طرح پيشنهادی فراخوان سراسری اعضای ح. د. خ. ا. (حزب وطن)

طرح پيشنهادی  فراخوان سراسری  اعضای ح. د. خ. ا. (حزب وطن)

 برای آغاز كار و فعاليت مجدد حزب و تدوير كنگره سوم

 

  عبدالواحد فيضی

   اگست ۲۰۰۳

رفقای گرانقدر  و محترم !

طوری كه شما در مورد همه رویدادهای جهان و كشور ما بصيرت و اگاهی كامل داريد، سيستم جهانی استعمار در قرن ۱۹ و نيمه اول قرن بيستم به سركرده گی دولت بريتانيا ی كبير و بعد از جنگ جهانی دوم، بنا بر تغير شرايط، به سردمداری ايالات متحده امريكا،  پيوسته تلاش ورزيدند،  تا قاره پردرآمد و دست نا خورده آسيا را تحت سيطره دايمی شان قرارداده، تمام هستی مادی و معنوی آنرا به كام خود ببلعند.       

علی رغم پيكار های خونين و جانبازی های مبارزان راه آزادی و ترقی خواهان كشورهای اين قاره؛ ولی سرانجام آنها به بركت سرمايه گذاری و اعمال نفوذ در ميان بخشی از سران قبايل و روحانيون زر خريد و استفاده از دين و مذهب و تفرقه اندازی ميان ملت ها, توانستند تا در نقاط استراتيژيك قاره اسياه, از جمله افغانستان، عراق و ساير حوزه خليج فارس و اسيای ميانه تسلط سياسی و نظامی شان را تامين و مراكز نظامی را به شيوه های نوين استعماری ايجاد و سيطره شان را بر قرار نمايند.

در افغانستان نهضت آزاديخواهان، جنبش مشروطيت و اخيراً ح.د.خ.ا و ساير نيروهای چپ و روشنفكران آزاديخواه و ترقیی پسند، با تمام توان بر ضد اين داينازوز های قرن  ۲۰ و ۲۱ وارد پيكار هايی خونين شدند. ميلونها جوان مبارز و آزاديخواه به شمول ۴۴ هزار اعضای حزب ما و صد ها هزار متحدين نهضت دموكراتيك جامعه ما بهترين جوهر هستی، يعنی جانهای شرين شان را نثار و جام شهادت نوشيدند؛ ولی در اثر اعمال نفوذ اين ارواح خبيثه در درون نهضت جهانی صلح و سوسياليزم و سرمايه گذاری در بخشی از قشر روحانيت و مشران قبايل و بويژه مين گذاری شان در درون نهضت آزاديخواهان، جنبش چپ و در داخل ح.د.خ.ا و خريداری شماری از دين فروشان اسلام نما و اجنت های معلوم الحال چپ نما و مزدور، سر انجام نهضت چب را سركوب و ح.د.خ.ا را نخست به انشعابات سال های ۷۶ و ۱۹۷۸مواجهه و سپس حوادث و رويدادهای غير قابل بيش بينی شده هفتم ثور ۵۷  ششم جدی ۵۸ ، ۱۴  ثور ۱۳۶٥ و هشتم ثور ۱۳۷ا را قهرأ و جبرأ بالای حزب ؛ نهضت و مردم ما تحميل نموده، تراژيدی قرن بيستم را ببار آورده به اهداف و آرمانهای پلان شده ديرينه شان نايل آمدند.

رفقای عزيز ! اگر رويداد های زنده گی جامعه مارا، آنطوری كه است ببينيم تعصبات ايديولوژيك و تنگ نظريهای ذهنی گرانه روشنفكری را كنار گذاريم، حزب ما، ح.د.خ.ا  در واقعيت امر بمثابه مشعلدار نهضت دموكراتيك جامعه افغانستان و ادامه دهنده جنبش مشروطيت جامعه ما, از ميان همه احزاب و سازمانهای سياسی قد بر افراشت و جايگاه و اعتبارش را بمثابه پيشاهنگ نهضت در جامعه تثبيت نمود.

