مارچ سال 2016

 

 

مارچ سال 2016

زنان چشـــم و چــراغ روزگـــارند

ز نيكـــــويی، بهيـــــن آمــوزگـــارند

به هستــی بنگــری از راه بينش

بدانــــی قـــدر زن، در آفـــرينــــش

اهورا، داده او را بـــــس نكـــويی

ز فر و دانـــش و پاكــيزه خويـــــی
 
تمامی تاروپودش مهربانی است

وجودش مايه ای از زندگانی است

بود زن ، نقش پر معنای هستی

به آن باشــد كه مــادر را پرستـی

خــداوند دل و جان و روان است

همو سازنده‌ی تـوش و توان است


بخشی از سروده: مهين ‌بانو تركمان اسدی

..............................

هشتم مارچ، اغاز پیکارزنان ستمکش، مظلوم و آگاه است؛ آغازفریاد آزادی ، برابری، عدالت اجتماعی، صلح و دمکراسی برای انسان است؛ هشتم مارچ، بیانگرحماسه آفرینی هایی برخاسته ازحركت و مبارزه متشکلانه و آگاهانه ﯼ زنان به پا خاسته ﯼ ایالات متحده و جهان می باشد که دوشادوش جنبش های دموكراتیك وكارگری جهانی، از سال های  ۱۸۴۸و ۱۸۵۷ تا به امروز، فراز و نشیبی های زیادی را با افتخار پیموده است ﻛﻪ مختصرن ﺑﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯآن ها، ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ:

 در هشتم مارچ ۱۸۵۷، زنان کارگر ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺑﺎﻓﻨﺪﻩ ﮔﯽ ﻭ ﺧﯿﺎﻃﯽ درﺷﻬﺮ نیویورک آمریکا ﺑﺮﺍﯼ افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎﯼ ﻛﺎﺭﯼ، ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﻣﺴﺎلمت ﺁﻣﯿﺰ ﺯﺩﻧﺪ. این تظاهرات مشروع وﺣﻖ ﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻮﺳﯿﻠﻪ ﭘﻮﻟﯿﺲ ﺑﮕﻮﻧﻪ ﯼ ﻭﺣﺸﯿﺎﻧﻪ ﺳﺮﻛﻮﺏ ﮔﺮﺩﯾﺪ.   سپس ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎﺭ، ﻣﻔﻜﻮﺭﻩ ﯼ ﮔﺰﯾﻨﺶ «روز زن»، در جریان مبارزه زنان نیویورک با ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻭ شعار "حق رأی برای زنان" ، ﻣﻄﺮﺡ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ به تعقيب آن، ﺩﺭ ﻣﺎﻩ فبروری ﺳﺎﻝ ۱۹۰۹، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺭﺍﻩ ﭘﯿﻤﺎﯾﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﯾﻜﺎ، «ﺭﻭﺯ ﺯﻥ» ﺭﺍ، ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﺠﻠﯿﻞ ﺑﻌﻤﻞ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ.

 در سال ۱۹۱۰، "دومین کنفرانس زنان سوسیالیست" که کلارا زتکین از رهبران آن بود، به مسأله تعیین "روز بین المللی زن" پرداخت. این نظر زمانی مطرح گردید که زنان سوسیالیست اتریشی قبلا روز "اول ماه می" را، روز جهانی زن، پیشنهاد کرده بودند.

زنان سوسیالیست آلمان، از سوی خود، ۱۹ ﻣﺎﺭﭺ را، روز بین المللی زن پیشنهاد کردند. زيرا که نوزدهم ﻣﺎﺭﭺ سال ۱۸۴۸ ، مصادف می گردید به مبارزات انقلابی و عدالتخواهانه علیه رژیم شاهی پروس که به عقب نشینی لفظی حکومت، منجمله در مورد مطالبات زنان، منتج گردید.

