فرخنده باد هشتم مارچ، روز همبستگی زنان

 

مارچ سال 2015

شمشیر خویش بر دیوار آویختن نمی خواهم
با خواب ناز جز در گور آمیختن نمی خواهم

شمشیر من همین شعر است، پرکارتر ز هر شمشیر
با این سلاح شیرین کار خون ریختن نمی خواهم

جز حق نمی توانم گفت، گر سر بریدنم باید
سر پیش می نهم وز مرگ پرهیختن نمی خواهم

ای مرد من زنم انسان، بر تارکم به کین توزی
گر تاج خار نگذاری گل ریختن نمی خواهم

با هفت رنگ ابریشم از عشق شال می بافم
این رشته های رنگین را بگسیختن نمی خواهم

هرلحظه آتشی در شهر افروختن نمی یارم
هر روز فتنه ای در دهر انگیختن نمی خواهم

این قافیت سبک تر گیر، جنگ و جنون و جهلت بس
این جمله گر تو می خواهی ای مرد من نمی خواهم

(سیمین بهبهانی)

..............................

هشتم مارچ، بیانگرروزی است که زنان مظلوم فریاد آزادی ، برابری ، صلح و دمکراسی برای انسان زحمتکش را بلند نموده اند؛ هشتم مارچ، آغاز حماسه آفرینی هایی ناشی ازحركت آگاهانه ﯼ زنان به پا خاسته ﯼ جهان می باشد که دوشادوش جنبش های دموكراتیك و كارگری جهانی ، از سالهای ۱۸۴۸ و ۱۸۵۷ تا به امروز، فراز و نشیبی های زیادی را با افتخار پیموده است ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯآنها، به شرح آتی ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ:

 در هشتم مارچ ۱۸۵۷، زنان کارگر ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺑﺎﻓﻨﺪﻩ ﮔﯽ ﻭ ﺧﯿﺎﻃﯽ درﺷﻬﺮ نیویورک آمریکا ﺑﺮﺍﯼ افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط ﻏﯿﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻭ ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎﯼ ﻛﺎﺭﯼ، ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﻣﺴﺎلمت ﺁﻣﯿﺰ ﺯﺩﻧﺪ. این تظاهرات ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻭ ﺣﻖ ﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻮﺳﯿﻠﻪ ﭘﻮﻟﯿﺲ ﺑﮕﻮﻧﻪ ﯼ ﻭﺣﺸﯿﺎﻧﻪ ﺳﺮﻛﻮﺏ ﮔﺮﺩﯾﺪ. سپس ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎﺭ، ﻣﻔﻜﻮﺭﻩ ﯼ ﮔﺰﯾﻨﺶ «روز زن»، در جریان مبارزه زنان نیویورک با ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻭ شعار "حق رأی برای زنان" ، ﻣﻄﺮﺡ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ به تعقيب آن، ﺩﺭ ﻣﺎﻩ فبروری ﺳﺎﻝ ۱۹۰۹، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺭﺍﻩ ﭘﯿﻤﺎﯾﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﯾﻜﺎ، «ﺭﻭﺯ ﺯﻥ» ﺭﺍ، ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﺠﻠﯿﻞ ﺑﻌﻤﻞ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ.

 در سال ۱۹۱۰، "دومین کنفرانس زنان سوسیالیست" که کلارا زتکین از رهبران آن بود، به مسأله تعیین "روز بین المللی زن" پرداخت. این نظر زمانی مطرح گردید که زنان سوسیالیست اتریشی قبلا روز "اول ماه می" را، روز جهانی زن، پیشنهاد کرده بودند.

زنان سوسیالیست آلمان، از سوی خود، ۱۹ ﻣﺎﺭﭺ را، روز بین المللی زن پیشنهاد کردند. زيرا که نوزدهم ﻣﺎﺭﭺ سال ۱۸۴۸ ، مصادف می گردید به مبارزات انقلابی و عدالتخواهانه علیه رژیم پادشاهی پروس که به عقب نشینی لفظی حکومت ، منجمله در مورد مطالبات زنان، منتج گردید.

 "دومین کنفرانس زنان سوسیالیست" تاریخ برگزاری نخستین مراسم «روز زن» را ۱۹ ﻣﺎﺭﭺ ۱۹۱۱ تعیین کرد و درعین حال تصمیم گیری قطعی برای تعیین «روز جهانی زن» به بعد موکول شد. بعد از انتشار قطعنامه کنفرانس در مورد تعیین «روز جهانی زن»، انترناسیونال دوم از این تصمیم حمایت کرد، واین نخستین تشکیلاتی بود که روززن را برسمیت شناخت.