حزب ما برای اولين بار در تاريخ كشور، برنامه علمأ تنظيم شده ای را در جهت آبادی و شگوفايی كشور، آزادی و سعادت مردم ما و اعمار جامعه نوين در افغانستان به پيشگاه مردم ما ارايه نمود، كه تا كنون نظيری نداشته است.

 

 بگونه مثال، اين حزب ما بود، كه برای اولين بار در تاريخ كشور ما همه كارگران، دهقانان، جوانان، روشنفكران ,كارمندان، پيشه وران و زنان آگاه و با درد جامعه را به دفاع از حقوق و تحقق خواستهای اساسی، صنفی و اجتماعی شان بسيج و متشكل نموده، بدينطريق روابط باهمی و پايگاه توده يی اش را در ميان تمام طبقات و اقشار زحمتكش كشور تامين و تحكيم بخشيد و از حقوق حقه آنان چی بوسيله راه اندازی تظاهرات و مارشها و چی از طريق مبارزات پارلمانی با قاطعيت دفاع نموده، آنانرا در جهت بر آورده شدن خواستهای شان رهبری و حمايت نمود.

 

همينگونه حزب ما در دوره دوم حياتش با يك دست بدفاع از حقوق و آزادی مردم ما در برابر دسايس و توطه های علنی و جنگ اعلان ناشده استعمار و امپريالسم و جيره خواران منطقه ايی و داخلی شان رزميد تا نهضت و جامعه افغانستان را از دام تزوير تمام شرارت پيشه گان داخلی و بين المللی نجات بخشد و با دست ديگرش، همه توان و نيروی مادی و معنويی اش را در جهت فراهم نمودن خواستها و نياز های  اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه صرف نمود.

بطوريكه در دوران حاكميت حزب ما از كمبود مواد اوليه مردم، بالا رفتن قيمت كالا ها، كمبود نيازهای مبرم آموزشی، بهداشت و خدمات اجتماعی، برغم اينكه از طرف تمام كشورهای امپريالستی و غرب در محاصره اقتصاری قرار داشت، هيچ اثر و خبری نبود.

بعنوان مثال، بر طبق آمار رسمی داده شده، برای هفتصد هزار خانواده كارمندان ملكی و بخشی  از افسران، كارگران، ملا امامان مساجد، متقاعدين، بازمانده گان قربانيان جنگ، معلولين، معيوبين و بيوه ها، كه شمار مجموعی شان بيش از چهار مليون تن می شد، كمك های مواد ارتزاقی كوپونی بگونه رايگان اجرا و تاديه می شد.

 

 در آن سالها هفتاد در صد آموزگاران، شصت در صد دوكتوران، چهل در صد كارمندان و پنجاه در صد دانش آموزان و محصلان را زنان و دختران تشكيل ميدادند. تشكيل كودكستانها، شيرخوارگاها و پرورشگاه ها در شهر ها، دهها مرتبه نسبت به سالهای پيش از دهه هشتاد افزايش ياقت. در نيمه دوم دهه هشتاد سالانه در حدود يكهزارتن دوكتور و دواساز  از موسسات تحصيلات عالی فارغ می شدند، كه اين رقم برابر بود با مجموعه دوكتوران فارغ التحصيل از فاكولته طب طی پنجاه سال گذشته، شمار مساجد جديداً اعمار شده بيشتر از مجموعه مساجد ساخته شده طی پنجاه سال گذشته بود.

همينگونه حزب ما طی اين دوره دهها هزار كادر ملی و مسلكی را در تمام رشته های علوم در داخل و خارج كشور به درجه لسانس و بالاتر از آن تربيت و بجامعه تقديم نمود، كه با جذب و مشاركت فعال همه آنان در يك نظام دموكراتيك ميتوان بيش از ۸۰ فيصد نياز جامعه را از كمبود كادرهای ملی و مسلكی تكميل و برآورده نمود.

رفقای گرامی ! اين بود،  قطراتی از دستاوردهای عظيم حزب ما، در يك مقطع كوتاه زنده گی آن، كه بجز متعصبين كور داخلی و دشمنان سوگند خورده خارجی، ديگر هيچ فرد اگاه  و وجدان  بيدار نميتواند از آن چشم بپوشد. 

