مارهای درونِ آستینِ " نهضت " را که مانعِ وحدت اند باید بیرون راند ! بخش اول

                               

 

           رفيق عزيز مديرمسؤول سايت " سپيده دم " !

        ازآن جايی که سايت وزين " سپيده دم " بمثابۀ " ناشرانديشه های دموکراتيک مردم افغانستان " درزمينۀ انتشار نظريات و انديشه های دارای مضمون و محتوای چپ و ترقيخواهانه، پيرامون سرنوشت جنبش دموکراتيک عدالتخواه کشورمان، فعاليت نشراتی داشته و روزتاروز تيراژ مقالات منتشرۀ آن چشمگيرترشده ميرود؛ آرزومندم تا مقالات و انديشه های حزبی و سياسی اين سپاهی راستين نهضت آزاديخواه و ترقی پسند کشور را، پيرامون وحدت و يکپارچگی همه اعضای صادق، رسالتمند ، با ايمان و مبارز خانوادۀ حزب دموکراتيک خلق افغانستان، نيز نشر فرماييد، تا هم سايت " سپيده دم " و هم نويسندۀ اين سطور، رسالت تاريخی مان را درپيشگاه مردم ستمديدۀ افغانستان، بويژه نيروهای چپ و دموکراتيک وحدتخواه ، که اين آرمان ديرين را دقيقه شماری ميکنند، ايفاء نموده باشيم.

بادرود های گرم رفيقانه

هدايت حبيب

سويدن

 

  

   مارهای درونِ آستینِ " نهضت " را که مانعِ وحدت اند باید بیرون راند !

                                       بخش اول                                                       

      به همه رفقایی که به اشکال مختلف: از طریق نوشتار ، مایلها ، تلفونها ، پیامها، ایما واشاره ها بافراخوانِ " برای تدویر کنگرۀ وحدت صدای خود را بلند نماییم ! " همصدا شدند ، اظهار سپاس مینمایم . همچنین از کمیتۀ اجرائیۀ توحید و انسجام شورای اروپایی حزب واحد ، که بسیار زود به ندای صفوف لبیک گفتند ، در مدت یک ماه تدویر کانفرانسهای کشوری و تا یکنیم ماه تدویرکانفرانس شورای اروپایی را ، برای انتخاب رئیس شورای اروپایی و انتخاب نمایندگان به کنگره تصویب نمودند، تشکر می کنم .

     ولی چه خوب می شد ، اگر کمیتۀ اجرائیه میکانیزم انتخاب نمایندگان را از طریق سایتها یا به وسیلۀ رؤساء شورا های کشوری به سمع همه اعضا می رسانیدند و نظر همه را می گرفتند ، سپس مورد تصویب قرار می دادند . اگر اکنون هم این کار شود ، ناوقت نیست ، در مدت چند روز انجام خواهد شد. زیرا تشویشی وجود دارد مبنی بر این که ، نمایندگان برخی از سازمانهای کوچک به کنگره نرسند ، در نیمه راه تعویض گردند .

    موضوع دیگری که توجه کمیتۀ اجرائیه به آن معطوف میگردد ، این است که به اساس تجارب قبلی در سازمانهای کشوری ، فرد و گروپهای کوچکی وجود دارند ، که با اصرار می کوشند تا عضو شورای بالاتر ویا نمایندۀ کنگره انتخاب شوند؛ ولی به جلسات شورا و کنگره که مصارفی را ایجاب می نماید ، و راه دورتری باید طی شود ، شرکت نمی کنند . برای جلوگیری ازاین کار پیش از پیش به مرتکبینِ چنین عملی ، اگر مطابق اساسنامه جزایی ابلاغ گردد .

    چیزی دیگری که کار کمیتۀ اجرائیه را سهلتر می سازد و هم در رابطه به پیش کشیدنِ کادر ها دموکراسی را بوجه احسن تحقق می بخشد ، ایجاد کمیتۀ نامزدی کادرها درجنب کمیتۀ اجرائیۀ شورایی اروپایی حزب واحد است . چنین کمیته هایی در همه سازمانهای سیاسیی  کشور هایی که در آنها زندگی داریم وجود دارند.  

