بمناسبت هشتم مارچ ، روز فریاد وابراز خشم زنان بخاطر آزادی وتساوی حقوق

 

بمناسبت هشتم مارچ ، روز فریاد وابراز خشم زنان بخاطر آزادی وتساوی حقوق

جلیل پرشور

جابران ،سلاطین ظالم ،بنیاد گراها و مقام زن قبل از همه روز هشتم مارچ ، روز همبستگی زنان جهان، روز فریاد های خشم ونفرت زنان علیه ظلم وبیداد وتبعیض را که با خون هزاران زن آزاده ومبارزرنگین ورسمیت پیدا نموده است وهمه ساله بخاطر ادای حرمت وتجلیل از نبرد ورزم جاویدا نهً پیش کسوتان راه رهایی زن وتاًمین عدالت اجتماعی،جشن گرفته می شود و در طی آن با زنان هنوز تحت ستم ها ی چند گانه ابراز همبستگی می گردد ، صمیمانه تبریک می گوییم ودرود گرم وسلام با اخلاص خودرا خدمت همه مادران وخواهران عزیز هموطن در داخل وخارج تقدیم میداریم . نام زن ، نام مادر، برای همه آنانیکه از انسانیت چیزی می فهمند باید مقدس وبا ارزش باشد زیرا اوست که زنده گی را تداوم می بخشد ، ودر آغوش پر از مهر وعطوفتش انسا ن را رشد وپرورش میدهد ، اورا گویا یی می بخشد، بزرگ می سازد وبکمال وبلوغ انسانی ، اخلاقی وعلمی میرساند و بسر منزل مقصود ومقامات بزرگی رهنمون میگردد که فقط میتوان آن را معجزهً مادر دانست وبس. لذا این نام زیبا، این موجود شریف بایدنزد تمام اولاد بنی آدم حرمت شود واز روی صد ق واخلاص مقد س دانسته شود.

حقایق تاریخی بیا نگر این حقیقت تلخ است که زنان در دوره های طولانی زنده گی طرف تبعیض وظلم قرار گرفته واز حقوق قانونی، انسانی وطبیعی شان بی بهره بوده ومورد اهانت، کم توجهی ،خرید وفروش وستم های گوناگون قرار گرفته اند و کمتر نظام های سیاسی ومذهبی ای پیدا می شود که عدالت را بصورت مساویا نه بین زنان ومردان، زنان فقرا وثروت مندان ،زنا ن ثروتمندان ومردان بی بضاعت وتهی د ست ومحتاج ودربین زنان ومردان دین حاکم وسایر ادیان ومذاهب اقلیت وتحت ستم تاًمین نموده وبدون تبعیض وامتیاز با تمام باشنده گان وشهروندانش برخورد یکسا ن وبدون تبعیض داشته باشد. متاًسفانه زن که بار اصلی مشکلات ودشواریهای زنده گی فامیلی واجتماعی را بدوش داشته وبا انواع ظلم و تبعیض مواجه بوده، از همان دوره های اول آغاز سیستمهای اداری، تشکیلاتی روسا وپادشاهان وکشور گشایان اکثرا ًجزً اسباب زینتی حرم خانه ها وویلاهای سلطنتی پنداشته شده وحیثیت کشتزار اربا ب وسلطا ن ویا شوهر را داشته است. او مجبور بوده واست که همه کارهً خانواده باشد و نه تنها فرمانبردار شوهر بکله همه اعضای آن خانواده باشد که این حا لت نیزدر همه جا ها به هیچ وجه یکسان نیست وفرق میکند. اگریک نظر گذرا بتاریخ صورت گیرد وتعدد ازواج پادشاهان ورهبران سیاسی ود ینی ادیان مختلفه را درنظر گیریم در می یا بیم که مشهور ترین افرادی که نزد ما هنوز ازاحترام برخوردارند و درصفحات قطور وفرسوده نشدهً تاریخ ، نام های های ایشان درج گرد یده است نه تنها ، به زن ، به حیث انسان دارای حقوق وامتیازات کاملا ً مساوی با مرد در کلیه زمینه ها توجه نکرده واهمیت نداده اند بلکه در بسیاری موارد زن را به ناتوانیهای عقلی وجسمی متهم کرده ودلایل واسباب زمینی وسماوی ایرا برای فرمانبرداری زن از مرد وشوهر وناکح غیر دلخواهش جمع آوری نموده وباین وسیله زنان را در انقیاد وغلامی بزور وزر کشا نیده اند ولذت برده اند.

