ﺯﻧﺎﻥ ﻭﺗﺸﻜﻞ ﯾﺎﺑﯽ ﺑﺨﺶ سوم

ﭘﯿﻮﺳﺖ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ

 

ﺯﻧﺎﻥ ﻭﺗﺸﻜﻞ ﯾﺎﺑﯽ

ﻣﯿﻨﺎ ﺭﻭﺷﻦ

ﺑﺨﺶ سوم

محافل دوستانه، گردش‌ های دسته جمعی، جمع‌های ورزشی، صند وق‌های خانوادگی، صند وق‌ها یی در محل کار، کتابخانه‌ های کوچک و محافل مطالعاتی، ایجاد محافلی جهت یاری رساندن به زنان و کودکان آسیب دیده که نیاز به کمک‌ های مالی، آموزشی، بهداشتی، روانشناسی و یا حقوقی دارند، برگزاری کارگاههای آموزشی در مورد مسائل و مشکلات مشخص زنان، همه و همه می ‌توانند زمینه‌ ساز ایجاد تشکل‌ های زنان زحمتکش باشد.

 

انقلابهای بورژوا دمکراتیک اگرچه برای زنان دستاوردهایی به همراه داشتند اما نمی ‌توانستند پاسخگوی همه خواسته‌های زنان و رسیدن به برابری کامل و حقوق انسانی باشند. سرمایه ‌داری که در دوران رشد و شکوفایی خود آزادی‌های اندکی در مقایسه با جوامع بسته و فئودالی برای زنان به ارمغان آورد، اکنون در دوران گندیدگی و بحران ‌زدگی خود، برای آنان چیزی جز فقر،تن‌فروشی و استثمار در چنته ندارد.

رشد تضادهای درونی جامعه سرمایه‌داری که رشد جنبش کارگری را به همراه داشته زمینه رشد و ارتقاء جنبش زنان را از جنبشی با خواسته‌های محدود یعنی درخواست برابری با مردان در مقابل قانون به جنبشی با خواسته‌های اساسی و بنیادی فراهم ساخته است.

امروزه خواسته زنان، دستیابی به برابری کامل زن و مرد در همه عرصه‌های اقتصادی اجتماعی و دستیابی به حقوق انسانی می‌باشد. این خواسته‌ها تنها در سیستمی که مبتنی بر تولید و توزیع اجتماعی بوده و نفعی در استثمار زنان نداشته باشد، می ‌تواند تحقق یابد و تنها، جنبش دورانساز کارگری است که می‌تواند چنین افقی را پیش روی زنان قرار دهد. اما چنین سیستمی ناگهان و به طور خلق الساعه به وجود نمی ‌آید بلکه طی روندی پیچیده از دل مبارزات طبقه کارگر شکل گرفته و تحقق خواهد یافت.

 همچنان که شرط اول برای ایجاد پویایی و تحرک در جنبش کارگری، داشتن تشکل های مستقل است زنان نیز برای دستیابی به خواسته‌ های خود نیاز به تشکل دارند. برای ایجاد تشکل‌های زنان نیز، نظیر سایر تشکل ‌های کارگری ضروری است از شرایط عینی و زندگی واقعی زنان شروع کرد.

 محافل دوستانه، گردش‌ های دسته جمعی، جمع‌های ورزشی، صند وق‌های خانوادگی، صند وق‌ها یی در محل کار، کتابخانه‌ های کوچک و محافل مطالعاتی، ایجاد محافلی جهت یاری رساندن به زنان و کودکان آسیب دیده که نیاز به کمک‌ های مالی، آموزشی، بهداشتی، روانشناسی و یا حقوقی دارند، برگزاری کارگاههای آموزشی در مورد مسائل و مشکلات مشخص زنان، همه و همه می ‌توانند زمینه‌ ساز ایجاد تشکل‌ های زنان زحمتکش باشد.

اعتقاد به دیدگاه طبقاتی و مرزبندی با دیدگاههای رفرمیستی ــ فمینیستی یا رادیکال-فمینیستی به معنای نفی ضرورت تشکل ‌یابی زنان نمی ‌باشد. اینکه این تشکل‌ها تا چه حد موفق شوند ،خود را به دیدگاه طبقاتی مجهز سازند، بسته به میزان تاثیرگذاری فعالین است؛ چیزیکه عینا در مورد کلیه تشکل ها و کمیته ‌های کارگری نیز صدق می‌ کند وصرف وجود تشکل مستقل، اگرچه در شرایط فعلی یکی از محوری‌ ترین خواسته‌ های جنبش کارگری است، تضمینی برای اینکه تشکل مزبور الزاماً به دیدگاه طبقاتی و اصولی مجهز باشد، نمی‌ باشد.

بنا براین وظیفه آن دسته از فعالین کارگری و فعالین زنان که با دید گاه طبقاتی به مسائل زنان نگاه می ‌کنند اینست که در کنار ترویج این دیدگاه، با استفاده از حداقل امکانات موجود‌، در جهت ایجاد تشکل‌های زنان زحمتکش، اقدام نمایند.

این امر نیاز به صبر وحوصله فراوان دارد. اشاعه و ترویج و تبلیغ دیدگاه طبقاتی و ایجاد تشکل‌های زنان زحمتکش، مستلزم ارتباط دائم با زنان زحمتکش، شناخت مشکلات و خواسته ‌های واقعی آنان و متشکل شدن حول این خواسته ‌ها می‌باشد.