      کنگره برای صفوفِ حزب واحد رویداد بسیار مهم و برای سازمانهایی مشابهِ حزب واحد مشوِقِ بزرگی برای وحدت است . بنا برآن در پهلوی ابتکار خوبِ " اتاق کنگره " اگر نشرات مربوط به حزب واحد ، در رابطه به کنگره گسترش یابد و فراورده های قلمی در بارۀ مزایا و اهمیت وحدت افزون گردد، خالی از فایده نخواهد بود؛ ولی شرط اساسی دراین راستا ، وسعت نظر و تحمل سرانِ حزب واحد در مقابل اندیشه های  ابتکاری و بِکر دیگر اندیشان است .

     از تدویر نشستهای " اتاق کنگره" برمی آید که اشخاصی در گذشته عضو ح. د. خ. ا بودند ؛ ولی اکنون درهیچ سازمانی وابسته نیستند، بعضی شان در نشستهای اتاق کنگره هم می آیند؛ اما جایگاه خود را در پروسۀ وحدت نمی یابند، ایجاب می کند، که راه باز گشت آنان به حزب واحد درسند میکانیزم وحدت روشن و به اطلاع ايشان ازطرف گردانندۀ اتاق کنگره در هر نشست رسانیده شود.

       انتظاری که مردم عامۀ ما ، از روشنگران دانشمند و محترم حزب واحد دارند ، این است : که اگردرازنویسی ، عام و مجمل گویی ، پردازهای منشیانه ، استعمال لغات که فهم آنها ایجاب مراجعه به لغتنامه ها را می نمایند ، و حاشیه رویها دوری شود ، لب ولباب مطالب به زبان ادبی مردم متعارف ما بیان گردد ، شاید بهتر باشد . یا به عبارت دیگر روی نشرات ما به سوی جامعه باشد ، نه فقط به جانب تحصیل کردگان  زیرا اگر احیاناً مشکل آب و نان و استیلای بیگانه گان زحمتکشان وطن را گاهی فرصت داد ، بتوانند ازنشرات حزب واحد بهره مند گردند وهم نشرات ما به توده ها قابل فهم باشد، تا دربین مردم راه خود را بازنماید.

      رفیق عزیز عضو حزب واحد ! طوری که در جریان هستی ، فراخوانی که وصف آن در پاراگراف اول این سیاه مشق گذشت ، دو هفته قبل در سایتهای آزاد ممثل دگراندیشی و دموکراسی به نشر سپرده بودم، زیرا در سایتهای خود ما : پیام نهضت و مشعل ، پیشنهاد هایم به بهانه تراشیهایی که هیچ گاه به خودم گفته نشده است ، نشر نمی گردند؛ ولی هفتۀ قبل دشنام نامه یی را که آماجش من بودم نشر نمودند .

     کسی مانند عجوزۀ بدکارۀ مکارۀ پلشت ، از زیر برقع و دُلاق بنام وحید خرسند ، که به این اسم و نسب و نام و نشان نویسندۀ را در اروپا تا هنوز سراغ نداشته ایم ، بنا برآن شاید  روپوشِ نامردی زبونی باشد ، که شهامت استادنِ رو در رو را ندارد . نامبرده لاطایلاتی را نوشته که فقط هدفش عقده گشایی و فرونشانیدن آتش خشم آمرانش می باشد، که از حقایق آن فراخوان برداشته اند. جز کاه در آن دانۀ وجود ندارد. ازشکل نوشته اش فهمیده می شود، که تجربۀ سازمانهای جهنمی را نیز دارد . مهم است دانست که این آموزش را از بادارانِ کنونی اش فرا گرفته است ، و یا پیشتر به کدام یکی از مکاتب سازمانهای یاد شده تعلیم یافته است.