در تورات اولین کتاب آسمانی در مورد ازدواجهای پیغمبران بنی اسراییل معلومات های دلچسپی بچشم می خورد که برای طویل نشدن بحث بموارد متعدد اشاره نمیکنم فقط اینرا گفتنی هستم که تورات تعداد زنهای رسمی حضرت سلیمان را هفتصد زن وتعداد مُتعَه ( سمبو)(صیغه) هایش را سه صد زن ودختر قید نموده است ، در حالیکه در مورد سایرین نیز معلومات ها وقصه های جا لب در این زمینه دارد. باید پرسیده شود که یک هزار زن ومتعه در حرم یک پادشاه برای چی؟ وچرا؟. یکی از موارد دیگر ،شاه اسماعیل صفوی است که سه صدو شصت زن نکاحی داشته وخطبه ً نماز بنام اوبه حیث پادشاه عدالت گسترخوانده میشد ،آیا پادشاه عادل بهمین ظالم وعیا شباید گفته میشد؟ . به شاهان وامرای گذشته وموجود عربی نگاه کنید که از پول بیت المال و درآمد های های سرشار نفت، برای خود وفرزندان شان چه د نیای افسانوی ای ساخته بودند وساخته اند که صد ها د ختر مقبول اسلامی و مسیحی زینت آرای قصرها وویلاهای منحصربفرد شان هستند وهرکدام ده ها دختر جوان را درعقد خود درآورده وبعد مدتی کوتاه جز کلکسیون گردیده وحق خروج از دربار را ندارند وباید تا ابد بی شوهر باقی بمانند تا نام وننگ جلالتمآبان در امان باشد (!) باید هزاران انسان بخاطر تاج وتختی فداگردند وذوب شوند واین است عدالت اسلامی آنها.(!) بوطن خود ما توجه کنید در پهلوی صد ها عیاش وخوش گذران قدیمی، امیر حبیب الـه خان در پهلوی سایر ضعف ها وخیانتها یش ، چهل زن شرعی(!) داشت درحالیکه تعداد زیادی کنیزان خوشروی د یگر زینت آرای قفسه های طلایی (حرم خانه) او بودند واورا بزرگان دین، ظل الـه میگفتند ودستا نش را نسبت پاکی وتقدس(!) می بوسیدند ووقتی کشته شد اورا تا اکنون امیر شهید میدانند . آیا غیرت یک افغان ، یک پادشاه ، سایهً خدا،تاًمین کنندهً دادوعدل اسلامی باید چنان می بود که صد ها دختر وزن مقبول مردم را بزور وزر از آن خود کند؟ در حالیکه اگر مقررات اسلامی را بهانه می آورد باید حد اکثر چهار زن میداشت . قابل سوال است آیا ملا هاییکه نکاح های بعد چهارمین ازدواج او را بستند نمی دانستند که شریعتی که ایشان از آن نماینده گی میکردند هرگز این اجازه را بآنها نمیداد که دست به چنین عملی بزنند. در دوره های بعدی،خاصتاًدر دورهً زمامداری آخرین خانوادهً شاهی ،باردیگر ارگ سلطنتی بحرم خانهً مستان وعشاق بیدلی مبدل گشت که هر روز معشوقه های تازه وتازه تر بدون دق الباب بآن داخل وخارج میشدند وکار ترقی وپیشرفت وطن ، تعمیق دموکراسی وآزادی زن در عرصه های مورد نیاز در همان قلعهً بلند سنگی وسایر ویلاها ومحلات توریستی محدود میشدومستبدین ، حکام ظالم وثروتمندان بارها وبارها ازدواج میکردند وهر روز بر تعداد زنان اسیر قلعه ها افزوده میشد. دراوج مبارزات دادخواهانهً مردمی برای تاًمین عدالت وبرابری حقوق کلیه شهروندان درکلیه زمینه ها،صدای عدالت خواهی، آزادی طلبی،فریاد خشم آلودزنان برای شناخته شدن حقوق مساوی بامردان،از زبان وحنجرهً زن مبارز وانقلابی آتشین ، دکتور اناهیتا راتبزاد دروجود سازمان دموکراتیک زنان افغانستان طنین اندازشد ودیری نگذشت که گروه وسیعی از زنان ود ختران آزادیخواه برسم سنت شکنی با کل شهامت وایثار گردهم جمع شدند و سیل عظیمی را برای نابودی ذباله های خرافات وعقب مانده گیهای ناشی ازتحجروکج اندیشی بوجود آوردند که مشعل درخشانی برای تحقق بسیاری از دست آوردهای زنان وخواهران وطن ما در راه آزادیهای نسبی گردید