 "دومین کنفرانس زنان سوسیالیست" تاریخ برگزاری نخستین مراسم «روز زن» را ۱۹ ﻣﺎﺭﭺ ۱۹۱۱ تعیین کرد و درعین حال تصمیم گیری قطعی برای تعیین «روز جهانی زن» به بعد موکول شد. بعد از انتشار قطعنامه کنفرانس در مورد تعیین «روز جهانی زن»، انترناسیونال دوم از این تصمیم حمایت کرد، واین نخستین تشکیلاتی بود که روززن را برسمیت شناخت.

۱۹ ﻣﺎﺭﭺ ۱۹۱۱ خیابانهای آلمان، اتریش، سوئیس و دنمارک با مارش زنان به لرزه در آمد. شمار زنان تظاهر کننده در اتریش به ۳۰ هزار نفر می ‌‌رسید. نیروهای پلیس به تظاهرات حمله بردند و به لت و کوب زنان پرداختند وگروهی از آنان را بازداشت نمودند.

 سال ۱۹۱۳ "دبیرخانه بین المللی زنان" (یکی از نهادهای انترناسیونال سوسیالیستی دوم)، هشتم ﻣﺎﺭﭺ را با خاطره مبارزه زنان کارگر در آمریکا، به‌عنوان «روز جهانی زن» انتخاب کرد. در همان سال، زنان زحمتکش ، روشنفکر و انقلابی در روسیه تزاری و درسراسراروپا، نیزبا راه پیمایی ها و برگزاری گرد همآیی ها، ازمراسم «۸ ﻣﺎﺭﭺ» بگونه ی ویژه، تجلیل بعمل آوردند.

شایان ذکر است که تظاهرات زنان کارگر در پتروگراد علیه گرسنگی و جنگ و تزاریسم، در سال ۱۹۱۷، بانگ آغازین انقلاب روسیه بود. کارگران شهر در پشتیبانی از این تظاهرات، اعلام اعتصاب عمومی کردند؛ و بدین ترتیب، ۸ ﻣﺎﺭﭺ ۱۹۱۷ به یک روز فراموش نشدنی در تاریخ انقلاب روسیه تبدیل شد.

 سال ۱۹۲۱، "کنفرانس زنان انترناسیونال سوم کمونیستی" در مسکو برگزار شد. در آن کنفرانس، روز ۸ ﻣﺎﺭﭺ به‌عنوان «روز جهانی زن» به تصویب رسید. کنفرانس، زنان سراسر دنیا را به گسترش مبارزه علیه نظم موجود و برای تحقق خواست های بر حق شان فرا خواند.

 در دهه ۱۹۶۰، در کشورهای آسیا و افریقا و آمریکای لاتین جنبش های رهایی‌بخش ملی نضج يافته بود. در کشورهای سرمایه ‌داری پیشرفته نیز جنبش ها و مبارزات انقلابی و ترقیخواهانه اوج گرفته بود و دراين ميان جنبش رهایی زنان زحمتکش، گسترش چشمگیر یافت.

     در آمریکا و اروپا، زنان علیه سنن و قیود و قوانین مردسالارانه و احکام اسارت بار کلیسایی بپاخاستند. در جنبش زنان موضوعاتی نظیر حق طلاق، حق سقط جنین، تامین شغلی، منع آزار جنسی، ضدیت با هرزه‌ نگاری، کاهش ساعات کار روزانه وغیره مطرح شد. این جنبش موفق گرديد که در برخی از این زمینه‌ها به موفقيت های دست يابد.