 

 ولی در پله ديگر آن هيچ جای شك و ترديدی وجود ندارد، كه حزب ما طی اين سالها، بنابر اعمال نفوذ و مداخلات مستقيم انحصارات بين المللی، كشورهای منطقه، حضور نظامی اتحاد شوروی وقت و ادامه جنگ غارت گرانه و تحميلی از يكسو و ضعف ها و كمبودی ها و ناتوانی های فكری در كار و عملكرد آن از جانب ديگر، مرتكب اشتباهات، لغزشها و خطاهای معينی نيز شده است كه از آن هم نميتوان چشم پوشيد.

و اما، قضاوت در مورد اينكه، بزرگان پپيش قراول نهضت دموكراتيك جامعه افغانستان، ازجمله رهبران شماره(1) يك حزب ما چی كردند، انديشه و عمل شان به چی پيمانه صحت بود يا نادرست و اشتباه آميز، اشتباهات شان اجتناب پذير بوده يا اجتناب ناپذير، كاستيهای آنان ناشی از جو سياسی و فضای حاكم بر كشور، منطقه و جهان بوده يا خير؟ كاريست دشوار و پيش از وقت. هرگاه اصدار حكم در مورد عملكرد آنان را در جريان رخدادهای اين دوره به حافظه زمان، داور تاريخ، قضاوت نسل جوان و بحث  های ذيصلاح بعدی بگذاريم و منطق  وصل را بر فصل ترجيح دهيم ؛ در مورد ساير هيات رهبری حزب و برخی از كارنامه های مشهود آنان كه برای نسل جوان و كهنسال انديشمند حزب، متحدين سياسی و جامعه ما اظهر من الشمس است، نميتوان چشم بست. در عين زمان عادلانه نخواهد بود تا كفاره گناه همه خطا ها را كادر ها و صفوف حزب پرداخته، پاسخگوی دربست اعمال هريك آنان به جامعه باشند و تا ابد حرفهای آنان را آيه های مذهبی قبول و كوركورانه دنباله روی نماييم.

بلی رفقاعزيز! هرگاه شماری از حوادث  مشهود و چشم ديد همه مان را طی اين دوره به مثابه شاخص همه علت های درونی سقوط حاكميت به فرضيه گيريم، در آنصورت  بوضاحت ميتوان گفت، كه تقريبا در حدود ۸۰ فيصد اشتباهات، خطاها و لغزش های هولناك و جبران ناپذير از جانب مهره  های اصلی هيات رهبری حزب صورت   گرفته است كه ديگران آنرا تاييد و تعداد انگشت شماری از كادرهای دور و پيش شان با آنان همراهی كرده اند.

الحق، اكثريت هيات رهبری حزب ما، بنابر مصاب بودن شان به امراض ساری مليت گرايی، محل پرستی، مسابقات فركسيونی، انتقام جوی های شخصی، تعصبات لسانی، اختلافات ذوقی و سليقه يی ودر يك كلام ناتوانی فكری شان، در برابر حوادث سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ ، در مورد انصراف از برنامه حزب، پرش از مراحل رشد و تكامل جامعه، صدور فرمانهايی انفجاری عملا جنگ زنده گی برانداز و مداخله مستقم ابر قدرت ها را بر جامعه ما تحميل كردند كه تا هم اكنون  ادامه دارد. همينگونه ايشان در جريان جلسات مهم و سرنوشت ساز كشور به شمول  عزل و نصب اجباری و فرمايشی هر يك از پستهايی رهبری حزب و دولت، هر يكی دستها را بدون يك رای مخالف بلند نموده از دستور و فرمايش قوماندان و قهرمان ميدان مسابقه چشم بسته اطاعت می نمودند. 

سرانجام كار بجايی رسيد، كه در يكی از پلنيوم ها شخصی را  كه متهم به  قتل دو ريس جمهور، دو صدراعظم، سه تن از موسسين حزب، ۴۵۰۰ تن كادرهای ممتاز حزب، دها هزار روشنفكر و صدها هزار هموطن ما بود، بمقام رهبر حزب، ريس دولت، صدراعظم و سر قوماندان اعلی قوای مسلح افغانستان برگزيدند.