 

زنان مظلوم وطن ما که گناهی جز مطالبهً حقوق حقهً انسانی وقانونی شان را از جامعه نداشتند، بارها مورد تحقیر، توهین وغضب اربابان قدرت ودیا نت قرار گرفتندومظلومانه بسر وروی شان ضربات کاری حواله شده و طرف تهمتهای ناروا وحتا کفر آمیز قرار گرفتند ولی جسور مبارزان راه رهایی زنان در تحت ستمهای سیاه عقب مانده گی وتحجر کور ، پرچم مبارزه ومقاومت شان را با تمام شهامت وجراًت سیاسی واخلاقی در اهتزاز نگهداشتند وترسی بخود راه ندادند،رزمیدند ،فریادهای شان را رساورسا تر ساختند وعفریت سیاه ارتجاع را با استواری ومقاومت بی نظیر شا ن به عقب نشینی وادار کردند. حماسه آفرینان سازمان دموکراتیک زنان افغانستان وسایر سازمانها وشخصیتهای مبارز زن در اتحادی طبیعی وداوطلبانه علیه رسم برده گی که زنان را از کوچک ترین حقوق حقهً انسانی شان محروم میکرد کارنامه های عظیم وجاودانهً را ازخود بماندگار گذاشتند که هرگز فراموش نمیشود. زنان ترقی خواه وآزادهً وطن بخوبی میدانستند که مبارزات قبلی زنان در راه تساوی حقوق با مردان با اینکه دربعضی از برهه های زمانی ازحمایت بعضی حکومت ها خاصتا ًحکومت شاه امان اله خا ن وقسماً سا لها بعد از آن برخوردار بود ولی بوسیلهً هیولای دشمن با آزادی انسا ن وخاصتاً آزادی زنان در قیامهای خونین فرزندان اصیل واجیران فرنگی بناکامی وشکست مواجه شده وتلفات عظیم بر پیکر آزادی خواهان وحق طلبان زن ومرد وطن وارد گردیده وبا سلاح ناحق تکفیر چه بزرگ مردان وآزاده زنانی که تحقیر، توهین وتبعید نشدند که بدنام ساختن شاه امان اله وملکه ثریا ، خانوادهً روشن ضمیر طرزی وسایر مبارزین همراه شان بنام کافر وبیدین گویای این ادعاست که شرمساری وخجا لت ابدی را بر جبین پر از کین ارتجاع سیاه تا ابد نقش نموده است.