    ﺑﺪﯾﻦ ﺗﺮﯾﺐ، ﺍین روز خجسته با گذراندن دشواری ها و فداكاری های فراوان از میان این همه خم و پیچ های تاریخ، (كه در بسا جاها و بسا مقطع های تاریخی، با حوادث و آزمون های خونینی رو به رو گردیده است)، سر انجام از همه ی این آزمایش ها، با نیروی گسترده و سرشاراز افتخارات و باقامت افراشته، سر بلند كرده ورفته رفته به مظهر همبستگی جهانی  زنان ومبارزه ی پیگیر، جانبازانه ، دلیرانه وبدون وقفه وكتلوی آنان، برای نیل به تمامی حقوق انسانی شان مبدل و خاطره های حماسه آفرین آن، ثبت سینه ی تاریخ بشری گردیده است. ﭼﻨﺎﻧﯿﻜﻪ  در سال ۱۹۷۵ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ سازمان ملل به‌عنوان «روز جهانی زن» برسمیت شناﺧﺘﻪ ﺷﺪ.

ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ  روز جهانی زن ﻭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﯼ ﺣﻖ ﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﺎﻧﻪ ﯼ ﺯﻧﺎﻥ، با بدست آوردن آزادی های معینی مدنی، سیاسی و اقتصادی زنان همراه بوده است، این حقیقت تلخ نیز پذیرفـتـنی است كه جنبش ها وسازمان های رهایی بخش جهانی زنان، احزاب و جنبش های انقلابی، دموكراتیك و ترقیخواه، كشور های مختلف از جمله افغانستان، برای نیل به تمامی حقوق زنان و یا بعباره ی دیگر برای آزادی كامل زنان، راهی درازی در پیش دارند.

زهرا، عروس خورد سالی از افغانستان؛ در سالن آرایش در بامیان

که برای شرکت در مراسم ازدواج آماده می شود

 

باید گفت که هنوزاستثماروحشیانه وتحمیل بیعدالتی های اقتصادی برزندگی زنان  جهان، چون كابوس مرگ بار سایه افگنده است.

قابل ذكر است كه یاد بود روشنگرانه، داد خواهانه و حق طلبانه ی این روزبویژه درکشورهای مانند افغانستان اشغال شده، که بینش وتفكر زن ستيزی مستولی بوده و نظام مستبد مردسالاری، بگونه ی خیلی ظالمانه و غیر انسانی حکم می راند، نياز و ضرورت بسیارجدی ومبرم است.

دراین جا لازم است تا با سرفرازی وافتخار یاد آوری گردد كه، پیشینه ﯼ تجلیل با شكوه و بزرگداشت واستقبال شایسته ازاین روزتاریخــی دركشورما با نام ماند گـاروچـهره ی برجسته ﯼ سیاسی؛ و یكی از پیش كسوتانِ نخستین نهضت چپ و دموكراتیك میهن و جنبش رهایی بخش سیاسی و اجتماعی زنان كشور، بانوی مبارزو جسور و انترناسیو نالیست پرشور، زنده یاد داكـتـراناهیتا راتب زاد؛ بانام حزب دموكراتیك خلق افغانستان وسازمان دموکراتیک زنان افغانستان؛ وبانام و كارنامه های غرور آفرین سایرمادران وخواهران ترقی خواه ومبارزوطن، گره ابدی و ماندگارخورده است.

اگرامروزسطح آگاهی اجتماعی، سیاسی و سازمانـي زنان كشورمان به درجـه ‌ی معینی رشد يافته است، با افتخارمي ‌تـوان گفت که سازمان دموكراتیك زنان افغانستان اثر تعیین كننده دراین زمینه داشته است وغنای بزرگ تجربـی وتاريخي كه اكنون در كشورمان به ارث مانده ، نتیجه ی ويژگي‌هاي مبارزه ﯼ متشكلانه و فعاليت ‌هاي روشنگرانه ی اعضای پر افتخار«سازمان دموکرايک زنان افغانستان» می باشد.