 بعد از سرنگونی و مرگ اين زمامدار، او را با رفقايش بحيث خأينين ملی و جنايتكاران و مسوول قتل های رهبران و مردم افغانستان به محاكمه سوق و به اشد مجازات محكوم نمودند.

همينگونه در مرحله ديگر از تاريخ اين دوره، هنگاميكه برنامه مصالحه ملی «اين دوكتورين ميخايل گرباچف و شركا ختم جنگ سرد »  بمثابه تحفه گرانبها به زعامت جديد التقرر آنوقت حزب اهدا و توسط تيم هفت نفری بيروی سياسی با زور  سرنيزه در پلنوم وكنفرانسهای حزب تحميل و منتقدين و تحليل گران را با طرحها و نظريات شان بصورت بيرحمانه سركوب و راهی زندانها نمودند. ولی ديری نگذشت، كه مخالفت ها در داخل تيم (روی تقسيم  قدرت و توزيع پستهايی كليدی، نه بر بنياد اصول و انديشه هايی تيوريك و انتخاب راه درست) آغاز و چهار تن از داخل تيم يكی پی ديگر با آن وداع كردند.

 سر انجام، مخالفت ها بحدی اوج گرفت، كه وزير داخله از كشور اخراج و بحث سفير فرستاده شد و وزير دفاع دولت با يك ثلث از هيات رهبری و جمعی از كادرهای تيم مصالحه با حمايت اداره I.S.I  پاكستان و حزب اسلامی حكمتيار دست به كودتا ی نافرجام زدند. 

 با شكست كودتا، زعامت نستوه حزب ما اين بار اين گروه را راهی زندان نمود در عوض شان، همان رفقای انقلابی! سالهای٥۷ و ۱۳٥۸ را كه محكوم به حبس دوام و حبس طويل شده بودند، قبل از تكميل معياد حبس از زندان رها نموده، مخالف پرنسيب های حقوقی و قانون جزای عمومی، آنان را در كنگره سرنوشت ساز دوم حزب ! به مقامات رهبری حزب و دولت برگزيدند.

اما همينكه برنامه مصالحه ملی در نتيجه مساعی جميله ادوارد شواردناتزی و رهبری داهيانه ويكتور پترويچ و تصاميم خردمندانه قهرمان مصالحه و ساير هيات اجرايه حزب ثمرات سقوط حاكميت را به بار آورد  ؛ تمام اين مغزهای متفكر حزب و دولت چنان سراسيمه شدند، كه بدون كوچكترين  تدابير موثر، از جمله تدوير پلنيوم و يا نظرخواهی اعضای حزب و يا اعلان حالت اضطرار و امثالهم، يكی بدفتر سازمان ملل پناهنده شده كه بعدا بصورت خيلی نا جوانمردانه به شهادت رسيد و ديگران در تسليمی قدرت به شمال و جنوب، شرق و غرب و فرار از كشور باهم وارد مسابقه شده بيش از ۲۴۰ هزار اعضای حزب و در حدود ۸۰۰ هزار متحدين حاكميت و ساير روشنفكران كشور را نيز در زير تيغ جلادان تشنه به خون و دشمنان سوگند خورده آشتی ناپذير حزب و مردم ما قرار دارند .

در خارج كشور نيز اين رفقای متبحر ما، ده سال تمام را در خموشی  كامل سپری و مهر سكوت را بر لب گذاشته، حتی در برابر دشنامها  و اتهامات بی پايه دشمنان داخلی و خارجی ما هم كوچكترين حرفی بر زبان نياورده، از حزب، دولت و شخص خودشان نيز دفاع نه نمودند.

بدين ترتيب آنها در طول اين مدت، وطن، مردم و اعضای حزب ما را در  شعله  های آتش جنگ تنها گذاشته، ميدان كار و مبارزه را در پروسه صلح و سازنده گی افغانستان نيز به تنظيم های بنياد گرايی اسلامی و عتيقه پرستان دربار سلطنت  و جيره خواران استعمار و امپرياليسم گذاشتند.

بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱،كه عده از محققين اروپايی و امريكايی عاملين آنرا در داخل ايالات متحده و در درون حاكميت آنكشور دانسته، وقوع آنرا يگانه راه تطبيق ماستر پلان ۸۰  ساله اتازنی و متحدين آن در تسخير و تصرف قاره آسيا و برون رفت از بن بست بحران اقتصادی انحصارات امريكايی دانسته ؛ برآنند، كه اتازونی بدينوسيله از يك طرف كشورش را از بحران و حالت تجريد از ساير كشور ها نجات بخشيده، توجه جهانيان را به جانبش جلب نمود و از جانبی هم، فعاليت های سازمانهای بنياد گرايی اسلامی و مراكزی را كه روزی خودش بنام «دفاع مسلمين »، «تقويت دين اسلام» و «جلوگيری از نفوذ كمونيزم!» ايجاد كرده بودند، دو باره تحت نظم و كنترول قرار داده، متمردين را بنام تروريست مجازات كرده، بدين بهانه برنامه جديدی را تحت عنوان «مبارزه جهانی بر ضد تروريزم بين المللی» شعار جديد روز قرار داده بدينوسيله حضور نظامی، سياسی و اقتصادی اش را در اين قاره به نمايش گذاشت.

 

بعد از اشغال افغانستان و  عراق بوسيله دو ابر قدرت طاغوتی و زمزمه های B.B.C و صدای امريكا در پخش شعار های «آزادی»، «دموكراسی»، «نظم نوين جهانی»، «ختم جنگ سرد »، «اقتصاد ماركيت »،«دفاع از حقوق بشر »،«مبارزه بر ضد تروريسم بين المللی» و غيره، اكنون  رهبران بازنده ميدان رزم كشور ما نيز سر های شان را از خواب ديرين ده ساله بلند كرده قلب های شان را «اهداف دموكراتيك جلسه بن »، « تصاميم سرنوشت ساز روم » و «تدوير لويه جرگه شكوهمند! سال پار » به تپش آورده، عده امثال مزدك و داكتر زيری به حزب و آرمانهای انسانی دوران ما، تاريخ گذشته حزب و خودشان دشنام ميدهند، گروه ديگری در لجنزار شؤنيزم و عظمت طلبی يك مليت بر ديگران و مصاب شدن شان به بيماری ناسيوناليزم پشتون، تاجيك، هزاره، ازبك و تركمن فرورفته، سومی هم بدون اراده و اجازه اعضای حزب و بصورت خود سرانه از جانب حزب وكالت نموده، گاهی دروازه های روم و شاه نگون بخت و رانده شده  ملت و خادم امپرياليسم را دق الباب نموده، بعد از دست بوسی وی، سر تعظيم را در مقابل بنيادگرايان اسلامی و شونست های قبيله پرست فرود آورده، تاريخ مبارزات حزب مارا لكه دار وروح شهدا ما را ناآرام نمودند و چهارمين آن نيز، كه خويشتن را حزبی های اصولی ميگفتند، بعد از تفكر و انتظار زيادی، سرانجام با حزب و تمام افتخارات و قهرمانی های صفوف، كادرها و شهدای آن  وداع نموده، با پيش كشيدن طرح تسليم طلبانه «نهظت ميهنی » دست عذر و آشتی را به پيشگاه همان امپرياليسم جهان خوار امريكا و انگليس، كه روزی برعليه  آنها شعارهای تند و آتشين ميدادند و امروز جهانخوار بودن اين درنده خويان برای تمام بشريت به نمايش گذاشته شد؛ پيش كشيده، انتظار دارند تا برای شان اجازه كار و فعاليت سياسی و شركت در تركيب دولت موجوده! و آينده افغانستان داده شود و ايشان در تحت رهبری مونوپولهای بين المللی خدمات شايانی را به خلقهای ستمديده افغانستان انجام دهند.

