شد . از این پس بورژوازی به کلی به سوی ارتجاع گرایید . جنبش جهانی کارگری نیز به نوبه خود وارد مرحله نوین شد .
لنین ، آموزگار پرولتاریا در این باره میگوید :
" در غرب دوران تدارک مسالمت آمیز " برای مقابله با تحولات آینده آغاز شده است . در همه کشورها احزاب سوسیالیستی با پایگاه پرولتری ایجاد می گردد . طبقه کارگر راه های استفاده از پارلمان بورژوایی ، نحوه ایجاد نشریات روزانه ، شیوه کاربرد آموزش های علمی و تشکیل سندیکاها و تعاونی های خاص خویش را تجربه میکند . نظرات مارکس بطور کامل بر سایر عقاید چیره شد و بطور روزافزونی اشاعه می یابد . جمع آوری نیرو و تدارک برای مبارزات آینده به آرامی ولی قاطعانه پیگیری میشود .
طی این مرحله ، وظیفه اصلی پرولتاریا عبارت بود از :
ایجاد حزب انقلابی و مستقل طیف کارگر و متحد کردن نیروهای انقلابی به منظور تدارک ایدئولوژیک و تشکیلاتی برای رویارویی با مراحل بعدی اوجگیری انقلاب . بدین ترتیب طبقه کارگر کشورهای مختلف اروپا با کمک مارکس و انگلس ، این آموزگاران پرولتاریای جهان ، یکی پس از دیگری احزاب و تشکیلات خاص خود را به وجود آوردند .
پایان فعالیت های بین الملل اول و ایجاد بین الملل دوم کارگری
پس از شکست کمون پاریس ، بین الملل اول کارگری از سوی دولت های ارتجاعی بورژوازی اروپا تحت فشار زیاد قرار گرفت . از سوی دیگر این تشکیلات بین المللی از داخل نیز با توطئه چینی های آنارشیست ها و اقدامات تفرقه افکنانه و انشعاب طلبانه آنها روبرو بود . این ها عواملی بودند که مانع ادامه فعالیت های بین الملل می شد .
در نتیجه ، شورای عمومی انترناسیونال در سال 1872 ( 1251 ) تصمیم گرفت مقر انترناسیونال را به نیویورک منتقل کند . اجرای این تصمیم به خودی خود فعالیت های بین الملل را به رکود کشاند . جنبش کارگری در آن دوران وارد مرحله نوینی از تشکل نیروها و احزاب سیاسی کارگری شده بود و اشکال سازماندهی خاص انترناسیونال اول با شرایط نوین سازگار نبود . به این دلیل ، شورای عمومی به پیشنهاد مارکس آخرین کنفرانس خود را 1876 در آمریکا برگزار کرد و در پایان این کنفرانس طی قطعنامه ای رسما انحلال انترناسیونال اول را اعلام کرد .
پس از درگذشت مارکس در سال 1883 ، مسئولیت سنگین رهبری جنبش بین المللی کارگری به دوش انگلس افتاد .
اوج گیری نوین جنبش کارگری در کشورهای مختلف اروپا با ایجاد احزاب کارگری و نیز نشر و اشاعه مارکسیسم در سطح وسیع ، شرایط لازم را برای وحدت نوین طبقه کارگر فراهم آورده بود.
پس از انحلال انترناسیونال اول ، فکر اتحاد بین المللی کارگران در ذهن فرد فرد کارگران کشورهای مختلف جهان باقی مانده بود . در آغاز دهه 1880 گروهی از سازمانهای کارگری به مارکس و انگلس پیشنهاد می کردند که فعالیت انترناسیونال از سر گرفته شود و یا جمعیت نوینی برپا شود.
اما مارکس و انگلس در این زمان معتقد بودند که هنوز شرایط فراهم نشده است . آن دو رهبر پرولتاریا پیوسته موضوع ایجاد انترناسیونال نوین را دررابطه با سطح اگاهی طبقه کارگر و نیازهای روز مبارزه طبقاتی می دیدند . با فعالیت های خستگی ناپذیر انگلس ، نفوذ مارکسیسم در جنبش کارگری روز به روز رشد میکرد . جنبش کارگری نوینی با خصلت توده ای در حال اوج گرفتن بود و اشتیاق کارگران همه کشورها برای تحکیم وحدت بین المللی پیوسته رو به افزایش بود .
در پایان دهه 1980 ، حزب کارگران سوسیالیست آلمان و حزب کارگران فرانسه پیشنهاد کردند در ظرف مدت کوتاهی یک کنگره بین الملل سوسیالیستی تشکیل شود . زمانی که انقلابیون در تدارک تاسیس یک انترناسیونال جدید بودند ، اپورتونیست های رنگارنگ نیز کوشیدند تا آنان نیز سازمان جدیدی به منظور تسخیر قدرت رهبری در جنبش کارگری برپا سازند . هدف این اپورتونیست ها توطئه چینی علیه انقلابیون و افشاندن تخم نفاق در جنبش بین الملل کمونیستی بود .