دشمنان آزادی زن در دههًً چهل شمسی ،بعد اوج گیری مبارزات زحمتکشان مرد وزن، بما نند مار خفته دوباره بیدارساخته شد تا جلو اوج گیری آن فریادهای حق طلبی وعدالت پسندی را بگیرد وگلوی رزمنده گان حق طلب ووطنپرست را باردیگر خفه کند. ازینرو سازمانهای مختلفهً بنام اسلامی را تا سیس وتمام توجه شان را در امر تخریب وبدنام سازی محصلین چپی ورهبران سیاسی مخالف حکومت وقت مبذ ول داشتند وبا کارد وقمه، با آب جوش وتیزاب بجان مخا لفین شان حمله ورمی شدند طوریکه فرزندان شریف وطن از جمله عبد الرحمان را درلغمان عبدالقادر را در هرات وسیدال سخندان را درکابل با کارد وچاقو حلال کردند وجگر عبد الرحمان را ازبتنش بیرون کردند وگفته میشود که ازروی خشم وکینهً حیوانی جگر آن شهید را بادندانهای حیوانی شان پاره پاره کردند تا دل های سیاه شان را آرامش ببخشند. ارتجاع سیاه که اکنون لباس دموکراسی وحقوق انسان را نزد خیاطان امریکایی برای خود دوخته اند باید فراموش نکرده با شند که در سال های چهل وهشت وچهل ونه شمسی ماموروگماشتهً بی وجدان شان بنام ملا گل محمدبا تمام پستی وفرومایگی وبدور از اخلاق انسانی با بوتل های تیزاب قوی در خیابانهای گوشهً شهر کابل بروی زنان روی لچ وعصری تیزاب می پاشید تا زنان روی لچ درشهرگشت وگذارنکنند . اوبا این عمل ننگینش چندین زن ودختر هموطن مارا ضربه زد وروی ود ست آنها را شاراند ویا لکه دار ساخت ویکی دوتا را کور کرد. سالها بعد فرزندان سیاسی ملا گل محمد که در وجود تنظیمهای مختلفهً ساخت پاکستان وعربستان جمع شده بودند در همنوایی با باداران پاکستانی وامریکایی شان درسال های 59 و60 شمسی صدها دختر معصوم وبیگناه شهر کابل واطراف را از طریق آلوده ساختن مخاذن آب نوشیدنی مکاتب با مواد کشندهً کیمیاوی مسموم نموده وده هاتن را معیوب ساختند. آنها در تداوم این عمل ننگین شان هزاران دختر وزن متعلم ، محصل ومامور دولتی رابجرم نداشتن حجاب(!) اسلامی کشتند لت وکوب نمودند ویا اختطاف نموده وشکنجه کردند وتوهین نمودند. حال خبر میرسد که شیوخ ورهبرانی که زن را واقعاً مزرعه وکشتزار خود میدانستند و باو ارزشی بالاتر قایل نبودند وزن را ناقص عقل ونیم مرد پنداشته ودر هیچ موردی بایشان حقوق مساوی با مردان قایل نبودند ولی برای خوش گذرانی وبهره مندی از زنده گی دنیوی که چندی قبل نزد شان بی ارزش بود ولی اکنون هرکدام از برکت ثروت وتفنگ دوران جهاد، چند ین د ختر نوبا لغ را به آغوش پرمهر(!) روحانی وسیاسی دوران پیری شیخوخیت ویا پخته سالی خوداز طریق نکاح جبری کشانده بودند، برسم زمان تغیر جهت داده ودارند بمنادی آزادی زنان وتاًمین وتطبیق کنندهً دموکراسی مبدل میگردند گویی هیچ چیزی واقع نشده است. !!!