ولی خوشبختانه، كه اعضای حزب ما زنده و فعال بوده و اين اعمال و شيوه های تسليم طلبانه و طرحها ی اپورتونستی و انحرافی ضد حزبی هر چهار گروه ذكرشده، خشم و نفرت بی پايان همه كادرها و صفوف و بخشی بزرگی از اعضای با احساس شورای مركزی را كه به آرمانهای حزب معتقد و وفادار  اند، ببار آورده است، كه طی يكسا ل گذشته، واكنش های جدی همه اعضای رسالتمند و باايمان حزب در برابر تمام منحرفين، مرتدين و معامله گران در چندين شماره جريده آزادی بازتاب يافته است.

 زين قصه هفت گنبد افلاك پر صدا است       كوته نظر نگر، كه سخن مختصر گرفت

 رفقا عزيز!  آنچه تا ايندم گفته آمديم، همه فاكتها و آمار ارايه شده، مبيين اين حقيقت تلخ است، كه كشور ما از يكطرف در اثر مداخلات مستقيم و اشتعال جنگ  ۲۵ ساله مونوپولهای بين المللی به يك سرزمين ويرانه و جزاير كوچك هشت گانه تجزيه و تقسيم گرديده و مردم ما در اين جزاير در آتش جنگ های بنيادگرايان اسلامی، تروريست های بين المللی و اشغالگران  خارجی می سوزند و هر كدام شامل پيرو برنا، مرد و زن و بيشتر از همه اطفال خردسال ميهن ما در اثر فقر، بی سوادی و سوءتغذی، شيوع امراض گوناگون، بی امنيتی، تسلط قوماندان سالاری و جنگ های داخلی، گروه، گروه بكام مرگ فرو ميروند. از جانب ديگر، رهبران نهظت، ازجمله هيات اجراييه و بخشی از اعضای شورای مركزی سابق حزب ما، سنگرهای مبارزه را رها كرده، راه سازش و تسليم را در پيش گرفتند.

 

در چنين اوضاع و احوال چشم اميد تمام مردم در بند كشيده افغانستان و نيروهای ترقی خواه، صلح دوست و عدالت پرور جهان به دلايل ذيل بسوی حزب ما و اتخاذ تصاميم عاقلانه جمعی و حركت جسورانه شما رفقای عزيز ميباشد:

۱- حزب ما، بزرگترين سازمان سياسی در جامعه افغانستان بوده، كه فرزندان آگاه، با احساس و جسور تمام مليت ها،  اقوام و قبايل را از سراسر كشور در آغوش پر محبتش جاه داده است.

۲ - اين حزب در ميان تمام طبقات و اقشار زحمت كش كشور و سازمانهای توده ايی و اجتماعی جامعه ما، نفوذ و رسوخ كامل داشته تسمه های ارتباطی اش را در اعماق توده های مردم تاْمين نموده است.

۳- ح.د.خ.ا تجارب بيست و پنج ساله كار و مبارزه را توأم با نتايج پيروزی و شكست، خوبتر آموخته، ميتواند در پروسه صلح و سازنده گی كشور نقش موثر و تعيين كننده را ايفأ نمايد.

۴- اين حزب از موقف مثبت و اعتبار مطمئن ملی و بين المللی بر خوردار بوده، ميتواند با اسلوب و شرايط بهتر فضای تفاهم و حسن نيت متقابل را با كشور های متمدن و نيروهای ترقی خواه و عدالت پسند جهان بر قرار نموده، با جلب كمك و همكاريهای اقتصادی و فرهنگی آنان نقش بهتری را در اعمار مجدد افغانستان ايفا نمايد و لكه های سياه، تروريزم، كشت و قاچاق مواد مخدر و بنيادگرايی اسلامیرا، ازدامان پاك مادر وطن  بزدايد.

٥- حزب ما، تقريباً در حدود ۰۸ فيصد، كادر های ملی، مسلكی و تخصصی جامعه را، كه بزرگترين سرمايه ملی كشور ما محسوب ميشود و در تأمين نظم و امنيت سراسری كشور و اعمار مجدد افغانستان ميتوانند نقش كليدی را ايفا نماييد تربيت نموده و بحيث انسانهای متعهد و وطن پرست به جامعه تقديم نموده است.