    باری در کتابی خوانده بودم ، زمانی که سی آی ای به کشوری شبخون می زد ،  به افرادش یونوفورم همان کشور مورد هجوم را می پوشانید ، اکنون وحید خرسند هم با نوشتۀ من چنین کرده است؛ یعنی یکی از بند های نوشتۀ مرا دونیم کرده  واز همان جایی آغاز کرده است ، که گویا من گفته باشم ، که رهبری نهضت در داخل کشورمخالف وحدت اند . برای رفع این شُبۀ ابتدا آن قسمت نوشتۀ خرسند را می آورم  و سپس آن بخش نوشتۀ خود را ، تا خوانندۀ عزیز بتواند مقایسه کند ، که عملش به کارهای اوپراتیفی کارمندانِ سازمانهای جهنمی می ماند ، یا که من مبالغه می کنم .

       وحید خرسند می نویسد " یکی از این به اصطلاح عاشقان سینه چاک وحدت قلم فرسائی نموده مینویسد : (... مرکز یعنی رهبری نهضت در کشور تدویر کنگره را نمی خواهند. ) " دوست عزیز! این دیگر جز بهتان و افتراء چیزی دیگری نیست .

     اکنون آنچه را که من نوشته  ام می آورم : " کاره های اروپایی ما ، بهانه های غیر موجه و خنده آوری را پیش می کشند : از جمله می گویند مرکز یعنی رهبری نهضت در کشور تدویر کنگره را نمی خواهند. حقیقت این است ، که بدخواهان ما یکی پیِ دیگر به کشور سفر نمودند ، افرادی را مسموم ساختند ، پروسۀ تدویر کنگره را زهر پاشی نمودند . "

    خواننده نکته دانِ عضو حزب واحد ! لطفاً بخوان و مقایسه بفرما ، که من چه نوشته ام و وحید خرسند آن را، در نوشتۀ خوش خِدمتا نۀ خود به آمرانش ، چطور اقتباس کرده است. تقلب و جعل را در رهبری شورای اروپایی ما می بینی ،  که تا چه اندازه است ؟ کارمند فرهنگی ما که به این اندازه جاعل و فریب کار است ، آمرانش تا به کدام اندازه متقلب خواهند بود . رفیقِ با درد عضو حزب واحد ! از دلت می آیم یکی از علل اساسی سقوط حاکمیت در کشور ، موجودیتِ چنین افرادی مانند وحید خرسند و آمرانِ خود بزرگ بینش در آپارات حزبی و دولتی ما بود ، که فقط در پیِ چند چیز خود بودند : مزۀ دهن ، پوری شکم و جیب و اطفایی هوس ... وبس. حالا اینها چگونه نمایان و خوب شناخته می شوند . بهبود زندگی خلق و اعمار میهن برای اینها تنها روپوشی برای سوء استفاده و عوام فریبی بوده و بس . اکنون که با این زینهای بی اسپ چنین چسپیده اند ، در وقتش برای بدست آوردنِ زینهای با اسپ چه توطئه ها، دسیسه ها، جعلها و تقلبهایی نبود که به راه نمی انداختند . در قسمت های بعدی، به کاررواییهای گذشتۀ شان نیز می رسیم و به بررسی می گیریم .

    در این جا ذکر نکته ای را ضرور میدانم و به فراخوان می افزایم : زمانی که بد خواهان به کشور رفته بودند ، به علاوۀ مسموم سازی و زهر پاشی ، کارکنان حرفه وی سازمان راهُشدار داده اند ، که اگر وحدت صورت گیرد ، آنان معاشِ شان را – که واضح است به وسیلۀ سازمان اروپایی تمویل می شود – ازدست خواهند داد . بد خواهی را در برابر وحدت می بینید ، که تا به کجاست ، جزاین که این مارهای درون آستین نهضت را که مانع وحدت اند بیرون راند ، دیگر چه چارۀ وجود دارد .

