داوری بررويداد هفتم ثور۱۳۵۷وهشتم ثور۱۳۷۱ را بايد (بخش پنجم)

هدایت حبیب

داوری بررويداد هفتم ثور۱۳۵۷وهشتم ثور۱۳۷۱ را بايد

بدون تعصب در آئينه دستاوردهای مادی و معنوی آن نمود

(بخش پنجم)

خوانندگان عزيز!

آقای فقيرمحمد ودان در پايان صحبت خويش در تلويزيون افغانستان انترنشنال، درمورد سقوط دولت دکتر نجيب الله، بدون آنکه روی علل و عوامل درونی و پيرونی اين رويداد حرفی بزنند؛ مثل عادت هميشگی شان خيلی اتهامات ميانتهی و دور از حقيقت را به آدرس مخالفين خويش دنبال کرده، ادعا نمود، که عربستان سعودی به بوريس يلسن ریيس جمهور روسيه پول فرستاد؛ به تعقيب آن برهان الدين ربانی به مسکو سفرکرد؛ ریيس جمهور روسيه وعده ی انتقال قدرت را برايش داد؛ سپس"بغاوت شمال آغازشد" و کودتا برضد حکومت مستقل(!) دکتور نجيب الله صورت گرفت....

به باورمن مشکل فکری آقای ودان اين است، که وی هيچ گاه علت های اصلی وقوع يک رويداد را درک و ريشه يابی نمی کند ويا هم اصلاً به واژه های "علت"، "انگيزه" و "معلول" در شکل گيری يک رويداد تاريخی، اعتقاد ندارد ويا از فهم و تحليل اين سه واژه عاجز است.

وی پيش از اين که با قبول زحمت، علت اصلی بوجود آمدن يک رويداد را به بررسی گيرد؛ بصورت مستقيم انگيزه را پيش کشده، وارد معلول می شود؛ بدون اين که بداند که اين معلول ـ زاده ی علت است؛ به داوری می نشيند.

بهر حال، همه خوانندگان گرامی، بويژه آگاهان سياسی می دانند که علت های اصلی سقوط حکومت دکتر نجيب الله ناشئ از سياست های طراز فاشيستی مرگ بار داخلی و خارجی آن مرحومی بوده، که از روز کودتای ۱۴ ثور ۱۳۶۵ آغاز گرديد و در هشتم ثور ۱۳۷۱ پايان يافت.

دراين رابطه دهها جلد کتاب به زيور چاپ رسيده و صد ها و هزارها مقاله ی علمی و تاريخی در رسانه های همگانی منتشر شده است.

من بخاطر جلوگيری از ضياع وقت خوانندگان گران ارج؛ از نشر کتابهای چند شخصيت علمی و سياسی درون حاکميت حزب دموکراتيک خلق افغانستان به شرح زير نام می برم:

۱ـ يادداشتهای سياسی و رويدادهای تاريخی، سلطان علی کشتمند ـ جلد دوم از صفحه ۱۰۴۴ الی ۱۰۵۸؛

۲ـ از پادشاهی مطقه الی سقوط جمهوری... مؤلف عبدالوکيل ـ جلد دوم از صفحه ۸۵۶ الی ۸۸۵؛

۳ـ ظهور و زوال ح. د. خ. ا مؤلف اکادميسين دستگير پنجشيری ـ ج ۲ از صفحه ۱۲۴ الی ۳۲۱؛

۴ـ اردو و سياست در سه دهه اخيرـ مؤلف سترجنرال محمد نبی عظيمی ـ از ص ۴۹۳ الی۵۹۰؛

۵ـ افغانستان در قرن بيستم ـ مؤلف دکتر ظاهر طنين ـ از صفحه ۳۵۳ الی صفحه ۳۸۰؛

۶ـ افغانستان سرزمين حماسه و فاجعه ـ مؤلف مير عنايت الله سادات از ص ۲۰۶ الی ۲۱۳.

در متن برگه های اين آثار علت های سقوط حکومت دکتر نجيب الله با وضاحت کامل بيان شده است. ازاين جمع، علت های سقوط را از متن کتاب جناب کشتمند نخست وزير همين دوره ی تاريخ و حاکميت ح. د. خ. ا ، که دراين برهه زمان در حاکميت نبودند و حتا از عضويت حزب حاکم نيز استعفا نموده بودند، برمی گزينم:

« علل بر افتادن نجيب الله از مقام قدرت در اپريل ۱۹۹۲ :

نجيب الله بعنوان ریيس حزب وطن و ریيس جمهور افغانستان تلاشهای خستگی ناپذری را بخاطرتحقق مشی مصالحه ملی و سازش با مخالفين مسلح که برخی از آنها عمدتاً از پاکستان رهبری می شدند، بخرچ داد؛ ولی با تأسف سودی نبخشيد.

پاکستان هرگز يک گام به عقب نه نشست و درنتيجه گروههای مسلح به جنگ ادامه دادند.

برغم اين که درموضع جمهوری اسلامی ايران اندک تغييراتی برای پذيرش وضع موجود در افغانستان پديد گرديد؛ ولی از سوی ریيس جمهوری افغانستان استقبال لازم بعمل نيامد.

ايالات متحده امريکا پس از خروج نيروهای شوروی در فبروری ۱۹۸۹، در حالیکه علاقه مندی خاصی در امور افغانستان نشان نمی داد؛ ولی هنوز از سوی اداره آن کشور تمايلی برای قطع جنگ بمشاهده نمی رسيد.