۱۹ ﻣﺎﺭﭺ ۱۹۱۱ خیابانهای آلمان، اتریش، سوئیس و دنمارک با مارش زنان به لرزه در آمد. شمار زنان تظاهر کننده در اتریش به ۳۰ هزار نفر می ‌‌رسید. نیروهای پلیس به تظاهرات حمله بردند و به لت و کوب زنان پرداختند و گروهی از آنان را دستگیر کردند.

 سال ۱۹۱۳ "دبیرخانه بین المللی زنان" (یکی از نهادهای انترناسیونال سوسیالیستی دوم)، هشتم ﻣﺎﺭﭺ را با خاطره مبارزه زنان کارگر در آمریکا، به‌عنوان «روز جهانی زن» انتخاب کرد. در همان سال، زنان زحمتکش ، روشنفکر و انقلابی در روسیه تزاری و درسراسراروپا، نیزمراسم «۸ ﻣﺎﺭﭺ» را بشکل تظاهرات و میتینگ ها برگزار کردند.

 در سال ۱۹۱۷ تظاهرات زنان کارگر در پتروگراد علیه گرسنگی و جنگ و تزاریسم، بانگ آغازین انقلاب روسیه بود. کارگران شهر در پشتیبانی از این تظاهرات، اعلام اعتصاب عمومی کردند. ۸ ﻣﺎﺭﭺ ۱۹۱۷ به یک روز فراموش نشدنی در تاریخ انقلاب روسیه تبدیل شد.

 سال ۱۹۲۱، "کنفرانس زنان انترناسیونال سوم کمونیستی" در مسکو برگزار شد. در آن کنفرانس، روز ۸ ﻣﺎﺭﭺ به‌عنوان «روز جهانی زن» به تصویب رسید. کنفرانس، زنان سراسر دنیا را به گسترش مبارزه علیه نظم موجود و برای تحقق خواست های شان فرا خواند.

 در دهه ۱۹۶۰، در کشورهای آسیا و افریقا و آمریکای لاتین جنبشهای رهایی‌بخش نضج يافته بود. در کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته نیز جنبشها و مبارزات انقلابی و ترقیخواهانه بالا گرفته بود و در اين ميان جنبش رهایی زن اوج و گسترش چشمگیر یافت.

     در آمریکا و اروپا، زنان علیه سنن و قیود و قوانین مردسالارانه و احکام اسارت بار کلیسایی بپا خاستند. در جنبش زنان موضوعاتی نظیر حق طلاق، حق سقط جنین، تامین شغلی، منع آزار جنسی، ضدیت با هرزه‌ نگاری، کاهش ساعات کار روزانه وغیره مطرح شد. این جنبش موفق گرديد که در برخی از این زمینه‌ها به موفقيت دست يابد.

    ﺑﺪﯾﻦ ﺗﺮﯾﺐ،ﺍین روز خجسته با گذراندن دشواری ها و فداكاریهای فراوان از میان این همه خم و پیچ های تاریخ ،كه در بسا جاها و بسا مقطع های تاریخی، با حوادث و آزمایش های خونینی رو به رو گردیده است، سر انجام از همه ی این آزمایش ها، با نیروی گسترده و جهانی از افتخارات و باقامت افراشته، سر بیرون كرده وبه مظهر همبستگی جهانی  زنان ومبارزه ی پیگیر، جانبازانه ، دلیرانه وبدون وقفه وكتلوی آنان، برای نیل به تمامی حقوق انسانی شان مبدل و خاطره های حماسه آفرین آن، ثبت سینه ی تاریخ بشری گردیده است. ﭼﻨﺎﻧﯿﻜﻪ  در سال ۱۹۷۵ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ سازمان ملل به‌عنوان «روز جهانی زن» برسمیت شناﺧﺘﻪ ﺷﺪ.

ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ  روز جهانی زن ﻭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﯼ ﺣﻖ ﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﺎﻧﻪ ﯼ ﺯﻧﺎﻥ، با وجود این همه گذشته های غرورآفرین كه با بدست آوردن آزادی های معینی مدنی، سیاسی و اقتصادی زنان همراه بوده است، این حقیقت تلخ  پذیرفـتـنی است كه جنبش ها وسازمان های رهایی بخش جهانی زنان، احزاب و جنبش های انقلابی، دموكراتیك و ترقیخواه، كشور های مختلف از جمله افغانستان، برای نیل به تمامی حقوق زنان و یا بعباره ی دیگر برای آزادی كامل زنان، راهی درازی در پیش دارند.