       موضوع دیگری را که جناب خرسند از فراخوان می گیرد و بالایش تبصره می کند و نوشتۀ مرا در بین قوس می آورد : " و یا اینکه می نویسند : ( گاه میگویند که حزب متحد ملی شامل جبهه نا سالم است این موضوع ریشه و پایه ندارد.... ) " این دیگر دیده درائی و بیشرمی بیش نیست. اول اینکه ما نمی گويیم ( جبهه نا سالم ) ما میگويیم جبهه دزدان، آدمکشان؛ جبهه نیروهای مافیایی؛ جبهه ضد ترقی و... همهء عوام الناس دراین مورد با ما عقیده استند. اینکه جناب ایشان در پهلوی کلمه جبهه، کلمه (ناسالم) را بکار برده اند ناشی از حسن نظرشان درمورد جبهه جنگ سالاران میباشد. وثانیاً ایشان از نشست هیات مشورتی که بتاریخ 29 سرطان 1389 در کشور هالیند دایر گردیده بود از جمله موضوعاتیکه در این نشست مورد بحث جدی و مفصل قرار گرفت ، موضوع عضویت (متحد ملی) در( جبهه ناسالم ) بود. دوست عزیز یا ازین نشست مهم و تاریخی آگاهی ندارند ویا اینکه می خواهند یکعدهء ظاهراً بیخبر را در گمراهی (هدایت) نمایند. برای مزید معلومات جناب ایشان باید عرض نمود که به پروتُکُل جلسه مراجعه نمایند . که آیا موضوع (ریشه و پایه) دارد یانه؟ پروتُکُل جلسه موجود است."

    اکنون آنچه را که من در رابطه به همین موضوع ، در فراخوان نوشته ام می آورم :" گاه می گویند که : حزب متحد ملی شامل جبهۀ ناسالم است . این موضوع نیز ریشه و پایه ندارد ، زیرا به اساس میکانیزم تدوین شده برای وحدت مدتهاست ، که حزب متحد ملی عضو کدام جبهۀ نیست؛ ولی کاره های ما سند میکانیزم وحدت را نخوانده اند؛ زیرا به وحدت علاقه و عقیده ندارند".

    خوانندۀ عزیز عضو حزب واحد ! من از رهبر حزب متحد ملی دفاع نمی کنم ، زیرا مرا وکیل نگرفته است؛ ولی باز تاٌکید میکنم، که نگرانی در رابطه به عضویت رهبر حزب متحد ملی در آن جبهه که مانع وحدت گردد ، ریشه و پایۀ اصولی و منطقی ندارد ، به دلایل آتی صرف بهانۀ چند نفراست:

 1) رفیق وحید خرسند عزیز! واقعاً نه از نشستِ رهبری حزب متحد ملی با هیأت مشورتی خبردارم و نه پروتُکُل آن را خوانده ام، زیرا اعضای نهضت از مسائل درون سازمانی از طریق سایت پیام نهضت و رئیس سازمان کشوری مطلع می گردند ، که هردوی آن به روی ما بسته است. پس از نشست ترکیب تشکیلاتی ناموفقانه تا حال در سازمان کشوری ما دیگر جلسه یی صورت نگرفته است، و هم پروتُکُل نشست مذکور در سایت پیام نهضت نشر نشده است ، زیرا تو چیزی را که به انتقاد از و به زیان آمرانت باشد ، نشرنمی کنی . پروتکُلی را که گفته یی وجود دارد ، شاید در جیب آمرانت و یا در صندوق میز تو باشد . رفیقانه تقاضا می کنم ، که آن را نشر نمایید ، تا همه از تصامیم آن نشست پشت درِ بسته مطلع گردیم.

   2) ازبینش من کلمات را که به آدرس آن جبهه استعمال کرده یی ، درست نیست ، از دهان و قلم اهل کلتور بیرون نمی آید ؛ زیرا در آن جبهه ، گذشته از رهبرحزب متحد ملی که رفیق ارجمند است ، عده یی دیگری از اعضای ح د خ ا نیز بودند ، که شاید اکنون هم باشند؛ آنان نه دزد بودند و نه ما فیا ونه استند . باید بکوشیم ، که به آن رفقای پیشین خود که ده ها وجه مشترک و پیوند داریم ، نزدیک شویم ، نه این که با استعمال کلمات دستوری و رکیک رفقای خود را دور سازیم . " سخن سنجیده گوتا دوست را دشمن نگردانی / زحرف بی مروت آشنا بیگانه می گردد " بويژه که وظیفۀ اهل فرهنگ وصل کردن است ، نه فصل کردن " تو برای وصل کردن آمدی / نی برای فصل کردن آمدی. " کلمۀ نا مطلوب " را که من به آن جبهه ، اطلاق کرده ام مؤدبانه است ، نه خوشبینانه . به هیچ صورت نفی نمی کنم ، که در آن جبهه جانیان وجود نداشتد و یا ندارند، بل طرفدار آن هستم ، که شریف و خبیث از هم تفکیک گردند . بالا ی همه یکسان حکم صادر نگردد .