«سازمان دموکراتيک زنان افغانستان» ، علی رغم تعصب ها و قیودات شدید قرون وسطایی در كشور، بادرك این اصول زرین كه « درجه آزادئ زنان مقیاس طبیعی آزادی عمومی است»،  وهكذا نقش انكار ناپذیر زنان در دگر گونی و تكامل جامعه، توانست تا دران برهه ی تاریخی، با حضور فعال و افتخار آفرین آنان ازطریق فعالیت های چشمگیر و روشنگرانه ﯼ اجتماعی، سیاسی، از جمله مبارزات جسورانه ﯼ پارالـمانی ، نقش ارزنده ی را در جامعه ایفا نماید؛ واینك  نتیجه منطقی آن، میراث با شكوهی است كه برای نسل امروز و فردای زن دركشورمان بجا مانده است.

یاد همه زنان با شهامت وطن گرامی باد كه با وصف تهدیدها ، اتهام ها ،تخویف ها، تحقیرها و ترورهای همرزمان شان، شجاعانه و بی هراس، برای عدالت، آزادی و برابری واقعی این قشر محكوم و مظلوم جامعه مبارزه ، جان بازی و فدا كاری نموده و بسا كه عده ی بیشماری آنها درین راه مقدس، جانهای شیرین خود را از دست داده اند.

یاد آن سربازان و سر بدارانی گرامی باد كه یكجا با زنان مبارز وطن مان، برای برقراری نظام عادلانه وانسانی، كه دران سایه ی ظلمت و وحشتناكِ نابرابری زنان با مردان و چند همسری و هیبتِ تفكر وعمل غیر انسانی و زن ستیزی، وجود نداشته باشد، مبارزه مشترك نموده ، و درین راه جان باختند.

شوربختانه باید گفت كه هشتم مارچ سال روان نیز مانند سال های قبل (كه كشوردرسیطره ﯼ ﺗﯿﻜﻪ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﺩﯾﻦ، ﻓﺘﻮﺍ ﻓﺮﻭﺷﺎﻥ، ﺟﻨﺎﯾﺘﻜﺎﺭﺍﻥ ﺗﺎﺭﺍﺟﮕﺮ، اوباشانِ زن ستیز وجهالت پرستان عقب گرا قراردارد)، در شرایطی بر گزار میگردد كه، زنان وطن ما زیر سایه ﯼ اندیشه هاﯼ ستمگرانه ﯼ قرون وسطایی ؛ نظام تریاك سالاری، مافیا سالاری و تفنگ سالاری كه از حمایت بیدریغ امپریالیست های اشغالگر، برخوردار است، جفا و رنج استخوانسوز می كشند.

 داستان سحرگل نو عروس خرد سال که مورد خشونت خانوادگی قرار گرفته است، نمونه ی فاحش نقض روزمره ی حقوق زنان درافغانستان است

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭﺍﺷﻐﺎﻝ ﺷﺪﻩ ﯼ ﻣﺎ ﻛﻪ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺁﻥ ﻣﺮﺯوﺑﻮﻡ، ﺑﻪ ﺯﻧﺠﯿﺮﺍﺳﺎﺭﺕ ﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﮔﯽ ﻣﺸﺘﯽ ﺍﺯ ﭼﭙﺎﻭﻟﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﺟﻨﺎﯾﺘﻜﺎﺭﺍﻥ ﺟﻨﮕﯽ ﻭ ﻣﺎﻓﯿﺎی ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ، ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﺩﯾﻨﯽ...ﻛﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ:

نمونه ی از كارهای فوق العاده طاقت فرسا ی ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ

ملیونها مرد وزن (نیروی آماده ﯼ كار) از بیكاری رنج برده و درچنبره ﯼ بیماری وفقر گرفتار اند واز نبود حد اقل شرایط دسترسی به سهولت های طبی درد میكشند  ﻭ ﺗﺨﻤﯿﻦ "در افغانستان بيست ميليون نفر زير خط فقر زندگي مي كنند؛ و اگر جمعيت افغانستان 25 ميليون نفر باشد تنها 5 ميليون نفر درافغانستان نانی براي خوردن دارند". هزاران طفل ( اعم از پسران و دختران) در جاده ها، كوچه ها و پس كوچه ها از روی اجبار اقتصادی و فقر، به دست فروشی و كار های فوق العاده طاقت فرسا دست می زنند؛ زنان ﻭ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺭﻭﺯﻩ  مورد  وحشيانه ترين تجـاوز جنسی، ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ.