زهرا، عروس خورد سالی از افغانستان در سالن آرایشی در بامیان

برای شرکت در مراسم ازدواج آماده می شود

 

باید گفت که زنان جهان با تبعیض ونابرابری درحقوق ودر زندگی روزمره خود روبه رو هستند. هنوزاستثماروحشیانه وتحمیل بیعدالتی های اقتصادی برزندگی آنان، چون كابوس مرگ بار سایه افگنده است.

قابل ذكر است كه یاد بود این روز بویژه درکشورهاي مانند افغانستان، که  بینش وتفكر زن ستيزی بیشتـر غلبه داشته و نظام مستبدانه ی مردسالاری  حاكم است، نياز و ضرورت بسیارجدی ومبرم است.

دراین جا لازم است تا با سرفرازی وافتخار یاد آوری گردد كه، پیشینه ﯼ تجلیل با شكوه و بزرگداشت واستقبال شایسته ازاین روزتاریخــی دركشورما با نام ماند گـاروچـهره ی برجسته ﯼ سیاسی؛ و یكی از پیش كسوتانِ نخستین نهضت چپ و دموكراتیك میهن و جنبش رهایی بخش سیاسی و اجتماعی زنان كشور، بانوی مبارزو جسور، زنده یاد داكـتـراناهیتا راتب زاد؛ بانام حزب دموكراتیك خلق افغانستان؛ وبانام و كارنامه های غرور آفرین سایرمادران وخواهران ترقی خواه ومبارزوطن، گره ابدی و ماندگارخورده است.

اگرامروز سطح آگاهی اجتماعی، سیاسی و سازمانـي زنان كشورمان به درجـه ‌ی معینی رشد يافته است، با افتخار مي ‌تـوان گفت که سازمان دموكراتیك زنان افغانستان اثر تعیین كننده دراین زمینه داشته است وغنای بزرگ تجربـی وتاريخي كه اكنون در كشورمان به ارث مانده ، نتیجه ی ويژگي‌هاي مبارزه ﯼ متشكلانه و فعاليت ‌هاي روشنگرانه ی اعضای «سازمان دموکرايک زنان افغانستان»  می باشد.

«سازمان دموکراتيک زنان افغانستان» ، علی رغم تعصب ها و قیود شدید قرون وسطایی در كشور ، بادرك این اصول زرین كه « درجه آزادئ زنان مقیاس طبیعی آزادی عمومی است»،  وهكذا نقش انكار ناپذیر زنان در دگر گونی و تكامل جامعه ، توانست تا دران برهه ی تاریخی، با حضور فعال و افتخار آفرین آنان از طریق فعالیت های چشمگیر و روشنگرانه ﯼ اجتماعی، سیاسی از جمله مبارزات جسورانه ﯼ پارلـمانی ، نقش ارزنده ی را در جامعه ایفا نماید؛ واینك  نتیجه منطقی آن، میراث با شكوهی است كه برای نسل امروز و فردای زن دركشورمان بجا مانده است.

یاد همه زنان با شهامت وطن گرامی باد كه با وصف تهدیدها ، اتهام ها ،تخویف ها، تحقیرها و ترورهای همرزمان شان، شجاعانه و بی هراس، برای عدالت، آزادی و برابری واقعی این قشر محكوم و مظلوم جامعه مبارزه ، جان بازی و فدا كاری نموده و بسا كه عده ی بیشماری آنها درین راه مقدس، جانهای شیرین خود را از دست داده اند.

یاد آن سربازان و سر بدارانی گرامی باد كه یكجا با زنان مبارز وطن مان، برای برقراری نظام حقوقی وانسانی، كه دران سایه ی ظلمت و وحشتناكِ نابرابری زنان با مردان و هیبتِ تفكر وعمل غیر انسانی و زن ستیزی، وجود نداشته باشد، مبارزه مشترك نموده ، و درین راه جان باختند.

با این مقد مه، شوربختانه باید گفت كه هشتم مارچ امسال نیز مانند سال های قبل (كه كشوردرسیطره ﯼ ﺗﯿﻜﻪ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﺩﯾﻦ، ﻓﺘﻮﺍ ﻓﺮﻭﺷﺎﻥ، ﺟﻨﺎﯾﺘﻜﺎﺭﺍﻥ ﺗﺎﺭﺍﺟﮕﺮ، اوباشانِ  زن ستیز و شب پرستان عقب گرا قراردارد)، در شرایطی بر گزار میگردد كه، زنان وطن ما زیر سایه ﯼ اندیشه ﯼ  ستمگرانه ﯼ سنتئ  نظام تریاك سالاری، مافیا سالاری و تفنگ سالاری كه از حمایت بیدریغ اشغالگرن بر خوردار است، جفا و رنج استخوانسوز میكشند.