   3) رفیق خرسند گرامی ! وقتی که حشره را در یخن دیگری  می بینیم ، باید فیل را در سینۀ خود نیز مشاهده کنیم . زمانی که چند نفری خود بزرگبین از رهبری نهضت ، به انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا ارائه نمودند ، معنایش این است، که همه خواست و شرایط امریکا و پیش قراولش سی آی ای را پذیرفتند . اگر کاندیدای ما برنده می شد ، آیا بدون پذیرفتن و عملی کردنِ اوامر ونواهی سی آی ای میتوانست کارکند؟ مسلماً که جواب منفی است. پس لطف کرده بگویید ! که همکاری با سازمان جهنمی ذکر شده و خود را داوطلبانه در زیر رهبری ، اوامر و نواهی آن قرار دادن ، شریفانه است ، و یا وطن فروشانه ؟ در کشتار مردم و ویرانی وطن مان ، واپسگرا ها گناه کرده گر استند ؛ ولی امریکا و سی آی ای گناه آفرین ! به قول ویکتورهوگو : گناه آفرین مقصراست تا گناه کرده گر. شاید بگویید، که  مطمئن بودید ، که کاندید تان برنده نمی شد ، پس در این صورت چرا کاندیدا ارائه نمودید ؟ از این کار جز ارضای غریزۀ خود بزرگبینی ، چه ضرورت و نفعی برای سازمان ، یا مردم افغانستان متصور بود ؟ آیا در سند میکانیزم وحدت و در پروتُکُل نشست 29 سرطان این موضوع هم قید شده است ؟  که دیگر بوزینه باز زادۀ دهقان حرفه ما چنین عمل بد نام کنندۀ سازمان را انجام ندهد ، یا نه ؟ اگر نشده است ؟ پیشنهاد می شود ، که باید درج شود ! خوب به خاطر دارم که در آن هنگام رئیس جدید ، انتخاب شدۀ شورا ، با جیب های پُر از اویرو ظاهراً به کمکِ انتخابات رفت، مقداری از پولها به جیبش رسوب کرد ، مقداری هم به خوردنش و نوشیدنش مصرف شد ؛ مقداری را به اشکال مختلف به جیب دوستانش انداخت ؛ سر انجام به کاندیدای خود نیم فیصد رأی  گرفت ؛ سنگ سرد  نا امیدی  را بر سینۀ صدها عضو زنده به امید مبارزه برای خوشبختی مردم کشور کوبید ؛ تشت رسوایی مان را با پانزده سال حاکمیت مان در افغانستان ، از بام ــ پیش روی  دوست و دشمن ــ به کوچه پرتاب کرد؛ سپس سربلند، پیروز و موفق مانند پهلوان میدان باخته قهرمانانه بر گشت ، سپس به کشور های اروپایی دوره زد، تا قهرمانیش را گذارش بدهد و گل باران شود . بنابرآن آیا درسند میکانیزم وحدت قید شده است، که پولهای حق لعضویت واعانۀ اعضای سازمان حیف و میل و بی جا مصرف نشوند؟ اگر نشده است ؟ پیشنهاد می گردد که قید شود!