ما باین باوریم که دادن آزادی بزنان از طریق مشارکت شان در امور دولتی ،رفتن شان به پارلمان ،شرکت در ترکیب هیت دولت، پوشیدن لباسهای فاخر وحتا اروپایی ، نشر آهنگها وفلمهای سینمایی زنان وغیره اقدامات ورفرمهای دولتی موجود ،به هیچ وجه کفایت کنندهً تقاضا های معقول زنان در راه تساوی حقوق شان با مردها نمی تواند باشد.لذا لازم وضورریست که: باید در تمام قوانین عام وخاص دولتی بزنان حقوق مساوی با مردان داده شود واین حقوق از پشتیبانی قوتمند قانونی برخوردار گردد. باید در مورد تعدد ازواج محدودیت بعمل آید زیرا دیده شده که تعداد زنان بعضی از رهبران وقوماندانان از ده زن نیز تجاوز نموده وهنوزبه ازدواج های قبلی شان بسنده نکرده اند. لازم وضروریست که از د ختران وزنان خوب صورت مردمان غریب وبی بضاعت درنقاط دور دست وطن حمایت جدی قانونی شود زیرا این دختران هنوز جز طعمهً قدرتمندان خودسر ویاغی اند که نه ترس ازخدا دارند ونه شرم از مردم و در مورد جزای حکومتی اصلاً فکر نمیکنند . از آنجا ییکه یکی از عوامل این بدبختی ها فقر ،تنگدستی وعقب مانده گی فرهنگیست ،دولت باید حد اکثر توجه را در رفع نیازمندیهای عاجل مردم بعمل آورده در زمینه احساس مسوولیت اخلاقی ووجدانی نماید واجازه ندهد باثر اغماض وبی تفاوتی حکومت، شریف ترین فرزندان وطن در بدل چند بوری آرد وچند قطی روغن در اختیار موجودات آدمخوار قرار گیرند وبد بخت شوند. مهمترین کار دیگری که باید در این زمینه انجام شود توسعهً شبکهً مکاتب ومدارس عا لیست که باید همهً اولاد وطن بدون تبعیض در آنها جذب ومورد پرورش قرار گیرند تا از طریق ارتقای سطح درک وآگاهی شان در ضمن پی بردن به مکلفیتهای ملی ووطنی متوجه زنده گی وسعادت شخصی وخانواده گی خود نیز شوند زیرا بسیاری از مشکلات دیروز وامروز وطن بد بختانه ناشی از بیسوادی وفقر فرهنگی ماست.