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭﺍﺷﻐﺎﻝ ﺷﺪﻩ ﯼ ﻣﺎ ﻛﻪ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺁﻥ ﻣﺮﺯوﺑﻮﻡ، ﺑﻪ ﺯﻧﺠﯿﺮﺍﺳﺎﺭﺕ ﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﮔﯽ ﻣﺸﺘﯽ ﺍﺯ ﭼﭙﺎﻭﻟﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﺟﻨﺎﯾﺘﻜﺎﺭﺍﻥ ﺟﻨﮕﯽ ﻭ ﻣﺎﻓﯿﺎی ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ، ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﺩﯾﻨﯽ...ﻛﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ:

ملیونها مرد وزن (نیروی آماده ﯼ كار) از بیكاری رنج برده و درچنبره ﯼ بیماری وفقر گرفتار اند واز نبود حد اقل شرایط دسترسی به سهولت های طبی درد میكشند  ﻭ ﺗﺨﻤﯿﻦ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺩﺭ ﺻﺪ جمیعت آن زیر خط فقرجانگداز قرار داشته اند؛ هزاران طفل در جاده ها، كوچه ها و پس كوچه ها از روی اجبار اقتصادی و فقر، به دست فروشی و كار های فوق العاده طاقت فرسا دست وپا می زنند؛ زنان  ﻭ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺭﻭﺯﻩ  مورد  وحشيانه ترين تجـاوز جنسی، ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ.

نمونه ی از كارهای فوق العاده طاقت فرسا ی ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ

ازدواج های اجباری و قبل از وقت (ﺣﺘﺎ ازدواج كودكان پنج و شش ساله)، بد رفتاری ، ضرب و شتم و خشونت های گسترده ای وجود دارد كه زنان با آن رو به رو هستند و حتا فعالان زن نيز هدف حمله بوده ویا مورد تهدید های پیاپی  قرار ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ.

از بركت دموكراسی امریكایی(!)...«قتلهای ناموسی»، خود كشی و خود سوزی زنان، سقط جنین و مرگ و میر زنان حامله  و فرزندان شان ... هر سال نسبت به سال قبل روند صعودی خود را پیموده است. سوگمندانه علاوه باید نمود که افغانستان هنوز هم از جمله ده کشوری است که بلند ترین سطح مرگ و میر مادران را دارد؛ و {دست کم} درهردو ساعت یک مادردرهنگام ولادت جانش را از دست میدهد.

نمونه ی ازدواج های اجباری و زیر سن

      گزارش ها حاکی ازآن است که رقم مرگ و میر مادران در هنگام وضع حمل  بیست و پنج ۲۵ برابر كسانی است كه در هر سال در نتیجه ﯼ خشونت ها كشته میشوند، یعنی دست كم بیست و چهارهزار مادر در سال. افزون بر آن افغانستان در جمله ده کشورجهان نیزبوده که دارای آمار بلند مرگ و میز نوزادان می باشد.

. دراین یوتیب تجاوز جنسی پولیس افغان بالای دختر ١٢ ساله را می توانید بشنوید

https://www.youtube.com/watch?v=iZU-rYNkCW8

با آنچه بیان گردید، روشن است كه وضعیت ناگوار زنان زحمتکش میهن، دردناك، وخیم، تراژیك و فاجعه آفرین می باشد؛  برعلاوه این وضع درد آور، گواه بران است كه «دولت ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺎﺗﺎﻥ»، مطابق به سرشت زن ستیزانه اش، یكجا باسایر خفشان تاریكی پرست داخلی، در یك سازش خانمان براندازو نا مقدس با «جامعه ی جهانی (!) »، نه تنها درزمینه ی حمایت، تٱمین و دفاع از حقوق مدنی و انسانی زنان از جمله در مقابل ازدواج های اجباری و بیعدالتی ها... كاری انجام نداده؛ بلكه خود با نقض صریح «قانون اساسی» مطروحه ی خود ، بویژه مواد سمبولیك (۲۲)  آن، و علاوه بران، نقش باز دارنده را نیز داشته است .

 این ها ﻣﺸﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺧﺮﻭﺍﺭ از وضع فلاكت بار زن در كشورمان!