چنین تشکل‌هایی نه همچون تشکل‌های فرمایشی وابسته به احزاب و نهادهای بورژوایی با اسامی پرطمطراق و دهان پرکن اما توخالی وبی مایه، بلکه می‌توانند تشکل‌هایی هرچند کوچک اما واقعی باشند.

_________________

توضیحات:

  ...(1) زنان فنلاند در  1906، زنان ناروی ، دانمارک و سوئدن، به ترتیب در سالهای 1913، 1915 و 1921، زنان شوروی درسال 1917، زنان آمریکا در سال 1920حق رای به دست آوردند و زنان بریتانیا نیز اگرچه در سال1919 قانونا دارای حق رای شدند، اما این قانون تا سال 1928 اجرا نشد.

 ...(2) بعد از انقلاب اکتبر 1917 زنان در جمهوری شوروی نه تنها از حق رای بلکه از بسیاری حقوق دیگر از جمله حق طلاق، حق اشتغال همراه با سیاست‌های حمایتی و تشویقی از قبیل استفاده از مهد کود ک های دائمی و موسمی و سالن های غذاخوری عمومی و همچنین حق انتخاب شدن برخوردار شدند. به نحوی که می ‌توانستند کاملا برابر با مردان در شوراها حضور یابند.

حق انتخاب شدن و حق حضور در شوراها، به ویژه به زنان، درهمه مسائل اجتماعی ازجمله در زمینه رفع تبعیض قدرت اجرایی، می ‌داد که بسیار فراتر از حق رای صرف بود...

...(3) نه تنها کسانی که مستقیما از طریق فروش نیروی کار امرارمعاش می‌کنند، بلکه کلیه نیروهای آماده به کار نیز که بالاجبار بیکار شده اند، جزء طبقه کارگر و اردوی بزرگ کار می ‌باشند. بنابراین نه تنها زنان مزد بگیر شاغل در کارگاه ها و کارخانه ها و فروشگاه ها ومطب ‌ها و کارگران خانگی و معلمین و پرستاران، بلکه زنان خانه‌ دار نیز جز این طبقه می‌ باشند و زنان کارگر صرفا زنان شاغل در کارگاهها و کارخانه‌ ها نمی‌ باشد.

...(4) مرزبندی با دیدگاههای لیبرال فمینیستی که عمدتا مبارزه علیه قوانین نابرابر را هدف مبارزات خود قرار داده‌اند، به معنای این نیست که زنان زحمتکش نباید برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز و ضد زن مبارزه کنند .مبارزه برای هر تغییر و کسب هر امتیاز ولو کوچک و ناچیز، می‌ تواند گامی در جهت ارتقاء مبارزات زنان زحمتکش باشد؛ مشروط به اینکه منجر به ایجاد توهم نسبت به مناسبات سرمایه داری نگردد.

...(5)حفظ مناسبات سرمایه ‌داری، بدون وجود فرهنگ مرد سالارانه که به کمک آن منافع سیستم تثبیت شده و گسترش می یابد، نمی ‌تواند تداوم یابد. طبقه کارگر نیز از آلودگی به فرهنگ مسلط جامعه، بری نمی ‌باشد. هرمبارزه‌ ای در جهت دستیابی به برابری زن و مرد، بدون مبارزه با فرهنگ مسلط بر جامعه، راه به جایی نخواهد برد.

اما بینش طبقاتی به ما کمک می‌ کند که درعین مبارزه با انواع و اقسام نمودهای فرهنگ مردسالاری چه در جامعه و چه در خانواده، همواره نسبت به علت ایجاد و باز تولید چنین فرهنگی که همانا مناسبات سرمایه ‌داری {ونیزدر جوامع دارای مناسبات تولیدیی ماقبل سرمایه} است آگاه باشیم این همان چیزی است که رادیکال فمینیست‌ها در نظر ندارند و نهایتا مبارزه در جهت احقاق حقوق زنان را به مبارزه ای سطحی بر علیه مردان ونه برعلیه مناسباتی که موجب چنین روابطی شده است، تبدیل می ‌کنند. فمینیسم رادیکال، ستم بر زنان را ستم بنیادی دانسته و درواقع زنان را به عنوان طبقه فرودست ومردان را به عنوان طبقه مسلط و ستمگر می ‌شناسد. زنان رادیکال نیویورک و جوراب قرمزها دو نمونه از گروههای رادیکال فمینیستی بودند.

 ...(6)منظور از جنبش زنان، حرکت اعتراضی زنان نسبت به موقعیت فرودست و تحت ستم و استثماری است که هرروزه در زندگی با آن دست به گریبان اند .

........................

منابع مورد استفاده:

- 1تاریخ دو قرن فمینیسم نوشته حمیرا مشیرزاده، نشر شیرازه .

2 -جنبش حقوق زنان در ایران، نوشته الیز ساناساریان، ترجمه نوشین احمدی خراسانی، نشر اختران .

 3 -انقلاب کبیر فرانسه، نوشته آلبرسوبول،ترجمه نصرالله کسراییان، انتشارات شباهنگ .

 -4کمون پاریس، نوشته جمعی از نویسندگان، ترجمه محمد قاضی انتشارات خوارزمی .

مینا روشن

بهار1392