    4) رفیق وحید خرسند عزیز ، جانکم ! موضوع از سطح فهم ، تحلیل و قضاوت من و تو چه که، از سطح درک و ارزیابی هر کارۀ سازمان ما بوزینه باززادۀ دهقان حرفه ، و پهلوان سازمان ما هم بلند تر است؛ بنابرآن  رفیقانه به همان بالایی بالا پیشنهاد می نمایم : زمانی که اردوگاه صلح و سوسیالیزم همرایت بودند، از راه قهر نتوانستی واپسگرایان را مقهور سازی ، اکنون که آنها مانند اژدهای چندین سر با ردایی مذهب بردوش ، بالای قدرت حلقه زده اند ، حمایت ارتجاع جهانی و امپریالیزم را نیز با خود دارند  وتو بدون تکیه گاه ، فاقد قدرت و تنها هستی ، تکه تکه چه که ، حتا ذره ذره هم شده یی، می توانی از راه جدال و دوری گزیدن از آنها، بالای شان فایق آیی؟ شاید بگویید که از فرهنگ صبر و مبارزه از اروپا برضد آنها استفاده می نمایید، دراین حال  به پای مورچه به آسمان نمی روید؟ آیا رنجی را که مردم در زیر سلطۀ واپسگرایان می کشند، که هر لحظۀ عمر درازتر از قرنیست، به قلب ووجدان تان فشار نمی آورد، وآزار تان نمی دهد؟ پیشنهاد می نمایم ــ شاید اشتباه کنم ــ اکنون زمان آن است، که از زور، قهر، جدال و دوری گزیدن از واپسگراها وداع نماییم. به جایش از تعقل و هنر استفاده کنیم. همه سعی و تلاش ما به مراجعت به وطن، به وفاق ملی و تفاهم ملی معطوف گردد. اگر از این طریق بتوانیم بر آنها تأثیربگذاریم، و از رنج مردم کشور ولو اندکی هم باشد بکاهیم. بگونۀ مثال، به یادم هست که درسال بعد از 1980در مسکو به آموزش کورسی مشغول بودم، یکی از دوستان آن زمان شوروی ما از حزب کمونیست جاپان شکایت می کرد، که آن حزب اعلام کرده است، به جای دفاع از منافع طبقاتی بین لمللی، از منافع ملی کشور خود حمایت می کند. همچنان از اویرو کمونیزم، به خاطر نزدیکی با بورژوازی کشورهایشان، نیز شکایت می نمودند. امروز می بینیم، که نه تنها سوسیالیزم؛ بلکه شوروی نيز ازهم پاشید؛ اما حزب کمونیست جاپان و اویرو کمونیستها، با این که درحکو متهای ائتلافی با سرما یه داران شرکت می نمایند،  از منافع ملی حمایت می کنند؛ ولی برای بهبود زندگی زحمتکشان  به مبارزات شان کماکان ادامه می دهند.

      رفیق وحید خرسند ارجمند! به ادامۀ نوشته اش بریدۀ دیگرِ ازفراخوان را حسبِ آتی دربین قوس می آورد: " یامی خوانیم و میشنویم ( که کنگره مصارف را ایجاب مینماید که بودجه آن در دسترس نیست) ویا ( تاموضوع وحدت با سایر نیروهای ملی و دموکراتیک حل نگردد ضرورت تدویر کنگره حزب واحد بی نتیجه می باشد) " خدمت جناب شان باید گفت: یقيناً تدویر گنگره ایجاب مصارف را مینماید. این مضوع کاملا روشن است؛ اما اگر مشکل مالی یکی از مطالب به اصطلاح به تاخیر افتادن کنگره از جانب (رهبری نهضت) مطرح گردیده و درج پروتُکُل جلسه رسمی شده باشد، لطفا تاریخ ونمبر پروتُکُل جلسه را غرض آگاهی خوانندگان ارائه بدارد.

     خوانندۀعزیر! وحید خرسند ما در پاراگراف بالا در بین قوس دوم که تکیۀ آن از من است، به جای نوشتۀ من حافظه یاری اش نکرده، ترا وش ذهن خود را که همه روزه از آمرانش می شنود، و پیوسته بین خود بحث می نمایند آورده است. در پایین نوشتۀ خودرا می آورم، تامقایسه فرمایید که چنین نوشتۀ از من نیست. این چیز خود موئیدِ این امر است که خودشان بین خود چنان استد لال می نمایند. وموئید ادعای من بالای ایشان است، که مانع وحدت بین حزب متحد ملی و نهضت اند.