در این موقعیت حساس که سرنوشت جنبش در بین بود ، انگلس مصمم تر و قاطع تر از همیشه دست به کارشد و به افشای توطئه های اپورتونیست ها و ماهیت آنها پرداخت . وی همچنین سازشکارانی را که از اهمیت فوق العاده مهم مبارزه با این جریانات غافل بودند ، شدیدا مورد انتقاد قرار داد . سرانجام به پیشنهاد انگلس در فوریه 1889 ( 1268 ) احزاب کارگری کشورهای مختلف در یک کنفرانس مقدماتی در لاهه شرکت کردند و تصمیم گرفتند که کنگره سوسیالیستی بین المللی در ژوئیه همان سال در پاریس تشکیل شود . در 14 ژوئیه 1889 ، در صدمین سالگرد انقلاب کبیر فرانسه ، کنگره کمونیست ها در پاریس دست به کار شد .
393 نماینده از22 کشور در این کنگره شرکت کردند . در بین نمایندگان ، تعداد زیادی از چهره های درخشان جنبش کارگری قرار داشتند . کنگره پاریس در پایان کار ، قطعنامه ای انتشار داد که از اهمیت تاریخی بسیاری برخوردار است .
کنگره پاریس سیاست میلیتاریستی دولت های سرمایه داری را مورد بررسی قرار داد و در قطعنامه کنگره بین الملل دوم ، این سیاست را محکوم کرده و از همه سوسیالیست ها خواست که علیه جنگ رای دهند .
در ضمن جلسات کنگره ، بحث و مذاکرات با ارزشی درباره اینکه پرولتاریا چگونه می توانند از پارلمان بورژوایی یعنوان تریبونی برای تبلیغ ایده های خود و در جهت پیشبرد فعالیت های سندیکایی استفاده کند ، انجام گرفت .
این بحث ها روشن می ساخت که طبقه کارگر باید از آن چنان هنر مبارزه طبقانی در " دوران صلح " بهره مند باشد که بتواند تدارک کافی برای نبرد اساسی طبقاتی را که امری ناگزیر خواهد بود ، ببیند . در این هنگام ، نظرات انحرافی هم در میان کنگره انترناسیونال شنیده می شد و بعضی اوقات تصمیمات تاسف باری هم گرفته می شد . همه این ها ناشی از تمایلات اپورتونیستی بود که در جنبش کارگری وجود داشت و در کنگره انترناسیونال متبلور می شد .
بورژوازی تمام نیروی خود را در این امر گذاشته بود که در جنبش کارگری انشعاب و تفرقه ایجاد کند . او میخواست که پشتیبانی آریستوکراسی صنعتی را به کار گرفته و آن را با جنبش پرولتاریایی پیوند زند .
در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 همین آریستوکراسی کارگری موجب به وجود آمدن اپورتونیسم و رفرمیسم در جنبش کارگری شد . با وجود این ، انترناسیونال دوم موفق شد که نقش مهمی را در تدارک مبارزه طبقاتی سازمان ها و احزاب کارگری برای نبرد قطعی بازی کند .
کنگره به منظور بزرگداشت خاطره مبارزات قهرمانانه کارگران شیکاگو در اول ماه مه سال 1886 که برای کاهش ساعات کار روزانه به هشت ساعت صورت گرفته بود ، این روز را جشن عمومی کارگران سراسر جهان اعلام کرد . کنگره از کارگران سراسر جهان دعوت کرد تا هر ساله در این روز تظاهرات عظیمی برای کاهش ساعات کار روزانه به هشت ساعت و اجرای کامل قطعنامه کنگره پاریس برگزار کنند .
از آن تاریخ ، اول ماه مه به صورت روز جشن کارگران ، روز مبارزه متحد کارگران و روز وحدت پرولتاریا و خلق های زحمتکش سراسر جهان درآمده است . نقش بسیار مهم کنگره پاریس در جنبش کارگری به زودی آشکار شد . کارگران سراسر جهان به گرمی به دعوت کنگره برای برگزاری پرشکوه جشن اول ماه مه پاسخ مثبت دادند .
در روز اول ماه مه 1890 در اکثر شهرهای فرانسه ، آلمان ، ایتالیا ، بلژیک، آمریکا ،هلند ، سوئد و نروژ تظاهرات عظیم کارگری صورت گرفت .
انگلس که در آن زمان 70 ساله بود ، در راهپیمایی اعتراض آمیز کارگران لندن شرکت کرد . انگلس ضمن بحث درباره این تظاهرات نوشت :
" طبقه کارگر اروپا و آمریکا نیروهای مبارزاتی اش را به نمایش گذاشت و برای اولین بار در یک صف و در زیر یک پرچم بسیج شد .....تظاهرات این روز به سرمایه داران و زمینداران همه کشورهای جهان نشان داد که پرولتاریای سراسر جهان در واقع متحدند " .
…………….