۶- حزب ما، از نظر عقايد و بنيش سياسی، يك سازمان صلحدوست، ترقی خواه، عدالت پسند و آزادی دوست بوده، همواره طرفدار استقرار حاكميت قانون و نظام دموكراسی، تشكيل دولت وسيع البنياد منتخب مردم، حكومت پارلمانی و پلوراليزم سياسی و عقايد بوده، قاطعانه از حقوق و آزاديهای دموكراتيك اتباع، تساوی حقوق مليت ها و آزادی كامل زنان با داشتن حقوق برابر شان با مردان در تمام شؤن زنده گی، دفاع نموده و می نمايد.

بدين ترتيب، تاريخ يكبار ديگری انجام اين اهداف و رسالت بزرگ نجات وطن و مردم ما را از پنجه های خونين جنگ و شرارت پيشه گان داخلی و خارجی، بسيج و متشكل نمودن تمام مردم ما را در امر تأمين نظم و امنيت سراسری  و تشكيل دولت انتخابی مردم، باز سازی مجدد افغانستان و طرد مداخله خارجيان و اشغالگران از كشور ما، بدوش همه جوانان رسالتمند، از جمله شما رفقای ارجمند و رزمنده حزب ما ميگذارد.

اینجاست، كه انجام این مامؤل مقدس و سترگ، ضرورت از سر گیری كار و فعالیت هدفمند و منسجم حزب مارا مطابق شرایط و اوضاع نوین ملی و بین المللی در دستور كار روز هر عضو با احساس و مسؤولیت پذیر حزب ما قرار میدهد.

 

رفقای عزیز!

قدر مسلم است، كه تعداد بیشتر اعضای حزب در داخل افغانستان و كشورهای همجوار آن قرار داشته، می بايست اين خواست زمان از داخل كشور پاسخ داده می شد . ولی از اينكه با سقوط حاكميت حزب ما در افغانستان يك رژيم بنيادگرای اسلامی با استبداد خشن مذهبی و قبيله پرستی در تحت رهبری دولت های امريكا و انگليس و قوای ناتو، مسلط بوده، هرگونه فعاليت های سياسی مخالفين را سركوب خونين نموده، صدای هر انسان آزاديخواه و عدالت پسند، بويژه اعضای حزب ما را به شدت خفه می كنند.

ازين رو در شرايط و اوضاع كنونی، مصؤنيت سياسی و امنيتی برای كار و فعاليت رسمی حزب ما، بدون سپردن تعهد خدمت و اطاعت از آنان، بهيج وجه وجود ندارد.

بنابران، مصلحت اصول و شرايط زنده گی حزبی ما حكم مينمايد، تا در گام نخست تمام كادر های صاحب نظر و مسؤوليت پذير و آنعده اعضای شورای مركزی حزب، كه معتقد به اصؤل جهانبينی علمی و متعهد به اهداف والای حزب، كه عبارت از آبادی و شگوفايی كشور، آزادی و سعادت مردم ما و رهايی انسان از قيد هر گونه اسارت و رسيدن انسان به قلل شامخ انسانيت است ؛ هستند، در يكی از كشورهای اروپا، از جمله آلمان و يا محل ديگری حضور بهم رسانند و در صورت عدم امكان و موجوديت پرابلم انتقلات، ويزهٌ مسافرت و غيره، ميتوانند نظريات شان را از طريق پست، فاكس و يا انترنت ارسال فرمايند، تا در يك همايش رفيقانه حزبی، روی كار و فعاليت مجدد حزب و تدوير كنگره سوم آن، بحث و تبادل نظر بعمل آمده، تصاميم جمعی رفيقانه را پيرامون اسلوب و ميكانيزم تدوير جلسات رفقا در تمام كشورها، تشكيل كميته های كار و نحوه فعاليت آنان، تدوير كنفرانسها و سر انجام تدوير كنگره سوم حزب، اتخاذ فرمايند . تا در پرتو خرد جمعی و مشاركت فعال همه رفقای با اعتبار و منتخب حزب در كنگره سوم، برنامه و اساسنامه جديد حزب را توام با زعامت نوين آن تصويب و رسالت تاريخی مان را درين برهه زمان، كه مسله بود و نبود كشور ما، استقلال ملی و تماميت ارضی افغانستان و آدامه زنده گی مردم ما در معرض خطر جدی قرار دارد، ايفا نماييم.