      خوانندۀعزيز! نوشتۀ زیرین مرا با نوشتۀ فوق وحید خرسند مقایسه فرمایید :"گاه عنوان می کنندکه: مذاکره برای وحدت، با سازمانهای دیگر نیز در جریان است، زمانی که آن سازمانها آماده شدند، سپس کنگرۀ یکجایی تدویر می یابد، این نیز فریب محض است. اکنون نهضت و متحد ملی آماده هستند، ضرور است که برای دلگرمی و سرگرمی صفوف به مبارزه و پایان یافتنِ انتظارات بی حدو حصرشان کنگرۀ وحدت تدویر یابد، مسلم است، که بعد از این رویداد سنگ بنایی به وجود می آید، سازمانهای دیگر نیزترغیب می گردند، وقتی که آماده شدند، کنگرۀ دوم می تواند بر گذارگردد."

    وحید جان از آن جایی که از نگاه سن نسبت به من کوچکتری اجازه بده! که خرسند جانِ عزیز خطابت کنم. خرسند جان عزیز! کاشکی همه ما از جمله آمرانت صادقانه و رفیقانه همه موضوعات را درجلسات رسمی  حزبی مطرح می نمودند، اگر چنین می بود دنیا گل و گلزار بود، در این حال همه چیز در سازمان ما به وِفق مرادِ اصولیت و اکثریت حل وفصل می گردید، دیگر جایی به نوشته های من وتو ودیگران باقی نمی ماند. اقلیتها هم می توانیستند نظریات شان را پیوسته مطرح کنند و برای آنها منطق، تعقل و استد لال شان را آزدانه ارائه نمایند؛ ولی من و تو و دیگران می دانیم، که به واقعیت و درعمل چنین نبوده و نیست. از آن جا که از من پروتُکُل جلسات را مطالبه کرده یی، ازيک طرف اين مبین آن است که مانند مرزاقلمان رفتار کرده یی، و از سوی دیگر افاده کنندۀ این امر است، که از دنیای افسانوی، یعنی از جنت آمده باشی، آن جا گویی رفتارهای این دنیایی وحود ندارند. سخن راستی و رفیقانه این است، که هر چهار مطلب بالارا از زبان اشخاص نزدیک به آمرانت باربار شنیده ام، زیرا آمرانت مکنونات قلبی شان را در دورمیز وبالای دستر خوان شیشه دار و به وسیلۀ تلفونها و سرگوشیها صحبت می کنند، کار به جلسات نمی رسد، تا چه رسد به پروتُکُل آن که من به شما ارائه نمایم؛ به علاوه، نه من عضو کمیتۀ اجرائیۀ توحید و انسجام شورای اروپایی ام و نه عضو کمیتۀ مشورتی آن، تا پروتُکُل آن نشستها را تهیه می نمودم، و اکنون به شما ارائه می کردم؛ ولی برای مدلل ساختنِ خوانندۀ عضو حزب واحد! رویداد یکی از جلسات بسیار نزدیک را که از زبان ما یوسانۀ چند عضو کمیتۀ اجرائیۀ توحید و انسجام شرکت داشته در آن نشست شنیده ام، به جای پروتکُل مطلوبه ات ارائه می نمایم: خوانندۀ عزیز عضو حزب واحد! بهتر از من می دانی که هر انسان بخصوص انسانی که به خدمت دیگران کمر می بندد، و اخصتر از همه کسی که ریاست، یا گردانندگی جلسه ای را به دوش می گیرد، یعنی در مسند قاضی عادل جلوس می فرماید، اگر احیاناً خودش فاقد اخلاق پسندیده و سازنده در برابر جمعیت هم باشد، بایسته است که بعضی نورمهای اخلاقی رفتار نشست جمعی را به طور میکانیکی به خود لازم بداند و رهنمای عمل خود قراردهد. از جمله: همه اعضای نشست را به اصطلاح به یک چشم ببیند، یعنی عادل باشد، خوش برخورد باشد، بُردبار باشد؛ به سخنرانانِ نشست، بويژه در وقت صحبت کمک، رهنمایی و یاری رساند؛ هیچ گونه تبعیض و تمایُز را در کار نشست راه ندهد؛ نمونۀ روشن آن را در عملکرد رؤساء پارلمانهای اروپایی در پرده های تلویزیون بارها دیده باشیم؛ اما رئیس نشست پالتاکی تاریخی 29جولای که ازجناح نهضت حزب واحد بود، آشکارا و بی پرده رهبر حزب جانب مقابل را تخریب می کند. وقتی که کسانی از اعضای نشست می خواهند وقت بگیرند، تا از رهبر خود دفاع کنند، اکثر را وقت نمی دهد و سخنان برخی دیگرشان را نا تکمیل شده قطع می نماید؛ افراد سخن گوی جناح خود را بدون محدوديت  اجازۀ صحبت می دهد.