لطفن به آدرس های ذیل مراجعه کنید و  بخشی از نتایج المناک حکومت داری "دولت جمهوری اسلامی افغانستان" را ببنید!

https://www.youtube.com/watch?v=my_4MOE7ZL4

................................................................................

https://www.youtube.com/watch?v=YiRlx0FC2qU

................................................................................

https://www.youtube.com/watch?v=kDIX2wfeg9Y

................................................................................

https://www.youtube.com/watch?v=FIunuaxrzZw

................................................................................

       از بركت دموكراسی(!) امریكایی و موجودیت "دولت جمهوری اسلامی...": «قتلهای ناموسی»، محاکمه های صحرایی، سنگسار، قتل های خانواده گی، خود كشی و خود سوزی زنان، ازدواج های اجباری و قبل از وقت (ﺣﺘﺎ ازدواج كودكان پنج و شش ساله)؛ بد رفتاری، ضرب و شتم و خشونت های گسترده، سقط جنین ومرگ ومیرزنان حامله و فرزندان شان ... همه ساله کمر زحمتکشان میهن مان را زیر بارسنگین خود، می شکند. بطور نمونه: حد اقل "از هر13 طفل نوزاد یک طفل قبل ازرسیدن به سن یکسالگی فوت میکند وازهر 10 طفل نوزاد یک طفل قبل از رسیدن به سن 5 سالگی فوت میکند."

به گزارش کمیسیون حقوق بشر، "...سال 2015، خونین ترین سال از نگاه اجتماعی و سیاسی برای زنان افغانستان بوده است".

تصویر دوشیزه ی نامراد، رخشانه 19 ساله، بعد سنگسار توسط جلادان و اوباشان دینی، در ولایت غور

با آنچه بیان گردید، روشن است كه وضعیت ناگوار زنان زحمتکش میهن، دردناك، وخیم، تراژیك و فاجعه آفرین می باشد؛  برعلاوه این وضع درد آور، گواه بران است كه «دولت ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺎﺗﺎﻥ»، مطابق به سرشت زن ستیزانه اش، یكجا باسایر خفشان تاریكی پرست داخلی، در یك سازش خانمان براندازو نا مقدس با «جامعه ی جهانی (!) »، نه تنها درزمینه ی حمایت، تٱمین و دفاع از حقوق مدنی و انسانی زنان از جمله در مقابل ازدواج های اجباری و بیعدالتی ها... كاری انجام نداده؛ بلكه خود با نقض صریح «قانون اساسی» مطروحه ی خود ، بویژه مواد سمبولیك (۲۲)  آن، و علاوه بران، نقش باز دارنده را نیز داشته است .

 

نمونه ی ازدواج های اجباری و زیر سن

این ها ﻣﺸﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺧﺮﻭﺍﺭ از وضع فلاكت بار زن در كشورمان!

شرم باد آنانی راكه با زهم ﻓﺮﯾﺑﻜﺎﺭﺍﻧﻪ ﻭ ﻛﺎﺫﺑﺎﻧﻪ، لاف از«دینداری»، «ایمانداری»، «مسلمانی» و«ﺟﻬﺎﺩ» ﻭ...ﻋﺪﺍﻟﺖ (!) ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ و برای دوام غارت و ثروت اندوزی، بر گرده های مردم سوار و

توسن ننگین حكومت داری نفرت بارخود را می رانند!

     ننگ و نفرین برهمه آنانیكه برای حفظ ثروت های افسانوی و تاج و تخت و منافع فردی و خانواده گی خود، ازحقیقتِ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﯿﻬﻦ مان چشم پوشی نموده وبا بی حیایی و كج دهنی، حضوراشغالگران ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺖ ﭘﺮﻭﺭ(تروریست ه