موافقتنامه های ژنيو درباره افغانستان تحت عناوين: توافق دوجانبه ميان جمهوری افغانستان و جمهوری اسلامی پاکستان... بوسيله وزرای خارجه افغانستان و پاکستان، اتحاد شوروی و ايالات متحده امريکا بتاريخ ۱۴ اپريل ۱۹۸۸ به امضا ريد؛ از مجموع شرايط موافقتنامه های متذکره صرف مسأله خروج نيروهای شوروی از افغانستان عيناً تطبيق گرديد و بقيه گويا درتاريخ نوشته شده بود و زير شعاع آفتاب ذوب شد....

عوامل درونی:

برخی از همکاران نزديک ریيس جمهور نجيب الله از پيروزی های معين برای حفظ حاکميت، اعم از شکست مجاهدين در جنگ جلال آباد؛ غلبه بر نيروهای کودتاگر به رهبری شهنواز تنی؛... تاحدی غره شدند و آنان را نخوت فرا گرفت. با اتکا به چنين روحيه اشتباهات معينی رخ داد که به بر شماری آنها می پردازم:

ـ بروز بی اعتنايی نسبت به برخی از اعضای رهبری و فعالان حزبی....

ـ ابراز بی اعتنايی در برابر نمايندگان مردم....

ـ گرايش به ملی گرايی: در سال های اخير حاکميت، چنين گرايشی در وجود شخص ریيس جمهور و شماری از همکاران او که خود را از اين طريق به وی نزديک ساخته بودند، آشکار بود....

ـ کم بها دادن به اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور: ریيس جمهور از همان آغاز معتقد بود که مسايل اقتصادی اهميت درجه چندم دارد و بگذار که جنگ ختم شود و آنگاه جامعه بسرعت ساخته خواهد شد و اقتصاد شگوفان!....

نتيجه اينکه بازی با احساسات ملی مردم در ولايات شمال کشور؛ دامن زدن به خصومتهای اتنيکی و قومی؛ برخورد تبعيض آميز و متکبرانه دربرابر کادرهای محلی؛ اشاعه برتری جويی ملی و تحميل انديشه ها و تمايلات خويش برديگران که از سوی افراد متذکره [ افراد دور و پيش ریيس جمهور] اعمال می گرديد؛ به نيرويی مبدل گرديد که کنترول آن دشوارشد و ارکان دولت جمهوری دوکتور نجيب الله را از بنياد لرزاند.» (صفحه ۱۰۴۴ ـ۱۰۴۹)

در فرجام پيرامون اين بخش صحبت آقای ودان که گفتند: "برهان الدين ربانی به مسکو سفر کرد؛ ریيس جمهور روسيه وعده ی انتقال قدرت را برايش داد؛ سپس "بغاوت شمال آغازشد" و کودتا برضد حکومت مستقل(!) دکتور نجيب الله صورت گرفت...." تا جايی که بخاطر دارم و در کتاب" کرونولوژی حوادث تاريخی افغانستان، مؤلف دکتر جميل الرحمان کامگار آمده است؛ اولين دور مستقيم مذاکرات هيأت مجاهدين با مقامات روسيه به تاريخ ۱۸ عقرب ۱۳۷۰ مطابق ۱۱ نوامبر ۱۹۹۱ در مسکو آغاز گرديد. در حالی که حدود ۱۰۰ ولسوالی بشمول ولايات باميان ـ ارزگان ـ ذابل ـ خوست ـ وردک ـ کاپيسا و تخار يک سال قبل از رفتن ربانی به مسکو، و رويدادهای شمال کشور سقوط کرده بودند.

دکتر نجيب الله در حالت ايقان کامل به سقوط حاکميت اش دستور کشيدن تمام قطعات قوای سرحدی را از سرحدات غرب و نوار سرحدی ديورند صادر نمود. وی با اين اقداماتش راه عزيمت برادران آزرده خاطر را بداخل کشور و تسليمی قدرت را به حزب اسلامی حکمتيار هموار و مساعد نمود.

به هر اندازه ای که ساحه حاکميت دولت تنگ تر شده میرفت، به همان پيمانه پيشرفت ـ نفوذ و رسيدن تنظيمای جهادی به پايتخت کشور بيشتر و نزديکتر می شد. تا آنکه حکمتيار ابرنامه سفربری را از جنوب و شرق کشور بجانب پايتخت، بعزم بدست گرفتن قدرت و تصرف ارگ رياست جمهوری آغاز کرد.

سرانجام در پنجم ثور نيروهايش به کمک جنرال محمد رفيع داخل ارگ رياست جمهوری شدند و در ششم ثور ۱۳۷۱ سقوط کابل را بدست حزب اسلامی در جريده شهادت اعلام داشت؛ اما از طرف گارنيزيون کابل و نيروهای نظامی مارشال عبدالرشيد دوستم و شورای نظار جمعيت اسلامی سرکوب و از شهر کابل کشيده شدند و به تاريخ هشتم ثور ۱۳۷۱ قدرت دولتی از طرف معاونان ریيس جمهور ـ صدراعظم ـ قاضی القضات افغانستان و روسای هردو مجلس شورای ملی به حضرت صبغت الله مجددی ریيس دولت منتخب مجاهدين تسليم داده شد.

(پايان)