      این گونه رفتار از سه حالت بیرون نیست:

1ـ شاید چنان تکلیف روانی دارد، که نه می تواند بالای خود کنترول داشته باشد.

 2ـ شاید این برخورد را قصدی انجام می نماید، تا پروسۀ وحدت را برهم زند.

3 ـ یاشاید ترکیب از هردو حالت باشد.   

    فردای آن شب جلسه، به بعضی از کسانی که، به رویشان در نشست پیخ زده بود، زنگ می زند و می گوید: که او را گویا همتایش غلط فهمانده وتحریک کرده بود. از این اظهار رئیس جلسه دو انتباه منتج می شود:

اول، این که می خواهد بگوید که اورا همتایش استعمال کرده است.

 دوم، این که با این کار می خواهد، جانب مقابل را از راه تفتین بهم اندازد، آب را گل آلود کند و ماهی بگیرد.

     بدتر ازهمه این که کسی که در ظاهر خود را خیرخواه وانمود می نماید، هیزم کش دوزخ می شود، به رئیس جلسه در حین غلیان و قلقله به وسیلۀ دادن گلها نشست را متشنج می سازد.

     رفیق خرسند محترم! از کسانی که پروپا قرص به دفاع برآمده يی، عمری در ستیز با سازمانهای دیگر بسر برده اند؛ نزاع دایمی، بدگمانی پیوسته، عدم اعتماد به دیگران درتارو پودشان عجین شده است؛ تفکر سازنده و همگرایانه را مخیلۀ شان نمی پذیرد؛ با شرایط زمان و مکان متغیر خودرا وفق داده نمی توانند؛ درد سر دایمی به خود ورفقا هستند؛ باید دلسوزی و دوستی به ایشان توصیه نماید که خود، از رهبری سازمان کناره گیرند؛ میوۀ شان چیده شده است، باید مانع رشد اشخاص بارور نشوند. وهم رفقا باید ابتکار عمل را بد ست گیرند، تا شخصیتهای ذیصلاح و شایسته را به پست ریاست شورایی اروپایی حزب واحد کاندید بدهند.

      من از خود شروع می کنم، رفیق داکتر طلا پامیر را شایستۀ این پست می دانم و اورا کاندید می دهم. با این که او مرا نمی شناسد و شاید هم با این پیشنهاد از درِ مخالفت پیش آید؛ ولی اساسنامه به من حق کاندید شدن و کاندید کردن را داده است که از آن استفاده می نمایم.     

   رفیق وحید عزیز! می توانی در جواب این نوشته مرا بیشتر از پیشتر ناسزا بگویی؛ ولی تقاضا می کنم، که این مناظره را ادامه بدِه! تا همه موضوعات حلاجی گردد.

    خوانندۀ عزیز عضو حزب واحد! پوزش می طلبم که موضوع درازشد، دربحثها وبخشهای بعدی می کوشم که مختصر باشد.

...
هدایت حبیب

تعداد مقالات در سپیده دم 123

نمایش تمام مقالات هدایت حبیب