 رفقای گرانقدر  ! طرح ارايه شده، صرف يك نظر پيشنهادی بوده، اميدوارم تا همه رفقای انديشمند و متفكر ما، با بزرگواری رفيقانه، نظريات سازنده شان را در مورد تاييد، ترديد، تجديد، تصحيح و تكميل اين پيشنهاد، توام با تعيين تاريخ و محل تدوير نخستين جلسه حزبی، و جمع بندی نظريات سودمند ساير رفقای عزيز ما، از طريق تلفن، پست و يا انترنت ابراز و ارايه بفرمايند . تا با تشريك مساعی رفيقانه و ابراز موافقت و نظر جمعی همه رفقا، بتوانيم، گامهای نخستين و بنيادين را در امر آغاز فعاليت مجدد حزب ما برداشته، دستور زمان و ندای مادر وطن را لبيك گويم.

__ بگذار، تا اين تصميم سرنوشت ساز رفقا، بسترهای جديد كار و مبارزه سازنده را برای اعمار يك افغانستان نوين، آزاد، آباد و شگوفان بكشايد!

__ بگذار، تا خورشيد سعادت مردم ما دوباره در مهد آريانای كبير، اين قلب پر تپش آسيا بدرخشد!

__ بگذار، تا پرچم آزادی زحمتكشان افغانستان با ديگر و برای هميش در سرزمين باستانی ما در  اهتزاز درآيد!

 با تقديم درودهای گرم رفيقانه.

مقالات مرتبط

...

نوردرخشانی که جسماً غروب کرد؛ ولی دراندیشه وآرمان نام بزرگش درقلبهای ما ومردم شریف افغانستان همیشه ت... ادامه

...

    پنجاه ونه سال پیش به تاریخ ۱۱/ ۱۰/ ۱۳۴۳ خورشیدی - ۱/ ۱/ ۱۹۶۵در جامعه ی بیداد زده ی افغانستان، رخ... ادامه

...

جنبشهای رهایی وبیداری مردم ازسکوت ورکود قرون متمادی از دو الی سه صد سال قبل در بسا نقاط جهان وبخصوص... ادامه

...

بحث تحولات بزرگ سیاسی تاریخی، نیازمند پژوهش وتحقیقات عمیقِ  گزینه ها وپیش زمینه هاییست که درظهور ایج... ادامه

...

به تاريخ 13 قوس 1401 خورشيدی، مطابق 4 دسامبر 2022 ترسايی دومين نشست تاريخساز پيشکسوتان ح. د. خ. ا (ح... ادامه

...

هفده سال قبل، جنبش ترقی خواهی افغانستان بهترین فرزند برو مند، شحصیت فرهیخته،نستوه، انقلابی وچهره اکا... ادامه

...

زنده یاد فدا محمد دهنشین فرزند محمد اکرام خان در شهر شبرغان تولد گردیده ودر همین شهر درس خوانده و به... ادامه

...

همانگونه، که شما آگاهی داريد؛ تاریخ مبارزات سازمان ها و تشکل های سیاسی، در "دهه ی دموکراسی و بعد آن... ادامه

...

سرزمین آریانا مهد دانش وفرهنگ وبهترین کانون مدنیتهای قدیم بحساب می آید که در دامان آن علما ودانشمندا... ادامه

...

       پيوست به وقوع تحولات عظيم دراروپا درقرن هژدهم (انقلاب کبيرفرانسه، انقلاب صنعتی، نهضت فکری عصر... ادامه

...

بعد از تلاشهای  خستگی ناپذیر رفقای کمیته فعالین، ونهضت واحد زحمتکشان افغانستان، رفقا توانستند،با پذی... ادامه

...

پیروزی بزرگ تاریخی را به پیشگاه کمیته ی رهبری ح د خ ا از صمیم قلب تبریک گفته برای تمام اعضای حزب ودر... ادامه