چون تحفه های حکومتی ولو بسیار مفید هم باشند حلال مشکلات نیستند پس باید زمینه های واقعی رشد وبارور شدن سازمانها وتشکلهای سیاسی، اجتماعی وصنفی مردم بدون دخالتهای آشکار وپنهان حکومتی مهیا گردد تا خود مردم در امور زنده گی وسرنوشت شان بیشتر آگاهی پیدا نموده واحساس مسوولیت نمایند . پیشقراولان نهضت زنان باید خوب بدانند که آزادی زنان، کسب حقوق برابر با مردان، رفع توهین وتحقیر و جلو گیری ازفروش اجباری د ختران بزورمندان وزرداران وقدرتمندان، از طریق تقسیم زنان بگروهای سیاسی وتنظیم های جهادی واسلامی مقدور نیست ،خواسته های برحق زنا ن به حیث عضو متساوی الحقوق جامعه، مشارکت در تمام امور زنده گی ،برخورداری از احترام وحرمت لازم در محیط خانواده، کار وزنده گی ایجاب میکند واز آنان میخواهد که باید وباید متحد گردند واختلافات سیاسی را در مورد تحقق خواسته های انسانی شان ترک کنند زیرا دشمنان آزادی وحقوق زن ولو شوهران شان نیز با شند باید از جایگاه بلند پروازانهً شان بپایین کشیده شوند زیرا نمیشود بامردان ظالم سایر خانواده ها نبرکرد ولی علیه شوهران ظالم وخونریز خودشان خاموش باشند ویا مطیع وفرمانبردار . باید با هرکسی که زنان ود ختران وطن ، یعنی مادران وخواهران ما را بدیدهً تحقیر می نگرند بهر قوم وزبانی متعلق باشند، بهر مذهب وکیشی وابسته باشند ،در هرمقام اداری وروحانی ای قرار داشته باشند ودر هر سطح زنده گی با شند مبارزه کنیم وخود آگاهی را در وجود هر کدام از زنها طوری رشد دهیم که زنان بتوانند از چار چوکات خانه بیرون شوند، کار کنند، تحصیل نمایند، مفهوم زنده گی را بیشتر درک کنند وهوس بازی وزرق وبرق بیهوده وفریبنده را اززنده گی هدفمند وواقعی تفکیک کنند وآزادی را با عزت و وقارشایستهً انسا نی در هم آمیزند وعلیه نفوذ فرهنگ واخلاقیات ناشایسته خارجی که جز فساد وبد نامی وبی عزتی حاصلی ندارد متفقا ً قرار گیرندومبارزه کنند. نباید مبارزهً مشترک مردان وزنان وطن در راه عدالت ،دموکراسی،ترقی وبرابری باعث آن گرددکه فرهنگ عرضه کردن خواهران ومادران وطن ما بحیث متاع تجارتی به بازار جاگزین عزت وشرف خانواده گی سنتی مردم با غیرت وطن ما گردد .اکنون در بسیاری از کشورهای پیشرفته ودموکرات دختران مقبول در خدمت اعلانات تجارتی، در خدمت تحصیل پول بیشتر،در خدمت اشاعهً فساد اخلاقی وانحراف جوانان قرار داده شده اند ودولت ها زمینهً تقارب ودیدارهای دختران ومردان را مساعد میسازند واز درآمد ناشی از این اعمال غیر اخلاقی مالیه میگیرند، باید با تمام قوت در برابر این اعمال شرم آور که دیگران دارند مردم مارا به آن آلوده می سازند قرار گیریم. حال که نسل جدید ی از مبارزان با صدای بلند حق طلبی ومبارزه جویی علیه بنیاد گرایی وخیانت در وطن فعالیت دارند ودختران وزنان قهرمانی مثل ملالی ها وثریا ها وسایرین با تمام شهامت نه تنها برای آزادی زنان بلکه برای رفاه وسعادت همهً مردم ما مبارزه میکنند، زنانان ودختران آگاه وحق طلب وطن باید صداهای شان را مشترک سازند ومتحد گردند تا رزم وپیکار مقدس شان نتایج مطلوب تری را ببار آورد.

بارد یگر هشتم ماه مارچ روز همبستگی زنان جهان ، روز اتحاد رزمجویانهً زنان کارگر جهان برای عدالت وبرابری ، روز جشن وپایکوبی زنان ازبند رسته وروز ابراز خشم وتنفر زنان تحت ستم وازجمله روز فریاد وزجه های مادران داغدیده وبیوه زنان صدها هزارنفری وطن مارا که هنوز اشکهای غم وماتم واندوه جان گداز ناشی از شهادت ونابودی عزیزان وجگرگوشه های شان جاریست وبا دشمنان رنگارنگ آزادی وعدالت مواجه اند صمیمانه تبریک میگوییم واطمینان داریم که روشنی بر جهالت پیروز میگردد وهمه زنان ودختران وطن در پهلوی برادران وپدران شان شاهد آزادی، عدالت ،دموکراسی،ترقی وختم زورگویی وقلدری را در آغوش خواهند کشید . فرخنده باد هشتم مارچ روز بین المللی زنان جهان زنده وپیروز باد نهضت آزادیخواهی وعدالت طلبی زنان وطنما متحد وپیروز باد همه حرکتها وقوتهای سیاسی وملی مردم ما که در راه دموکراسی، عدالت وخوشبختی انسان زحمتکش افغانستان مبارزه میکنند وبا قربانی وفداکاری ،درعمل ونظر برمنافع جمعی ووحدت طلبانه ًهمه ترقیخواهان تکیه میکنند نه برمنافع تنگ نظرانهً گروهی، شخصی وفامیلی خودشان