تصوير تكان ‌دهنده ‌اي از تفنگداران وحشی صفت ارتش آمريكا در افغانستان

شرم باد آنانی راكه با زهم ﻓﺮﯾﺑﻜﺎﺭﺍﻧﻪ ﻭ ﻛﺎﺫﺑﺎﻧﻪ، لاف از«دینداری»، «ایمانداری»، «مسلمانی» و«ﺟﻬﺎﺩ» ﻭ...ﻋﺪﺍﻟﺖ (!) ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ و برای دوام غارت و ثروت اندوزی، بر گرده های مردم سوار و

توسن ننگین حكومت داری نفرت بارخود را می رانند!

     ننگ و نفرین برهمه آنانیكه برای حفظ ثروت های افسانوی و تاج و تخت و منافع فردی و خانواده گی خود، ازحقیقتِ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﯿﻬﻦ مان چشم پوشی نموده وبا بی حیایی و كج دهنی، حضوراشغالگران ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺖ ﭘﺮﻭﺭ(تروریست های ﻃﺎﻟﺒﯽ ﻭ ﺩﺍﻋﺸﯽ ﻭ...) را «ضامن» (!) امنیت ، ثبات، عدالت، دموكراسی ... و شكست «تروریسم»(!) می دانند!

در این جا ضروری است تا آنانی مخاطب قرار گیرند كه لاف از وفاداری به اندیشه های چپ ـ دموكراتیك می زنند و قلم می فرسایند؛ ولی مانند  دین سالاران وطن، پيروزی زنان ستمدیده ﯼ كشورمان را در امر رسيدن به حقوق و آزادی های مدنی، سیا سی و اقتصادی شان، درتـداوم اشغال وطن مــان دانسته ﻭ ﺑﺎﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﯽ ﻛﺎﻣﻞ ﺍﺯ اهــداف  طویل الـمدت و استـراتیژیك  نیروی اشغالگر ، آنان را فرشته های نجاتِ(!) زنان ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﯿﻬﻦ و حامیان (!) « حقوق بشر ﻭ ﺩﻣﻮﻛﺮﺍﺳﯽ» تبلیغ و یا توجیه می نمایند، وبدین ترتیب گناه نا بخشودنی را در برابر وطن و جفای بزرگی را درمقابل جنبش آزادی خواهانه ﯼ زنان روا می دارند.

زيرا :

به گواهی تاریخِ مبارزات جانبازانه ی زنان جهان، رهایی زنان نخست دردست خود آنان وآنهم از طریق تشكل آگاهانه ی شان درسازمانِ تحول طلبی می باشد كه درصفوف خود، زنان مبارز،آگاه و جسور را متشكل وبا درك عمیق و قبول این اصل كه «عدم برابری زنان بامردان یك بیعدالتی پليدانه است»، وارد عرصه ﯼ مبارزه ﯼ طبقاتی ورهایی بخش ملی وبا خصوصیت انترناسیونالیستی، گردد. اهداف و مرام چنین سازمانی، باید دربرگیرنده ی رهایی کامل زنان ازهرگونه اسارت و برده گیی مادی، جسمی، فکری ومعنوی بوده ودرعین حال، مبارزه برضد استثــمار، استعمار و امپریالیسم باشد.

زنانِ تحول طلب ميهن مان، از طريق گزينش چنين اهداف و  با ملاحظه ﯼ وضعیت وپیچیدگی های معیین جامعه درمقطع مشخص زمانی، خواهند توانست، صدای نیرومند ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺑﺨﺶ و داد خواهانه واثر ﮔﺬﺍﺭ خود را برای بدست آوردن جایگاه شایسته و انسانی خويش، بلند نموده و برای رسیدن به جامعه ﯼ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﻭ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭﺍﻗﻌﯽ، يعنی ﺩﻣﻮﻛﺮﺍﺳﯽ ﺑﺮﺍﯼ همه مولدين نعمات مادی و ارزشهای معنوی (ﺍﻋﻢ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ)، گام های استوار وحماسه آفرین برداند.  

و كلام آخر:

 آنهای كه از روی عمد و با طرز تفكر  كنیز پرورانه  نقش حیاتی وغیرقابل انكار زنان را درمسیر حركت و تكامل جامعه ، نادیده گرفته و یا آن را به باد استهزاء می گیرند، درحقیقت آنان به مقام والای زن ومادر(بشمول مادران خود شان)؛ و به کرامت وجایگاه شايسته وگران ارج انسان هستی ساز، بی حرمتی می نمايند